در سال ۱۳۹۵ شبکهای بهظاهر خبری، اما در باطن یک پروژه راهبردی اطلاعاتی و رسانهای، با عنوان ایران اینترنشنال در لندن راهاندازی شد. این شبکه که توسط کمپانی VOLANT MEDIA UK LTD با شماره ثبت 09918100 در انگلستان به ثبت رسید، از ابتدا شائبههای فراوانی در خصوص منابع مالی، ساختار تصمیمگیری، و اهداف رسانهای خود برانگیخت
در سال ۱۳۹۵ شبکهای بهظاهر خبری، اما در باطن یک پروژه راهبردی اطلاعاتی و رسانهای، با عنوان ایران اینترنشنال در لندن راهاندازی شد. این شبکه که توسط کمپانی VOLANT MEDIA UK LTD با شماره ثبت 09918100 در انگلستان به ثبت رسید، از ابتدا شائبههای فراوانی در خصوص منابع مالی، ساختار تصمیمگیری، و اهداف رسانهای خود برانگیخت.
به گزارش بولتن نیوز، موسس این کمپانی، فردی به نام عبدالله المسعود القحطانی، از نزدیکان و مشاوران رسانهای محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی معرفی شد. طبق شواهد و مستندات منتشرشده در مطبوعات بریتانیا از جمله روزنامه گاردین، سرمایهگذاری هنگفت اولیه برای این شبکه توسط دولت عربستان سعودی تأمین شده است. عبدالرحمان الراشد، مدیر سابق شبکه العربیه و سردبیر الشرقالاوسط، نیز در شکلگیری هسته راهبری این رسانه نقش کلیدی داشته است.
اما آنچه ایران اینترنشنال را به حاشیهدارترین شبکه فارسیزبان تبدیل کرده، نه فقط منابع مالی آن، بلکه رفتارهای رسانهای مسئلهدار و بعضاً مجرمانه در حمایت از گروههای افراطی، تحریف اخبار و تلاش برای القای ناآرامی در داخل ایران است.
تروریسم و تریبون زنده
در جریان حمله تروریستی ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ به رژه نیروهای مسلح در اهواز که منجر به شهادت دهها نفر از جمله زنان و کودکان شد، شبکه ایران اینترنشنال در یک اقدام بیسابقه، با یکی از اعضای گروه موسوم به «الاحوازیه» که مسئولیت حمله را بر عهده گرفته بود، گفتوگویی زنده پخش کرد؛ اقدامی که نهتنها واکنش افکار عمومی ایران، بلکه اعتراض نهادهای بینالمللی را نیز به همراه داشت.
OFCOM، سازمان تنظیمگر رسانه در انگلستان، پس از شکایت خانواده چند تن از شهدا، از جمله مهران فرخی زنگنه، حسن منجزی، سعدالله اقدامی و موسی شعیبی، به بررسی پرونده پرداخت و بخشی از تخلفات این رسانه را تأیید کرد. انتشار نتایج این بررسی توسط روزنامه گاردین، روشن کرد که ایران اینترنشنال نهتنها خطاهای حرفهای متعدد داشته، بلکه استانداردهای اخلاقی رسانهای را نیز زیر پا گذاشته است.
از آرشیو بیتالمال تا پناهندگی سیاسی
در کنار ساختار عربمحور این شبکه، حضور برخی عناصر ایرانی با سابقه در نهادهای رسمی جمهوری اسلامی، از دیگر تناقضات چشمگیر ایران اینترنشنال است. چهرههایی مانند مزدک میرزایی که با دسترسی گسترده به آرشیوهای صدا و سیما در ایران شناخته میشدند، پس از مهاجرت به لندن، نهتنها این اطلاعات را به سود این رسانه استفاده کردند، بلکه با بهرهگیری از پناهندگی سیاسی و دریافت مزایای مالی سعودیها، در کنار پروژه رسانهای ایرانستیز قرار گرفتند.
پروژههای تکراری، مخاطبان آگاهتر
اگر در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شبکه بیبیسی فارسی با یک پیام رمزی در نیمهشب، آغاز اغتشاشات را تسهیل کرد، در سالهای اخیر شبکه ایران اینترنشنال در نقش «بیبیسی ۲» کوشیده است که با بازنمایی ناآرامیها بهعنوان خواست همگانی، همان نقش تحریککننده را ایفا کند؛ اما تغییر سطح آگاهی مردم ایران، تجربه تاریخی، و شکستهای پیدرپی این رسانه در تغییر معادلات میدانی، موجب شده که حتی مخاطبان فارسیزبان خارج از ایران نیز نگاه انتقادیتری نسبت به این شبکه پیدا کنند.
نفاق در پوشش “استقلال”
در حالی که شبکه ایران اینترنشنال ادعای «استقلال رسانهای» دارد، مستندات OFCOM، و گزارشهای روزنامه گاردین نشان میدهد که تصمیمگیریهای این شبکه اغلب از نهادهای سعودی نشأت میگیرد. این در حالی است که پنهانکاری در معرفی مالکان و مدیران اصلی، نمونهای از تضادهای آشکار در شعارها و عملکرد آن به شمار میرود.
جمعبندی:
شبکه ایران اینترنشنال دیگر یک رسانه نیست؛ بلکه بخشی از ماشین عملیات روانی خاورمیانه علیه ملت ایران است. این شبکه، با تکیه بر منابع مالی مشکوک، ساختارهای عربمحور، و جذب عناصر مسئلهدار رسانهای، امروز به بازوی تبلیغاتی اهداف آشکار رژیم سعودی در منطقه تبدیل شده است.
با ادامه روند افشای نقش واقعی این رسانه در بیثباتسازی، و استمرار پیگیریهای حقوقی خانوادههای قربانیان حملات تروریستی، ممکن است ایران اینترنشنال به زودی با سرنوشتی مشابه برخی دیگر از پروژههای شکستخورده جنگ نرم مواجه شود