پسلرزهای سخنان رئیسجمهور درباره روابط با دولت آمریکا در کنار همه تنشهای رسانهای که ایجاد کرده دوباره ضعف عملکردی شورای اطلاعرسانی دولت را سر زیانها انداخته است. اگر این نهاد در مواقع حساس مانند نشست پزشکیان با اهالی رسانه میتوانست به وظایف خود به درستی عمل کند، نه تنها شاهد پیشنهاداتی مانند عدم کفایت رئیسجمهور نبودیم بلکه پرتره ایران محکوم به مذاکره نیز در اذهان شکل نمیگرفت.
اظهار نظر غیردپپلماتیک مسعود پزشکیان در نشست با مدیران رسانهای کشور ــ تحت عنوان «اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟» ــ موجی از واکنشها را در فضای رسانهای کشور برانگیخته است. منتقدان، این سخن را نشانه ضعف و انفعال میدانند و برخی از آنها حتی تا تکرار عدم «کفایت سیاسی» پزشکیان پیش رفتهاند. اما طرف مقابل این سخنان را ناشی از صراحت و صداقت رئیسجمهور میداند.
بیشتر بخوانید؛
پزشکیان و ترورهای طنازانه تندروها
«تصور نمیکنم با دعوا به جایی برسیم. در ذات ما تسلیم شدن نیست. حرف نمیزنی؟ خب میخواهی چکار کنی؟ میخواهی بجنگی؟! خب آمد و زد؛ الان برویم درست کنیم دوباره میآید میزند.» این اظهارات که در نهاد ریاستجمهوری کشور و از سوی رئیس قوه مجریه بیان شد باز هم مانند برخی سخنان ساده اما مناقشهبرانگیز وی زمینهساز بحثهای فراوانی درباره دوگانه جنگ-مذاکره شده است.
هر چند پزشکیان در ادامه این جلسه با اشاره به تبعیت از نظر رهبر انقلاب در زمینه مذاکره، گفت: «بدون هماهنگی با مقام معظم رهبری هیچ کاری نمیکنیم، حتی اگر مخالف نظر خود من باشد؛ به این اعتقاد دارم نه آنکه بخواهم شعار دهم. هم از نظر علمی و هم از نظر اعتقادی باور دارم که باید این کار انجام دهیم. وقتی با رهبری هماهنگ میکنیم، بهتر است بقیه انتقاد نکنند که چرا این کار را انجام دادید، بدون هماهنگی هم کاری نخواهیم کرد، آنچه مصلحت کشور و مردم است، باید انجام گیرد.»
با وجود اذعان اخیر رئیسجمهور به تبعیت دولت از مواضع رهبر انقلاب در مذاکرات هستهای اما اینترنشنال سخنان وی را «تغییر موضع پزشکیان درباره برنامه هستهای پس از جنگ ۱۲ روزه» خوانده است! بیم از چنین برداشتهای نادرست و مغرضانهای از خطاهای لفظی رئیسجمهور درباره مذاکره در نهایت برخی مقامهای نظامی را ملزم به واکنشهای مستقیم و غیرمستقیم کرد.
سردار عزیز غضنفری، جانشین معاون سیاسی سپاه، در یادداشتی که آن را وبسایت «بصیرت» متعلق به معاونت سیاسی سپاه منتشر کرده، خطاب به پزشکیان نوشت: «عرصه سیاستخارجی جایی برای بیان هر واقعیتی نیست. مخاطرات بیان عبارتهای نادرست توسط مسؤلان بلندپایه دولتی، بیش و پیش از همه دامن خود دولتیها را میگیرد و کار را برای کنشگری آنان در عرصه بسیار پیچیده و نفسگیر سیاستخارجی و حتی سیاست داخلی دشوار میسازد. در سلامت و صداقت رئیسجمهور محترم تردیدی وجود ندارد، اما … متأسفانه اشتباهات کلامی رئیسجمهور، مخصوصا در بحبوبه حوادث مهم و سرنوشتساز، زیاد شده و گاه آسیبهایی را به حوزه امنیت ملی وارد ساخته است.»
سرتیپ علی فدوی نیز یک روز پس نشست رئیسجمهور با مدیران رسانه در بخشی از گفتوگویش با ایلنا بدون اشاره مستقیم به سخنان رئیسجمهور گفته است: «آمادگی نیروهای مسلح تعطیلبردار نیست. طبیعی است که دعوای بین حق و باطل از ابتدا وجود داشته الان هم هست و تا آخر ادامه خواهد داشت و هرگز تمام نمیشود.»
جانشین فرمانده کل سپاه درباره احتمال حمله دوباره اسرائیل به ایران نیز اعلام کرده است: « بستگی به این دارد که اگر این خبیثان احتمال موفقیت بدهند، در این صورت حتماً اقدام خواهند کرد. اما ضربه بزرگی به آنها وارد شد و همه متوجه شدهاند که در طرف مقابل، تمام دنیای خبیث حضور داشت و در این سوی میدان تنها ما بودیم اما آنها دست خود را بالا بردند و درخواست پایان درگیری را کردند.
لطفا به رئیسجمهور آدرس غلط ندهید!
پس از بالا گرفتن انتقادات به سخنان رئیسجمهور درباره احتمال تدوام مذاکرات پس از جنگ ۱۲ روزه، برخی جریانهای حامی وی تلاش کردند تا این اظهارات نسنجیده را ناشی از صداقت وی تفسیر کنند. البته این جریان در تلاش است تا انگاره گریزناپذیری از مذاکره را به تصمیمسازان و جامعه القاء کنند، در پارچوب این خط فکری، ایراد سخنان پزشکیان فقط در این است که آن را به شکلی ساده و رک در یک دورهمی خودمانی بیان کرده است.
محمدجواد روح در یادداشتی آداب سخن گفتن پزشکیان درباره مذاکره را به سریال نوستالژیک سلطان و شبان تشبیه کرده و نوشته است: «هنوز از آداب و ترتیب مرسوم دولتمردان تراز نظام دور است. شبیه آن شبان سریال قدیمی دهه شصت است که برای روزگار بلا جانشین سلطان شده بود.»
هر چند مدیر مسئول روزنامه هممیهن دوری رئیسجمهور از آداب دیپلماتیک را ویژگی مثبت وی توصیف کرده و بر این باور است که وی با همین ویژه گی توانسته است «مناسبات حاکم را به هم بریزد» اما به نظر میرسد این نحوه مواجه با اشتباهات دیپلماتیک شخص دوم کشور، به نوعی «آدرس غلط» دادن به وی و هزینهتراشی برای ریاستجمهوری است.
پر واضح است که کسی در صداقت پزشکیان درباره میهندوستی و تلاش وی برای عبور از بحرانهای سیاسی و امنیتی شکی ندارد؛ اما به نظر میرسد تعریف و تمجیدهای برخی حامیانش از رفتار و سخنان غیردیپلماتیک وی در نهایت تبدیل به «پوست خربزه» زیرپای دولتی خواهد شد که با انبوهی از مسائل پیچیده داخلی و خارجی روبرو است.
«شورای اطلاعرسانی» دولت چه میکند؟
تنش اخیر تا جایی پیش رفته است که حتی برخی فعالان سیاسی پیشنهاد عدم بخش مستقیم سخنرانی رئیسجمهور را دادهاند تا از ایجاد تصویری ضعیف از سپهر سیاسی کشور پس از جنگ ۱۲ روزه، بر اثر قصور سهوی رئیسجمهور پیشگیری شود.
بر همین اساس، حسامالدین آشنا مشاور پیشین حسن روحانی به پزشکیان توصیه کرده است: «دست از خوشمزگی و بدیههسرایی بردارید. «پراکندهگویی» نکنید. حداقل پراکندهگویی را منتشر نکنید. رئیسجمهور شخصیت رسمی دوم کشور است و باید با دقتی در حد شخص دوم سخن بگوید یا سخنانش زنده منتشر نشود. به رهبری نگاه کنید هیچگاه بدون یادداشت سخن نمیگوید؛ حال آن که اول خطیب کشور است.»
سید مجتبی زارعی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز در یادداشتی تلگرامی نوشته است: «وقتی تازگی نوشته بودم سخنرانیها و یا جلسات رئیسجمهور را مستقیم پخش نکنید برخی از همین سوپرانقلابی ها که وا اسلاما و وا مملکتنا سر میدهند به من حمله کردند که عجب ! میخواهید مردم اخبار سانسور شده بشنوند! معلوم است این شاخه از اصولگرایان دنبال حل مساله نیست بلکه دنبال اثبات فرضیه ضروریِ عزل است.»
نماینده مردم تهران در ادامه به ضعف شورای اطلاع رسانی دولت پرداخته و نوشته است: «این روزها در برخی محافل خاص ، سطح کنشهای سیاسی مبتذل شده و دو شاخه بهانه جو در اصلاحطلبان و اصولگرایان را به جان هم و بلکه به جان ایران انداخته است. از سویی شورای اطلاعرسانی دولت یکی از بیخاصیتترین ادوار خود را میگذراند گو اینکه مسئول این شورا یک فرد سیاستزده و ناآشنا به تحولات و تطورات رسانهای است و من نگرانیای در تنظیمگری تصویر رئیسجمهور و سپهر عمومی در این فرد نمیبینم ؛ شاید هم او و باندش پزشکیان را فقط مناسب دوران گذار به رادیکالیته ی اصلاحطلبی غنیمت میشمرند.»
مالک شریعتی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز با همین رویکرد انتقادی نسبت به شورای اطلاع رسانی دولت نوشت: «در حال حاضر بزرگترین دشمن دکتر پزشکیان، حلقه رسانهای ضعیف، نامنسجم، شلخته، هردمبیل و بیخیال ریاست جمهوری است.»
بنابراین به نظر میرسد در شرایط فعلی آنچه بیش از هر پیشنهاد دیگری میتواند از سطح خطاهای لفظی رئیسجمهور پس از سخنرانیها و مصاحبهها بکاهد، نقشآفرینی موثر نهادی به نام «شورای اطلاعرسانی» دولت است تا اولا مواضع حقیقی رئیسجمهور در سطح داخلی و جهانی به درستی درک شود و ثانیا راه برای فرصتطلبان افراطی چپ و راست در داخل و دشمنان خارجی هموار نشود. اما متاسفانه با سپری شدن یک سال از عمر دولت چهاردهم هنوز «شورای اطلاعرسانی» آن نتوانسته است از آبروی رئیسجمهور در داخل و خارج از کشور دفاع کند!
«عدم کفایت» رئیسجمهور؛ ماهیگیری تکراری از آب گلآلود
یکی دیگر از اتفاقات تکراری که از شدت تکرار دیگر چهرهای اسفبار به خود گرفته است پیشنهاد «عزل پزشکیان» به علت «عدم کفایت» سیاسی وی است. این پیشنهاد هرازگاهی که رئیسجمهور در نشست یا مصاحبهای از آداب سخن گفتن دیپلماتیک دور میشود، در دستور کار طیف راست افراطی قرار میگیرد.
اوج این تلاش نابخردانه پس از مصاحبه پزشکیان با تاکر کالرسون، مجری آمریکایی بود و تا جمعآوری امضاء در برخی پلتفرمها نیز پیش رفت! حتی منجر به بیان اظهارات تندی از سوی ابوالفضل ظهرهوند، نماینده تهران علیه رئیسجمهور و تشکیل پرونده قضائی برای این چهره جبهه پایداری شد.
حالا این بار هم حمید رسایی، نماینده دیگر عضو جبهه پایداری با کنار هم چیدن دو موضعگیری متفاوت پزشکیان که در اسفند ۱۴۰۲ گفته بود «مراکز هستهای را بزن، ما دوباره آنها را میسازیم» و اظهارات اخیر وی با این مضمون که «خب اومد زد، الان میریم دوباره درست میکنیم بازم میاد میزنه، یکی بگه میخوایم چی کار کنیم؟» نوشته است: «آیا شخصیتی با این مواضع متناقض که تصویر ضعف، انفعال، بیچارگی و درماندگی به دشمن القاء میکند و او را به حمله مجدد تشویق میکند، کفایت سیاسی برای اداره کشور دارد؟ آقای پزشکیان یا نمیداند چه میگوید و یا دانسته این حرفها را میزند. در هر دو صورت کفایت سیاسی ندارد.»
در برابر موضعگیرییهای رسایی و امثال وی این پرسش مطرح است که آیا تصویر ایرانی نامتحد و فاقد انسجام درونی در سطح کارگزران که در آن هر چند هفته یک بار نماینده مجلس میتواند پیشنهاد عزل رئیسجمهور را بدهد، به اندازه پالسهای اشتباهی پزشکیان، دشمن را به حمله دوباره تشویق نمیکند؟
اما پرسش اصلی را باید از رئیسجمهور و حلقه اطرافیان وی پرسید و آن پرسش این است که تا چه زمانی قرار است به گلآلود کردن آب ادامه دهند؟ آیا اردهای برای پایان این وضعیت ندارند؟
مذاکره با رعایت مصالح کشور آری؛ ارسال پالس ضعف ممنوع
فارغ از انتقادات جناحی تندروها به دولت و تفاسیر غیرواقعی بیگانگان از مواضع رئیسجمهور در زمینه روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، کاملا واضح است که طرح این پرسش که «اگر مذاکره نکنیم، چه کنیم؟» از سوی رئیسجمهور و انتشار آن در سطح عمومی به این معنا است که کشور در موقعیت پیچیدهای قرار گرفته است.
بر اساس برخی دیدگاهها، ورود به مذاکره در شرایط فعلی گزینهای منطقی است اما پرسش مبنایی این است که مذاکرات احتمالی چه نتایجی خواهد داشت و آن نتایج چقدر از سوی نظام تصمیمگیری ایران قابل پذیرش هستند؟ با توجه به افزایش شکاف عمیق بین خواستههای دو طرف مذاکره پس از جنگ ۱۲ روزه آیا واقعا میتوان امیدی به ثمربخشی مذاکرات داشت؟
احتمالا برخی تصور میکنند که با ورود به مذاکره و کاهش تنش میتوان برای ایران زمان خریده و فرصت قرار گرفتن در مسیر بهبود شرایط را ایجاد خواهد کرد، اما باید دید که طرف مقابل هم حاضر است صرفا وارد مذاکره شده و در صورت مشاهده روندی که رو به پیشرفت نیست، گفتوگوها را ادامه دهد؟ یا دوباره دست به حمله دیگری خواهد زد تا در نهایت به خواستههای خود ولو از طریق ابزار نظامی برسد.
برای یافتن پاسخ چنین پرسشهای پیچیدهای نمیتوان و نباید با گزینه مذاکره برخورد احساسی کرد زیرا اولا: مذاکرهای که از موضع ضعف و استیصال باشد در نهایت منجر به تحمیل صد درصدی خواستههای طرف مقابل میشود. ثانیا: نه دولت پزشکیان -حتی پس از جنگ اخیر- و نه هیچ دولت دیگری در صورتی که مذاکره تامین کننده «منافع ملی» مردم باشد، محدودیتی در استفاده از آن ندارد و مامور به انجام آن خواهد شد. بنابراین استفاده از ابزار مذاکره به عنوان ابتکار عمل این دولت و آن دولت، فریز شدن در سطح بحثهای ژورنالیستی و جناحی است.
در این چارچوب سید نظامالدین موسوی، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصولگرا در واکنش به اظهارات اخیر پزشکیان درباره مذاکره نوشته است: «۱.دولت آقای پزشکیان برای مذاکره هیچ مانعی نداشته و اصلا در وسط مذاکره بود که آمریکا به ما حمله کرد. ۲. منتقدان دولت، عموما مخالف اصل مذاکره نیستند و حتی دکترجلیلی خود زمانی مذاکره کننده ارشد کشور بوده است. ۳. دوقطبی «موافق-مخالف مذاکره» جعلی است و مسئله و محور اصلی ایرادات منتقدان، ارسال پالس ضعف برای مذاکره یا مذاکره از موضع ضعف است.»
علاوه بر اینها، ایراد برخی قصورهای کلامی مانند این که «مذاکره نکنیم، چه کنیم» در این است که ترسیم تصویر مستأصل از ایران که راهی غیر از گفتگو ندارد و اگر گفتگو نکند، دشمن خاکش را مورد تجاوز قرار میدهد، به این معنی است که آنها بعد از نقض تمامیت ارضی کشورمان اگر حتی پای میز مذاکره هم بیایند لطف بزرگی کردهاند! گویی جمهوری اسلامی ایران به خاک ایلات متحده آمریکا حمله کرده است! در چنین شرایطی خواستههایی مانند پرداخت غرامت جنگ یا حتی تداوم غنیسازی صلحآمیز در خاک کشور بیشتر شبیه به شوخی میماند.
بنابراین رئیسجمهور و تیم اطلاعرسانی دولت باید بدانند انتخاب هر واژه یا عبارتی از سوی شخص اول اجرایی کشور اگر با کوچکترین لغزشی آمیخته شود، ممکن است تبدیل به معنایی کاملا مغایر با تلاشهای شخص وی، سایر نهادهای تصمیمساز و جامعه شود و هزینههای جبرانناپذیری را به آنها تحمیل کند.