بحران اوکراین؛ خبر خوب برای ایران، خبر بد برای اسرائیل / بحران فعلی چگونه می تواند در مذاکرات احیای برجام به نفع تهران تمام شود؟

بحران اوکراین برای روسیه و ایران یک موفقیت است اما خوشایند اسرائیل نیست اگرچه تلویزیون اسرائیل در حد کمی به اخبار اوکراین می پردازد، اما این بحران برای تل آویو اهمیت زیادی دارد. رویدادهای اوکراین نه تنها برای نظام بین‌الملل، بلکه برای اسرائیل و کل خاورمیانه اهمیت زیادی دارد. به سختی می توان انتظار داشت که بحران بدون پیشروی روسیه و تضعیف ایالات متحده و غرب پایان یابد. روسیه مواضعی را اتخاذ کرده است که احتمالاً نمی تواند از آن عقب نشینی کند و غرب نیز نمی تواند آن ها را بپذیرد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه که از شکست آمریکا در افغانستان و مداخله موفقیت‌آمیز مسکو در قزاقستان به طرفداری از رژیم این کشور جسارت یافته است، به نظر می‌رسد که مصمم است نظم جهانی پس از جنگ سرد را بازسازی کند و جایگاه جهانی روسیه و حوزه نفوذ آن را دوباره تقویت کند. ایالات متحده که غرق جنجال های داخلی خود شده بود، سعی داشت توجهش را در امور خارجی عمدتاً به مهار چین معطوف کند، نه روسیه ی در حال ظهور.

 در ادامه این مطلب آمده است:  به نظر نمی رسد، غرب عزم و قدرتی برای واکنش به آنچه بایدن بزرگترین تهاجم پس از جنگ جهانی دوم نامید، داشته باشد. بایدن به دنبال متحد کردن اعضای ناتو است، اما مداخله نظامی مستقیم را رد کرده و واکنش آمریکا را به تحریم های سختگیرانه، کمک نظامی اندک به اوکراین و تهدیدی مبهم برای استقرار 8500 سرباز در کشورهای همسایه محدود کرده است. واکنش ضعیف آلمان ناامید کننده تر بوده است. بحران اوکراین یک پیروزی برای چین است، چینی که در هدف روسیه برای پایان دادن به هژمونی آمریکا در نظام بین‌الملل اشتراک منافع دارد و با تحقیر ایالات متحده منافعش تامین می‌شود.

با این حال، تجدید حیات سریع روسیه ممکن است یک سیستم جهانی کاملاً سه قطبی را به جای سیستمی که عمدتاً دوقطبی است و روسیه در آن نقش کوچکی ایفا می کند، به وجود بیاورد. آینده نظم پس از جنگ سرد و اتحاد غرب به ندرت تا کنون در معرض چنین خطری قرار گرفته است. موفقیت در اوکراین، روسیه را در تعقیب اهداف استراتژیک خود یعنی بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه و تبدیل شدن به ابرقدرت مسلط در منطقه جسور خواهد کرد. اهدافی که خوشایند ایران نیز هست. روسیه پیش از این گام های بزرگی در این راستا برداشته است. این کشور با موفقیت در سوریه مداخله کرد و رژیم آن را نجات داد، با امضای توافقنامه‌های بلندمدت در زمینه ی پایگاه‌های هوایی و دریایی در این منطقه توانایی خود را برای قدرت‌نمایی نشان داد و تلاش‌های اسرائیل برای خنثی کردن استقرار ایران در سوریه را به حسن نیت خود وابسته کرد. این کشور راکتورهای هسته ای و سلاح های پیشرفته را به ترکیه فروخته است و در نتیجه بین آنکارا و آمریکا شکاف ایجاد کرده است و اکنون با استفاده از همین ابزارها در تلاش است در مصر نیز همین کار را انجام دهد. روسیه نقش نفوذی در لیبی به دست آورده و روابط استراتژیک خود را با ایران بیشتر تقویت کرده است.

برای ایران، زمان وقوع بحران اوکراین که همزمان با نقطه ی حساس مذاکرات هسته ای است، نمی توانست مساعدتر از این باشد. حداقل، این بحران توجه را از ایران و موضوع هسته‌ای منحرف می‌کند، از توانایی ایالات متحده و کشورهای غربی در اتخاذ مواضع قهرآمیز می کاهد و به تهران فرصت بیشتری برای طولانی کردن مذاکرات و ادامه توسعه برنامه هسته‌ای اش را می‌دهد.

چشم انداز توافق هسته ای جدید ممکن است یکی از قربانیان بحران اوکراین باشد. تمایل محدود دولت جدید ایران برای دادن امتیاز حتی بیشتر کاهش خواهد یافت و عزم این کشور برای بیرون راندن ایالات متحده از عراق، سوریه و منطقه تقویت خواهد شد. در این شرایط، روسیه ی خشمگین که در مورد احتمال اعمال تحریم های سنگین و اضافی ایالات متحده آگاه است، کمتر تمایل دارد که ایران را برای دستیابی به سازش هسته ای تحت فشار قرار دهد. پیامدها برای امنیت ملی اسرائیل و امنیت منطقه بسیار گسترده خواهد بود.

دلایل گشت‌زنی‌های هوایی تهاجمی روسیه در امتداد بلندی‌های جولان معلوم نیست. آیا مسکو قصد دارد اقداماتی را در چارچوب تصمیم برای مهار حملات اسرائیل علیه اهداف ایرانی در سوریه به اجرا بگذارد و سیگنالی مبنی بر اینکه روسیه انتظار بی‌طرفی اسرائیل در بحران اوکراین را دارد، به تل آویو ارسال کند.

نیات روسیه هرچه که باشد، اشتغال به موضوع اوکراین، تمایل محدود ایالات متحده را برای تعامل در سوریه بیشتر کاهش می دهد، نقش روسیه را در آنجا تقویت می کند و توانایی اسرائیل را برای مقابله با استقرار ایران در سوریه بیشتر از قبل به روسیه وابسته می کند.

مصر، اردن، مراکش و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس که امنیت آنها تا حد زیادی به ایالات متحده وابسته است، به طور فزاینده ای این سوال برایشان پیش می آید که آیا می توانند به واشنگتن اتکا کنند یا خیر. اعتماد اعراب به ایالات متحده قبلاً به دلیل رها کردن مبارک، تمایل محدود برای اصلاح روابط با عربستان سعودی، تمرکز واشنگتن به  شرق دور و عقب نشینی حقیرانه از افغانستان به شدت متزلزل شده است. ضربه بیشتر به اعتماد آنها به ایالات متحده احتمالاً به دو روند موجود و متضاد انگیزه بیشتری خواهد داد.

از یک سو، علاقه ی کشورهای حوزه یخلیج فارس به گسترش بیشتر روابط با اسرائیل، به عنوان بخشی از موازنه مجدد منطقه ای که برای مقابله با ایران و محور رو به رشد روسیه-ایران-ترکیه طراحی شده است، افزایش خواهد یافت.

این امر به ویژه در مورد امارات متحده عربی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس صدق می کند که ممکن است در حال حاضر به دنبال حملات مکرر حوثی ها علیه خود به افزایش همکاری دفاع موشکی علاقه مند باشند. همکاری های مدنی و تجاری این کشورها به ویژه امارات متحده عربی با تل آویو نیز به سرعت گسترش خواهد یافت.

از سوی دیگر، اسرائیل نمی‌تواند در محاسبات امنیتی جایگزینی برای ایالات متحده باشد و با توجه به تفاوت‌های اساسی اسرائیل با این کشورها، احتمالاً محدودیت‌هایی برای رشد روابط وجود دارد. بنابراین، کشورهای خلیج فارس احتمالاً به دنبال بهبود روابط با روسیه و مضاعف کردن تلاش‌های دوجانبه برای تنش‌زدایی با ایران خواهند بود، هرچند که درباره ی موفقیت برای نزدیکی به تهران تردید وجود دارد.

بحران اوکراین باعث کاهش بیشتر علاقه بین المللی و منطقه ای به موضوع فلسطین خواهد شد. این امر در کوتاه مدت شرایط را برای اسرئیل تسهیل می کند، اما مطمئناً برای پیشرفت به سوی حل و فصل مهمترین چالش امنیت ملی آن مضر است.

حماس و جهاد اسلامی فلسطین که از عدم توجه ناامید، اما بر اثر ضعف مشهود غرب دلگرم شده‌اند، ممکن است بار دیگر حضور خود را پررنگ کنند و چشم‌انداز خصومت‌ها در غزه و فراتر از آن را افزایش دهند.

روسیه بارها حملات سایبری را علیه اوکراین انجام داده و از آن به عنوان محل آزمایش قابلیت های سایبری خود استفاده کرده است. اگر همانطور که انتظار می رود، مسکو یک کمپین سایبری بزرگ علیه اوکراین قبل از تهاجم واقعی به راه بیندازد، اسرائیل چیزهای زیادی برای یادگیری در زمینه ی توانایی‌های سایبری تهاجمی و دفاعی خواهد داشت.

برای اسرائیل که امنیت ملی آن به طور جدایی ناپذیری با امنیت ایالات متحده پیوند خورده است، هر گونه کاهش قدرت آمریکا به خودی خود بازتاب بدی دارد. اسرائیل همچنین روابط نزدیک‌تری با ناتو نسبت به سایر کشورهای غیرائتلافی دارد و روابط نظامی رو به رشدی با اعضای منفرد از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و یونان دارد. به همین دلیل، بحران اوکراین می تواند تل آویو را تحت تأثیر قرار دهد.

گسترش روابط با کشورهای سنی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است تا حدی اثران تضعیف ناتو را به عنوان یک اتحاد غربی برای تل آویو خنثی کند، اما از آنجائیکه اسرائیل ارزش‌های اساسی فرهنگی و هنجاری و نه فقط منافع استراتژیک خود را دارد، وقتی تیم داخلی آن ضربه بخورد، اسرائیل امنیت کمتری خواهد داشت.

بحران اوکراین، اسرائیل را در موقعیتی بدون برد قرار می دهد. وابستگی تقریباً کامل این کشور به ایالات متحده بار دیگر با تصمیم اخیر در مورد ممنوعیت شرکت های چینی از شرکت در مناقصه برای سیستم جدید ریلی سبک تل آویو نشان داده شد. به طور کلی، اسرائیل نمی تواند از ایالات متحده حمایت نکند.

با این حال، اسرائیل همچنین نمی تواند به روابطش با روسیه که می تواند به شدت عملیات هوایی این کشور را در سوریه و فراتر از آن را محدود کند و حداقل همکاری جزئی با آن در موضوع هسته ای ضروری است، ضربه بزند. اسرائیل از سال 2014 روی یک طناب ظریف دیپلماتیک در اوکراین گام برداشته است و باید با احتیاط به حرکت خود ادامه دهد.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید