جهانی که در آن سلاحهای اتمی به موزهها سپرده شوند و انرژی هستهای تنها برای روشنایی زندگی به کار رود، به تصمیم امروز بازیگران بینالملل بستگی دارد.
روزهای میانی داغترین ماه هر سال، سالگردهای بمباران اتمی دو شهر ژاپن در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم، یادآور داغی است که سهمگینترین تسلیحات کشتار جمعی بر پیکر جامعه بشری بر جای نهاد.
مردم هیروشیما در ششم اوت ۱۹۴۵ (میانه مرداد) هدف حمله اتمی آمریکا قرار گرفتند و سه روز بعد یعنی نهم اوت، دومین بمب آمریکایی بر سر مردم ناگازاکی افتاد. در حمله نخست بالغ بر هفتاد هزار نفر جان خود را از دست دادند و تلفات حمله دوم طی چند روز از چهل هزار نفر گذشت.
این آمار در بلندمدت بیش از دو برابر شد و هنوز تبعات این جنایت بیسابقه در سرزمین آفتاب تابان ادامه دارد و نسلهای پیاپی را درگیر خود ساخته است.
در هشتادمین سالگرد این حوادث، درگیری لفظی «دیمیتری مدودف» رئیسجمهوری سابق و معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه با «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا، تبدیل به یک کشمکش سیاسی-اتمی شد و ترامپ را بر آن داشت تا دستور حرکت زیردریاییهای اتمی آمریکا به سمت روسیه را صادر کند.
با تداوم جنگ اوکراین و اقدام نظامی آمریکا علیه تاسیسات هستهای ایران که نقض فاحش قواعد و حقوق بینالمللی بود، بار دیگر سرنوشت روندهای اتمی جهان مورد توجه ناظران قرار گرفته است.
زرادخانههای هستهای و گستره تهدیدات اتمی
بر اساس اعلام فدراسیون دانشمندان آمریکایی (FAS) در سال ۲۰۲۵، ۹ کشور شامل ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا، هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی در مجموع بیش از ۱۲ هزار کلاهک هستهای در اختیار دارند.
ایالات متحده با پنج هزار و ۲۷۷ کلاهک، روسیه با زرادخانهای مشابه و چین با حدود ۶۰۰ کلاهک در حال گسترش، بخش عمده این تسلیحات را در اختیار دارند. فرانسه (با۲۹۰ کلاهک)، بریتانیا (۲۲۵ کلاهک)، هند (۱۸۰ کلاهک)، پاکستان (۱۷۰ کلاهک)، اسرائیل (۹۰ کلاهک، بدون تأیید رسمی) و کره شمالی (۵۰ کلاهک) نیز در این فهرست قرار دارند. این اعداد، هرچند تخمینی، تصویری از توازن شکننده قدرت در جهان ارائه میدهند.
۹ کشور شامل ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا، هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی در مجموع بیش از ۱۲ هزار کلاهک هستهای در اختیار دارند
در اوج جنگ سرد، تعداد کلاهکهای هستهای به ۶۰ هزار نیز رسید که قدرت تخریب آن بیش از یک میلیون بمب هیروشیما بود. آزمایشهای هستهای، بهویژه در اوایل دهه ۶۰ میلادی با ۱۷۸ مورد، قدرت تخریب این سلاحها را به نمایش گذاشت، اما اثرات زیستمحیطی و انسانی آن، از جمله آلودگی رادیواکتیو در بیابانها و اقیانوسها، زنگ خطر را به صدا درآورد.
با پایان جنگ سرد، پیمانهای کاهش تسلیحات مانند «استارت» و «سی تی بی تی» تعداد کلاهکها را به زیر ۲۰ هزار در دهه ۲۰۱۰ کاهش داد. با این حال، گسترش زرادخانهها از سوی کشورهایی مانند چین و کره شمالی، همراه با نوسازی تسلیحات از سوی قدرتهای غربی، نگرانیهایی را درباره بازگشت به رقابت تسلیحاتی ایجاد کرده است.
این تسلیحات، که بخشی از آنها در زیردریاییها و موشکهای بالستیک آماده شلیک هستند، خطر استفاده عمدی یا تصادفی را افزایش میدهند. خطاهای فنی، مانند مواردی که در گذشته جهان را تا آستانه فاجعه پیش برد و تنشهای ژئوپلیتیکی، مانند جنگ اوکراین یا درگیریهای خاورمیانه، این تهدید را تشدید میکنند.
چالشهای زیستمحیطی
آزمایشهای هستهای گذشته بهویژه در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، اثرات مخربی بر محیط زیست بر جای گذاشت. گرد و غبار رادیواکتیو، آلودگی آبها و تخریب جوامع بومی از جمله پیامدهای این آزمایشها بود.
امروزه، پسماندهای هستهای که برای قرنها خطرناک باقی میمانند، چالشی بزرگ برای صنعت هستهای به شمار میآیند. یافتن راهحلهایی برای مدیریت ایمن این پسماندها، از جمله ذخیرهسازی در اعماق زمین، همچنان در حال بررسی است.
با این حال، انرژی هستهای پتانسیل کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و مقابله با تغییرات اقلیمی را دارد. رآکتورهای مدرن با راندمان بالا و تولید کربن پایین، میتوانند بخشی از راهحل جهانی برای انرژی پایدار باشند، مشروط بر اینکه با شفافیت و ایمنی کامل مدیریت شوند.
گام نخست برای استفاده از اتم برای مقاصد صلحآمیز پیمودن فرایند غنیسازی است. البته همین مسیر را سازندگان تسلیحات هستهای نیز قدم به قدم طی سالهای منتهی به جنگ جهانی طی کردهاند.
غنیسازی هستهای و پیچیدگیهای آن
غنیسازی اورانیوم فرآیندی است که غلظت ایزوتوپ اورانیوم-۲۳۵ را از کمتر از یک درصد در سنگ معدن به سطوح بالاتر (معمولاً سه تا پنج درصد برای رآکتورها و بیش از ۹۰ درصد برای سلاح) افزایش میدهد.
کشورهایی مانند ژاپن، برزیل، آرژانتین و ایران از غنیسازی برای تولید سوخت رآکتورهای هستهای استفاده میکنند بدون اینکه برنامه تسلیحاتی داشته باشند
این فرآیند نیازمند فناوری پیشرفته سانتریفیوژ، دانش تخصصی و سرمایهگذاری کلان است. اورانیوم استخراجشده از معادنی در کشورهایی مانند قزاقستان، کانادا و استرالیا پس از تبدیل به گاز هگزافلوراید اورانیوم، در سانتریفیوژها چرخانده میشود تا ایزوتوپهای سبکتر جدا شوند.
کشورهایی مانند ژاپن، برزیل، آرژانتین و ایران از این فناوری برای تولید سوخت رآکتورهای هستهای استفاده میکنند بدون اینکه برنامه تسلیحاتی داشته باشند. با این حال، کاربرد دوگانه غنیسازی، آن را به موضوعی حساس در روابط بینالمللی تبدیل کرده است.
همچنان که اشاره شد، این فناوری نهتنها برای تولید انرژی پاک، بلکه بهعنوان گامی بالقوه در مسیر تسلیحات هستهای دیده میشود، که نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را ضروری میسازد.
بهانهجوییهای هستهای واشنگتن علیه تهران
ایران بهعنوان یکی از اعضای اولیه پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) از سال ۱۹۷۰ میلادی بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم برای مقاصد صلحآمیز تأکید دارد.
کشورمان در سال ۲۰۰۳ پروتکل الحاقی را امضا کرد تا شفافیت برنامه هستهای خود را نشان دهد. با این حال، فعالیتهای هستهای ایران بهویژه پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، با چالشهایی همراه شد .
در جریان مذاکرات غیرمستقیم هستهای میان ایران و آمریکا که با میانجیگری عمان انجام میشد «غنیسازی صفر» مورد تاکید هیات آمریکایی قرار گرفت. در همین ارتباط، «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا در مه ۲۰۲۵ (اواسط اردیبهشتماه سال جاری) حقوق هستهای ایران را زیر سوال برد و اظهار داشت: ایرانیها میگویند سلاح هستهای نمیخواهند اما اساسا از ما میخواهند تنها کشور غیرهستهای باشند که اورانیوم غنیسازی میکند. سطح غنیسازی آنها هم با اهداف صلحآمیز نمیخواند چون اگر توان غنیسازی ۳.۶۷ درصد را داشته باشید، در مدت چند هفته به غنیسازی ۲۰ درصد، ۶۰ درصد و بعد ۹۰ درصدی که برای سلاح نیاز است دست پیدا میکنید.
در برابر این ادعاها، «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران، در شبکه ایکس نوشت: «تکرار دروغ، حقیقت را تغییر نمیدهد. ایران بهعنوان عضو NPT، حق کامل برای چرخه سوخت هستهای دارد.» وی در ادامه به نمونههایی از کشورهای غیرهستهای مانند ژاپن و برزیل اشاره کرد که غنیسازی انجام میدهند.
پیشرفتهای علمی در مدیریت پسماندها و رآکتورهای ایمنتر میتواند انرژی هستهای را به گزینهای پایدار تبدیل کند
با وجود حمله آمریکا به سه مرکز هستهای ایران در نطنز، فردو و اصفهان که هر سه تحت نظارت آژانس قرار داشتند، توان و دانش هستهای بومی شده و حقوق غیرقابلانکار ایران در بهرهگیری از انرژی اتمی موجب شده تا همچنان، بسیاری از ناظران از ناگزیر بودن دو طرف به مذاکره سخن بگویند.
آینده هستهای جهان
با وجود تنشها، مناقشات و اختلافاتی که به آن اشاره شد آینده فناوری هستهای به تصمیمات امروز بستگی دارد. همکاری بینالمللی، تقویت نظارت آژانس و دور ساختن از نهاد بینالمللی از سیاسیکاری و حرکت در جهت خواست قدرتهای جهانی در کنار تعهد به استفاده صلحآمیز از این فناوری، کلید قفل تهدیدات اتمی برای جهان است. از دید بسیاری از ناظران، برای جهانی امنتر، همکاری بینالمللی، تقویت نظارت آژانس و تعهد بازیگران جهانی به NPT ضروری است.
پیشرفتهای علمی در زمینه غنیسازی ایمنتر و مدیریت پسماندها نیز میتواند به کاهش نگرانیها کمک کند. به عبارتی دیگر، پیشرفتهای علمی در مدیریت پسماندها و رآکتورهای ایمنتر میتواند انرژی هستهای را به گزینهای پایدار تبدیل کند. علاوه بر این، صدای مردمی که خواستار صلح و توسعه پایدار هستند، میتواند سیاستگذاران را به سوی تصمیماتی مسئولانهتر سوق دهد.
برای دستیابی به جهانی برکنار از خطر جنگ هستهای، پیمانهایی مانند NPT و TPNW باید تقویت شوند. همچنین، توسعه فناوریهای جدید، مانند رآکتورهای کوچک مدولار (SMRs)، میتواند انرژی هستهای را به گزینهای ایمنتر و در دسترستر تبدیل کند. در این مسیر، آموزش عمومی و افزایش آگاهی درباره مزایا و خطرات این فناوری، نقشی کلیدی ایفا خواهد کرد.
غنیسازی اورانیوم، بهعنوان یکی از پیچیدهترین فناوریهای مدرن، هم فرصتی برای پیشرفت و هم چالشی برای امنیت جهانی است.
پس از حادثه اتمی فوکوشیما که مارس ۲۰۱۱ در پی وقوع سونامی و آسیب دیدن راکتورهای ژاپنی، توکیو و سایر شهرهای این کشور را در معرض فاجعه قرار داد بسیاری نسبت به تکرار فجایعی مانند آنچه در چرنوبیل (آوریل ۱۹۸۶) گذشت، هشدار میدهند اما واقعیت اینکه جهان منهای فناوریهای هستهای دیگر قابل تصور نیست.
این فناوری میتواند به تولید انرژی پاک و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی کمک کند اما بدون مدیریت مسئولانه، خطراتی جدی به همراه دارد.
همکاری بینالمللی، شفافیت و تعهد به صلح، کلید تبدیل این فناوری به ابزاری برای زندگی، نه نابودی، است. آینده این مسیر به تصمیماتی بستگی دارد که امروز در مذاکرات، سیاستگذاریها و ابتکارات علمی گرفته میشود.
جهانی که در آن سلاحهای هستهای به موزهها سپرده شوند و انرژی هستهای تنها برای روشنایی زندگی به کار رود، هدفی است که با تلاش جمعی دستیافتنی خواهد بود.