با وجود ترس و وحشت دوهفتهای، اسرائیلیها به طور طبیعی به وضعیت معمول خود بازگشتهاند. اما فریب نخورید ــ بسیاری از افراد از نظر عاطفی تحتتأثیر قرار گرفتهاند. ازجمله واکنشهای رایج پس از جنگ ۱۲ روزه عبارتاند از خستگی شدید و نگرانی زیاد درباره آینده.
جروزالم پُست [1] در گزارش که ۱۲ جولای (21 تیرماه) منتشر شده به واکاوی ابعاد روانی پاسخ ایران به تجاوز اسرائیل پرداخته است. در این گزارش که نوشته دکتر مایک گروپر[2]، یک رواندرمانگر شناختی رفتاری و فعال در شهرهای راعانانا و اورشلیم است، به مسائل و مشکلات روحی و روانی اسرائیلیها در پی حملات موشکی ایران به این رژیم پرداخته میشود. نویسنده اظهار میدارد که این مشکلات به قدری حاد و همهگیر است که اسرائیل اکنون با یک بحران روانی ملی روبرو شده است.
عبور از طوفان احساسی جنگ ۱۲ روزه
نوشته دکتر مایک گروپر
نویسنده یک رواندرمانگر شناختی رفتاری است که تخصص اصلیاش در درمان بزرگسالان و زوجهاست و همچنین در درمان اختلالات اضطرابی، اختلالات تنظیم هیجانی، افسردگی و اعتیاد تخصص فرعی دارد. وی مراجعین را در شهرهای راعانانا، اورشلیم و نیز بهصورت آنلاین ویزیت میکند. او میگوید:
جنگ ۱۲ روزه با ایران یک لحظه سورئال و تعیینکننده برای مردم اسرائیل بود. ماهها بود که اسرائیلیها خود را برای یک حمله نظامی احتمالی آماده کرده بودند ــ مسئله مهم این بود که تهدید تهران، یک تهدید وجودی بود.
اما ابهام و عدم قطعیت همچنان وجود داشت: آیا دولت اسرائیل به طور قاطع عمل خواهد کرد؟ آیا حتی توانایی انجام این کار را خواهد داشت؟
این ابهام در ۱۳ ژوئن به پایان رسید، یعنی زمانی که بیش از ۲۰۰ جنگنده اسرائیلی حملهای هماهنگ به زیرساختهای هستهای و موشکی ایران را آغاز کردند.
جبهه داخلی تحت محاصره
واکنش ایران سریع و بیرحمانه بود. در طول ۱۲ روز، ایران حدود ۵۵۰ موشک بالستیک و ۱۰۰۰ پهپاد شلیک کرد. با وجود نرخ بالای رهگیری توسط سامانههای دفاعی اسرائیلی و آمریکایی، حداقل ۳۱ موشک به مناطق مسکونی یا زیرساختهای حیاتی برخورد کرد که منجر به کشتهشدن ۲۸ غیرنظامی و بیش از ۳۰۰۰ زخمی و هزاران نفر بیخانمان شد.
فرماندهی جبهه داخلی ارتش اسرائیل بیش از ۲۱۰۰۰ هشدار برای غیرنظامیان صادر کرد ــ عددی بیسابقه که مقیاس حمله را نشان میدهد.
در این مقاله، میخواهم برخی از احساساتی را که مردم در طول ۱۲ روز جنگ تجربه کردند و پیامدهای احساسی بعد از آن را بررسی کنم.
فرماندهی جبهه داخلی برای اعلام پرتاب موشک از ایران، زنگ هشدار ویژهای را روی تلفنهای هوشمند پخش میکرد. این صدای هشدار بسیار ناراحتکننده و ترسناک بود. اغلب این هشدارها در نیمهشب اتفاق میافتاد و از مردم خواسته میشد به پناهگاهها بروند. پناهگاههای محافظتشده در سراسر کشور متفاوت بودند. برخی در خانههای خصوصی ساخته شده بود؛ برخی دیگر پناهگاههای عمومی برای ساکنان یک ساختمان بودند. اولین هشدار، ۱۰ دقیقه فرصت میداد. اغلب این هشدار با صدای آژیر همراه بود.
من در یک ساختمان شش طبقه در اورشلیم زندگی میکنم و پناهگاه بمب در پارکینگ زیر ساختمان قرار دارد. پیر و جوان بهسرعت از پلهها پایین میرفتند. برخی از آسانسور استفاده میکردند. مردم نگران بودند، زیرا خطر یک موشک بالستیک برای جان و اموال بسیار واقعی بود. در پناهگاه بمب، حدود ۴۰ نفر، از نوزادان تا افراد مسن، جا داده شده بودند. ما با نگرانی به رادیو گوش میدادیم که به طور بلند پخش میشد و ما را از رهگیریهای انجامشده و نیز زمان ترک پناهگاه مطلع میکرد.
بدون شک، همه احساس ترس داشتند؛ اما همچنین در پناهگاه احساس امنیت و آرامش میکردند و تلاش میکردند از یکدیگر حمایت کنند.
در طول ۱۲ روز، بیخوابی تبدیل به یک قاعده شده بود. نهتنها اختلال در خواب آزاردهنده بود، بلکه اضطراب شبانه از اینکه «اگه آژیر مجدداً به صدا در بیاید چه؟» نیز اذیتکننده بود. به همین دلیل، برخی از همسایگان دچار مشکل در خوابیدن شده بودند و نگران بودند که در وسط شب باید فرزند یا والدین مسن خود را به پناهگاه ببرند.
ما در اورشلیم، هیچ ضربه مستقیمی را تجربه نکردیم. خوششانس بودیم. متأسفانه در دیگر نقاط کشور ضربات مستقیم وارد شده بود. یک زن جوان که در اخبار تلویزیونی مصاحبه میکرد، گفت: «صدای انفجار بزرگی شنیدیم. وقتی برگشتیم، موشک مستقیم به آپارتمانم اصابت کرده بود. همه چیز نابود شده بود. خدا را شکر داخل آن نبودیم.»
میتوانستی ترس را در چهرهاش ببینی. او نمیتوانست مانع لرزش دستهایش شود. این گزارشها در طول جنگ ۱۲ روزه بسیار رایج بود.
سلامت روان یک ملت در آستانه بحران
بیشتر اسرائیلیها دارای اعضای مختلفی در نقاط مختلف [فلسطین] هستند، و این موضوع نگرانیهایی به وجود آورده بود. بررسی وضعیت عزیزان پس از هر هشدار موشکی به یک روال عادی تبدیل شده بود. ما داستانهای زیادی از بهخطرافتادن جان افراد شنیدیم ــ دوستان و بستگانی که به طور معجزهآسا از آسیب در امان مانده بودند.
یک مطالعه طولی [3] که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد، نشان داد که %75 از اسرائیلیها که در مناطق نزدیک به نواحی درگیری زندگی میکنند، پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، علائم بالینی قابل توجهی از پیتیاسدی (اختلال استرس پس از سانحه)، افسردگی یا اضطراب را تجربه میکنند.
کارشناسان بهداشت روان پیشبینی میکنند که یافتههای مشابهی از جنگ ۱۲ روزه به دست خواهد آمد و یک بحران روانی ملی رخ خواهد داد. بسیاری از اسرائیلیها به کمکهای روانشناختی برای مقابله با علائم ترومای جنگ، از دست دادن عزیزان، نابودی خانه یا بیخانمان شدن نیاز خواهند داشت.
پس از آتشبس میان اسرائیل و ایران، یکی از مراجعینم به من گفت که احساس میکند از احساساتش جدا شده است و نگران است که این وضعیت بهصورت دائمی ادامه پیدا کند.
به او کمک کردم تا بفهمد که جدایی عاطفی یک مکانیسم دفاعی رایج در بحرانهاست ــ یک پاسخ تطبیقی به یک تجربه سورئال و فراگیر.
او یک مادر تنها با سه فرزند بود و تنها بزرگسال همراه فرزندانش در این بحران بود. صحبتکردن درباره احساساتش کمک کرد تا دوباره ارتباط برقرار کند.
مطمئن هستم که بسیاری از افراد پس از شروع آتشبس احساس جدایی عاطفی کردهاند. غیرواقعی است که بتوانید فوراً حالت ترس خود را از بین ببرید.
پس از جنگ، همچنین معمول است که صداهایی مانند آمبولانس افراد را تحریک کنند و برای چند ثانیه تصور کنند که صدای آژیر هشدار موشکی است. سیستم عصبی ما در طول جنگ بهوضوح تحتفشار زیاد قرار گرفته بود و خاموشکردن آدرنالین فعالشده زمان میبرد.
یکی از مراجعینم نمیتوانست از تماشای اخبار دست بکشد. به او توضیح دادم که این رفتار افراطی بیشتر به او آسیب میزند تا اینکه کمک کند. او قبول کرد که یک هفته از اخبار دور بماند تا ببیند آیا این کار به او کمک میکند یا نه.
کودکان علائم ترومای جنگ را نشان دادند ــ خیس کردن رختخواب، وابستگی بیش از حد، مشکل در تمرکز. یک مادر نقل میکرد که بعد از اعلام آتشبس در ۲۴ ژوئن، دختر سهسالهاش به مهدکودک برگشت. وقتی مادر برای تحویلگرفتن او به مهدکودک رفت، معلم به او گفت که بچهها بازیای به نام «آژاکوت» (به معنی آژیر هشدار) اختراع کرده بودند. یکی از کودکان آژیر هشدار را فریاد میزد و بقیه بهسرعت برای پنهانشدن میدویدند. این روش آنها برای پردازش صدای ناگهانی آژیر هشدار و رفتن به مناطق محافظتشده بود.
آتشبس و بازگشت به زندگی
با وجود ترس و وحشت دوهفتهای، اسرائیلیها به طور طبیعی به وضعیت معمول خود بازگشتهاند. اما فریب نخورید ــ بسیاری از افراد از نظر عاطفی تحتتأثیر قرار گرفتهاند. ازجمله واکنشهای رایج پس از جنگ ۱۲ روزه عبارتاند از خستگی شدید و نگرانی زیاد درباره آینده. با این حال، مردم نباید از درخواست برای دریافت کمک حرفهای در مواقعی که احساساتشان غیرقابلکنترل میشود، تردید کنند. درخواست کمک بهداشتِ روان، نشانهای از قدرت است.