در حالی که تهران در اضطراب و شایعه غرق بود، رادیو تهران با اعلام خبرهای تحریف شده و اغراقآمیز، کودتای نظامی را به طور رسمی به مردم اطلاع داد. پیامی که نه تنها واقعیت روزهای سرنوشتساز تهران را مخدوش کرد، بلکه با ایجاد ترس و سردرگمی راه را برای مشروعیتبخشی به کودتا هموار ساخت.
بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲؛ تهران در اضطراب و شایعه غرق بود که سید مهدی میراشرافی، افسر ارتش و نماینده مجلس شورای ملی با لحنی تند در رادیو اعلام کرد: «الو الو اینجا تهران، الو الو اینجا تهران، مردم خبر بشارتآمیز، خبر بشارتآمیز! چند دقیقه دیگر سرلشکر زاهدی نخستوزیر پیام شاهنشاه را برای شما قرائت میکند. مردم شهرستانهای ایران اینک هوشیار باشید. مصدق خائن اینک فرار کرده است، هزاران نفر را در تهران امروز مصدق خائن به مسلسل بسته است … مردم امروز در تهران ملت قیام کرده بود و خانه مصدق، روزنامه اطلاعات، روزنامه کیهان، روزنامه باختر را آتش زدهاند. مردم حسین فاطمی را قطعه قطعه کردهاند».
این نقل قول تاریخی که سید مهدی میراشرافی در رادیو ارائه داد نمونهای آشکار از عملیات روانی و انتشار خبرهای جعلی در مقطع بحران سیاسی است. تحلیل تاریخی آن چند نکته مهم را روشن میکند:
مصدق، مردم را به مسلسل بست؟
پیام رادیویی منتشرشده در روز کودتای ۲۸ مرداد، نمونهای بارز از جنگ روانی و تحریف واقعیت بود. سید مهدی میراشرافی، افسر ارتش و نماینده مجلس شورای ملی، در این پیام با لحنی تند و آمیخته با اطلاعات نادرست، کودتا را بهطور رسمی اعلام کرد. او ادعا کرد: «مصدق خائن اینک فرار کرده است» و «هزاران نفر در تهران به مسلسل بسته شدهاند».
بررسی دقیق شواهد تاریخی نشان میدهد هیچیک از این ادعاها صحت نداشتند. نخست آنکه دکتر محمد مصدق در روز کودتا فرار نکرد؛ او و بیشتر یارانش در روز ۲۹ مرداد خود را به شهربانی تسلیم کردند و پس از بازداشت، به زندان منتقل شدند.
ادعای «به مسلسل بستن مردم توسط مصدق» نیز کاملاً نادرست بود. در واقع، نیروهای نظامی کودتا با تانکهای سنگین شرمن به خانه نخستوزیر حمله کردند و دفاع گارد حفاظت نخستوزیری پس از حدود ساعت ۶ عصر فروپاشید. این حمله نظامی موجب ویرانی خانه و شکست نیروهای حامی مصدق شد و نه آنگونه که رادیو اعلام کرده بود.
آیا مصدق خائن بود و میخواست کودتا کند؟
در این پیام رادیویی، دکتر مصدق به عنوان «خائن» معرفی شد؛ ادعایی که با واقعیت تاریخی همخوانی ندارد و مصدق نه خائن بود و نه کودتایی انجام داده بود و وزارت امور خارجه امریکا به شاه پیام میدهد که بگوید «خود هدف کودتایی از جانب دکتر مصدق بوده است.
سفیر بریتانیا در واشنگتن در بعدازظهر ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ (۱۸ اوت ۱۹۵۳) طی یک تلگراف محرمانه به وزارت خارجه انگلستان گزارش داد: «امروز وزارت امور خارجه امریکا به سفیر امریکا در رم دستور میدهد به شاه توصیه کند که درباره وقایع اخیر ایران اعلامیهای صادر و تاکید نماید که اقدام او به عزل مصدق و انتصاب زاهدی استفاده از حقوقی بوده که قانون اساسی به او داده است و توضیح دهد که او کشور را به آن علت ترک کرد که احساس نمود دیگر به حکم او احترام گذاشته نمیشود و میخواست از خونریزی پرهیز کند. شاه باید در اظهارات بر این نکته تاکید کند که او به هیچ وجه دست به کودتا نزده بلکه خود هدف کودتایی از جانب دکتر مصدق بوده است». (حقیقت پنهان یا تاریخسازی پریشان)
28 مرداد قیام یا کودتا؟
همچنین در این پیام رادیویی آمده بود که «ملت قیام کردند»، ادعایی که با واقعیت تاریخی فاصله زیادی داشت. فقط یک نمونه که در اینجا آورده میشود اینکه اسناد وزارت امور خارجه ایالات متحده، کشوری که دخالت مستقیم در کودتای ۲۸ مرداد داشت، سالها بعد به دخالت خود در سقوط دولت مصدق اذعان کرد.
برای نخستین بار، این اسناد با عنوان «اسناد مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد» در تاریخ ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷ میلادی (۲۵ خرداد ۱۳۹۶ خورشیدی) منتشر شدند و وقایع مربوط به سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ را پوشش میدهند. این مجموعه مستند شامل حوادث پیش از کودتا، عملیات سرنگونی دولت قانونی مصدق و تحولات پس از آن است و به وضوح نشان میدهد که ادعای «قیام ملت» در رادیو، بخشی از عملیات روانی و تحریف واقعیت برای مشروعیتبخشی به کودتا بوده است.
هدف این نوع اخبار تحریف شده روشن بود: ایجاد ترس و وحشت در میان مردم، سردرگمی افکار عمومی و مشروعیتبخشی به کودتا. رادیو به عنوان ابزارهای کلیدی در جنگ روانی کودتا مورد استفاده قرار گرفت تا مقاومت مردم و نیروهای وفادار به دولت قانونی را تضعیف کنند و تصویر نادرستی از «پیروزی سریع کودتا» ارائه دهد.
مردم یا چوب و چماق بدستان برای پول؟
این پیامرسانی رادیویی در روز 28 مرداد، بخشی از راهبرد گسترده کودتاگران برای فشار روانی و نظامی بر نیروهای وفادار به دولت قانونی دکتر محمد مصدق و ایجاد آشفتگی در میان شهروندان بود. پیام رادیویی با لحنی هیجانی و اغراقآمیز، خشونت گستردهای را به نام «مردم» توصیف میکرد: «امروز در تهران ملت قیام کرده بود و خانه مصدق، روزنامه اطلاعات، روزنامه کیهان و روزنامه باختر را آتش زدهاند».
این روایت کاملاً تحریف شده بود و هدف آن القای تصویری نادرست از حمایت اکثریت مردم از کودتاگران و بیمعنی جلوه دادن هرگونه مقاومت بود. واقعیت تاریخی اما تفاوت آشکاری داشت: در ساعت حدود ۸ صبح همان روز جمعیتی تقریباً سههزار نفره عمدتاً مردان مسلح به چوب و چماق در جنوبیترین نقاط تهران تظاهراتی علیه دولت مصدق و به حمایت از شاه آغاز کردند. این گروهها با فریادهایی مانند «زنده باد شاه» و «مرگ بر مصدق خائن» به خیابانها آمدند.
بسیاری از این افراد نه به دلایل سیاسی صرف بلکه برای دریافت دستمزد در این حرکت شرکت داشتند؛ در میان آنان هم افراد بیکار، اوباش و برخی الوات سرشناس حضور داشتند. همزمان رئیس پلیس تهران دستور داد هیچ کسی مانع حرکت آنان نشود، اقدامی که نقش کلیدی در تسهیل پیشروی تظاهرات و ایجاد حس «حمایت گسترده مردمی» برای کودتاگران داشت.
در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد، برادران رشیدیان برای سازماندهی تظاهرات علیه مصدق، حدود ۷۰۰ هزار لیره میان اوباش خود تقسیم کردند. مقر اصلی کودتا در باغ سهیلی کنار باغ فردوس بود و کنترل آن به دست رشیدیان، فضلالله زاهدی و هماهنگی روزولت قرار گرفت. پول از طریق کلانتریهای حامی کودتا توزیع میشد و روسای کلانتریها با جمعآوری اوباش محلهها، آنها را تجهیز میکردند.(سیاستبازان کودتاساز)
تجربه یک مطالعه کلاسیک: رسانه چگونه افکار عمومی را کنترل میکند؟
استفاده از رادیو به عنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به کودتا و ایجاد ترس یکی از ویژگیهای کلیدی عملیات روانی ۲۸ مرداد بود. چنین تاکتیکی با هدف کاهش روحیه نیروهای وفادار و تضعیف اعتماد عمومی به دولت قانونی صورت گرفت و نشاندهنده نقش محوری رسانهها در شکلدهی به واقعیتهای تحریف شده سیاسی در بحرانهای ملی است.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نشان داد که سرنوشت یک ملت گاهی نه تنها در تانکها و پادگانها بلکه در صفحات روزنامهها و امواج رادیو رقم میخورد. در آن روزها، رادیو تبدیل به ابزار قدرتمندی شد که با ترکیب واقعیت و دروغ، اخبار تحریف شده و القای ترس توانست افکار عمومی را هدایت کند و مسیر تاریخ را تحت تأثیر خود قرار دهد. اعلامیههای رادیویی که مصدق را خائن معرفی میکرد و خشونتهای خیالی مردم علیه او و مطبوعات را گزارش میکرد، نمونهای از شایعهپراکنی سازمانیافته و بهرهبرداری سیاسی از رسانهها بود.
این تجربه تاریخی پرسشی اساسی را پیش میکشد: آیا امروز در عصر رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، ابزارهای اطلاعرسانی همچنان میتوانند نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به رویدادها و حتی تغییر مسیر تاریخ داشته باشند؟ کودتای ۲۸ مرداد بهعنوان یک مطالعه کلاسیک نشان میدهد که رسانهها فراتر از انعکاس اخبار میتوانند ابزار سیاسی و روانی قدرتمندی باشند و نقش آنها در شکلدهی به افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی هرگز نباید دستکم گرفته شود.