• واشنگتنپست روزنامه لیبرال آمریکایی در این مقاله به بررسی بحران کنونی لبنان و فشارهای ایالات متحده بر این کشور جهت خلع سلاح حزبالله و اجرای اصلاحات مالی پرداخته است. ایالات متحده در ۱۹ ژوئن ضربالاجلی برای لبنان تعیین کرد که خواستار اقداماتی فوری علیه حزبالله و آغاز اصلاحات اقتصادی بود. با این حال، لبنان هنوز در عمل به این خواستهها پاسخ قطعی نداده است.
• مقامات لبنانی به ویژه رئیسجمهور جوزف عون، تمایلی به رویارویی نظامی با حزبالله ندارند و در عوض از روشهای دیپلماتیک برای متقاعد کردن این گروه به کنار گذاشتن سلاحهایش استفاده میکنند. اما این رویکرد به دلیل سابقه حزبالله در بهرهبرداری از زمان و عدم تمایل واقعی به خلع سلاح با مشکل روبهروست.
• پس از حملات حزبالله به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل جنگی محدودی علیه این گروه آغاز کرد. این موقعیت فرصتهایی برای لبنان فراهم کرده بود تا نفوذ ایران را کاهش دهد، اما در عمل، روند اصلاحات و خلع سلاح حزبالله به کندی پیش رفته است. بیروت حتی از انجام اصلاحات مالی مورد نیاز نیز باز مانده و پارلمان تحت رهبری نبیه بری، متحد حزبالله، مانع از تصویب قوانین ضروری شده است.
• واشنگتنپست به دولت ایالات متحده توصیه میکند که اکنون باید با اتخاذ تدابیر فشار بیشتری مانند تحریم مقامات لبنانی و کند کردن حمایت مالی از بازسازی کشور، نفوذ حزبالله را کاهش دهد. اما این در حالی است که اسرائیل به حملات هوایی خود علیه حزبالله ادامه خواهد داد و لبنان همچنان در تلاش است تا از رویارویی مستقیم با این گروه پرهیز کند. اگر لبنان بار دیگر از انجام اصلاحات و خلع سلاح عقبنشینی کند، آمریکا باید آماده باشد تا حمایتهای سیاسی و اقتصادی خود را کاهش دهد.
واشنگتنپست؛ پس از آنکه ایالات متحده ضربالاجلی حیاتی برای خلع سلاح حزبالله و اجرای اصلاحات مالی به مقامات لبنانی داد، اکنون در خطر آن است که بار دیگر به آنان اجازه دهد انجام این وظایف حیاتی را به تعویق بیندازند.
در ۷ ژوئیه، «تام باراک» نماینده ویژه آمریکا، تنها سه هفته پس از ارسال نامهای رسمی به دولت لبنان به بیروت سفر کرد؛ نامهای که خواستار اقدامات فوری برای خلع سلاح حزبالله و دیگر گروههای شبهنظامی شده بود. ضربالاجل ۱۹ ژوئن، همراه با نقشه راهی برای اجرای آن، به بیروت چند ماه فرصت داده تا در این مسیر گامهای معناداری بردارد و اصلاحات اقتصادی و مالی را آغاز کند (نشانهای روشن از نارضایتی فزاینده واشنگتن نسبت به توقف این تلاشها)
در جریان سفر این هفته، لبنان پاسخ اولیهای به نامه ایالات متحده ارائه داد. هرچند جزئیات این پاسخ هنوز علنی نشده، تام باراک اعلام کرد که «بهشکل باورنکردنیای از پاسخ راضی» بوده است. هنوز مشخص نیست دلیل این رضایتمندی چیست. گزارشهای تأییدنشدهای از لبنان و اسرائیل حاکی از آن است که بیروت صرفاً بار دیگر متعهد شده تا پیش از موعد مقرر، حزبالله را در جنوب رود لیتانی خلع سلاح کند، و خلع سلاح سراسری را به آیندهای نامعلوم موکول کرده است. اگر این گزارشها صحت داشته باشند، گروه تروریستی مورد حمایت ایران همچنان سلاحهای خود را حفظ خواهد کرد و فرصت لبنان برای دستیابی به حاکمیت واقعی یا به تعویق خواهد افتاد یا به کلی از بین خواهد رفت.
رویکردهای متفاوت
پس از آنکه حزبالله در ۸ اکتبر ۲۰۲۳ و در حمایت از تهاجم حماس از غزه، به اسرائیل حمله کرد، اسرائیل در واکنش، یک جنگ فرسایشی محدود علیه این گروه لبنانی آغاز نمود. بحران، نه ماه پیش و زمانی که اسرائیل یک کارزار گسترده را آغاز کرد، شدت بیشتری یافت—کارزاری که بهطور جدی به رهبری، زرادخانه، و استقرار مرزی حزبالله آسیب وارد کرد. این تحولات، فرصتی برای مقامات لبنانی فراهم آورد تا سرانجام اقداماتی دیرهنگام علیه این گروه انجام دهند، نفوذ ایران را در بیروت کاهش دهند و گامی بهسوی تأسیس کشوری واقعاً مستقل بردارند. درواقع، آتشبس نوامبر ۲۰۲۴، بیروت را متعهد ساخت که سلاحهای حزبالله را مصادره کرده و زیرساختهای نظامی آن را در سراسر کشور برچیند. همزمان، رئیسجمهور و نخستوزیر تازهمنتخب نیز وعده دادند که اصلاحات مالی گستردهای را به اجرا خواهند گذاشت.
بااینحال، ماههای اخیر شکاف عمیقی میان دیدگاههای واشنگتن و بیروت نسبت به فوریت این اقدامات را آشکار ساختهاند. دولت ترامپ بهدرستی تشخیص داد که زمان اقدام قاطع، اکنون است؛ چراکه حزبالله در ضعیفترین وضعیت خود طی دهههای گذشته قرار دارد، اما اگر تلاشهای پیشدستانهای از سوی لبنان برای تثبیت این ضعف صورت نگیرد، این گروه بار دیگر میتواند خود را بازسازی کند—همانگونه که پس از جنگ ۲۰۰۶ نیز چنین کرد. در مقابل، به نظر میرسد بیروت به این نتیجه رسیده که اجتناب از رویارویی گسترده با حزبالله، از خلع سلاح آن فوریت بیشتری دارد؛ نتیجهای که نهتنها بر اساس سابقه حزبالله در حذف فیزیکی رقبای سیاسی گرفته شده، بلکه ناشی از ترس عمیقتری مبنی بر شعلهور شدن دوباره جنگ داخلی دیرپای لبنان است.
از همان ابتدا، رئیسجمهور جوزف عون اعلام کرده بود که بیروت قصد ندارد با زور حزبالله را خلع سلاح کند. او در عوض تلاش کرده تا از راه گفتوگو، این گروه را متقاعد به کنار گذاشتن سلاح کرده یا آن را در ساختار نیروهای مسلح لبنان (LAF) ادغام کند. اما هر دو رویکرد با اشکالات جدی روبهرو هستند. ادغام حزبالله در نیروهای مسلح لبنان، یکی از معدود نهادهای ملی فعال و کارآمد کشور را در معرض تضعیف قرار میدهد. افزون بر این، دو دهه گذشته نشان دادهاند که چنین گفتوگوهایی صرفاً تاکتیکی برای وقتکشی بودهاند—تاکتیکی که حزبالله و دولتهای پیاپی لبنان از آن بهره بردهاند، و در آن، بحث درباره «استراتژی دفاع ملی» تنها پوششی برای حفظ (و حتی گسترش) زرادخانه نظامی این گروه بوده است.
امروز، حزبالله آشکارا اعلام کرده که هیچ تمایلی به خلع سلاح ندارد—نعیم قاسم، معاون دبیرکل این گروه، تصریح کرده که تا زمانی که اسرائیل بهطور کامل از اراضی لبنان خارج نشود، حزبالله درباره «استراتژی دفاع ملی» یا وضعیت تسلیحاتش مذاکره نخواهد کرد. در واکنش به ضربالاجل باراک، قاسم اعلام کرد: «ما حق داریم به آنها نه بگوییم—نه به آمریکا، نه به اسرائیل.» همچنین، در جریان راهپیمایی عاشورا که در ۵ ژوئیه در بیروت برگزار شد، اعضای حزبالله با حمل سلاح در خیابانهای پایتخت، لحنی سرکش و چالشی از خود به نمایش گذاشتند.
ازدسترفتن شتاب اولیه
وضعیت فعلی بهویژه از این جهت ناامیدکننده است که پس از آتشبس نوامبر، امیدواری زیادی در میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی پدید آمده بود. در آغاز، نیروهای مسلح لبنان (LAF) در برابر وظایفی که به آنها محول میشد، واکنش مناسبی نشان دادند و بارها به ضبط سلاحهای حزبالله و تخریب زیرساختهای آن اقدام کردند—بهویژه زمانی که محل این تسلیحات از طریق سازوکار آتشبسِ تحت رهبری آمریکا (که عمدتاً مبتنی بر اطلاعات اسرائیل است) مشخص میشد. با وجود تلاش برای پرهیز از هرگونه رویارویی مستقیم، نیروهای مسلح لبنان عملکردی نسبتاً موفق داشتند و علیه بیش از ۴۰۰ پایگاه حزبالله در جنوب رود لیتانی اقدام کردند.
با این حال، تلاشها برای خلع سلاح حزبالله در شمال رود لیتانی هرگز به همان شدت دنبال نشد و اکنون نیز متوقف شده است—نه به این دلیل که نیروهای مسلح لبنان ارادهای برای اقدام ندارند، بلکه بهدلیل فقدان راهبرد و دستور سیاسی از سوی دولت مرکزی در بیروت.
دولت جدید هنوز نتوانسته اصلاحات مالی ضروری را به تصویب برساند. در حالی که لبنان بهشدت به یک بسته قانونگذاری گسترده نیاز دارد تا خود را از بحرانی عمیق نجات دهد—بحرانی که از سال ۲۰۱۸ تاکنون شامل کاهش ۹۸ درصدی ارزش پول ملی، کوچک شدن ۴۰ درصدی تولید ناخالص داخلی، و زیانهای بانکی نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار بوده است—پارلمان این کشور، که به ریاست نبیه بری (از متحدان سرسخت حزبالله) اداره میشود، تاکنون تنها یک قانون در این زمینه تصویب کرده: قانون رفع محرمانگی بانکی. با وجود فوریت وضعیت، نمایندگان مجلس از اتخاذ تصمیمات دشوار و احتمالاً ناپسند در زمینه ریاضت اقتصادی پیش از انتخابات پارلمانی سال آینده اکراه دارند.
این ازدسترفتن شتاب اصلاحات، حمایتکنندگان خارجی لبنان را ناامید کرده و باعث شده آمریکا و کشورهای خلیج فارس بهتدریج توجه خود را معطوف به اولویتهای دیگری در منطقه کنند. بهطرزی شگفتانگیز، سوریه اکنون به گزینهای امیدوارکنندهتر از لبنان بدل شده است. در جریان سفر ترامپ به ریاض در ماه مه، او تنها یکبار بهصورت عمومی از لبنان نام برد، اما بهطور مستقیم با رئیسجمهور جدید سوریه دیدار کرد و اعلام نمود که تمام تحریمها علیه دمشق را لغو خواهد کرد. در حالی که لبنان همچنان در ویرانههای جنگ گرفتار مانده، سرمایههای بازسازی کشورهای خلیج اکنون روانه سوریه شدهاند.
افزون بر این، مقامات سوریه با اسرائیل دیدار داشتهاند و گزارشها حاکی از آناند که آنها احتمال برقراری روابطی عادیتر با اورشلیم را بررسی میکنند. این در حالی است که نمایندگان لبنانی همچنان سرگرم مجادله بر سر این موضوعاند که چگونه باید با گروه تروریستیای مدارا کرد که بارها کشورشان را در معرض ویرانی نظامی اسرائیل قرار داده است.
توصیههای سیاستی
پاسخ لبنان به ضربالاجل تام باراک میتوانست نقطه عطفی در مسیر تحولات این کشور باشد. اگر بیروت تأیید میکرد که گامهایی فعالانهتر برای مصادره باقیمانده تسلیحات حزبالله برخواهد داشت، ایالات متحده میتوانست در برابر آن، خواستار توقف حملات هوایی اسرائیل، خروج نیروهای باقیمانده اسرائیلی، پیشرفت در ترسیم مرزها و آغاز بازسازی پساجنگ شود.
اما در عوض، باراک بهطرزی غیرقابل توجیه رویکردی مصالحهجویانه در برابر حزبالله اتخاذ کرد و این گروه، که بازوی اصلی تروریستی ایران در خاورمیانه محسوب میشود، را «یک حزب سیاسی» توصیف کرد که «جنبهای نظامی نیز دارد». ظاهراً دولت آمریکا میکوشد با شیوهای اقناعی، حزبالله را به عقبنشینی وادار کند—در حالی که اکنون بههیچوجه زمان نرمی و مماشات با حزبالله یا بیروت نیست.
اگر لبنان بار دیگر از انجام اصلاحات و تلاشهای گستردهتر برای خلع سلاح شانه خالی کند، باراک هشدار داده که ایالات متحده از نظر سیاسی از این کشور فاصله خواهد گرفت. با این حال، واشنگتن گزینههای دیگری نیز در اختیار دارد:
توصیههای سیاستی (ادامه)
برای مواجهه مؤثر با بحران کنونی لبنان و جلوگیری از تداوم تسلط حزبالله، ایالات متحده میتواند اقدامات مشخص زیر را در دستور کار قرار دهد:
تحریم نبیه بری و سایر نمایندگان پارلمان که در مسیر اصلاحات کارشکنی میکنند: تحریم شخص رئیس پارلمان، نبیه بری—که از متحدان سرسخت حزبالله است—و سایر نمایندگانی که مانع اصلاحات یا اقدامات علیه حزبالله میشوند، میتواند فشار ملموسی بر ساختار سیاسی لبنان وارد کند.
کندکردن حمایت مالی از بازسازی لبنان: ایالات متحده میتواند حمایت خود از نهادهای مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را که در تأمین منابع بازسازی لبنان نقش دارند، کاهش داده و دیگر کشورها را نیز به اتخاذ رویکرد مشابه تشویق کند. عربستان سعودی پیشتر بهطور مستقل هشدار داده است که تا زمانی که حزبالله خلع سلاح نشود، هیچ کمک مالی به لبنان ارائه نخواهد شد.
پایان یا کاهش چشمگیر مأموریت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل: شورای امنیت در حال بررسی تمدید مأموریت نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) است. بیش از ۱۰٬۰۰۰ نیروی یونیفیل در جنوب لبنان مستقرند که این منطقه را به متراکمترین نقطه حضور حافظان صلح در جهان تبدیل کردهاند. این وضعیت، سالهاست دولت لبنان را از اعمال حاکمیت واقعی در جنوب بازداشته است. اکنون، بیش از هر زمان دیگر، برهم زدن این وضعیت ناکارآمد میتواند بیروت را به اقدام وادار کند.
مقابله جدیتر با نفوذ حزبالله در ساختار دولت لبنان: تحریمهای فعلی ایالات متحده عمدتاً بر منابع مالی مستقیم حزبالله متمرکز بودهاند. برای درهم شکستن نفوذ این گروه بر نهادهای امنیتی لبنان، دولت ترامپ باید مقامات کلیدی این نهادها را که با حزبالله همکاری میکنند، هدف تحریم قرار دهد. همچنین واشنگتن میتواند فشار بیاورد تا نیروهای مسلح لبنان (LAF) و نیروهای امنیت داخلی (ISF) همکاریهای خود با این گروه شبهنظامی را متوقف کنند.
در مجموع، اگر لبنان در مسیر اصلاحات و خلع سلاح حزبالله عقبنشینی کند، آمریکا باید آماده باشد تا هم حمایت سیاسی و هم اقتصادی خود را کاهش دهد و هم با اقدامات هدفمندتر، نفوذ حزبالله را در ساختار حاکمیتی لبنان به چالش بکشد.
در این میان، اسرائیل بیتردید به حملات هوایی خود علیه اهداف حزبالله در سراسر لبنان ادامه خواهد داد—حملاتی که اکنون به اقدامی تقریباً روتین بدل شدهاند. در واقع، با توجه به تمایل دیرینه دولت لبنان به اجتناب از رویارویی مستقیم با حزبالله، این احتمال وجود دارد که مقامات بیروت، اقدام نظامی اسرائیل را سناریوی ترجیحی خود بدانند. در دهههای پس از جنگ داخلی، مسئولان لبنانی معمولاً از پرداختن به مسائل دشوار پرهیز کردهاند تا مبادا آن منازعه ویرانگر دوباره شعلهور شود، و واکنش احتمالی آنان به ضربالاجل باراک نیز با همین الگوی رفتاری همخوانی دارد.
بااینحال، بهتعویقانداختن مداوم مسئله تسلیحات حزبالله بههیچوجه گزینهای «ایمن» نیست—چرا که این سلاحها نهتنها بارها متوجه خود مردم لبنان شدهاند، بلکه بارها حملات اسرائیل را نیز به درون کشور کشاندهاند.
دولت جدید لبنان بهروشنی خواهان پایانیافتن حملات اسرائیل و حفظ روابط خود با ایالات متحده است. بااینحال، تا زمانی که حزبالله حتی بخشی از توان نظامی خود را حفظ کرده باشد، فضای سیاسی لبنان با واقعیت جدید پساجنگ سازگار نخواهد شد و مفهوم «حاکمیت ملی» همچنان دور از دسترس باقی خواهد ماند.