1. تحلیل اکونومیست حاکی از آن است که ایالات متحده بهتدریج وارد درگیری با ایران شده، در حالیکه از آمادگی کامل برای یک جنگ تمامعیار برخوردار نیست. حمایت نظامی و اطلاعاتی از اسرائیل ممکن است به مداخله مستقیمتر، بهویژه در صورت هدف قرار دادن تأسیسات هستهای عمیق ایران منجر شود. همزمان، ایران نیز میتواند با حمله به منافع آمریکا در منطقه واکنش نشان دهد. در سطح داخلی، ترامپ میان تعهد به عدم مداخله نظامی و فشار برای حمایت قاطع از اسرائیل با چالشی جدی مواجه است. منطق تحلیل بر تنش میان الزامات راهبردی و محدودیتهای سیاسی تمرکز دارد.
2. برخی جمهوریخواهان خواهان معتقدند اگر دیپلماسی شکست بخورد، راستای منافع امنیت ملی آمریکاست که«تمامقد وارد عمل شود تا اسرائیل کار را تمام کند.»
3. ارتش آمریکا رسما وارد جنگ شده و با استفاده از سامانههای پدافند هوایی، به دفاع از اسرائیل کمک میکند. در ۱۳ ژوئن، نیروهای زمینی و یک ناوشکن آمریکایی چند پرتابه ایرانی را سرنگون کردند. همچنین فرماندهی مرکزی آمریکا احتمالاً در ردیابی موشکهای بالستیک ایران از طریق ماهوارههای فروسرخ نقش دارد.
4. علیرغم حضور نظامی، آمریکا برای یک جنگ تمامعیار آمادگی کامل ندارد. در ماه مه، یکی از ناوهای هواپیمابر خود را از منطقه خارج کرد و بمبافکنهای پیشرفته B-2 را با مدلهای قدیمیتر B-52 جایگزین کردهاست
5. آمریکا ممکن است بیش از پیش وارد درگیری با ایران شود؛ با اعزام ناوشکنها، تغییر مسیر ناو «نیمیتز» و افزایش همکاری اطلاعاتی و لجستیکی با اسرائیل.
6. اسرائیل احتمالاً برای هدف قرار دادن تأسیسات هستهای عمیق ایران به کمک بمبافکنهای سنگین آمریکا نیاز دارد. در مقابل، ایران ممکن است با حمله به منافع آمریکا در منطقه، از جمله از طریق نیروهای نیابتی یا تهدید مسیرهای انرژی، واکنش نشان دهد.
7. یک ماه پیش، ترامپ وعده «عصر طلایی خاورمیانه» مبتنی بر تجارت را داده بود و از مداخلات نظامی انتقاد کرده بود. اما اکنون احتمال مشارکت آمریکا در حملات اسرائیل به ایران مطرح است، اقدامی که میتواند به سرنگونی رژیم ایران کمک کند، اما خطر بیثباتی و درگیری گسترده را نیز افزایش میدهد. در داخل آمریکا، گرچه جمهوریخواهان از اسرائیل حمایت میکنند، اما با طولانی شدن جنگ، مخالفت جریان MAGA با مداخلات خارجی ممکن است تشدید شود. ترامپ در دوراهی سختی قرار دارد: کمک قاطع به اسرائیل میتواند درگیری را کوتاهتر کند، اما ممکن است آمریکا را وارد جنگی بلندمدت کند.
اکونومیست؛ ما همچنان به راهحل دیپلماتیک برای مسئله هستهای ایران پایبندیم!
این را دونالد ترامپ در تاریخ ۱۲ ژوئن اعلام کرد. تنها چند ساعت بعد، اسرائیل به ایران حمله کرد. این درگیری با سرعتی فزاینده ادامه دارد. ایران بهتازگی شهرهای اسرائیل را با موجی از موشکهای بالستیک و پهپادها هدف قرار داده است. در همین حال، جنگندههای اسرائیلی برای دومین شب پیاپی سامانههای پدافند هوایی تهران را هدف گرفتهاند. اسرائیل اکنون به تأسیسات هستهای ایران در فردو و اصفهان حمله کرده و مدعی است که «خسارات قابل توجهی» وارد آورده است؛ احتمال حملات بیشتر نیز وجود دارد. نیروهای آمریکایی هماکنون در حال کمک به دفاع از اسرائیل در برابر حملات موشکی هستند.
اکنون پرسش بزرگ این است: آیا ترامپ بیش از پیش وارد این بحران خواهد شد؟ برخی جمهوریخواهان خواهان همین موضوع هستند. سناتور لیندزی گراهام در ۱۳ ژوئن گفت اگر دیپلماسی شکست بخورد، او «قویاً» معتقد است که در راستای منافع امنیت ملی آمریکاست که «تمامقد وارد عمل شود تا اسرائیل کار را تمام کند».
اکنون روشن شده که ترامپ پیشاپیش از این حملات خبر داشته است. تیم سیاست خارجیاش ــ که میان مداخلهگرها و انزواطلبها گرفتار است، در ۸ ژوئن در کمپ دیوید گرد هم آمدند تا بحران در حال شکلگیری ایران را بررسی کنند. ترامپ در ۹، ۱۲ و پس از حملات در ۱۳ ژوئن با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفتوگو کرد. در ۱۱ ژوئن نیز بخشی از سفارت آمریکا در عراق تخلیه شد.
در حالی که اسرائیل مشغول آمادهسازی عملیات بود، دیپلماسی آمریکا نیز در جریان بود و قرار بود دور بعدی مذاکرات با ایران به رهبری استیو ویتکاف، فرستاده ویژه کاخ سفید، در ۱۵ ژوئن در عمان برگزار شود. اما این گفتوگوها از شتاب افتاده بود. اسرائیل که همواره مخالف توافق با ایران بوده، احتمالاً مایل بود پیش از هرگونه توافق احتمالی دست به اقدام بزند.
موفقیت حملات اولیه، باعث شد ترامپ از آنها بهطور کامل حمایت کند. او در مصاحبهای گفت: «به نظرم فوقالعاده بود. به آنها فرصت دادیم و استفاده نکردند.» در گفتوگویی دیگر هم با افتخار گفت: «من همیشه تاریخ حمله را میدانستم.»
ارتش آمریکا هماکنون درگیر این جنگ شده است. سامانههای پدافند هوایی این کشور به محافظت از اسرائیل کمک کردهاند و در تاریخ ۱۳ ژوئن، هم آتشبارهای زمینی و هم یک ناوشکن نیروی دریایی آمریکا چند پرتابه ایرانی را سرنگون کردند. احتمالاً فرماندهی مرکزی آمریکا نیز به اسرائیل در ردیابی پرتاب موشکهای بالستیک ایران کمک میکند؛ پرتابهایی که از طریق ماهوارههای فروسرخ آمریکا قابل شناسایی هستند.
با این حال، مطابق با نشانههایی از تردید اولیه آمریکا، این ابرقدرت برای یک جنگ تمامعیار آمادگی لازم را ندارد. در اواسط ماه مه، یکی از دو ناو هواپیمابر خود را از منطقه خارج کرد. بمبافکنهای پنهانکار B-2 که در جزیره دیهگو گارسیا در اقیانوس هند مستقر بودند نیز اخیراً با هواپیماهای قدیمیتر B-52 جایگزین شدهاند.
ترامپ آشکارا همچنان به مسیر دیپلماسی امید دارد و در شبکههای اجتماعی نوشت: «ایران باید توافق کند، پیش از آنکه چیزی باقی بماند، و آنچه را که زمانی امپراتوری ایران نامیده میشد، نجات دهد.»
اما اکنون ممکن است راههای ارتباط با ایران بسته شده باشد؛ چرا که بر اساس گزارشهایی در ۱۴ ژوئن، یکی از مقامات ایرانی مذاکرات ایران و آمریکا را «بیمعنا» خوانده است.
آمریکا ممکن است بیش از این نیز وارد درگیری شود. این کشور ناوشکنهایی را بهسرعت به خاورمیانه اعزام کرده است. ناو هواپیمابر «یواساس نیمیتز» که در اقیانوس آرام مستقر است، سفر برنامهریزیشدهاش به ویتنام را لغو کرده، که احتمالاً نشانهای از حرکت آن به سمت غرب است. آمریکا همچنین میتواند اطلاعات اطلاعاتی لحظهای بیشتری در اختیار اسرائیل قرار دهد و با سوخترسانی هوایی به جنگندههای اسرائیلی، زمان پرواز و حضور آنها بر فراز ایران را افزایش دهد.
تا اینجای کار، حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران محدود بوده است. منابع آگاه از برنامهریزیهای مربوط به این سناریو میگویند اسرائیل احتمالاً توانایی نابودی کامل تأسیسات فردو، که یک مرکز غنیسازی عمیقاً مدفون است را از طریق بمباران سنتی را ندارد، هرچند میتواند ورودی تونلها و منافذ تهویه را مسدود کند. اسرائیل ممکن است اینگونه محاسبه کرده باشد که میتواند آمریکا را برای مشارکت در این عملیات با بمبافکنهای سنگین خود متقاعد کند؛ بمبافکنهایی که قادر به حمل بمبهایی با وزن ۳۰ هزار پوند هستند و میتوانند به عمق بیشتری نفوذ کنند ــ در غیر اینصورت، مأموریت نیمهتمام خواهد ماند.
احتمال ورود آمریکا به جنگ از طریق واکنش تلافیجویانه ایران نیز وجود دارد. ناتوانی ایران در هدف قرار دادن مستقیم اسرائیل ممکن است باعث شود گزینههای دیگری را در نظر بگیرد. تهران ممکن است به اهداف آمریکایی در منطقه حمله کند تا ترامپ را مرعوب کند؛ یا ممکن است از نیروهای نیابتی خود برای حمله به کشتیرانی در دریای سرخ استفاده کند (چنانکه حوثیها نیز چنین کردهاند)، یا تنگه هرمز را ببندد و به تأسیسات انرژی در خلیج فارس حمله کند (که منجر به افزایش قیمت نفت خواهد شد). و اگر رژیم ایران در اثر تلاشهای اسرائیل سقوط کند ــ هدفی که بنیامین نتانیاهو در تاریخ ۱۳ ژوئن صراحتاً مطرح کرد و گفت این حملات «راه را برای سرنگونی» آن هموار میکند ــ ممکن است رئیسجمهور آمریکا نتواند از پیامدهای بیثباتکننده این رویداد بگریزد؛ پیامدهایی که میتوانند بهراحتی منافع یا متحدان آمریکا در منطقه را تهدید کنند.
تنها یک ماه پیش، ترامپ در سفرش به عربستان سعودی چشماندازی کاملاً متفاوت ترسیم کرده بود: «عصر طلایی خاورمیانه» که به گفته او، «با تجارت تعریف میشود، نه با هرجومرج». او مداخلات غربی در منطقه را محکوم کرد و اعلام کرد از این پس، سیاست آمریکا بر پایه تجارت و سرمایهگذاری خواهد بود. در یک برداشت، پیوستن به حملات اسرائیل میتواند لحظهای دگرگونکننده برای خاورمیانه باشد؛ لحظهای که شاید با تضعیف شدید یا پایان دادن به یک رژیم رو به زوال در ایران ــ که دههها فراتر از مرزهایش آشوب بهپا کرده ــ رسیدن به آن هدف را تسریع کند. اما همانطور که دیگر روسایجمهور آمریکا نیز تجربه کردهاند، این منطقه همواره توان آن را داشته که رؤیاهای آرمانشهری را بهسادگی در هم بشکند.
در داخل آمریکا، جمهوریخواهان به طور گسترده از اسرائیل و کمکهای آمریکا به آن حمایت میکنند. مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان، در تاریخ ۱۳ ژوئن در توییتر نوشت: «اسرائیل حق دارد و حق دفاع از خود را دارد!» اما هرچه این جنگ طولانیتر شود، احتمال افزایش واکنش منفی در میان اعضای جریان MAGA که با دخالتهای خارجی مخالفند بیشتر میشود. برخی از این افراد ویدیویی قدیمی از ترامپ را به اشتراک گذاشتهاند که در آن سیاست ایران باراک اوباما را محکوم میکند و میگوید: «رئیسجمهور ما جنگ با ایران را آغاز خواهد کرد چون هیچ توانایی برای مذاکره ندارد.» معضل برای ترامپ که همواره مردد است، شدیدتر میشود: اگر تصمیم بگیرد «تمامقد» به اسرائیل کمک کند تا تأسیسات هستهای ایران را نابود کند، ممکن است درگیری را کوتاهتر کند، اما در عین حال با این کار میتواند شدت درگیری را افزایش داده و آمریکا را به یک جنگ بیپایان دیگر بکشاند.