دیپلماسی با چاشنی تملق

در حالی‌ که غزه همچنان زیر آتش و خون است و انتقادات جهانی از سکوت آمریکا و دولت‌های عربی شدت گرفته، دونالد ترامپ در سفری چهارروزه به عربستان، قطر و امارات با استقبال‌های مجلل، هدایای گران‌قیمت و قراردادهای تریلیون‌دلاری مواجه شد؛ سفری که بیش از آن‌که نشانی از دیپلماسی داشته باشد، بازتابی از معامله‌گری آشکار میان قدرت، ثروت و وابستگی بود. در این نمایش پرزرق‌وبرق، فلسطین جایی نداشت؛ اما صنایع ورشکسته آمریکا، امنیت خاندان‌های سلطنتی عرب و سیاست‌های شخصی ترامپ، هر یک سهم بزرگی از سفر بردند.

سفر چهارروزه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، به سه کشور عربی حاشیه خلیج‌فارس در اردیبهشت ۱۴۰۴ (مه ۲۰۲۵)، فراتر از یک مأموریت دیپلماتیک سنتی، به نماد آشکار پیوند میان قدرت، ثروت، تبلیغات و وابستگی بدل شد. در شرایطی که غزه همچنان در آتش حملات اسرائیل می‌سوخت و انتقادات جهانی از سکوت و انفعال آمریکا و متحدان عربش در اوج بود، ترامپ با استقبال‌های پرزرق‌وبرق، هدایای مجلل و قراردادهای تریلیون‌دلاری مواجه شد؛ سفری که بیش از آنکه تلاشی برای حل بحران‌ها باشد، بازنمایی آشکار یک معامله کلان میان واشنگتن و حاکمان عرب برای حفظ منافع مشترک‌شان بود.

سکوت در برابر غزه؛ نمایش در برابر دوربین‌ها

درست در روزهایی که افکار عمومی جهان، وجدان خویش را از خون فلسطینیان آزرده می‌دید، ترامپ بر فرش‌های قرمز عربستان، قطر و امارات قدم گذاشت؛ کشورهایی که نه‌تنها در بحران غزه موضعی فعال نگرفتند، بلکه هم‌زمان با سفر رئیس‌جمهور آمریکا، قراردادهای هنگفت تسلیحاتی، اقتصادی و فناوری با وی امضا کردند. مسئله فلسطین که روزگاری به‌عنوان اولویت جهان اسلام و نماد وجدان جهانی در منطقه مطرح بود، این بار کاملاً از دستورکار مذاکرات حذف شد. نبود حتی اشاره‌ای نمادین به وضعیت مردم غزه، انتقاداتی گسترده را در محافل رسانه‌ای و مردمی منطقه به همراه داشت و بار دیگر این واقعیت را نمایان ساخت که دلارهای نفتی و قراردادهای نظامی، اولویت نخست در روابط واشنگتن با پایتخت‌های خلیج‌فارس است.

استقبال‌هایی فراتر از پروتکل؛ تملق رسمی برای جلب رضایت ترامپ

عربستان سعودی، قطر و امارات در جریان این سفر، به رقابتی کم‌سابقه در «خوش‌خدمتی» به ترامپ وارد شدند. استقبال رسمی از رئیس‌جمهور آمریکا با جزئیاتی طراحی شده بود که هدف اصلی آن، نمایش ثروت خیره‌کننده و تقدیر اغراق‌آمیز از مهمان آمریکایی بود. گزارش‌ها حاکی از آن است که قطر در اقدامی بی‌سابقه، یک هواپیمای لوکس به ارزش چندصد میلیون دلار به ترامپ اهدا کرد. عربستان نیز با مراسمی پادشاهانه، هدایای گران‌قیمت شامل جواهرات، آثار هنری نایاب و سلاح‌های تزیینی نفیس تقدیم وی کرد.

در همه این مراسم، هدف مشخص بود: تحت تأثیر قرار دادن شخص ترامپ. شخصیتی که بر اساس سابقه‌اش، از تمجید و بزرگ‌نمایی قدرت شخصی لذت می‌برد. این کشورها بخوبی می‌دانستند که تأثیرگذاری بر تصمیمات آمریکا از طریق نهادهای رسمی شاید دشوار باشد، اما راهی هموار در جلب نظر مستقیم ترامپ وجود دارد؛ آن هم از طریق نمایش قدرت مالی، هدیه‌های مجلل و میزبانی‌های سلطنتی.

قراردادهایی فراتر از تخیل؛ از سرمایه‌گذاری‌های نفتی تا فروش جنگ‌افزار

بخش مهمی از این سفر، امضای قراردادهایی بود که مجموع ارزش آنها به بیش از ۴ تریلیون دلار می‌رسد؛ رقمی که حتی در مقیاس روابط بین‌الملل نیز بی‌سابقه تلقی می‌شود. این قراردادها عمدتاً در حوزه‌های نظامی، انرژی، زیرساخت، فناوری و سرمایه‌گذاری مستقیم در صنایع بحرانی آمریکا بسته شد. جزئیات برخی از این قراردادها عبارتند از:سعودی:

خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار (شامل سامانه‌های پدافند هوایی، جنگنده‌های نسل پنجم، سیستم‌های موشکی پیشرفته)
تعهد به سرمایه‌گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در ایالات متحده، در قالب ۱۴۵ پروژه در حوزه‌های نفت، انرژی پاک، فناوری و حمل‌ونقل.
قرارداد ۱۰ میلیارد دلاری برای ایجاد پایگاه داده و توسعه فناوری هوش مصنوعی در خاک عربستان با همکاری شرکت‌های آمریکایی.

قطر:

سفارش خرید ۲۱۰ فروند هواپیمای بوئینگ به ارزش ۹۶ میلیارد دلار.
قراردادهای امنیتی و دفاعی (جزئیات محرمانه اعلام شده‌اند)
در مجموع امضای توافقاتی به ارزش **۱.۲ تریلیون دلار** که شامل سرمایه‌گذاری مستقیم در صنایع هوافضا، نظامی و فناوری آمریکا است.

امارات متحده عربی:

بزرگ‌ترین بسته توافقات: ۱.۴ تریلیون دلار
خرید تجهیزات نظامی، سیستم‌های پدافندی و جنگ‌افزارهای دریایی
سرمایه‌گذاری گسترده در پروژه‌های فناوری پاک، داده‌کاوی و زیرساخت‌های دیجیتال در آمریکا.

پول به‌عنوان سلاح سیاسی؛ دیپلماسی معامله‌ای ترامپ

سفر ترامپ، در عمل به یک معامله بزرگ سیاسی و اقتصادی بدل شد. کشورهایی که در ظاهر به‌دنبال اتحاد امنیتی با آمریکا هستند، در عمل راهی جز «پرداخت هزینه» برای این اتحاد نیافته‌اند. ترامپ نیز که همواره سیاست را به‌مثابه تجارت می‌بیند، این سفر را فرصتی طلایی برای رونق‌دادن به شرکت‌های بحران‌زده آمریکایی و ارتقاء پرستیژ شخصی‌اش تلقی کرد.

در تحلیل‌های سیاسی، این سفر بیشتر از آنکه در راستای تثبیت نظم منطقه‌ای باشد، با هدف تزریق سرمایه خارجی به صنایع راکد ایالات متحده انجام شد. واقعیت آن است که اعراب به‌ویژه عربستان و امارات، برای تضمین بقای سلطنتی خود، دست به رقابتی بر سر رضایت شخصی ترامپ زده‌اند؛ رضایتی که نه با منطق سیاسی، بلکه با هدیه‌های مجلل و چک‌های چندصد میلیارد دلاری حاصل می‌شود.

ایران‌هراسی به‌مثابه خوراک تبلیغاتی

در خلال این سفر، ترامپ با لحنی تند به ایران حمله کرد و آن را «منبع اصلی تروریسم در جهان» نامید. این در حالی است که نقش مستقیم برخی دولت‌های میزبان ترامپ در حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های تروریستی نظیر القاعده و داعش طی سال‌های اخیر بارها مستند شده است. در حاشیه سفر، تصویری منتشر شد که در آن ترامپ در کنار محمد بن‌سلمان و ابو محمد جولانی (رهبر جبهه‌النصره) دیده می‌شود. این تصویر به سرعت در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد و موجی از تمسخر را نسبت به تناقضات گفتاری–رفتاری آمریکا به راه انداخت.حفاظت از تاج و تخت در سایه حمایت آمریکا

در نگاهی عمیق‌تر، سفر ترامپ بیش از آنکه به نفع منافع راهبردی آمریکا یا صلح منطقه‌ای باشد، به ابزاری برای تثبیت قدرت سلطنتی خاندان‌های حاکم عربی بدل شد. این کشورها با استفاده از دلارهای نفتی، در حال خرید «بیمه سیاسی» از واشنگتن هستند؛ بیمه‌ای که تضمین می‌کند در صورت هرگونه تهدید داخلی یا خارجی، آمریکا با تمام قوا برای حفظ نظم سلطنتی آنها وارد عمل شود.

این سازوکار در سال‌های اخیر نیز تکرار شده است؛ از سرکوب بهار عربی گرفته تا جنگ یمن و بحران‌های داخلی بحرین و عربستان، آمریکا همواره در کنار دولت‌های مستبد خلیج‌فارس ایستاده است، به‌شرطی که آنها نیز دلارهای نفتی را روانه اقتصاد بیمار آمریکا کنند.

سفر دونالد ترامپ به سه کشور ثروتمند عربی در خلیج‌فارس، نه‌تنها از بی‌تفاوتی آشکار این کشورها نسبت به فجایع انسانی در منطقه پرده برداشت، بلکه حقیقت روابط واشنگتن با حکام عرب را دوباره به نمایش گذاشت. در حالی که مردم فلسطین، یمن و سوریه در رنج و جنگ به سر می‌برند، میلیاردها دلار صرف تأثیرگذاری بر رئیس‌جمهور آمریکا شد تا وی بر «پایداری اتحاد» تأکید کند.

در نهایت، این سفر گواهی بود بر سقوط اخلاق در دیپلماسی جهانی؛ جایی که نه عدالت، نه آزادی و نه مردم، بلکه تنها پول و قدرت تعیین‌کننده معادلات هستند. و در این میان، «خاورمیانه» همچنان صحنه‌ای است برای نمایش‌های پرهزینه، وعده‌های پوچ و معامله‌های پشت‌پرده‌ای که بهای آن را ملت‌ها می‌پردازند.

دیدگاهتان را بنویسید