با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
با توجه به آموختههای گفت وگوهای هستهای با کره شمالی میتوان گفت که مذاکرات کنونی با تهران بهترین و شاید آخرین فرصت برای حل صلحآمیز مساله هستهای ایران است، چرا که این کشور هنوز به بمب هستهای دست پیدا نکرده و اگر این فرصت از دست برود ایران، همانند کره شمالی، به کشوری تبدیل میشود که دارای سلاح هستهای است و ما برای متوقف کردن آن باید ریسک درگیری فاجعهبار در خاورمیانه را بپذیریم.
اگر کره شمالی هستهای را مشکل میدانیم، ایران دارای بمب هستهای به مراتب بدتر خواهد بود. ایران و کره شمالی از پنج جنبه به یکدیگر شباهت دارند که این شباهتها به فرهنگ و تاریخ این دو کشور ربطی ندارد، بلکه به رفتار سازمانی، دشواری ساخت یک بمب هستهای ماندگار و سیاست مربوط است.
نخست، ایران در سال 2021 بیش از هر زمانی در دو دهه گذشته به کره شمالی شباهت دارد. ایران هنوز توانمندی تسلیحات هستهای را ندارد و نمیداند چه زمانی به این توانمندی دست خواهد یافت. بهعلاوه، ایران همانند کره شمالی نگران حملات پیشگیرانه از سوی دشمنانش است. ساخت بمب هستهای نیازمند زمان و هزینه است.
از دریچه گفت وگوها، در این شرایط راضی کردن کشوری برای کنار گذاشتن امکان دستیابی به سلاح هستهای در ازای دریافت امتیازی مشخص، مانند کاهش تحریم ها و تضمین های امنیتی، بسیار آسان است. اما در صورتی که ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند، راضی کردن آن برای کنار گذاشتن این توانمندی اگر ناممکن نباشد هم بسیار دشوار خواهد بود. این دیدگاه مهمی است که در رابطه با کره شمالی به آن توجه کامل نشد.
شرایط در تمام گفت وگوهای هستهای اینگونه است. رابرت گالوچی، مذاکره کننده ارشد آمریکایی با کره شمالی در سال 1994، گفت که منتقدان از توافقی که او به ایالات متحده بازگرداند، ناراضی بودند چرا که باور داشتند ما امتیازهای بسیار زیادی دادیم و امتیازهای خیلی کمی گرفتیم. با این حال، هیچ کس جایگزین بهتری برای توقف برنامه هستهای کره شمالی نداشت. اکنون پرسش اصلی این است: آیا از ایران به اندازه کافی امتیاز دریافت خواهیم کرد و آیا توافق به ما زمان میدهد تا به راهحل بادوامتری برسیم؟
سوم، رهبری ایران یکپارچه نیست. گفت وگوهای پیچیده بینالمللی فقط مذاکره بین دولتها نیست، بلکه شامل بحث و مناظره بین مراکز قدرت داخلی هم میشود، اغلب افرادی که طرفدار گشایش و تعامل هستند در برابر آنهایی که مایلند بسته بمانند و رویارویی کنند.
درک این حقیقت در گفت وگوهای هستهای کرهشمالی در سالهای 1998 تا 2001 بسیار زمان برد. کیم جونگ ایل، رهبر وقت کشور، باید رضایت حوزههای کلیدی انتخاباتی را جلب میکرد، عاملی که انعطافپذیری او را محدود کرده بود. این به معنای سخنان متناقض و رفتارهای نامنتظره بود. ما باید در خصوص ایران منتظر عناصر بیشتری از این قبیل باشیم. ناکامی در این کار ما را به نتیجهگیریهای نادرست میرساند.
چهارم، خروج آمریکا از برجام باعث تقویت تندروهای ایران شد که باور دارند گفت وگو با آمریکا اتلاف وقت است و ایران با ماندن در گفت وگوها، فرصتهای حیاتی توسعه دفاعی را از دست میدهد. این اتفاق در کره شمالی نیز رخ داد. وقتی آمریکا در سال 2001 سیاستش را تغییر داد و توافق هسته ای 1994 از هم پاشید، تندروهای کره شمالی ادعا کردند که ثابت شده حق با آنهاست: پیونگ یانگ در ازای در یافت تنها چند میلیون تن نفت کوره سنگین از تولید 8 ساله پلوتونیوم با درجه خلوص تسلیحاتی صرف نظر کرد.
سرانجام، هیچ کس بهدرستی نمیداند که هدف راهبردی بلندمدت ایران در رابطه با تسلیحات هستهای چیست. آیا رهبران این کشور در مذاکره جدی هستند یا این گفت وگوها ترفندی بیش نیست؟ بحثها پیرامون مقاصد ایران داغ است، همان طور که درباره اهداف کیم جونگ اون، پدر و پدربزرگش مباحث فراوانی مطرح شد و هنوز هم ادامه دارد. گمانهزنیها ارزش اتلاف وقت ندارد. پی بردن به هدف واقعی ایران مهم است.
بزرگترین افسوس ما در مورد کره شمالی این است که میدانیم اوایل دهه 2000 بهترین فرصت برای رسیدن به توافق بود زیرا این کشور هنوز سلاح هستهای نداشت. وظیفه ما این بود که بفهمیم کره شمالی واقعا چه میخواهد، چقدر باید تسلیم شویم و آیا میتوانیم این هزینه را بپردازیم یا خیر؟ ما هنوز هم پاسخ این پرسشها را نمیدانیم.
کره شمالی از سال 2006 شش آزمایش هستهای انجام داده و موشکهای بالستیک پیچیدهتری را تولید کرده است که برخی از آنها امکان اصابت به آمریکا را دارند. سیاست هستهای ما با کره شمالی شکست خورده است. لازم نیست این رخداد درباره ایران هم تکرار شود.
ما باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم. با گنجاندن معیارها و نظارت دقیق در توافق هستهای جدید ایران، آمریکا و شرکایش میتوانند به نیت واقعی ایران پی ببرند. اما اگر تسلیم گمانهزنیها و سیاستهای ایدئولوژیکی شویم، ممکن است ایران را به سمت تبدیل شدن به یک کشور دارای سلاح هستهای سوق دهیم یا به طور بالقوه زمینه را برای یک درگیری مرگبار با هدف پیشگیری از تبدیل شدن ایران به کشور دارای سلاح هستهای فراهم کنیم.
ویلیام جی. پری (William J. Perry) و فیلیپ دبلیو. یون (Philip W. Yun)
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.