سیمای یک جنگ طولانی

حالی که آمریکا طی چهارماه گذشته تلاش مهمی برای پایان جنگ از طریق دیپلماسی داشته، اما اهداف پوتین بیشتر از صلحی است که امریکا ارائه داده و این در حالی است که برای اوکراین، امروز جنگیدن بیش از هر چیز ضروری است.

چهار ماه دیپلماسی رفت و برگشتی آشفته با هدف دستیابی به آتش‌بس در اوکراین، تماس‌های تلفنی متعدد بین دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری آمریکا با ولادیمیر پوتین؛ رهبر کرملین، تلاش‌های مکرر ایالات متحده برای اعمال فشار و حتی ارعاب و تهدید علیه زلنسکی؛ رییس جمهوری اوکراین، گویا همگی نتیجه‌ای معکوس داشت!

به نظر می‌رسید در چهارمین سال جنگ هنوز هیچ توافقی با روسیه در مورد اوکراین وجود ندارد. چراکه هیچ امتیازی و معامله بزرگی که خوشایند رهبر روسیه باشد، وجود ندارد.

مسکو می‌خواهد به حاکمیت و دولت اوکراین پایان دهد و در مقابل؛ اوکراین می‌خواهد به عنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت به حیات خود ادامه دهد. با توجه به این دو اصل، هیچ مصالحه‌ای ممکن نیست و هرگونه مذاکره یا آتش‌بس بی‌معنی خواهد بود و کرملین آن را چیزی بیش از یک مکث استراتژیک و فرصتی برای کاهش تحریم‌های خود، تلقی نمی‌کند.

پوتین پس از آخرین تماس خود با ترامپ گفت که می‌خواهد به هرگونه توافقی یا آنچه او «علل ریشه‌ای بحران» می‌نامید، بپردازد. انتخاب این عبارت تصادفی نبود. رهبر کرملین هنگام پرداختن به موضوع پایان جنگ در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با الکساندر لوکاشنکو؛ مرد قدرتمند بلاروس، در ماه مارس، از فرمول مشابهی استفاده کرد.

استفاده مکرر پوتین از اصطلاح «علت ریشه‌ای» گویای همه چیز است. برای رهبر کرملین، علت ریشه‌ای جنگ، وجود اوکراین به عنوان یک کشور مستقل است. در اجلاس ناتو در بخارست در سال ۲۰۰۸، پوتین این موضوع را به وضوح بیان کرد و به جورج دبلیو بوش؛ رییس جمهوری وقت آمریکا، گفت: «اوکراین حتی یک کشور هم نیست». پوتین همچنین بارها از اوکراین به عنوان «روسیه کوچک» یاد کرد؛ اصطلاحی که در دوران تزاری برای توصیف سرزمین‌های اوکراین به کار می‌رفت و امروز بیش از هر چیز، برای پوتین و نخبگان کرملین، سلطه استعماری روسیه بر اوکراین یک مسئله ایدئولوژیک است که قابل مذاکره نیست.

بازی پوتین با آمریکا/ تفکیک جنگ از روابط با واشنگتن

اگر کسی از نیات روسیه خبر ندارد، با اظهارات اخیر مدینسکی، یکی از ایدئولوگ‌های روس و نماینده ارشد کرملین در مذاکرات اخیر در استانبول، به نتیجه می‌رسد. مدینسکی به هیئت اوکراینی گفت: «روسیه آماده است تا ابد بجنگد.» او با اشاره به جنگ شمال (سال‌های 1700 تا 1721) که روسیه را به جایگاه یک امپراتوری ارتقا داد، افزود: «ما بیست و یک سال با سوئد جنگیدیم. شما تا چه مدت آماده جنگیدن هستید؟»

اما با توجه به اینکه خط مقدم عمدتا ثابت است و روسیه با تلفات بالا دستاوردهای ناچیزی کسب می‌کند، ممکن است جنگیدن تا ابد به مدت بسیار طولانی و با هزینه بسیار گزافی تبدیل شود.

طبق گزارش موسسه مطالعات جنگ (ISW)، در چهار ماه اول سال 2025، روسیه تنها 1627 کیلومتر مربع در جبهه شرق اوکراین پیشروی کرده و بیش از 160 هزار تلفات داشته است. این رقم به طرز شگفت‌آوری گویایی 99 نفر تلفات برای هر کیلومتر مربع است. موسسه مطالعات جنگ همچنین تخمین می‌زند که «با این سرعت پیشروی نیروهای روسی، تقریبا 4 سال طول می‌کشد تا بقیه استان‌های دونتسک، لوهانسک، زاپوریژژیا و خرسون را تصرف کنند»، چهار منطقه‌ای که پوتین ادعا کرده است ضمیمه خاک خود کرده است. علاوه بر این، طبق گزارش ISW، تصرف تمام اوکراین به جز مناطق مرزی غربی آن، تقریبا یک قرن طول خواهد کشید و هزینه آن نزدیک به پنجاه میلیون تلفات خواهد بود، که تقریبا یک سوم جمعیت فعلی روسیه است.

اقتصاد جنگ نیز به نفع مسکو نیست. در این رابطه، چارلز لیچفیلد؛ معاون مرکز ژئواکونومیک شورای آتلانتیک، در ماه فوریه نوشت، «در حالی که مسکو راه‌هایی برای کاهش اثر تحریم‌های غربی پیدا کرده، اما کسری بودجه فزاینده، یارانه‌های ناپایدار و افزایش هزینه خدمات بدهی» فشار شدیدی بر اقتصاد روسیه وارد می‌کند که در سال‌های آینده خود را به طرز شدیتری نشان خواهد داد.

با توجه به این، هدف کرملین در قبال ایالات متحده، جدا کردن جنگ از روابط روسیه و آمریکا، عادی‌سازی روابط بین مسکو و واشنگتن و لغو تحریم‌ها است. پوتین در سخنرانی اواخر فوریه گفت که مسکو «خوشحال می‌شود با هر شریک خارجی، از جمله شرکت‌های آمریکایی، برای تضمین معاملات مواد معدنی کمیاب همکاری کند.» پوتین افزود که لغو تحریم‌ها می‌تواند به یک رابطه اقتصادی جدید و سودآور بین ایالات متحده و روسیه، به ویژه در بخش انرژی، منجر شود.

البته پوتین خواهان آشتی اقتصادی بدون پایان دادن به تلاش خود برای فتح اوکراین است. روسیه همچنان به بمباران شهرهای اوکراین با حملات هوایی ادامه داده است که منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان شده و این در حالی است که به دنبال جلب نظر اقتصادی واشنگتن است.

اما از سوی دیگر، به نظر می‌رسد ترامپ از این ایده استقبال می‌کند. پس از آخرین تماس خود با پوتین، رییس جمهوری ایالات متحده، تمایل خود را برای برقراری روابط اقتصادی عادی با مسکو نشان داد و این یک اشتباه بزرگ است؛ چراکه به پوتین فرصتی برای ادامه جنگ می‌دهد.

با این حال، به نظر می‌رسد که در واشنگتن مخالفت‌هایی وجود دارد. قانون تحریم روسیه ۲۰۲۵ که مجازات‌های موجود علیه روسیه را گسترش می‌دهد، توسط لیندسی گراهام؛ نماینده جمهوری‌خواه کارولینای جنوبی و ریچارد بلومنتال، نماینده دموکرات کنتیکت در سنای ایالات متحده معرفی شد و بیش از هشتاد نفر از آن حمایت کرده‌اند.

خیز اروپا و عزم اوکراین

از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و بریتانیا بسته جدید تحریم‌های خود را که در 20 مه، یک روز پس از آخرین تماس ترامپ و پوتین، تصویب شد، پیش برده‌اند. بروکسل و لندن نیز متعهد شده‌اند که کمک‌های نظامی به اوکراین را افزایش دهند تا هرگونه کمبود ناشی از قطع کمک‌های ایالات متحده را جبران کنند.

به نظر می‌رسد فریدریش مرت؛، صدراعظم آلمان، امانوئل مکرون؛ رییس جمهوری فرانسه، کی‌یر استارمر؛ نخست وزیر بریتانیا و کاجا کالاس؛ دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، همگی درک می‌کنند که این می‌تواند لحظه عزم جدی اروپا باشد. اما یکی از بزرگترین عوامل پیش‌بینی نشده در آینده این است که آیا اروپا می‌تواند بر اختلافات داخلی خود که عمدتا مخالفت مجارستان و اسلواکی است غلبه و به اوکراین کمک نظامی بیشتری کند.

اما در طرف کیف، انتخاب‌های اوکراین این است که یا بجنگد و خطر کشته شدن را بپذیرد و یا تسلیم شود و ایستاده کشته شود. با جنگیدن، اوکراین شانس دارد اما با تسلیم شدن، هیچ شانسی وجود ندارد و تسلیم شدن را به گزینه‌ای مناسب تبدیل نمی‌کند.

برای اوکراین، مثل همیشه، نیاز به مادر اختراع تبدیل شده است. کیف، در مواجهه با کمبود احتمالی سلاح، یک صنعت تسلیحاتی داخلی پویا ایجاد کرده است که بر جنگ پهپادی تمرکز دارد. به طوریکه تنها در عرض سه سال، ارتش اوکراین از دفاع از خود با سلاح‌های باقی‌مانده شوروی به پیشگامی در نوع جدیدی از جنگ تکامل یافته، رسیده است.

برای اوکراین، سلاح‌های آمریکایی تنها عاملی نیستند که در سه سال گذشته میدان نبرد را متعادل کرده است. از سال ۲۰۲۴، پهپادهای ساخت اوکراین به طور قطعی نحوه جنگیدن هر دو طرف را تغییر دادند. برای اوکراین، این تغییر فقط تاکتیکی نبود، بلکه یک تکامل گسترده‌تر و دکترینی جدید در نحوه جنگیدن ارتش آن بود که حتی بازی جنگ مدرن را با تحول روبرو ساخت.

در حالی که شرکای اوکراین از توافقات صلح و تضمین‌های امنیتی صحبت می‌کنند، نیروهای مسلح اوکراین از هر طریق ممکن بر ادامه ماموریت دفاعی خود تاکید می‌کنند. برای اکثر اوکراینی‌ها، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، امنیت است و تنها نیرویی که از جان انسان‌ها در اوکراین محافظت می‌کند، ارتش است.

بنابراین، پس از سه سال جنگ و چهار ماه دیپلماسی شکست‌خورده برای پایان دادن به آن، جنگ در میدان نبرد تعیین خواهد شد و این بر عهده ایالات متحده و اروپا است که تصمیم بگیرند که آیا آماده‌اند به اوکراین برای پیروزی در آن کمک کنند یا خیر!

دیدگاهتان را بنویسید