رقص در میان دلارهای خلیج فارس؛ ترامپ به دنبال نمایش قدرت است؟

سفر پرچالش دونالد ترامپ به عربستان، امارات و قطر بدون توقف در اسرائیل، نه‌تنها بازتابی از تغییرات راهبردی واشنگتن است، بلکه نشانه‌ای از تمرکز او بر دیپلماسی اقتصادی و رقابت ژئوپلیتیکی با چین، در سایه بحران‌هایی همچون جنگ غزه و برنامه هسته‌ای ایران است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، امشب راهی سفر جدیدی به منطقه خاورمیانه می‌شود. این سفر که کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر را دربرمی‌گیرد، در حالی انجام می‌شود که مقصدی کلیدی در معادلات منطقه‌ای—فلسطین اشغالی—از فهرست مقاصد کنار گذاشته شده است؛ تغییری قابل‌توجه نسبت به دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ که در آن تل‌آویو یکی از ایستگاه‌های اصلی سفر منطقه‌ای وی بود. این تغییر گرچه در ظاهر کوچک به نظر می‌رسد، اما بازتابی از تحولات عمیق‌تر در سیاست خارجی آمریکا و اولویت‌های تازه دولت ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری اوست.

در شرایطی که منطقه درگیر تنش‌های بی‌سابقه‌ای به‌ویژه در نوار غزه است، تحلیلگران معتقدند که کنار گذاشته شدن اسرائیل، بیش از آنکه نشانه بی‌توجهی باشد، تلاشی برای اجتناب از داغ‌کردن فضا و گشودن مسیرهای تازه برای دیپلماسی اقتصادی و سیاسی است. ترامپ می‌کوشد از بار سنگین جنگ غزه بکاهد، بی‌آنکه مستقیماً وارد میدان پرخطر موضع‌گیری علیه متحد سنتی آمریکا یعنی اسرائیل شود.

شوک غزه و عصبانیت عمومی از آمریکا

در میان غرش جنگنده‌های اسرائیلی بر فراز غزه و آوارهای سنگینی که بر سر مردم فلسطین می‌ریزد، سکوت یا حمایت واشنگتن از رژیم صهیونیستی خشم عمومی در منطقه را دوچندان کرده است. مردم منطقه از مواضع منفعلانه یا همراه آمریکا در این بحران عمیقاً ناراحت‌اند. در چنین فضایی، تلاش ترامپ برای احیای روابط با کشورهای عربی خلیج فارس، در قالب گفت‌وگوهای اقتصادی و سرمایه‌گذاری، با ابهامات جدی همراه است.

به گفته مارک فایفل، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، ترامپ در این سفر با مجموعه‌ای از پرونده‌های شعله‌ور روبه‌رو است: جنگ غزه، مسئله هسته‌ای ایران، و تنش‌های فزاینده با انصارالله یمن در دریای سرخ. فایفل هشدار داده است که این مسائل می‌توانند سفر ترامپ را از یک فرصت سیاسی به یک چالش پرخطر تبدیل کنند.

اقتصاد در اولویت؛ نه امنیت و حقوق بشر
پژوهشگر ارشد الجزیره نیز در ارزیابی این سفر به نکته قابل‌تأملی اشاره کرده است: اولویت‌های ترامپ نه مهار جنگ‌هاست و نه حفاظت از غیرنظامیان؛ آنچه در اولویت قرار دارد، تضمین سرمایه‌گذاری‌های کلان در ایالات متحده و تقویت پیوندهای اقتصادی است.

طبق اطلاعات منتشرشده، عربستان وعده سرمایه‌گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در اقتصاد آمریکا را طی چهار سال داده و امارات نیز تعهدی بالغ بر ۱.۴ تریلیون دلار طی ۱۰ سال ارائه کرده است. ترامپ امیدوار است این ارقام را به‌عنوان دستاورد دیپلماسی اقتصادی‌اش، پیش از ورود به رقابت‌های انتخاباتی داخلی، برجسته کند. برای رهبران خلیج فارس نیز این معامله دو سر سود به‌نظر می‌رسد: هم حفظ حمایت نظامی واشنگتن و هم بهره‌مندی از نفوذ سیاسی آن.

اهداف دور از دسترس؛ روایت رسانه‌های آمریکایی
در همین حال، رادیو ملی آمریکا (NPR) گزارش داد که اهداف سیاسی ترامپ در این سفر «دور از دسترس» است. این رسانه سه هدف کلیدی ترامپ را چنین برمی‌شمارد: پایان دادن به جنگ غزه، مهار برنامه هسته‌ای ایران، و ترغیب عربستان برای پیوستن رسمی به توافقات ابراهیم.

هرچند این اهداف در ظاهر بلندپروازانه نیستند، اما در عمل دستیابی به آن‌ها بسیار دشوار خواهد بود. جنگ غزه همچنان با شدت ادامه دارد و افکار عمومی عربی مخالف هرگونه عادی‌سازی با تل‌آویو هستند. ایران نیز مسیر مستقل خود را در برنامه هسته‌ای دنبال می‌کند و هرگونه مذاکره به تعلیق درآورده است.

نمایش قدرت یا بازسازی جایگاه؟
بر اساس تحلیل ژئوپلتیکال مانیتور، سفر منطقه‌ای ترامپ نه‌فقط یک سفر کاری بلکه نمایشی برای بازسازی جایگاه جهانی آمریکا است. اهداف رسمی این سفر ممکن است نامشخص باقی بماند، اما خطوط پنهانی در نقشه راه ترامپ وجود دارد: تثبیت موقعیت واشنگتن در خلیج فارس، تضمین جریان سرمایه به داخل آمریکا، و تقویت پیام‌های سیاسی برای جامعه جهانی.

ترامپ با شناخت حساسیت‌های منطقه، تلاش می‌کند هم متحدان را مطمئن سازد و هم منتقدان داخلی را با عدد و رقم‌های اقتصادی تحت تأثیر قرار دهد. او می‌خواهد بگوید آمریکا همچنان محور ثبات در منطقه است—حتی اگر تل‌آویو فعلاً در حاشیه بماند.

مسکو و جنگ اوکراین؛ چشم به ریاض
یکی از وجوه کمتر مطرح‌شده این سفر، تلاش ترامپ برای بهره‌برداری از روابط خلیج فارس برای نزدیک‌شدن به روسیه است. ترامپ پیش‌تر وعده داده بود که جنگ اوکراین را «در یک روز» پایان می‌دهد—و اکنون با گذشت چند ماه از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری‌اش، این وعده بی‌عمل مانده است.

در این میان، عربستان سعودی به‌عنوان میزبان برخی رایزنی‌های پشت‌پرده میان واشنگتن و مسکو در اوایل ۲۰۲۵، جایگاه خود را به‌عنوان میانجی تقویت کرده است. ترامپ ممکن است در این سفر، تلاش کند با تشویق ریاض برای میزبانی از یک روند آتش‌بس جدید، به وعده‌های انتخاباتی‌اش نزدیک‌تر شود.

چین، تهدید یا شریک؟
اما شاید مهم‌ترین خط ژئوپلیتیکی این سفر، چین باشد. آمریکا از دیرباز خلیج فارس را به‌عنوان «خط مقدم رقابت» خود با پکن می‌نگرد و ترامپ امیدوار است کشورهای عربی را ترغیب کند که از وابستگی فزاینده به چین فاصله بگیرند.

در سال‌های اخیر، امارات و عربستان گرچه همچنان به حمایت نظامی آمریکا نیاز دارند، اما مناسبات اقتصادی خود با چین را به‌شدت گسترش داده‌اند. ترامپ باید در این سفر رهبران منطقه را قانع کند که آمریکا همچنان شریک قابل اعتماد و گزینه‌ای بهتر برای امنیت و توسعه آن‌هاست.

چالش عادی‌سازی و سایه غزه
در کنار این همه، مسئله عادی‌سازی روابط با اسرائیل همچنان یکی از اهداف پشت‌پرده سفر ترامپ است. او تلاش خواهد کرد تا عربستان را به پیوستن رسمی به توافقات ابراهیم ترغیب کند، در حالی‌که امارات را نیز وادار به ایفای نقش فعال‌تری در این چارچوب نماید.

اما حساسیت افکار عمومی عربی به‌ویژه با ادامه بمباران غزه، هزینه سیاسی چنین اقدامی را بالا برده است. حتی اگر توافقاتی در پشت پرده حاصل شود، اعلام علنی آن‌ها ممکن است با موجی از خشم و اعتراض مواجه شود.

پایگاه نظامی در تیران؛ طرحی پرخطر
شاید بحث‌برانگیزترین بخش برنامه ترامپ، طرح غیررسمی ایجاد یک پایگاه نظامی در جزیره تیران در دریای سرخ باشد. این طرح با واکنش‌های منفی از سوی ایران و گروه‌های مقاومت فلسطینی روبه‌رو خواهد شد. حتی مصر، که خود بر ترتیبات امنیتی دریای سرخ نظارت دارد، ممکن است این اقدام را تهدیدی برای نقش منطقه‌ای خود تلقی کند.

چنین اقدامی می‌تواند تنش‌ها در منطقه را افزایش دهد و به اختلافات پشت پرده میان متحدان عرب نیز دامن بزند.

سفر پرچالش با آینده‌ای مبهم
سفر منطقه‌ای ترامپ اگرچه در ظاهر با اهداف اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی انجام می‌شود، اما در باطن مأموریتی دشوار و پرریسک است. دستیابی به توافقات اقتصادی شاید ممکن باشد، اما تحقق اهداف سیاسی در سایه جنگ غزه، حساسیت افکار عمومی و رقابت با چین، در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

ترامپ در این سفر نه‌فقط به‌دنبال توافق، بلکه در پی ساختن یک «روایت موفق» برای استفاده در سیاست داخلی آمریکاست. اما موفقیت یا شکست او در این مسیر، به میزان هوشمندی در مدیریت معادلات پیچیده منطقه بستگی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید