1. دنیل بی. شاپیرو پژوهشگر برجسته اندیشکده شورای آتلانتیک و معاون وزیر دفاع آمریکا در این تحلیل تلاش کرده تا نگاهی راهبردی و چندبعدی به سفر ترامپ به منطقه ارائه دهد. در حالیکه منافع اقتصادی و “معاملات” در صدر اهداف قرار دارند، تحلیلگر شورای آتلانتیک بر این نکته تأکید میکند که پیشبرد اهداف دیپلماتیک و امنیتی بلندمدت، بهویژه در زمینه عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل، انرژی هستهای، و حلوفصل بحران غزه، برای موفقیت پایدار این سفر حیاتی است. در ادامه به نکات مهم این تحلیل اشاره شدهاست.
2. طبق منابع کاخ سفید، اولویت سفر ترامپ به منطقه دستاوردهای دیپلماتیک نیست، بلکه «معاملات» است که درصدر اولویتهای این سفر قراردارد. منظور از معاملات، فرصتهایی برای افزایش سرمایهگذاری این عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر در ایالات متحده، تعمیق همکاریها در حوزه هوش مصنوعی و گسترش همکاریهای انرژی است. همچنین صحبتهایی درباره اعلام یک قرارداد عمده فروش تسلیحات به عربستان سعودی مطرح شده است.
3. اما این بدان معنا نیست که ترامپ نباید بهدنبال دستاوردهای دیپلماتیک باشد. بزرگترین فرصت پیش رو، گسترش توافقنامههای ابراهیم با محوریت عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل است.
4. ترامپ تمایل ندارد در خاورمیانه درگیر ماجراجویی جدید شود و تحت فشار برای تمرکز بر مهار چین در منطقه هند و اقیانوس آرام است. و همین امر ممکن است باعث اکراه او از امضای پیمانی الزامآور برای دفاع از عربستان سعودی شود.
5. از طرف دیگر با توجه به رفتار ترامپ با ناتو، ممکن است سعودیها نسبت به ارزش چنین اتحادی تردید داشته باشند. همچنین تردیدهایی درباره توانایی ترامپ در جلب حمایت حداقل ۱۵ سناتور دموکرات برای تصویب این پیمان در سنا وجود دارد.
6. در جریان سفر کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده، به منطقه خلیج فارس در ماه آوریل، وی اعلام کرد که آمریکا و عربستان سعودی «در مسیر دستیابی» به توافقی در زمینه انرژی هستهای غیرنظامی قرار دارند.
7. ریاض خواستار توافقی است که به آن اجازه دهد غنیسازی اورانیوم را در خاک خود و صرفاً برای مصارف غیرنظامی انجام دهد؛ اما این فرایند باید بهطور کامل تحت نظارت آمریکا باشد، با این حال، با پیشرفت آهسته مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران، ممکن است سعودیها پیش از رسیدن به توافقی که آنها را در موقعیتی ضعیفتر نسبت به ایران قرار دهد، دست نگه دارند.
8. جنگ ناپایدار در غزه همچنان بهعنوان گلوگاهی عمل میکند که روند تحقق اهداف منطقهای دیگر را کند کرده است. ترامپ باید از این سفر نه برای نهاییسازی عادیسازی، بلکه برای زنده نگه داشتن شتاب آن استفاده کند.
9. در خاورمیانه، بزرگترین «معاملات» فراتر از مسائل مالیاند. ترامپ باید از زمان خود در این سفر برای دستیابی به اهدافی بزرگتر بهره گیرد: توافقی برای بازگرداندن همه گروگانها، ازسرگیری کمکهای انساندوستانه به غزه، کنار زدن حماس از قدرت، و گامی رو به جلو در مسیر عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی.
بر اساس تمامی گزارشها، سفر پیشروی رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، به خاورمیانه قرار نیست اولویت خود را بر دستاوردهای بزرگ دیپلماتیک بگذارد. منابعی در کاخ سفید اعلام کردهاند که رئیسجمهور در دیدارهایش از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، تمرکز خود را بر «معاملات» خواهد گذاشت. منظور از این معاملات، فرصتهایی برای افزایش سرمایهگذاری این کشورهای ثروتمند در ایالات متحده، تعمیق همکاریها در حوزه هوش مصنوعی و گسترش همکاریهای انرژی است. همچنین صحبتهایی درباره اعلام یک قرارداد عمده فروش تسلیحات به عربستان سعودی مطرح شده است.
البته ترامپ ممکن است معاملات دیگری نیز در سر داشته باشد. جای تعجب نیست که نخستین مقاصد خارجی او (بهجز سفرش به رم برای شرکت در مراسم خاکسپاری پاپ فرانسیس) کشورهایی هستند که سازمان ترامپ (تحت مدیریت پسرانش، اریک و دونالد ترامپ جونیور) در آنها پروژههای بزرگ املاک و مستغلاتی در دست اجرا دارد؛ از جمله یک برج مرتفع در جده، یک هتل لوکس در دبی و یک مجتمع ویلایی همراه با زمین گلف در قطر.
اما این بدان معنا نیست که ترامپ نباید بهدنبال دستاوردهای دیپلماتیک باشد. بزرگترین فرصت پیش رو، گسترش، یکی از دستاوردهای شاخص ترامپ در نخستین دوره ریاستجمهوریاش، یعنی توافقنامههای ابراهیم است. در حال حاضر، نگاه واشنگتن به طور ویژه معطوف به عربستان سعودی است. در نیمه دوم دولت جو بایدن، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده حتی پس از حمله تروریستی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که آغازگر جنگ غزه شد، ایالات متحده و عربستان مذاکرات فشردهای را برای دستیابی به مجموعهای از توافقها آغاز کردند؛ توافقهایی که هدفشان زمینهسازی برای عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل بود.
اگرچه این توافقها نهایی نشدند، اما در آستانه تحقق قرار داشتند. دو مورد از مهمترین آنها عبارت بودند از یک پیمان دفاعی دوجانبه و توافقنامهای در حوزه انرژی هستهای غیرنظامی که هر دو از اولویتهای اصلی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، بهشمار میرفتند.
اکنون پرسشهایی درباره قابلیت تحقق آن دو توافق مهم مطرح شده است. ترامپ تمایلی به درگیر شدن در ماجراجوییهای تازه در خاورمیانه ندارد و از درون دولت خود با فشارهایی روبهروست؛ بهویژه از سوی کسانی که خواهان تمرکز بر استقرار نیروها در منطقه هند و اقیانوس آرام برای مهار چین هستند. این مسئله ممکن است باعث شود رئیسجمهور آمریکا از امضای یک پیمان الزامآور که واشنگتن را متعهد به حفظ نیروهای معین در منطقه و آمادگی برای اعزام نیروهای بیشتر در مواقع ضروری بهمنظور دفاع از پادشاهی سعودی میکند، اکراه داشته باشد.
از سوی دیگر، ممکن است سعودیها پرسش دیگری را مطرح کنند: با توجه به بیمیلی ترامپ نسبت به متحدان پیمانی کنونی آمریکا در ناتو، چنین اتحادی تا چه اندازه ارزشمند خواهد بود؟ نگرانی جداگانهای نیز وجود دارد: آیا ترامپ با سبک حکمرانی تهاجمی و بیپروا، خواهد توانست رأی دستکم پانزده سناتور دموکرات را برای تصویب یک پیمان بینالمللی در سنا جلب کند؟
در جریان سفر کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده، به منطقه خلیج فارس در ماه آوریل، وی اعلام کرد که آمریکا و عربستان سعودی «در مسیر دستیابی» به توافقی در زمینه انرژی هستهای غیرنظامی قرار دارند. ریاض خواستار توافقی است که به آن اجازه دهد غنیسازی اورانیوم را در خاک خود و صرفاً برای مصارف غیرنظامی انجام دهد؛ اما این فرایند باید بهطور کامل تحت نظارت آمریکا باشد تا از انحراف آن به سوی مقاصد تسلیحاتی جلوگیری شود. با این حال، با پیشرفت آهسته مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران، ممکن است سعودیها پیش از رسیدن به توافقی که آنها را در موقعیتی ضعیفتر نسبت به ایران قرار دهد، دست نگه دارند.
گفتوگوهای آمریکا و ایران تا حد زیادی به مسئله غنیسازی گره خورده است. ایران بر حفظ این توانایی پافشاری میکند، و ایالات متحده هنوز بهروشنی اعلام نکرده که آیا خواستار توقف کامل غنیسازی خواهد بود یا نه؟
اما دشوارترین پرسش این است: آیا عربستان سعودی میتواند روند عادیسازی روابط با اسرائیل را در حالی ادامه دهد که جنگ در غزه همچنان ناپایدار و مبهم است، بهویژه اکنون که اسرائیل خود را برای عملیات نظامی گستردهتری در این منطقه آماده میکند؟ ولیعهدی که بهخاطر گشودن فضای اجتماعی عربستان نزد مردمش محبوب است، همچنان میکوشد نسبت به احساسات عمومی حساس باشد، احساساتی که شامل نگرانی از سرنوشت غیرنظامیان فلسطینی در غزه نیز میشود.
شاید به همین دلیل است که استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، تلویحاً از احتمال اعلام گسترش توافقنامههای ابراهیم در آینده سخن گفته، اما جدول زمانی مورد نظر برای پیشرفت در این زمینه را سال ۲۰۲۶ اعلام کرده است. ترامپ باید از این سفر نه برای نهاییسازی عادیسازی، بلکه برای زنده نگه داشتن شتاب آن استفاده کند.
جنگ ناپایدار در غزه همچنان بهعنوان گلوگاهی عمل میکند که روند تحقق اهداف منطقهای دیگر را کند کرده است. مسئولیت اصلی این وضعیت بر عهده حماس است که ۱۹ ماه پیش جنگ را بهطرز خشونتآمیزی آغاز کرد و همچنان از آزادی 59 گروگان اسرائیلی باقیمانده، از جمله ۲۱ تا ۲۴ نفری که هنوز زنده هستند، خودداری میکند.
با این حال، ترامپ نیز فرصتهایی برای تغییر مسیر از دست داده است. او میتوانست نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، را ترغیب کند تا فاز دوم توافق آتشبس و مبادله گروگانها را که در ژانویه امضا شده بود، ادامه دهد. این اقدام میتوانست دورهای طولانیتر از آرامش را فراهم آورد، فضای لازم برای پیشرفت دیپلماتیک را ایجاد کند، تمامی گروگانهای زنده را به آغوش خانوادههایشان بازگرداند و امکان ورود گسترده کمکهای انسانی به غزه را فراهم سازد—از زمان فروپاشی آتشبس در اوایل ماه مارس، هیچ کمکرسانیای به غزه وارد نشده است.
البته اجرای فاز دوم، همچنان با چالشهای جدی مواجه است و مأموریت ضروری اما دشوار حذف حماس از قدرت در غزه؛ چه از طریق ازسرگیری عملیات نظامی اسرائیل و چه با مشارکت فعال کشورهای عربی، همچنان باقی میماند. در این میان، ترامپ میتواند با ارسال سیگنالی روشن به همه طرفها مبنی بر اینکه دیگر بهدنبال طرح «ریویرای غزه» نیست (طرحی که تخلیه کامل فلسطینیها از غزه را شامل میشد) نقش سازندهای ایفا کند. این تغییر جهت میتواند زمینه را برای همکاری مجدد با کشورهای عربی جهت تدوین طرحی واقعبینانهتر فراهم آورد: طرحی برای پایان دادن به جنگ با آزادی گروگانها، کنار رفتن حماس از قدرت و بازسازی غزه برای فلسطینیهایی که مایل به زندگی مسالمتآمیز در کنار اسرائیل هستند.
دو مقصد دیگر ترامپ در این سفر نیز در این زمینه حائز اهمیتاند. نتانیاهو اخیراً طرحی تازه برای آتشبس جزئی و مبادله گروگانها پیشنهاد کرده است: آزادی ده تا دوازده گروگان زنده در ازای شش هفته آتشبس. کابینه اسرائیل نیز عملیات نظامی گستردهتری در غزه را تصویب کرده و اعلام کرده است که اگر تا پایان سفر ترامپ توافق آتشبس حاصل نشود، این عملیات آغاز خواهد شد. در مقابل، حماس این پیشنهاد جزئی را رد کرده و همچنان خواهان اجرای فاز دوم توافق پیشین است؛ فازی که شامل اعلام «پایان درگیری» نیز میشود.
ترامپ باید از قطر(میانجی کلیدی که میزبان رهبری خارجی حماس بوده) بخواهد تا بر این گروه فشار وارد آورد که طرح پیشنهادی را بپذیرد. پذیرش این طرح میتواند فرصت ارزشمندی را فراهم کند، پیش از آنکه عملیاتی آغاز شود که احتمالاً جان گروگانهای اسرائیلی، سربازان اسرائیلی و غیرنظامیان فلسطینی را خواهد گرفت و شاید به اشغال کامل دوباره غزه از سوی اسرائیل بینجامد؛ اقدامی که فشار زیادی بر روند گسترش توافقنامههای ابراهیم وارد خواهد کرد.
علاوه بر این، این توافق میتواند به دولت ترامپ اجازه دهد تا با تأمین مالی از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس، «بنیاد انساندوستانه غزه» را تأسیس کند، سازمانی که کمکهای بشردوستانه را بهصورت ایمن به دست غیرنظامیان فلسطینی برساند و در عین حال مانع از رسیدن این کمکها به دست حماس شود.
در ابوظبی، ترامپ میتواند از امارات متحده عربی، که یکی از توانمندترین ارتشهای عربی را در اختیار دارد، کمک بخواهد تا در ایجاد به عنوان یک نیروی عربی برای ثبات و امنیت پس از حاکمیت حماس در غزه مشارکت کند. در هر سه پایتخت ثروتمند منطقه، ترامپ باید امکانی را بررسی کند برای یک ابتکار عمل با رهبری و تأمین مالی عربی و ترکی، با هدف وارد آوردن فشار بر رهبران و نیروهای حماس برای ترک غزه و تسهیل خروج آنها به نقاط دوردست؛ اقدامی که شاید تنها گزینه واقعبینانه برای برکناری حماس از قدرت بدون توسل به زور نظامی باشد.
در خاورمیانه، بزرگترین «معاملات» فراتر از مسائل مالیاند. ترامپ باید از زمان خود در این سفر برای دستیابی به اهدافی بزرگتر بهره گیرد: توافقی برای بازگرداندن همه گروگانها، ازسرگیری کمکهای انساندوستانه به غزه، کنار زدن حماس از قدرت، و گامی رو به جلو در مسیر عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی.
دنیل بی. شاپیرو پژوهشگر برجسته اندیشکده شورای آتلانتیک در «ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت» است. او از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳، مدیر «ابتکار N7» بوده و پیشتر نیز بهعنوان معاون وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه و همچنین سفیر ایالات متحده در اسرائیل خدمت کرده است.