تحلیل کارشناسان شورای آتلانتیک از حملهی اسرائیل به ایران در بامداد سیزدهم ژوئن ۲۰۲۵
۱. اسرائیل توان نفوذ و تخریب گستردهای در عمق سیستم ایران نشان داده است. توان بازدارندگی ایران تضعیف شده و انگیزه برای دستیابی سریعتر به سلاح هستهای افزایش یافته است.
۲. قیمت پایین نفت، فضا را برای حملهی اسرائیل فراهم کرد. سیاست انرژی دولت ترامپ بخشی از زمینهسازی برای این اقدام به شمار میرود.
۳. از دیدگاه برخی کارشناسان، ایران گزینههای تلافی مؤثری در اختیار ندارد و احتمالاً درگیری بهسرعت فروکش خواهد کرد.
۴. این درگیری، دستاوردهای شکنندهی اخیر در سوریه، لبنان و اردن را از بین میبرد.
۵. هماهنگی پیشین میان واشنگتن و تلآویو از بین رفته است—دلیل آن را میتوان در تغییرات تیم ترامپ و سردی روابط با نتانیاهو جستوجو کرد.
۶. این درگیری ریشه در دکترین بگین دارد. اسرائیل برای سومینبار بر اساس این دکترینِ حملهی پیشدستانه عمل میکند (پس از عراق ۱۹۸۱ و سوریه ۲۰۰۷)، اما این بار با احتمال بالای تلافی از سوی ایران و همپیمانانش.
۷. تغییر رژیم در ایران با عملیات هوایی ممکن نیست. برخلاف برخی گمانهزنیها، ایران هنوز ساختاری منسجم دارد و احتمال وقوع انقلاب رنگی یا فروپاشی نظامی-سیاسی بسیار محدود است.
۸. توافق آتشبس میان آمریکا و حوثیها در معرض فروپاشی قرار دارد. اسرائیل ممکن است بهصورت یکجانبه عمل کرده باشد، اما حوثیها احتمالاً آمریکا را نیز مقصر دانسته و از توافق خارج شوند—با پیامدهای سنگین برای دریای سرخ و امنیت انرژی.
۹. خلأ راهبردی اسرائیل در دورهی پس از حمله مشهود است. اسرائیل طرح مشخصی برای مدیریت وضعیت بعد از حملات ندارد—نه برای مهار بلندمدت ایران، نه برای رسیدن به راهحلی پایدار در غزه.
۱۰. حمله به دانشمندان و فرماندهان، بخشی کلیدی از راهبرد اسرائیل است. هدفگیری همزمان تأسیسات و نخبگان علمی-نظامی (مانند سردار سلامی و دانشمندان هستهای)، نشانهای از تلاش برای «فلجسازی توان بازسازی» ایران به شمار میرود