سناریوهای پیش‌روی ایران چیست؟

ابوالفضل بازرگان؛ پژوهشگر امنیت بین‌الملل و مدرس دانشگاه در رشته استوری‌ای در صفحه اینستاگرام خود به تحلیل وضعیت جنگ میان ایران و اسرائیل پرداخته و بر پایه‌ی الگوهای رفتاری پیشین ایران و اسرائیل، سناریوهای محتمل پیش‌رو را ترسیم و پیامدهای هر گزینه را با نگاهی واقع‌گرایانه بررسی کند. در ادامه متن کامل این تحلیل را می‌خوانید.
شناخت رفتار تکرارشونده و قدیمی ایران و اسرائیل از منظر روش‌شناسی می‌تواند روندی را ترسیم کند که بر اساس آن، پیش‌بینی مرحله‌به‌مرحله از تحولات آینده ممکن گردد.
ابتدا لازم است وضعیت فعلی به عنوان روایت وضع موجود مورد بررسی قرار گیرد (این بخش صرفاً روایت وضع موجود است و تحلیل نگارنده در آن مطرح نشده است):
کاوشی در الگوی رفتاری ایران:
1. مقامات ایران در واکنش‌های رسمی، هیچ اشاره مستقیمی به آمریکا نکرده‌اند و «رژیم» را به طور مشخص مسئول حمله دانسته و وعده داده‌اند که پاسخ مستقیم خواهند داد. این پاسخ، که برای نگارنده پیش‌بینی محدود بودن آن نیز وجود داشت، حتی محدودتر از حد انتظار بود. به نظر می‌رسد ایران هنوز نیم‌نگاهی به مهلت مکانیزم ماشه دارد و نمی‌خواهد وارد رویارویی مستقیم یا جنگ تمام‌عیار با آمریکا شود تا امیدی هرچند کوچک به دیپلماسی باقی بماند.
2. ایران تمایلی به پذیرش ریسک ورود به یک جنگ تمام‌عیار و طولانی مدت ندارد.
کاوشی در الگوی رفتاری اسرائیل:
1. برخلاف گذشته که حملات اسرائیل معمولاً محدود و عملیات‌محور بود، این بار حملات علنی، گسترده، مکرر انجام می‌شود.
2. تمرکز حملات تنها بر تاسیسات هسته‌ای ایران نیست.
همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره کرده بودم، هرگونه جنگ میان ایران و آمریکا تهدیدی جدی برای اسرائیل به شمار می‌رود. طی ۲۰ سال گذشته، اسرائیل هرگز جرأت حمله گسترده و علنی به ایران را نداشت، اما اکنون صحنه‌هایی وقیحانه و غیرمنتظره از حملات به ایران را شاهدیم. دلیل این امر فقدان حضور موثر طرف‌های منطقه‌ای مانند سوریه، لبنان، عراق و یمن است. اسرائیل با اطمینان از عدم آسیب‌پذیری مرزهای خود، ترجیح می‌دهد ایران وارد جنگ تمام‌عیار شود و همزمان آمریکا نیز به این درگیری کشانده شود.
همواره تصور می‌شد اسرائیل خواهان جنگ تمام‌عیار با ایران نیست و هدفش تنها عملیات نظامی سنگین علیه برنامه هسته‌ای ایران است تا نقطه بحرانی پیشرفت آن را به تأخیر بیندازد. اما دو چالش اساسی در این زمینه وجود دارد:
1. طبق اظهارات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، هیچ حمله نظامی قادر به نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران نیست و حتی ممکن است ایران را به سمت تولید بمب سوق دهد.
2. نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، دیگر به خلع سلاح ایران رضایت نمی‌دهد و علناً خواستار فروپاشی و تجزیه ایران است.
پیاده سازی الگوی لبنان بر ایران چقدر امکان‌پذیز است؟
الگوی لبنان چیست؟ حملات آهسته، مکرر و فرسایشی که به واکنش سنگین و فوری منجر نمی‌شود اما طرف مقابل را به تدریج به جنگ فرسایشی می‌کشاند. در این میان اهداف اسرائیل هم ضربه زدن به توان طرف مقابل است و هم کشاندن آن به تسلیم. با این حال، ایران و لبنان تفاوت‌های اساسی دارند؛ لبنان تسلیم شد اما ایران هرگز در جنگ تسلیم نخواهد شد. ایران موفق شده است بشار اسد را ۱۵ سال در جنگ با جهان حفظ کند و توان بیشتری برای مقاومت دارد، اما مسئله این است که لبنان دارای شرایط و ترکیب‌های جمعیتی پیچیده‌ای مانند گروه‌های پان‌ترک، پان‌کرد، جیش‌العدل و… نبود که امروز ایران با آن‌ها مواجه است.
اسرائیل به جای هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای ایران، تلاش می‌کند ایران را به جنگ فرسایشی کشانده و در عین حال ناامنی‌های داخلی را شعله‌ور سازد تا ایران گرفتار بحران داخلی و خارجی شود. در چنین وضعیتی ایران نه تنها قادر به پیشبرد برنامه هسته‌ای نخواهد بود، بلکه گسل‌های جدایی‌طلبانه در مناطق مختلفی چون آذربایجان، کردستان و سیستان نیز فعال خواهند شد.
این سناریو بسیار بدبینانه است و به نظر دور از ذهن می‌آید، اما غیرممکن نیست. نگارنده ضمن آگاهی از اینکه ممکن است این تحلیل به عنوان سیاه‌نمایی تلقی شود، بر ضرورت هشدار حتی برای یک درصد احتمال وقوع آن تأکید دارد.
ایران در این وضعیت چه باید بکند؟
الگوی رفتاری کنونی ایران، یعنی احتیاط و واکنش‌های محدود، در نهایت به سمت بند غروب برجام منتهی می‌شود که این وضعیت تنها نسخه‌ای برای تداوم مشکلات است؛ زیرا هم مکانیزم ماشه فعال می‌شود، هم اسرائیل به تدریج حملات خود را ادامه می‌دهد و پس از آن نیز حمله رسمی همزمان با آمریکا در انتظار است.
دو راه پیش روی ایران قرار دارد؛ بر اساس گزارش اکسيوس به نقل از منابع آگاه، عراقچی به چندین وزیر خارجه اعلام کرده که ایران پس از پایان انتقام‌گیری از اسرائیل، مایل به ازسرگیری مذاکرات با آمریکا است. این موضوع نشان می‌دهد ایران تمایلی به ترک میز مذاکره تا مرحله بند غروب ندارد، اما احتمال توافق واقعی بسیار پایین است.
راه‌های دیگر پیش روی ایران چیست؟
اگر به یاد داشته باشیم، اسرائیل در ماه‌های اولیه جنگ غزه همواره از حدود ۱۵۰ هزار موشک حزب‌الله نگران بود وقتی مطمئن شد که حزب الله محدود پاسخ خواهد داد، به خاک لبنان وارد شد و در نهایت لبنان را تسلیم کرد. ایران نباید این اشتباه را تکرار کند.
این بازی دارای ریسک بالایی است که کاملاً دو لبه دارد؛ از یک سو ایجاد شوک بزرگی است که واکنش محدود بودن ایران را پایان دهد و به هر قیمتی ممکن است طرف مقابل و حتی جهان دچار شوک شوند و میانجی وارد عمل شود و شاید آتش‌بس موقتی شکل گیرد. مشابه آنچه اخیراً در تنش هند و پاکستان رخ داد. اما تفاوتی اساسی بین ایران و اسرائیل با هند و پاکستان وجود دارد، آن هم وجود کارت بازی روز مبادا برای طرف مقابل است که ایران فاقد آن است. این یعنی احتمال پاسخ سخت‌تر از سوی دشمن، ورود به جنگ تمام‌عیار همه‌جانبه، تخریب بالا، جنگ طولانی و شاید ورود آمریکا به درگیری که دقیقا همان وضعیتی است که اسرائیل می‌خواهد ایران را به آن بکشاند و در نهایت ممکن است به انفجار بمب اتمی در مرکز تهران منجر شود.
اگرچه این سناریو ریسک بالایی دارد، اما نگارنده آن را بهتر از وضعیت کنونی ایران که واکنش‌های محدود و در نهایت مرگ تدریجی است، می‌داند. این راه ۵۰ درصد احتمال موفقیت و ۵۰ درصد احتمال شکست دارد، اما شخصاً حاضر به پذیرش عواقب لبه دوم ریسک نیست. نگارنده خواستار پیروزی ایران است، اما نه به قیمت جنگ تمام‌عیار.
سناریوی دیگری نیز مطرح شده که شامل ناامن کردن منطقه از طریق حمله به امارات، عربستان، بحرین، آذربایجان، بستن تنگه هرمز و حمله به پالایشگاه‌هاست. تهدید به چنین اقداماتی ممکن است برای ما کارگشا باشد، اما اجرای آن پیامدهای گسترده‌ای دارد: ایران وارد جنگی گسترده با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس می‌شود و مرزهای گسترده‌ای ناامن خواهد شد.
همچنین درباره بستن تنگه هرمز، باید توجه داشت که این اقدام برای کشورهای عربی خلیج فارس بسیار فاجعه‌بار است اما برای آمریکا نه تنها فاجعه نیست بلکه می‌تواند فرصتی باشد؛ چرا که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت تنگه هرمز، چین است و کاهش عرضه انرژی به سود آمریکا تمام می‌شود. همچنین آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان از افزایش قیمت نفت سود می‌برد. بستن تنگه هرمز زمانی کارآمد است که ایران بتواند از پس حملات احتمالی به پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها و زیرساخت‌ها برآید، در غیر این صورت این اقدام تأثیر معکوس خواهد داشت.
در نهایت، با بی‌طرفانه‌ترین و دلسوزانه‌ترین نگاه، هیچ راه حلی پایدار، بلندمدت و جامع برای ایران وجود ندارد، به جز ساخت “بمب اتم” که هم از جنگ تمام‌عیار جلوگیری کند، هم امنیت و قدرت لازم را به کشور بدهد، هم ابزار چانه‌زنی در مذاکرات باشد و جلوی تجزیه را بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید