یادداشت «سرگئی کونیاشین»، معاون پیشین سرکنسول روسیه در صنعا (۲۰۱۰–۲۰۱۳) منتشر شده در سایت اسرائیلی NDTV
اتفاقات جاری که از آوریل ۲۰۲۵ پیرامون شرکت ماهوارهای چینی CGSTL شکل گرفته، پرسشهای فراوانی درباره نقش چین در جنگ دریای سرخ برانگیخته است. واشنگتن مدعی است این شرکت تصاویر ماهوارهای در اختیار حوثیها گذاشته که به آنها کمک کرده تا حملات موشکی و پهپادی خود را علیه کشتیهای آمریکایی و متحدان واشنگتن هدایت کنند. در واقع، نگرانی بسیاری از تحلیلگران رو به افزایش است که پکن از یک بازیگر محتاط، به یک حامی اصلی یمنیها تبدیل میشود.
حمایت فعال از حوثیها عموماً به ایران و در درجهای کمتر به روسیه نسبت داده میشود. بنابراین، ورود چین به این فهرست برای بسیاری غافلگیرکننده است. در گذشته، پکن فاصله خود را از بحران یمن حفظ کرده و تنها خواستار راهحل صلحآمیز و اعلام بیطرفی بود. اما در سالهای اخیر، چین شروع به ارائه کمکهای قابل توجه به حوثیها کرده که به طور چشمگیری توان نظامی آنها را تقویت کرده و عملاً چین را در کنار ایران و روسیه بهعنوان حامی شورشیان یمنی قرار داده است.
دلیل این تغییر، بیش از هر چیز، در منافع راهبردی پکن در منطقه و رویارویی جهانی آن با ایالات متحده نهفته است. چین به طور رسمی دولت یمن را به رسمیت میشناسد و مرتباً به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل درباره حفظ تمامیت ارضی این کشور رأی مثبت میدهد. اما در پشت پرده، روابط فعالی با رهبران انصارالله دارد. علت این امر، پیش از هر چیز، رویکرد عملگرایانه چین است. بهعنوان کشوری که مقادیر زیادی نفت از خاورمیانه وارد میکند، چین در پی تضمین امنیت کشتیهای تجاری خود در مسیر دریای سرخ است.
طبق گزارش شورای آتلانتیک، در سال ۲۰۲۳ رهبران انصارالله تماسهای مستقیمی با مقامات چینی در عمان داشتند که در نتیجه آن، توافقهایی برای امنیت کشتیهای با پرچم چین حاصل شد. از اواخر ۲۰۲۳، زمانی که حوثیها در اعتراض به جنگ غزه شروع به حمله گسترده به کشتیهای خارجی کردند، همه کشتیهای چینی تقریباً بدون مانع از این گذرگاه خطرناک عبور کردند.
در نتیجه، در حالی که تعداد کشتیهای تجاری عبوری از دریای سرخ بیش از ۷۰ درصد کاهش یافته، سهم ظرفیت دریایی چین افزایش یافته است. بسیاری از ناظران بینالمللی بلافاصله متوجه شدند که این روند بیش از حد گزینشی به نظر میرسد که صرفاً تصادفی باشد. با این حال، روابط چین و حوثیها محدود به توافقهای دریایی نیست. دلایلی وجود دارد که نشان میدهد پکن به طور فعال کمکهای فنی-نظامی خود به آنها را افزایش میدهد؛ از جمله تسلیحات، تجهیزات الکترونیک، نرمافزار و حتی تبادل اطلاعات.
در آوریل ۲۰۲۵، وزارت خزانهداری آمریکا شرکت Chang Guang Satellite Technology Co. (CGSTL) را که با آکادمی علوم چین مرتبط است، به اتهام کمک پنهانی به یمن تحریم کرد. به گفته واشنگتن، این شرکت تصاویر ماهوارهای در اختیار حوثیها گذاشته که به آنها امکان داده تا حملات دقیق علیه کشتیهای آمریکا و متحدانش در دریای سرخ انجام دهند. وزارت خارجه آمریکا آشکارا اعلام کرد: «CGSTL به طور مستقیم از حملات حوثیهای طرفدار ایران علیه منافع آمریکا پشتیبانی میکند» و از پکن بابت متوقف نکردن فعالیتهای این «شریک» در خاورمیانه، بهشدت انتقاد کرد. چین طبق انتظار، همه این اتهامات را رد کرد و ادعا نمود که هیچ رابطه نزدیکی با حوثیها ندارد.
در عین حال، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا مدعیاند شواهد گستردهای از وجود شبکههایی از شرکتهای چینی دارند که کالاهای حیاتی نظامی به حوثیها میرسانند. برای نمونه، در اکتبر ۲۰۲۴ آمریکا دو کارخانه چینی Shenzhen Rion Technology و Shenzhen Jinghon Electronics را تحریم کرد که صدها قطعه برای سامانههای هدایت موشک و پهپاد به حوثیها فرستاده بودند. در ژوئن ۲۰۲۴، وزارت خزانهداری آمریکا چند شرکت از چین و عمان را که به یمن در خرید محصولات نظامی و تجهیزات تولید سلاح کمک کرده بودند، در فهرست سیاه قرار داد. از جمله شرکتهای چینی ذکر شده Guangzhou Tasneem Trading Company (خرید و انتقال سلاح به یمن)، Ningbo Beilun Saige Machine Co (تأمین مواد برای پهپادها و سلاحهای دیگر) و Dongguan Yuze Machining Tools Co (تأمین ماشینآلات و ابزار برای تولید محلی سلاح) بودند.
تحقیقات مستقل نیز افزایش «ردپای چین» در تسلیح حوثیها را تأیید میکند. به گفته Conflict Armament Research، از سال ۲۰۲۳ سلولهای سوختی هیدروژنی ساخت چین در بقایای پهپادهای بهکاررفته در حملات دریای سرخ یافت شده است. در ۲۵ مارس ۲۰۲۵ حدود ۸۰۰ پهپاد با علائم چینی در مرز یمن-عمان توقیف شد که دقیقاً مشابه نمونههای استفادهشده توسط حوثیها، شبهنظامیان طرفدار ایران در عراق و حتی نیروهای روسیه در اوکراین بود.
منابع غربی و دولت رسمی یمن از اوایل ۲۰۲۵ گزارش دادهاند که حوثیها اکنون بیش از هر زمان دیگری به تسلیحات ساخت چین مجهز هستند؛ در گذشته عمدتاً به سلاحهای ایرانی و مدلهای قدیمی شوروی (روسی) متکی بودند.
دقت حملات آنها نیز بهطور محسوسی افزایش یافته و آشکار است که ماهوارهها و ابزارهای نقشهبرداری چینی در نشانهگیری دقیقتر موشکها و پهپادهای آنها نقش داشتهاند. مقامات وزارت خارجه آمریکا مدعیاند که پکن، در پوشش بیانیههای بیطرفانه، عملاً همه ابزارهای لازم برای جنگ را در اختیار حوثیها قرار میدهد.
به نظر من، دو دلیل اصلی برای حمایت پیوسته چین از یمن وجود دارد:
۱. تضعیف نفوذ آمریکا: حوثیها آشکارا خود را مخالف هژمونی آمریکا معرفی میکنند و موفقیتهایشان توسط رسانههای چینی نشانه افول نفوذ واشنگتن جلوه داده میشود. با حمایت از حوثیها، پکن بدون ورود به رویارویی مستقیم با آمریکا، به اعتبار واشنگتن آسیب میزند.
۲. تقویت اتحاد با ایران: چین در سالهای اخیر به ایران نزدیکتر شده و در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ با تهران یک توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله امضا کرد. با حمایت از گروههای نیابتی ایران – بهویژه حوثیها – چین در واقع ایران، شریک ژئوپلیتیکی نزدیک خود را نیز تقویت میکند. برای مثال، در ژانویه ۲۰۲۵ دو کشتی ایرانی بیش از هزار تن سدیم پرکلرات (ماده سازنده سوخت جامد موشک) را از چین به بندرعباس حمل کردند؛ مقداری که برای ساخت حدود ۲۶۰ موشک میانبرد کافی است. این نشان میدهد که همکاری نظامی-فنی چین و ایران در حال گسترش است و محصولات آن (موشک، پهپاد و سایر سامانههای تسلیحاتی) سپس میان شبکههای نیابتی ایران، از جمله حوثیها، توزیع میشود. به این ترتیب، چین از طریق ایران و متحدانش، با آمریکا مقابله میکند، بیآنکه مستقیماً وارد میدان شود.
با توجه به روند کنونی، به نظر میرسد چین قصد دارد بدون اعلام رسمی، نقش فعالتری به نفع حوثیها در یمن ایفا کند. اگر تقابل چین و غرب به رهبری آمریکا شدت گیرد، یمن میتواند به یکی از نقاط داغ این رقابت تبدیل شود. در چنین حالتی، چین احتمالاً عرضه فناوریهای دوگانه به حوثیها را افزایش داده و به آنها در ساخت پهپادهای پیشرفتهتر یا سامانههای پدافندی، تحت پوشش کالاهای تجاری، کمک خواهد کرد.
با این حال، با توجه به تردید کلی کشورهای غربی و بهویژه آمریکا، نمیتوان گامهای جسورانهتر پکن را منتفی دانست – مثلاً تلاش برای ایفای نقش میانجی میان عربستان و حوثیها. چنین اقدامی بهطور چشمگیری تصویر چین بهعنوان «صلحساز» در خاورمیانه را تقویت خواهد کرد، بهخصوص پس از موفقیت اخیر آن در عادیسازی روابط ریاض و تهران در مارس ۲۰۲۳.
به هر حال، به نظر میرسد پکن مصمم است جایگاه خود را در جنوب شبهجزیره عربی تثبیت کند؛ حتی اگر این امر به معنای حفظ روابط با حوثیها باشد. افزون بر این، توسعه روابط چین و حوثیها بهطور طبیعی با مفهوم نظم نوین جهانی جایگزین، آنگونه که در پکن، تهران یا مسکو درک میشود، همخوانی دارد. برای خود یمن، افزایش نفوذ بازیگران بزرگ خارجی همچون چین نشانه خوبی نیست.
از یک سو، حمایت ایران، روسیه و اکنون چین به حوثیها امکان میدهد در برابر رقبای فراوان خود مقاومتر باشند و قلمرو تحت کنترلشان را حفظ کنند. از سوی دیگر، چنین پیوندهایی آشتی آنها با دیگر بازیگران را بسیار دشوار خواهد کرد. اکنون دیگران دلایل بیشتری خواهند داشت که گمان کنند حوثیها مستقل عمل نمیکنند و تهران، مسکو یا پکن پشت سرشان هستند. این یعنی جنگ بیپایان در خاورمیانه ادامه خواهد یافت.