اسرائیل در سالهای اخیر تقلای بیشتری را برای برونرفت از خفگی ژئوپلیتیک در منطقه به کاربسته و راهبردهایش در راستای یک نقشه ژئواکونومیک به همین منظور ترسیم شده است.
فرایند گسست ژئواکونومیک بهوسیله فرایندهایی مشابه با جهانیشدن در حال وقوع است. این فرایندها البته متمرکز بر مناسبات اقتصادی در بلوکهای منطقهای هستند.
بلوکهای منطقهای، متشکل از اقتصادهایی هستند که از نظر موقعیت جغرافیایی، در کنار هم قرار دارند. همچنین، این کشورها، از نهادها، مقررات و سیاست خارجی نسبتا همراستایی برخوردارند.
به طورکلی، میتوان عوامل راهبر فرایند گسست ژئواکونومیک را مبتنی بر اهداف استراتژیک مرتبط با امنیت ملی و رقابتهای ژئواستراتژیک اقتصادی بررسی کرد. در چارچوب این فرایند، کشورها سیاستهایی را در موضوعات اقتصادی دنبال میکنند که ممکن است هزینههایی برای آنها در پی داشته باشد.
بر این اساس، مفهوم گسست ژئواکونومیک، بهمنظور توصیف جریان معکوسسازی یکپارچگی اقتصاد جهانی، در چارچوب ملاحظات استراتژیک، توصیف میشود.
مشارکت رژیم صهیونیستی در کریدور IMEC بهمنزله ادغام رسمی در یک ساختار چندجانبه اقتصادی-امنیتی منطقهای و تعریف منافع اقتصادی مشترک با کشورهای عضو این پروژه است
مناسبات دوجانبه اقتصادی و تعاملات حوزه سرمایهگذاری مستقیم خارجی، بر موضعگیری کشورها تأثیر میگذارد. در واقع، کشورهایی که از حضور شرکتهای چندملیتی ایالات متحده سود میبرند، خود را با ایالات متحده هماهنگ میکنند. از سوی دیگر، کشورهایی که بخشی از ابتکار کمربند و راه هستند، تمایل بیشتری به چین خواهند داشت.
هنگامی که کشورها رویکردی یکجانبه در پیش میگیرند، بهمنظور رفع آسیبپذیریها، به اقدامات حفاظتی نیاز دارند. این اقدامات شامل توسعه چندجانبهگرایی برای تصمیمگیری مشترک در خصوص اقدامات راهبردی میشود.
رژیم صهیونیستی، بهعنوان رژیمی فاقد عمق راهبردی و درگیر تنشهای ژئوپلیتیکی، اما دارای مزیتهای تکنولوژیک و پیوند راهبردی با قدرتهای جهانی شناخته میشود. رژیم صهیونیستی، با آغاز درگیری نظامی-امنیتی با جمهوری اسلامی، از یک بعد، در پی فرار از پیامدهای اجتناب ناپذیر گسست ژئواکونومیک جهانی بر این رژیم و تضعیف موقعیت ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، در ادامه به بررسی اقدامات این رژیم طی چند سال اخیر در چارچوب نظری ژئواکونومیک میپردازیم.
منطقهگرایی؛ عادیسازی روابط با کشورهای عربی
فرایند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، از سال ۲۰۲۰، با میانجیگری دولت «دونالد ترامپ» میان این رژیم و امارات متحده عربی به توافقی بهمنظور از سرگیری روابط دیپلماتیک و تجاری ختم شد. سپس، بحرین (سپتامبر ۲۰۲۰)، سودان (ژانویه ۲۰۲۱) و مراکش (دسامبر ۲۰۲۰) نیز به این روند پیوستند.
این توافقات که از آنها به «توافقات ابراهیم» یاد میشود، نخستین موج عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه پس از دهه ۱۹۹۰ بود و برخلاف گذشته، بدون شرط حل مسئله فلسطین صورت گرفتند.
عوامل اصلی محرک کشورهای عربی برای ورود به توافقات ابراهیم را میتوان در سه حوزه بررسی کرد؛ مورد اول، طیفی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران را قدرتی منطقهای دانسته و این قدرت را بهعنوان تهدیدی علیه موجودیت خود ارزیابی میکردند. به همین دلیل، نزدیکی با رژیم صهیونیستی را عاملی بازدارنده در مقابل ایران میدانستند.
مورد دوم و در سطح اقتصادی، مزیت تکنولوژیک رژیم در حوزههایی همچون کشاورزی، انرژیهای تجدید پذیر و فناوریهای سایبری، باعث ایفای نقش رژیم صهیونیستی در پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی کشورهای عربی شده است.
مورد سوم، نزدیکی کشورهای عربی به اسرائیل، موجبات امتیازگیری این کشورها از ایالات متحده را فراهم کرده است. توافقات رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، با توجه به کاهش اهمیت مساله فلسطین در سیاست خارجی این کشورها و بازتعریف تهدیدات امنیتی مشترک رخ داد تا بستر شکلگیری گونهای از منطقهگرایی نوین متمرکز بر منافع و تهدیدات مشترک اقتصادی-امنیتی باشد.
منطقهایسازی زنجیرههای تأمین؛ توسعه مناسبات نفتی با جمهوری آذربایجان
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکلگیری جمهوری آذربایجان، رژیم صهیونیستی از نخستین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت.
رژیم صهیونیستی دارای اقتصادی تکنولوژیک و صادراتمحور است. این ویژگیها، باعث شده که این رژیم با امضای توافقنامههای تجارت آزاد (FTA)، خود را در زنجیرههای تامین جهانی و منطقهای ادغام کند
در حال حاضر، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی به سطح استراتژیک رسیده است. در سال ۲۰۲۲، رژیم صهیونیستی دارای دومین نرخ رشد جمعیت در میان کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) بود.
به لحاظ شاخص تراکم جمعیت نیز این رژیم رتبه سوم را میان اعضای این سازمان دارد. انتظار میرفت تا سال ۲۰۴۰، جمعیت این منطقه به ۱۳.۲ میلیون نفر افزایش یابد؛ به همین دلیل، تقاضای انرژی داخلی رژیم صهیونیستی در سالهای آینده به طور قابل توجهی دارای افزایش برآورد شد.
اسرائیل دومین مشتری بزرگ نفت جمهوری آذربایجان است و در عین حال حداقل یکسوم تقاضای نفت این رژیم را دولت «الهام علیاف» تأمین میکند. یکی از خطوط اصلی انتقال نفت جمهوری آذربایجان به رژیم صهیونیستی، خط لوله باکو-تفلیس-جیحان است. این خط لوله که نفت میدان گونشلی آذربایجان را از گرجستان به ترکیه و از آنجا به مدیترانه میفرستد، اهمیت فراوانی برای رژیمصهیونیستی دارد.
تعریف منافع مشترک؛ کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC)
طرح کریدور هند- خاورمیانه- اروپا که در اجلاس گروه ۲۰ در سال ۲۰۲۳ مطرح گشت، همچنان ابعاد دقیق آن منتشر نشده است. «اورزولا فون در لاین» رئیس کمیسیون اروپا این پروژه را «پلی سبز و دیجیتالی در میان قاره ها و تمدن ها» توصیف کرده است.
بر اساس یادداشت تفاهم امضا شده از سوی هند، ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اتحادیه اروپا، ایتالیا، فرانسه و آلمان، خطوط لوله هیدروژن و کابل های برق نیز در طول مسیرهای ریلی ساخته خواهد شد.
این پروژه که با حمایت راهبردی ایالات متحده آمریکا و با هدف رقابت با طرح «کمربند و راه» چین طراحی شده، به دنبال ایجاد یک مسیر ترکیبی دریایی-زمینی است که از هند آغاز شده، از طریق بنادر امارات و عربستان به مسیر ریلی زمینی در عربستان، اردن و رژیم صهیونیستی متصل شده و از بندر حیفا در سواحل مدیترانه به اروپا امتداد مییابد.
بندر حیفا بهعنوان دروازه مدیترانهای این مسیر، در سالهای اخیر توسعه چشمگیری یافته و پس از خصوصیسازی در سال ۲۰۲۲ و واگذاری بخشی از آن به کنسرسیومی از شرکتهای هندی و اسرائیلی، به یکی از قطبهای نوظهور تجارت منطقهای تبدیل شده است.
از منظر ژئوپلیتیکی، مشارکت رژیم صهیونیستی در این کریدور بهمنزله ادغام رسمی در یک ساختار چندجانبه اقتصادی-امنیتی منطقهای و تعریف منافع اقتصادی مشترک با کشورهای عضو این پروژه است. این رژیم، میکوشد جایگاه خود را در زنجیرههای ارزش و اتصال بینقارهای تثبیت کند.
رفع موانع تجاری و تعرفهای؛ توافقنامههای تجارت آزاد رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی، دارای اقتصادی نسبتا باز، تکنولوژیک و صادرات محور است. این ویژگیها، باعث شده که این رژیم با امضای توافقنامههای تجارت آزاد (FTA)، خود را در زنجیرههای تأمین جهانی و منطقهای ادغام کند.
رژیم صهیونیستی از اوایل دهه ۱۹۹۰ به یکی از پیشگامان انعقاد توافقنامههای تجارت آزاد در منطقه خاورمیانه تبدیل شد و تاکنون با بیش از ۴۰ کشور و بلوک اقتصادی، توافقهای تجارت آزاد دوجانبه یا چندجانبه امضا کرده است.
جمهوری اسلامی ایران و خفگی ژئوپلیتیک رژیم صهیونیستی
اقدامات تجاوزکارانه چند روز اخیر رژیم صهیونیستی علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران، حملات موضعی این رژیم و هدف قراردادن زیرساختها، از دید برخی ناظران گامی در راستای تبدیل وضعیت ایران به شرایطی مشابه لبنان و سوریه است.
در کنار این هدف، انتظار میرود که رژیم صهیونستی، با فعالسازی و حمایت از گروههای تجزیهطلب (با تأکید بر استانهای مرزی) در ادامه اقدامات ژئواستراتژیک خود برای حذف کشور از جغرافیای اقتصاد جهانی، به فعالسازی گروهکهای تروریستی شرق کشور و ناامن سازی سواحل مکران، اختلال در فرایند توسعه این سواحل و در نتیجه، کاهش جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) معطوف کند.
از منظر ژئواکونومیک، اسرائیل به شکل جدی به دنبال حذف ایران از جغرافیای اقتصاد جهانی و بر هم زدن روابط جمهوری اسلامی با همسایگان است
علاوه بر این، بر هم زدن روابط ایران با کشورهای همسایه خود، از دیگر اقداماتی است که پیشبینی میشود رژیم صهیونیستی در راستای اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران در پیش گیرد. تشدید اختلافات کشور با همسایگان، میتواند به مزیت ترانزیتی کشور و موقعیت ممتاز آن در ابتکار کمربند و راه و کریدور شمال-جنوب آسیب وارد کند.
عملیات طوفانالاقصی که توسط مردم سرزمینهای اشغالی فلسطین علیه رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۳ به وقوع پیوست، موجودیت این رژیم را به خطر انداخت. علت اهمیت این اقدام حماس، ناامن سازی رژیم صهیونیستی بهعنوان موجودیتی مستقل بود.
این اقدام، در کنار اقدامات و تهدیدات بالقوه همسایگان این رژیم و محور مقاومت علیه موجودیت آن، یادآور بحران خفگی ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی بود. در کنار خطوط هوایی، بنادر، تنها مسیر ارتباط این رژیم با سیستم تجارت جهانی است.
قدرت فعلی رژیم صهیونیستی در اقتصاد جهانی، مبتنی بر لابیها و ثروتمندان یهودی پراکنده در سراسر جهان است. همانطور که اشاره شد، رژیم صهیونیستی با پیگیری اقدامات فوقالذکر، در پی جغرافیاییسازی قدرت اقتصادی خود به محدوده ارضی اشغال شده و در نتیجه، ایجاد هویتی بین منطقهای و تأثیرگذار بر اقتصاد جهانی است.
این در حالی است که عدم جانمایی رژیم صهیونیستی در نظم موجود منطقه، در کنار رویکرد نوین جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عادیسازی روابط با عربستان سعودی، توسعه مناسبات با کشورهای حاشیه خلیج فارس، فعالسازی دیپلماسی منطقهای و عضویت ایران در ترتیبات منطقهای همچون اتحادیه اقتصادی اوراسیا، باعث ایجاد مانعی جدی بر سر برنامههای ژئواکونومیک رژیم صهیونیستی و هماهنگی با فرایند گسست ژئواکونومیک جهانی میشود.