• اکونومیست رسانه لیبرال اقتصادی سیاسی آمریکا در این تحلیل را با یک پرسش مهم آغاز میکند؛ این پرسش که با وجود بزرگنماییهای ترامپ در خصوص تاثیرات حمله به تاسیات هستهای ایران، آیا این حمله میتواند ایران را مهار کند؟ و پاسخ میدهد: گرچه مقامهای آمریکایی تأیید کامل موفقیت این عملیات را به ارزیابیهای بعدی موکول کردهاند، شواهد اولیه نشان از خسارات سنگین دارد. اما پرسش راهبردی این است که آیا این حمله پایان پروژه هستهای ایران خواهد بود یا صرفاً آغاز دور تازهای از پنهانکاری و بازسازی؟ در شرایطی که گزینه خروج از NPT و فعالیتهای مخفی در دستور کار ایران قرار دارد، تهدید هستهای هنوز بهطور کامل مهار نشده است.
اکونومیست؛ عملیات «چکش نیمهشب»، نام حمله امریکا به ایران، یورشی گسترده با مشارکت بیش از ۱۲۵ هواپیمای نظامی بود. این عملیات، بزرگترین حمله تاریخ توسط بمبافکنهای رادارگریز B-2 و نخستین استفاده رزمی از بمب GBU-57، بزرگترین بمب نفوذگر آمریکا بود. هفت بمبافکن از پایگاه هوایی وایتمن در ایالت میسوری بهسمت شرق بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کردند و در مأموریتی ۳۷ ساعته به ایران رفتند و بازگشتند. این عملیات با کمک تانکرهای سوخترسان در حین پرواز و جنگندههایی برای پاکسازی آسمان در مسیر انجام شد. همزمان، هواپیماهای فریب بهسوی غرب و بر فراز اقیانوس آرام پرواز کردند تا هر ناظری را از مسیر اصلی منحرف کنند. دهها موشک کروز تاماهاوک نیز از زیردریاییها بهسمت ایران شلیک شدند. نیروهای ایرانی واکنشی نشان ندادند. پیت هگزث، وزیر دفاع، با افتخار گفت که گستره و مقیاس این عملیات «نفس را از سینه بیشتر ناظران بیرون میکشد».
او با تأکید اعلام کرد که این حمله «ضربهای دقیق» و تنها علیه تأسیسات هستهای بوده است. نه نیروهای نظامی ایران و نه غیرنظامیان هدف قرار نگرفتند. آمریکا نیز بهدنبال تغییر رژیم نیست. او گفت: «همانطور که رئیسجمهور ترامپ گفته، ایالات متحده بهدنبال جنگ نیست. اما اجازه دهید روشن بگویم: وقتی مردم، شرکا یا منافعمان تهدید شوند، ما بهسرعت و قاطعانه اقدام خواهیم کرد.» او افزود ایران «تمام فرصت را دارد» که به میز مذاکره برای رسیدن به توافق صلح بازگردد.
اما در میان این همه تبریک و خودستایی، آیا عملیات واقعاً در نابودی تأسیسات هستهای ایران موفق بوده است؟ دونالد ترامپ، که نخستین بار در ۲۱ ژوئن از حملات به تأسیسات فردو، نطنز و اصفهان خبر داد (این حملات بهوقت ایران در روز ۲۲ ژوئن انجام شد)، اعلام کرد که برنامه هستهای ایران «بهطور کامل نابود شده» است. اما ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، محتاطتر بود. او گفت ارزیابی میزان خسارات وارده به زمان نیاز دارد. ارزیابی اولیه حاکی از آن بود که «هر سه سایت دچار خسارات و تخریب بسیار شدید شدهاند». تصاویر ماهوارهای منتشرشده توسط شرکت آمریکایی مکسار در همان روز ۲۲ ژوئن، مجموعهای از گودالهای ناشی از انفجار را بر دامنه کوه نشان میداد.
بمبافکنهای B-2 تعداد ۱۴ بمب GBU-57 را بر روی سایتهای مدفون غنیسازی اورانیوم در نطنز و بهویژه فردو انداختند؛ جایی که ترامپ از آن بهعنوان «هدف اصلی» یاد کرده بود (تصویر بالا، سایت فردو را پیش و پس از حمله نشان میدهد). موشکهای تاماهاوک نیز به اصفهان اصابت کردند، مجموعهای از تأسیسات که در آن ایران فلز اورانیوم را به ترکیب گازی تبدیل میکند و بالعکس، سانتریفیوژهایی برای غنیسازی گاز میسازد و احتمالاً بخش زیادی از ذخیره اورانیوم با غنای بالا (HEU) را در آن نگهداری میکرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) تخمین میزند که ایران ۴۰۰ کیلوگرم HEU با غنای ۶۰ درصد در اختیار داشته که تنها یک گام تا سطح تسلیحاتی (معمولاً ۹۰ درصد) فاصله دارد. این مقدار، در صورت غنیسازی بیشتر، برای ساخت حدود ده بمب کافی است.
پیشتر اسرائیل به نطنز و اصفهان حمله کرده و بخش زیادی از سیستم پدافند هوایی ایران را از بین برده بود و راه را برای حمله آمریکا هموار کرده بود. اما سایت فردو که در دل کوه دفن شده، فراتر از دسترس بمبهای اسرائیلی بود. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اوایل ماه جاری گفته بود: «من آنجا بودهام. حساسترین بخشها حدود نیم مایل [تقریباً ۸۰۰ متر] زیر زمین هستند.» یک منبع اروپایی این عمق را ۵۰۰ متر عنوان کرده است.
پیش از انجام حملات، مقامهای غربی در این مورد اختلاف نظر داشتند که آیا بمب GBU-57، یا همان «نفوذگر عظیم مهمات» (MOP)، بهتنهایی قادر به نابودی سایت فردو خواهد بود یا نه. برخی کارشناسان بر این باور بودند که این تأسیسات تنها با استفاده از سلاح هستهای، یا از طریق نیروهای زمینی که به داخل آن نفوذ کرده و آن را منفجر کنند، قابل تخریب است. در نهایت، آمریکا برای این مأموریت از بمبافکنهای B-2 و بمبهای MOP استفاده کرد. این بمبها میتوانند تا ۶۰ متر بتن استاندارد را شکافته و نفوذ کنند، اما اگر ایران از بتن تقویتشده استفاده کرده باشد، احتمالاً عمق نفوذ کمتر خواهد بود. تکرار ضربه به یک نقطه مشخص باعث میشود که بمبها بتوانند در عمق بیشتری اثر بگذارند.
دیوید آلبرایت، بازرس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که اکنون ریاست اندیشکده «مؤسسه علوم و امنیت بینالملل» در واشنگتن را بر عهده دارد، پیش از جنگ استدلال کرده بود که سایت فردو «بیش از آنچه تصور میشود آسیبپذیر است». او خاطرنشان کرد که اسرائیل اطلاعات دقیقی از طراحی این تأسیسات در اختیار دارد، از جمله نقشههای تونلها: «اینکه از کجا آغاز میشوند، چگونه پیچ و خم دارند، سیستم تهویه کجاست، و منابع تغذیه برق کجا قرار دارند». به گفته او، سایت تنها یک مجرای تهویه داشت که هم در نقشههای ساخت و هم در تصاویر ماهوارهای قدیمی مربوط به مراحل ساخت آن قابل مشاهده است. به باور او، نابود کردن همین یک مجرای تهویه میتواند فردو را «برای چند سال، نه فقط چند ماه» از کار بیندازد. یکی از کارشناسان تسلیحاتی به نشریه اکونومیست گفته است که تصاویر پس از حمله نشان میدهند آمریکا احتمالاً تونلهای دسترسی و تهویه فردو را هدف قرار داده است.
علاوه بر این، حتی اگر آمریکا به همه بخشهای مجتمع فردو دست نیافته باشد، انفجارهای شدید ممکن است بهقدر کافی برای آسیب رساندن یا نابود کردن تجهیزات داخلی مؤثر بوده باشند. ریچارد نفیو، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا که اکنون در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک (یکی دیگر از اندیشکدههای واشنگتن) فعالیت میکند، میگوید: «لرزش کنترلنشده… قاتل سانتریفیوژ است». او توضیح میدهد: «به همین دلیل است که سانتریفیوژها با دقت بالانس میشوند و با پیچهای محکم روی سکوهایی که مخصوص این کار ساخته شدهاند، بسته میشوند.»
آقای نفیو خاطرنشان میکند که سانتریفیوژهای IR6 ایران، که بیش از نیمی از سانتریفیوژهای نصبشده در فردو را تشکیل میدهند، مقاومتر از مدل بسیار قدیمیتر IR1 هستند که عمدتاً در نطنز به کار رفتهاند. اما حتی این سانتریفیوژهای پیشرفته نیز احتمالاً در برابر رگبار بمبهای MOP آسیب جدی دیدهاند. اگر ایران سانتریفیوژها را از پیش خاموش کرده باشد، این میتوانسته کمککننده باشد. اما فرایند خاموشسازی ممکن است خودش باعث از کار افتادن آنها شود. آقای نفیو میافزاید که «احتمال اینکه ایران در زمان در دسترس توانسته باشد دستگاهها را خاموش و باز کند، بسیار کم است.»
فردو در اصل یک پروژه مخفی بود که در سال ۲۰۰۹ توسط کشورهای غربی فاش شد. اکنون پرسش این است که آیا ایران تأسیسات مخفی دیگری دارد که سالم مانده باشند، و آیا ذخیره کافی از اورانیوم با غنای بالا (HEU) در مکانی پنهان نگه داشته تا بتواند برنامه هستهایاش را دور از چشم جهانیان از سر بگیرد؟ ایران پیشتر تهدید کرده بود که از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد. اگر اکنون چنین کند، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیگر راهی برای نظارت بر فعالیتهای هستهای آینده ایران نخواهند داشت. با این حال، سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل توانایی فوقالعادهای در نفوذ به برنامه هستهای و نیروهای امنیتی ایران نشان دادهاند و بارها دانشمندان هستهای و ژنرالهای ایرانی را ترور کردهاند.
پروژه هستهای ایران بسیار گستردهتر و پراکندهتر از تلاشهای عراق و سوریه بوده است، که تأسیسات هستهای آنها بهترتیب در سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷ توسط اسرائیل بمباران شد. نیکلاس میلر، کارشناس منع گسترش تسلیحات هستهای در کالج دارتموث، میپرسد: «آیا این قضیه بیشتر شبیه سوریه در سال ۲۰۰۷ خواهد بود—جایی که برنامه هستهای بهطور قاطع پایان یافت—یا عراق در سال ۱۹۸۱، جایی که جاهطلبیهای هستهای تقویت شد و نیاز به مداخلات مکرر بود؟» او اضافه میکند: «با فرض اینکه رژیم فعلی در ایران باقی بماند، شرط من روی گزینه دوم است.»