به عصر آشفتگی اقتصاد جهانی خوش آمدید

واقعیت این است که دوران تجارت آزاد بعید است بازگردد. در عوض، هرگونه چانه‌زنی میان ترامپ و دیگر کشورها، نظام اقتصادی جدیدی را شکل خواهد داد که مشخصه‌اش حمایت‌گرایی، تنش و معامله‌گری خواهد بود. نتیجه این وضعیت نه ایجاد شغل‌های بیشتر، آن‌گونه که ترامپ وعده داده، بلکه ناآرامی و بی‌ثباتی برای همگان در سال‌های آینده خواهد بود.

۱۳ فروردین ترامپ با امضای فرمانی جنگ تعرفه‌ای خود با جهان را وارد مرحله جدیدی کرد. بر اساس فرمان اجرائی امضا شده از سوی ترامپ وی تعرفه‌هایی برای بیش از ۱۸۰ کشور وضع کرده است که از ۱۰ تا نزدیک به ۵۰ درصد متغیر هستند. در فهرست کشور‌هایی که دولت دونالد ترامپ بر آنها تعرفه وضع کرده اسامی سرزمین‌های گمنامی دیده می‌شوند که در نوع خود بسیار جالب هستند. بر اساس گزارش‌ها او تعرفه‌هایی را بر جزایر «هرد» و «مک دونالد» که در اقیانوس هند جنوبی و منطقه زیرقطبی واقع شده‌اند، وضع کرده است. این منطقه که عمدتاً خالی از پوشش گیاهی است و در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد، اکنون همراه با سرزمین اصلی استرالیا مشمول حداقل ۱۰ درصد تعرفه بر واردات به آمریکا شده است. رسانه‌ها گزارش داده‌اند رسیدن به جزیره «هرد» از بندر «فرمنتل» در غرب استرالیا با کشتی حدود ۱۰ روز طول می‌کشد. این جزایر میزبان کلونی‌های پنگوئن‌ها، فوک‌ها و پرندگان پروازی هستند.

ترامپ بعد از وضع تعرفه‌ها در شبکه اجتماعی خود نوشت: «عمل تمام شده و بیمار رو به بهبودی است و اکنون در مرحله نقاهت است». اما طی روز‌های اخیر بازار سهام آمریکا نزدیک به ۷ تریلیون دلار متضرر شده است و اکثر کارشناسان اقتصادی نیز هشدار داده‌اند که جنگ تعرفه‌ای ترامپ اول از همه به ضرر اقتصاد آمریکا تمام خواهد شد. «اسوار پراساد» [۱] – استاد دانشگاه کرنل و پژوهشگر ارشد مؤسسه «بروکینگز» – نیز در مطلبی که وب سایت «فارن افیرز» آن را منتشر کرده است تاکید می‌کند جنگ تعرفه‌ای ترامپ نتایجی را که وی به دنبال آن است در پی نخواهد داشت و به نابودی نظام تجارت آزاد جهانی و بی ثباتی اقتصادی در آمریکا و جهان منجر خواهد شد.

نابودی سیستم تجارت آزاد

دوران تجارت بین‌المللی آزاد و گسترده که بر پایه نظامی مبتنی بر قواعد شکل‌گرفته بود و ایالات متحده خود از بنیان‌گذاران آن به شمار می‌رفت، به طور ناگهانی به پایان رسیده است. در تاریخ ۲ آوریل (۱۳ فروردین) در مراسمی نمایشی در کاخ سفید، رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مجموعه‌ای از تعرفه‌های سنگین را اعلام کرد که تقریباً تمام کشور‌های جهان را تحت تأثیر قرار می‌داد. از یک منظر، این اعلامیه چندان هم غافلگیرکننده نبود: از لحظه‌ای که ترامپ روی کار آمد، کسب‌وکار‌ها و تحلیل‌گران مالی می‌دانستند که او به دنبال بالا بردن موانع تجاری خواهد بود. اما گستردگی و شدت این تعرفه‌ها بدترین ترس‌های آنها را تأیید کرد. با یک حرکت ناگهانی، واشنگتن تجارت بین‌المللی را به‌شدت محدود کرد.

ترامپ به‌جای اصلاح قوانینی که برخی شرکای تجاری آمریکا از آن سوءاستفاده کرده‌اند، کل سیستم را از بین برده است.
ترامپ در توجیه این دوره جدید از تعرفه‌ها، استدلال کرده که ایالات متحده قربانی سیاست‌های تجاری ناعادلانه بوده است. اگرچه ترامپ معمولاً مواضع جنجالی، اغراق‌آمیز یا غیرمتعارفی اتخاذ می‌کند، اما در ریشه برخی از گفته‌ها و ایده‌های او نشانه‌هایی از واقعیت نیز دیده می‌شود برای مثال، چین از قوانین سازمان تجارت جهانی بهره‌برداری کرده تا به بازار‌های کشور‌های دیگر برای صادرات خود دست یابد، در حالی که دسترسی به بازار‌های داخلی خود را محدود نگه داشته است. همچنین پکن با استفاده از یارانه‌های گسترده و اقدامات دیگر، رقابت‌پذیری جهانی شرکت‌های چینی را افزایش داده و شرکت‌های خارجی را وادار به انتقال فناوری کرده است.

اما به‌جای اصلاح قوانینی که برخی شرکای تجاری آمریکا از آن سوءاستفاده کرده‌اند، ترامپ کل سیستم را از بین برده است. او با تیغ خود به جان تجارت با تقریباً تمام شرکای تجاری اصلی آمریکا اعم از متحد و رقیب افتاده است. چین اکنون با تعرفه‌های بالا مواجه است، بله، اما ژاپن، کره جنوبی و تایوان نیز مشمول همین تعرفه‌ها شده‌اند. روابط اقتصادی دیرینه، سودمند و متقابل و همچنین اتحاد‌های ژئوپلیتیکی، هیچ‌کدام برای ترامپ اهمیتی نداشته‌اند.

روابط اقتصادی دیرینه، سودمند و متقابل و همچنین اتحاد‌های ژئوپلیتیکی، هیچ‌کدام برای ترامپ اهمیتی نداشته‌اند.
بسیاری امیدوارند که تعرفه‌های ترامپ موقتی باشند و اینکه با روبه‌روشدن با سقوط بازار‌های بورس و افزایش قیمت‌ها، واشنگتن این محدودیت‌ها را کاهش دهد. ممکن است کاخ سفید برخی از تعرفه‌ها را پایین بیاورد، به‌ویژه در واکنش به فشار کشور‌هایی که خواستار معافیت هستند. اما واقعیت این است که دوران تجارت آزاد بعید است بازگردد. در عوض، هرگونه چانه‌زنی میان ترامپ و دیگر کشورها، نظام اقتصادی جدیدی را شکل خواهد داد که مشخصه‌اش حمایت‌گرایی، تنش و معامله‌گری خواهد بود. نتیجه این وضعیت نه ایجاد شغل‌های بیشتر، آن‌گونه که ترامپ وعده داده، بلکه ناآرامی و بی‌ثباتی برای همگان در سال‌های آینده خواهد بود.

ریاضیات غلط

به گفته ترامپ، ایالات متحده برای اصلاح کسری تراز تجاری خود نیاز به تعرفه‌های سنگین دارد. اما این ادعا منطق چندانی ندارد. درست است که آمریکا با بیشتر کشور‌ها دچار کسری تجاری است، اما این موضوع ذاتاً مشکلی ندارد. در واقع، این بدان معناست که کشور‌های دیگر در تولید کالا‌هایی که مصرف‌کنندگان آمریکایی می‌خواهند، کارآمدتر هستند؛ بنابراین، آمریکایی‌ها بیشتر از آنها خرید می‌کنند تا این‌که به آنها بفروشند. با این حال، ترامپ معتقد است که هر کشوری که با آمریکا مازاد تجاری دوجانبه دارد، به طور پیش‌فرض در حال تقلب است، و برای ایجاد توازن، باید تعرفه‌های متقابل وضع شود.

هرگونه چانه‌زنی میان ترامپ و دیگر کشورها، نظام اقتصادی جدیدی را شکل خواهد داد که مشخصه‌اش حمایت‌گرایی، تنش و معامله‌گری خواهد بود.
برای تعیین میزان تعرفه‌ها، ترامپ ظاهراً همه روش‌هایی را که کشور‌ها با آنها «تقلب» می‌کنند از جمله تعرفه‌ها، موانع غیرتعرفه‌ای، و دست‌کاری ارزی محاسبه کرده تا به یک «تعرفه» کلی برسد که آن کشور‌ها بر صادرات آمریکا اعمال می‌کنند. در عمل، اما او کسری تجاری آمریکا با یک کشور را بر مقدار کالایی که آن کشور به آمریکا صادر می‌کرد تقسیم کرده است. (در این محاسبات، به طور راحتی تجارت خدمات—مثل گردشگری، آموزش، و خدمات تجاری—که آمریکا با اکثر شرکای تجاری‌اش در آنها مازاد دارد، نادیده گرفته شده است). سپس ترامپ «سخاوتمندانه» به هر کشور ۵۰ درصد تخفیف داده و تعرفه‌ای معادل نصف آن عدد را بر واردات کالا از آن کشور اعمال کرده است.

برای درک این موضوع در عمل، بیایید چین را بررسی کنیم. در سال ۲۰۲۴، آمریکا با چین کسری تجاری معادل ۲۹۵.۴ میلیارد دلار داشت، و ۴۳۸.۹ میلیارد دلار کالا از چین وارد کرده بود. ترامپ از این طریق محاسبه کرد که چین به طور مؤثر تعرفه‌ای ۶۷ درصدی بر واردات از آمریکا اعمال می‌کند یعنی ۲۹۵.۴ تقسیم بر ۴۳۸.۹ میلیارد؛ بنابراین، ترامپ تعرفه‌های متقابلی معادل ۳۴ درصد (نصف ۶۷ درصد) بر واردات آمریکا از چین وضع کرد. به نظر می‌رسد این رقم جدا از تعرفه‌های ۲۰ درصدی قبلی بوده که مجموع تعرفه‌ها را به ۵۴ درصد می‌رساند؛ هرچند دیگر کسی حوصله حساب‌کردن ندارد!

نتیجه جنگ تعرفه‌ای نه ایجاد شغل‌های بیشتر، آن‌گونه که ترامپ وعده داده، بلکه ناآرامی و بی‌ثباتی برای همگان در سال‌های آینده خواهد بود.
آمریکا و کره جنوبی یک توافق تجارت آزاد دارند، اما، چون کره جنوبی با آمریکا مازاد تجاری دارد، پس طبق منطق ترامپ، آنها هم حتماً در حال تقلب‌اند. طبق محاسبات کاخ سفید، کره جنوبی حدوداً تعرفه‌ای ۵۰ درصدی بر صادرات آمریکا اعمال می‌کند. در نتیجه، ترامپ نیز تعرفه‌ای ۲۶ درصدی بر واردات از کره جنوبی اعمال کرده است.

پس کشور‌هایی که آمریکا با آنها مازاد تجاری دارد چه می‌شوند؟ آمریکا به کشور‌های مانند استرالیا و بریتانیا بیش از آنچه از آنها وارد می‌کند، کالا صادر می‌کند. با این حساب، اگر قرار باشد منطق ترامپ را دنبال کنیم، این آمریکا است که در این روابط «متقلب» محسوب می‌شود. اما از دید کاخ سفید، فقط کشور‌های دیگر هستند که تقلب می‌کنند. در واقع، حتی این دو کشور نیز مشمول تعرفه‌های ده‌درصدی شده‌اند. ممکن است کسی بپرسد: در چنین مواردی اصلاً چرا باید تعرفه‌ای اعمال شود؟ به نظر می‌رسد پاسخ این باشد که: چرا که نه؟

تعرفه‌ها به‌تنهایی کسری تجاری کلی ایالات متحده را از بین نخواهند برد. مگر اینکه آمریکا خود را به طور کامل از تجارت جهانی جدا کند. دلیلش هم این است که کسری تجاری در واقع بازتابی از شکاف میان پس‌انداز داخلی و سرمایه‌گذاری است. آمریکا همچنان مکانی جذاب برای سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود، اما نرخ پس‌انداز خصوصی آن پایین است و دولت نیز با کسری بودجه بزرگی روبه‌روست. اگر ترامپ واقعاً می‌خواست تراز تجاری را به تعادل برساند، بهتر بود به‌جای تعرفه، سیاست‌هایی برای افزایش پس‌انداز ملی در پیش می‌گرفت. حتی اگر آمریکا هیچ‌گونه کسری تجاری کلی نداشته باشد، باز هم احتمالاً با برخی کشور‌ها کسری و با برخی دیگر مازاد خواهد داشت. عدم تعادل‌های دوجانبه در تجارت، بخشی طبیعی از تجارت بین‌المللی هستند.

به گفته ترامپ، ایالات متحده برای اصلاح کسری تراز تجاری خود نیاز به تعرفه‌های سنگین دارد. اما این ادعا منطق چندانی ندارد.
ترامپ همچنین به تعرفه‌ها به‌عنوان ابزاری برای احیای صنایع تولیدی آمریکا نگاه می‌کند. اما این فایده فرضی و بر اساس حدس و گمان است، در آینده‌ای دور ممکن است محقق شود، و هزینه‌های آشکار آن بسیار بیشتر از مزایای احتمالی‌اش خواهد بود. تعرفه‌هایی که ترامپ وضع کرده چنان دامنه گسترده‌ای از کالا‌ها و شرکای تجاری را در بر می‌گیرد که بدون شک تأثیرات منفی بر اقتصاد آمریکا خواهد داشت و هزینه این اختلالات را مصرف‌کنندگان و کسب‌وکار‌های آمریکایی در تقریباً همه بخش‌ها پرداخت خواهند کرد.

صنایعی که زنجیره‌های تأمین پیچیده و چندملیتی دارند—مانند صنعت خودروسازی—بیشترین آسیب را خواهند دید. اما هر کسب‌وکاری که از زنجیره‌های تأمین کارآمد و مقرون‌به‌صرفه بهره برده است (یعنی تقریباً اکثر کسب‌وکارها)، حالا مجبور خواهد شد خود را عقب بکشند تا در برابر ریسک‌های سیاسی و تجاری مقاومت بیشتری داشته باشد. این به طور اجتناب‌ناپذیر باعث افزایش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان خواهد شد، چون شرکت‌ها اولویت را به تاب‌آوری و نه بهره‌وری می‌دهند. حتی محصولاتی مانند کالا‌های کشاورزی، ماشین‌آلات و تجهیزات، و کالا‌های پیشرفته فناوری که آمریکا به کشور‌های دیگر صادر می‌کند، به دلیل تعرفه‌های تلافی‌جویانه‌ای که شرکای تجاری آمریکا وضع می‌کنند، آسیب خواهند دید.

نقطه بی‌بازگشت

سایر کشور‌های جهان هنوز در حال واکنش نشان‌دادن به اعلامیه ترامپ هستند. اما به‌احتمال زیاد، واکنش آنها ترکیبی از تلافی‌جویی، مصالحه و تنوع‌بخشی به روابط اقتصادی خواهد بود. هر یک از این راهبردها، چالش‌های خاص خود را دارند.

تعرفه‌ها به‌تنهایی کسری تجاری کلی ایالات متحده را از بین نخواهند برد مگر اینکه آمریکا خود را به طور کامل از تجارت جهانی جدا کند.
بیایید ابتدا به تلافی‌جویی بپردازیم. کشور‌های متعددی تاکنون وعده داده‌اند که در پاسخ به تعرفه‌های وضع شده از سوی ترامپ، بر کالا‌های ساخت آمریکا تعرفه وضع خواهند کرد. شهروندان آنها نیز خشمگین هستند. برای مثال، مصرف‌کنندگان کانادایی خرید کالا‌های آمریکایی را تحریم کرده‌اند و گردشگرانی از سراسر جهان نیز احتمالاً از سفر به آمریکا خودداری خواهند کرد. اما تلافی‌جویی هزینه‌های خاص خود را دارد، چرا که موجب افزایش بی‌ثباتی و عدم قطعیت در تجارت جهانی می‌شود و این امر تأثیر منفی روی سرمایه‌گذاری‌های تجاری دارد.

مماشات و مصالحه با ریسک کمتری همراه است و بدون تردید، به نفع هر کشوری است که مورد تعرفه‌های ترامپ قرار گرفته تا با او وارد مذاکره شود. تجارت دوجانبه را نمی‌توان یک‌شبه به توازن رساند، اما کشور‌ها می‌توانند قول بدهند که کالا‌های بیشتری از ایالات متحده بخرند و موانع واردات این کالا‌ها را کاهش دهند. ترامپ در مراحل قبلی وضع تعرفه‌ها، آنها را با دلایل امنیت ملی توجیه می‌کرد و از این ابزار به‌عنوان اهرمی برای وادارکردن کشور‌ها به مقابله با مهاجرت غیرقانونی و ورود مواد مخدر استفاده کرده بود. بنابراین، شرکای تجاری آمریکا می‌توانند قول دهند که اقدامات قاطعانه‌ای برای جلوگیری از این پدیده‌ها انجام دهند تا به نحوی با خواسته‌های ترامپ کنار بیایند. ترامپ عاشق «توافق» است، پس هر کشوری باید راهی پیدا کند تا به او امکان دهد ادعا کند پیروز شده است (که او به‌هرحال چنین ادعایی خواهد کرد).

با این حال، حتی اگر کشور‌ها قول بدهند کالا‌های آمریکایی بیشتری بخرند، بعید است که مازاد تجاری آنها با آمریکا به‌سرعت آن‌قدر کاهش یابد که رضایت ترامپ را جلب کند. در نتیجه، همچنان در معرض اقدامات تنبیهی بیشتر قرار خواهند داشت؛ و اگر اقتصاد آمریکا در اثر این تعرفه‌ها دچار مشکل شود، ترامپ بی‌تردید مسئولیت آن را به گردن دیگر کشور‌های جهان خواهد انداخت.

حتی اگر کشور‌ها قول بدهند کالا‌های آمریکایی بیشتری بخرند، بعید است که مازاد تجاری آنها با آمریکا به‌سرعت آن‌قدر کاهش یابد که رضایت ترامپ را جلب کند.
کشور‌های دیگر، به‌ویژه آنهایی که پیش از این روابط تجاری قوی با یکدیگر داشته‌اند، شاید بتوانند آمریکا را به طور کامل دور بزنند. برای مثال، چین، ژاپن و کره جنوبی ممکن است تلاش کنند با تقویت پیوند‌های تجاری میان خود، از آثار تعرفه‌های آمریکا مصون بمانند. اما هر یک از این کشور‌ها برای رشد اقتصادی خود به‌شدت به صادرات وابسته‌اند و با ضعف تقاضای داخلی روبه‌رو هستند. ظرفیت مازاد عظیم چین و تقاضای وارداتی ضعیف آن، به‌ویژه تهدیدی برای اقتصاد ژاپن و کره جنوبی محسوب می‌شود. در نتیجه، این کشور‌ها احتمالاً از باز کردن کامل بازار‌های خود به روی صادرات یکدیگر احتیاط خواهند کرد. اروپایی‌ها نیز از طرف خود اعلام کرده‌اند که مایل به همکاری تجاری با دیگر کشور‌ها هستند، اما نمی‌خواهند بازار آنها به محلی برای انباشت کالا‌های مازاد سایر کشور‌ها تبدیل شود.

با این حال، در شرایطی که دسترسی به بازار‌های آمریکا محدود شده و تقاضای مصرف‌کنندگان آمریکایی نیز کاهش‌یافته است، سایر کشور‌ها به دنبال تنوع‌بخشی به بازار‌های صادراتی، ایجاد توافق‌نامه‌های تجاری بدون حضور ایالات متحده، و سایر راهکار‌ها خواهند بود تا خود را در برابر یک جنگ تجاری جهانی محافظت کنند. اما واقعیت این است که توان آنها برای مقابله با این وضعیت محدود است. حتی اگر آمریکا در نهایت از تعرفه‌های گسترده و سنگینی که ترامپ اعلام کرده عقب‌نشینی کند، آسیب اصلی – یعنی لطمه به اعتماد سرمایه‌گذاران و کسب‌وکارها – وارد شده است.

واشنگتن با این اقدامات سایه‌ای از بی‌اعتمادی به سرمایه‌گذاری تجاری و تقاضای مصرفی به راه انداخته است که می‌تواند اقتصاد آمریکا را به‌سوی رکود سوق دهد و هم‌زمان اقتصاد جهان را نیز با خود پایین بکشد. ایالات متحده اکنون جایگاه خود را به‌عنوان سنگر تجارت آزاد رها کرده و به رهبری در احیای محافظه‌کاری اقتصادی روی آورده که به زیان مصرف‌کنندگان و کسب‌وکار‌ها در سراسر جهان خواهد بود. اگر این تعرفه‌ها پابرجا بمانند، میراث ترامپ نه یک تاجر زیرک، بلکه مانعی مخرب و لجباز در مسیر پیشرفت اقتصادی خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید