احمد الشرع و معمای اسرائیل؛ دوست بالقوه یا دشمن پنهان؟

در حالی‌که رقابت ترکیه و اسرائیل بر سر نفوذ در سوریه تشدید شده، دونالد ترامپ تلاش می کند با میانجی‌گری میان آنکارا و تل‌آویو، گامی راهبردی در مسیر تحقق «معامله قرن» بردارد. واشنگتن با حمایت دو حزب از این ابتکار، بر آن است که با ایجاد تفاهم میان این دو رقیب منطقه‌ای، ثبات و بازسازی سوریه را تسهیل کند و مسیر عادی‌سازی احتمالی روابط دمشق و اسرائیل را هموار سازد.

اگر دونالد ترامپ همچنان سودای تحقق «معامله قرن» در خاورمیانه را در سر دارد، حل‌وفصل اختلافات میان بنیامین نتانیاهو و رجب طیب اردوغان بر سر پرونده سوریه، به یکی از اجزای کلیدی این معادله تبدیل خواهد شد.

جنگ سرد بر سر سوریه؛ ترکیه و اسرائیل در زمین خالی از اسد
اسرائیل از چشم‌انداز تحولات سوریه در دوران پس از بشار اسد به‌ویژه نسبت به افزایش نفوذ آنکارا و تلاش‌های مستمر ترکیه برای تثبیت حضور نظامی‌اش در این کشور نگران است. بنیامین نتانیاهو و رجب طیب اردوغان فهرستی بلند از اختلافات و گلایه‌های متقابل دارند و روابط ترکیه و اسرائیل اکنون احتمالاً در یکی از پایین‌ترین سطوح تاریخی خود قرار گرفته است.

با این حال، نتانیاهو این فرصت را در اختیار دارد که چالش‌های تاکتیکی را به فرصت‌های راهبردی تبدیل کند؛ به‌جای آن‌که همچنان بر مسیر بی‌حاصل مهار نقش ترکیه در سوریه از طریق گزینه‌های نظامی پافشاری کند. نخست‌وزیر اسرائیل بهتر است به پیشنهاد ترامپ برای میانجی‌گری در اختلافات میان اسرائیل و ترکیه و تلاش برای دستیابی به «تفاهم» میان دو طرف پاسخ مثبت دهد. در هفته‌های اخیر، جمهوری آذربایجان دست‌کم دو نشست میان ترکیه و اسرائیل را با هدف گفت‌وگو پیرامون منافع مشترک در سوریه تسهیل کرده است. جمهوری آذربایجان با برخورداری از روابط دیپلماتیک با هر دو طرف، از موقعیتی منحصربه‌فرد برای ایفای نقش میانجی میان اسرائیل و ترکیه بهره‌مند است.

دونالد ترامپ در جریان سفر نتانیاهو به واشنگتن و در حضور او در دفتر کاخ سفید به‌صراحت آمادگی خود را برای ایفای نقش میانجی میان اسرائیل و ترکیه اعلام کرد. در حالی‌که هر دو طرف، با انگیزه‌هایی متفاوت و از مسیرهایی کاملاً مجزا برای گسترش نفوذ خود در سوریه رقابت می‌کنند.

آتش‌بس تاکتیکی در سوریه؛ دشمنان قدیمی به‌دنبال خط تماس امن
روابط ترکیه و اسرائیل تاریخی پیچیده و پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است. ترکیه نخستین کشور با اکثریت مسلمان بود که در سال ۱۹۴۹ اسرائیل را به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۸۸ نیز دولت فلسطین را به رسمیت شناخت. با این حال، روابط دوجانبه میان دو طرف تا دهه ۱۹۹۰ عمدتاً در سکوت و حاشیه باقی ماند. این دهه با تحولات مثبت و منفی در منطقه همراه بود که در نهایت به تعمیق روابط دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی میان آنکارا و تل‌آویو انجامید.

در آغاز دهه ۲۰۰۰ و با فروپاشی روند صلح میان اسرائیل و فلسطین، آغاز انتفاضه دوم و روی کار آمدن رجب طیب اردوغان، مسیر روابط دو طرف رو به تیرگی گذاشت. نقطه اوج این تنش‌ها، جنگ ۲۰۰۹–۲۰۱۰ اسرائیل و غزه و توقیف کشتی «ماوی مرمره» ترکیه توسط ارتش اسرائیل در سال ۲۰۱۰ بود؛ رویدادی که منجر به قطع روابط دوجانبه شد؛ روابطی که هرگز به سطح پیش از ۲۰۱۰ بازنگشت.

امروزه، میان رجب طیب اردوغان و بنیامین نتانیاهو چیزی جز خصومت باقی نمانده است؛ با این حال، مسئله سوریه فرصتی مناسب برای آغاز تلاشی تازه در جهت ترمیم روابط میان آنکارا و تل‌آویو فراهم کرده است. ترکیه با تلاش برای تثبیت حضور نظامی خود در سوریه و حمایت مستمر از دولت احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت این کشور، عملاً به یکی از همسایگان جدید اسرائیل تبدیل شده است. علاوه بر آن، هر دو رهبر خود را از دوستان دونالد ترامپ می‌دانند و تمایل دارند جایگاه خود را در نزد رئیس‌جمهور آمریکا حفظ کنند.

به گفته مقامات ترکیه و اسرائیل، دو طرف سازوکاری برای «کاهش تنش» در عملیات نظامی در سوریه ایجاد کرده‌اند؛ کانالی ارتباطی به‌منظور جلوگیری از درگیری‌های ناخواسته میان نیروهایشان در خاک سوریه. این ابتکاری هوشمندانه و از منظر عملیاتی، اقدامی حیاتی به‌شمار می‌آید. با این حال، در شرایط فعلی روابط دوجانبه، این تدبیر به‌تنهایی نمی‌تواند از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند؛ به‌ویژه در صورتی‌که اسرائیل به حملات هوایی در عمق سوریه ادامه دهد و ترکیه نیز بر تثبیت حضور نظامی بلندمدت خود پافشاری کند، اقدامات مکمل و جدی‌تری ضروری خواهد بود.

احمد الشرع و معمای اسرائیل
زمانی که روسیه در سال ۲۰۱۵ وارد عرصه مداخله نظامی در سوریه شد، اسرائیل به‌سرعت دریافت که برای پرهیز از هرگونه تشدید ناخواسته تنش با مسکو، باید عملیات نظامی خود علیه نیروهای مورد حمایت ایران را با روسیه هماهنگ کند. در کنار آن، تل‌آویو تلاش کرد روابط دیپلماتیک خود با کرملین را تقویت کند تا کانالی ارتباطی مؤثر با این همسایه جدید در میدان سوریه در اختیار داشته باشد. تنها یک سال بعد، بنیامین نتانیاهو دست‌کم چهار بار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار کرد. اکنون، با سقوط حکومت بشار اسد، اسرائیل با مجموعه‌ای کاملاً متفاوت از چالش‌های راهبردی در سوریه مواجه شده است.

بشار اسد هرگز متحد اسرائیل نبود، اما در دوران حکومت او، تل‌آویو به شکلی محتاطانه با وضعیت موجود کنار آمده بود. با روی کار آمدن احمد الشرع، این معادله وارد عرصه‌ای از عدم قطعیت شد. برای نخستین بار در چند دهه اخیر، رهبری در سوریه بر سر کار آمده که اسرائیل را لزوماً یک دشمن نمی‌داند. احمد الشرع حتی به‌صراحت اعلام کرده که هیچ تمایلی به درگیری با «همسایگان» سوریه از جمله اسرائیل ندارد.

با این حال، همان‌طور که اسرائیلی‌ها به‌سرعت به هر کسی که نام احمد الشرع را به زبان آورد یادآوری می‌کنند، او پیش‌تر با نام مستعار محمد ابو الجولانی شناخته می‌شد؛ چهره‌ای با سابقه اسلام‌گرایی، عضویت در القاعده، و رهبری شاخه منشعب آن یعنی هیئت تحریر الشام (HTS). اسرائیل نگران است که احمد الشرع روزی بخواهد ادعای تاریخی خود بر بلندی‌های جولان را احیا کند. تاکنون، احمد الشرع در مسیر تلاش برای برقراری ثبات و بازسازی ساختار حکمرانی در سوریه عمدتاً رویکردی متعادل و اطمینان‌بخش در پیش گرفته است؛ هرچند با موانع متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند. با این وجود، اسرائیل با دیده تردید و نگرانی به این رهبری نوظهور و محیط جدید سوریه می‌نگرد.

اسرائیل که هنوز از شوک حملات هماهنگ حماس در جنوب و حزب‌الله در شمال در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ خارج نشده، اکنون رویکردی تهاجمی و نظامی‌محور در قبال سوریه اتخاذ کرده است. راهبرد تل‌آویو بر سه محور اصلی متمرکز است: دور نگه‌داشتن تهدیدها از مرزهای شمالی، نمایش قدرت بازدارندگی و مهار نفوذ فزاینده ترکیه. اسرائیل دیگر صرفاً به دفاع از مرزهای خود در این سوی سوریه اکتفا نمی‌کند، بلکه با ایجاد پایگاه‌هایی در خاک سوریه و اجرای مکرر حملات هوایی در عمق این کشور، به‌طور مستقیم وارد عرصه درگیری شده است. این گسترش حضور نظامی موجب جلب توجه افکار عمومی سوریه شده و اسرائیل بار دیگر در ذهن بسیاری از شهروندان سوری، جایگاه دشمن دیرینه را یافته است.

اختلاف دیدگاه بر سر دمشق؛ نتانیاهو خواهان مهار، ترامپ در سودای معامله
بیانیه‌ای که بنیامین نتانیاهو پس از بازگشت از واشنگتن منتشر کرد، به‌روشنی نشان می‌دهد که او و دونالد ترامپ درک متفاوتی از نقش ترکیه در معادله سوریه دارند. اسرائیل به‌دنبال کاهش حداکثری نفوذ آنکارا در این کشور است، در حالی‌که ترامپ بارها به‌صراحت از رجب طیب اردوغان تمجید کرده و از نقش ترکیه در تضعیف و براندازی نظام بشار اسد تقدیر به عمل آورده است. به‌نظر می‌رسد ایالات متحده تمایلی به همراهی با تل‌آویو برای بیرون راندن ترکیه از صحنه سوریه ندارد. در سوی دیگر، روسیه که درگیر جنگ فرسایشی در اوکراین است، احتمالاً علاقه‌مند نخواهد بود سرمایه‌گذاری بیشتری برای گسترش نفوذ خود در سوریه انجام دهد.

دونالد ترامپ تمایلی به آغاز یا ورود به جنگ‌های جدید ندارد و دولت او بسیاری از کمک‌های خارجی به شرکای سنتی ایالات متحده از جمله حمایت از جامعه مدنی، نهادسازی، برنامه‌های آموزشی و سایر مؤلفه‌های قدرت نرم آمریکا را قطع کرده است. چه این سیاست‌ها مثبت ارزیابی شود و چه منفی، به‌نظر می‌رسد ترامپ تمایلی به مداخله در امور داخلی سوریه یا حمایت فعال از تلاش‌های احمد الشرع برای بازسازی ساختار حکمرانی این کشور ندارد. با این حال، آنچه برای رئیس‌جمهور آمریکا اهمیت دارد «معامله» است؛ ترامپ مصمم است توافق ابراهیم را گسترش داده و به هدف دیرینه عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل دست یابد.

در راستای این اهداف، واشنگتن باید دغدغه آن را داشته باشد که سوریه فرصتی واقعی برای تبدیل شدن به کشوری باثبات، امن و برخوردار از رفاه پیدا کند؛ آن‌هم بدون آن‌که بازیگران خارجی چون ترکیه و اسرائیل از خاک سوریه به‌عنوان میدان رقابت و درگیری‌های نیابتی خود بهره‌برداری کنند. دیدار رئیس‌جمهور ترامپ با احمد الشرع در ریاض و اعلام لغو تحریم‌های آمریکا علیه سوریه، نشانه‌ای روشن از آن است که ترامپ به‌خوبی دریافته است ثبات و شکوفایی سوریه می‌تواند در خدمت منافع راهبردی ایالات متحده باشد. حتی این احتمال وجود دارد که ترامپ در بلندمدت به‌دنبال تحقق عادی‌سازی روابط میان سوریه و اسرائیل نیز باشد؛ گرچه این هدف، در حال حاضر دور از دسترس به‌نظر می‌رسد. با این حال، آغاز مسیر از تفاهم میان ترکیه و اسرائیل بر سر سوریه می‌تواند نقطه شروعی معقول و واقع‌بینانه باشد.

میانجی‌گری واشنگتن میان ترکیه و اسرائیل در پرونده سوریه از حمایت کم‌سابقه‌ای در هر دو جناح کنگره به‌ویژه از سوی جیم ریش، رئیس جمهوری‌خواه کمیته روابط خارجی سنا و ژین شاهین، عضو ارشد دموکرات همین کمیته برخوردار است. در ماه آوریل، این دو سناتور در نامه‌ای مشترک خطاب به مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری از دولت ترامپ خواستند موانع موجود بر سر راه مشارکت فعال آمریکا در سوریه را برطرف کند. آن‌ها هشدار دادند که «رقابت فزاینده اسرائیل و ترکیه بر سر آینده سوریه… ممکن است منافع ایالات متحده را با تهدید مواجه سازد» و از دولت خواستند هرچه سریع‌تر برای میانجی‌گری میان این دو متحد کلیدی اقدام کند.

رویکرد غیرقابل پیش‌بینی دونالد ترامپ در تصمیم‌گیری، به یکی از اهرم‌های مهم قدرت او در سیاست خارجی تبدیل شده است. خلق‌وخوی تهاجمی رئیس‌جمهور آمریکا و گستره وسیع منافع منطقه‌ای‌اش، در ترکیب با تمایل مشترک اسرائیل و ترکیه به پرهیز از رویارویی مستقیم نظامی، ممکن است نهایتاً مقامات کلیدی دو طرف را ناگزیر سازد برای دستیابی به تفاهم، در یک اتاق مذاکره گرد هم آیند.

رئیس‌جمهور ایالات متحده همچنین می‌تواند هر دو طرف را به ایفای نقشی سازنده در مسیر ثبات و بازسازی سوریه ترغیب کند. احمد الشرع به‌خوبی می‌داند که سوریه برای عبور از بحران، نیازمند حمایت خارجی است، اما بارها تأکید کرده که قصد ندارد تحت سلطه هیچ حامی خاصی قرار گیرد یا مداخله خارجی را بپذیرد. در این مسیر، ترامپ باید به آنکارا توصیه کند که اجازه دهد رهبری آینده سوریه در دستان احمد الشرع باقی بماند و هم‌زمان نتانیاهو را تحت فشار بگذارد تا از راهبرد نظامی فاصله گرفته و به دیپلماسی در قبال ترکیه و شاید در نهایت در قبال سوریه فرصتی واقعی بدهد. تحقق این هدف‌ها بی‌تردید ساده نخواهد بود؛ ترامپ در گذشته بارها تلاش کرده در عرصه سیاست خارجی «معامله‌گر» باشد، اما اغلب این تلاش‌ها به نتیجه نرسیده است. با این حال، این مورد ارزشی متفاوت دارد و در صورت موفقیت، دستاوردی معنادار و ماندگار به‌شمار خواهد رفت.

دیدگاهتان را بنویسید