کشورهای قفقاز جنوبی در یک مقطع حساس ژئوپلیتیکی قرار دارند. ارمنستان، آذربایجان و گرجستان هر کدام به شیوه خود در تلاش برای تقویت سوبژکتیویته و کاهش وابستگی به بازیگران خارجی هستند. با این حال، محدودیتهای داخلی، درگیریهای منطقهای و فشارهای قدرتهای بزرگ همچنان چالشهایی برای دستیابی به خودمختاری کامل ایجاد میکنند.
منطقه قفقاز جنوبی که شامل سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان است، در سالهای اخیر تغییرات ژئوپلیتیکی قابلتوجهی را شاهد بوده است. این تغییرات عمدتاً به دلیل تحولات داخلی این کشورها، تعاملات آنها با بازیگران خارجی و تأثیرات گستردهتر ناشی از رقابت قدرتهای بزرگ ایجاد شده است.
زمینه تاریخی و ژئوپلیتیکی
قفقاز جنوبی به دلیل موقعیت استراتژیک خود بین اروپا، آسیا و خاورمیانه، همواره در مرکز توجه قدرتهای منطقهای و جهانی بوده است. این منطقه در طول تاریخ تحت تأثیر امپراتوریهای مختلف از جمله عثمانی، پارسی و روسیه قرار داشته است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان به عنوان کشورهای مستقل ظهور کردند، اما با چالشهای متعددی از جمله درگیریهای قومی، مشکلات اقتصادی و وابستگی به بازیگران خارجی مواجه شدند.
این منطقه به دلیل منابع انرژی (بهویژه ذخایر نفت و گاز آذربایجان)، مسیرهای خطوط لوله (مانند خط لوله باکو – تفلیس – جیهان) و نزدیکی به مناطق بیثبات مانند خاورمیانه، از اهمیت ژئوپلیتیکی برخوردار است. با این حال، رقابت بین قدرتهایی مانند روسیه، ترکیه، اتحادیه اروپا، ایالات متحده و به طور فزایندهای چین، فضای مانور کشورهای قفقاز جنوبی را پیچیده کرده است.
سوبژکتیویته چیست؟
در زمینه روابط بینالملل، سوبژکتیویته به توانایی یک دولت برای عمل به عنوان یک بازیگر مستقل اشاره دارد که میتواند منافع ملی خود را تعریف کند و سیاستهایی را بدون فشار بیش از حد خارجی دنبال کند. برای کشورهای کوچک مانند کشورهای قفقاز جنوبی، دستیابی به سوبژکتیویته به معنای ایجاد تعادل بین وابستگی به قدرتهای بزرگ و حفظ خودمختاری در تصمیمگیری است.
ارمنستان: در جستوجوی تعادل جدید
ارمنستان به طور سنتی به دلیل نگرانیهای امنیتی ناشی از درگیری با آذربایجان بر سر قرهباغ کوهستانی و روابط متشنج با ترکیه، به روسیه وابسته بوده است. سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) که تحت رهبری روسیه است، ستون اصلی سیاست امنیتی ارمنستان بوده است. با این حال، جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ و شکست ارمنستان در این درگیری، سؤالاتی را درباره کارآمدی حمایت روسیه ایجاد کرد.
پس از این جنگ، ارمنستان به بازنگری در سیاست خارجی خود شروع کرد. دولت نیکول پاشینیان تلاش کرده تا روابط با غرب، بهویژه اتحادیه اروپا و ایالات متحده، را تقویت کند، در حالی که روابط با روسیه را حفظ کرده است. این رویکرد چندجانبه با هدف کاهش وابستگی بیش از حد به یک قدرت خارجی و افزایش سوبژکتیویته ارمنستان است. با این حال، ارمنستان همچنان با چالشهای داخلی مانند نارضایتی عمومی از نتایج جنگ و مشکلات اقتصادی مواجه است که توانایی آ
برای پیگیری سیاست خارجی مستقل را محدود میکند.
آذربایجان: خودمختاری از طریق منابع و دیپلماسی
آذربایجان، به لطف منابع نفت و گاز خود، از موقعیت قویتری برای دنبال کردن سوبژکتیویته برخوردار است. پیروزی این کشور در جنگ دوم قرهباغ، که با حمایت نظامی ترکیه به دست آمد، جایگاه آذربایجان را به عنوان یک قدرت منطقهای تقویت کرد. این پیروزی همچنین به باکو اجازه داد تا کنترل بخشهای قابلتوجهی از سرزمینهای مورد مناقشه را پس بگیرد و اعتماد به نفس آن را در صحنه بینالمللی افزایش داد.
آذربایجان از سیاست خارجی چندجانبهای استفاده کرده که شامل تقویت روابط با ترکیه، حفظ مشارکت با روسیه و گسترش همکاری با اتحادیه اروپا و چین است. این کشور همچنین از درآمدهای انرژی خود برای سرمایهگذاری در زیرساختها و تقویت ارتش خود استفاده کرده است، که به آن امکان داده تا وابستگی به هر قدرت خارجی را کاهش دهد. با این حال، روابط متشنج با ارمنستان و چالشهای داخلی مانند فساد و محدودیتهای سیاسی همچنان موانعی برای سوبژکتیویته کامل این کشور هستند.
گرجستان: رویای غرب و واقعیتهای ژئوپلیتیکی
گرجستان از زمان انقلاب رز در سال ۲۰۰۳ به طور مداوم به دنبال ادغام با غرب، بهویژه ناتو و اتحادیه اروپا، بوده است. این جهتگیری با هدف کاهش نفوذ روسیه و تقویت استقلال گرجستان انجام شده است. با این حال، جنگ سال ۲۰۰۸ با روسیه بر سر اوستیای جنوبی و آبخازیا و اشغال مداوم این مناطق توسط نیروهای مورد حمایت روسیه، محدودیتهای سوبژکتیویته گرجستان را نشان داد.
گرجستان در سالهای اخیر تلاش کرده است تا از موقعیت جغرافیایی خود به عنوان یک مرکز ترانزیتی برای تجارت بین شرق و غرب بهرهبرداری کند. ابتکاراتی مانند کریدور حملونقل بینالمللی باکو – تفلیس – قارص و توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا به این هدف کمک کردهاند. با این حال، قطبی شدن سیاسی داخلی و فشارهای مداوم روسیه، از جمله محدودیتهای اقتصادی، توانایی گرجستان برای دستیابی به خودمختاری کامل را مختل کرده است.
تأثیر بازیگران خارجی
سوبژکتیویته کشورهای قفقاز جنوبی به شدت تحت تأثیر تعاملات آنها با بازیگران خارجی است. روسیه همچنان یک بازیگر کلیدی در منطقه است و از ابزارهایی مانند انرژی، حضور نظامی و اهرمهای اقتصادی برای حفظ نفوذ خود استفاده میکند. ترکیه در سالهای اخیر به یک بازیگر مهم تبدیل شده است، بهویژه پس از حمایت از آذربایجان در جنگ قرهباغ. اتحادیه اروپا و ایالات متحده از طریق کمکهای مالی، توافقنامههای تجاری و حمایت از اصلاحات دموکراتیک به دنبال افزایش نفوذ خود هستند، در حالی که چین از طریق ابتکار کمربند و جاده در حال گسترش حضور اقتصادی خود در منطقه است.
این رقابت قدرتهای بزرگ هم فرصتهایی را برای کشورهای قفقاز جنوبی فراهم میکند و هم چالشهایی را به همراه دارد. این کشورها میتوانند از کمکها و سرمایهگذاریهای خارجی بهرهمند شوند، اما خطر تبدیل شدن به مهرهای در بازی قدرتهای بزرگ نیز وجود دارد.
چشمانداز آینده
آینده سوبژکتیویته کشورهای قفقاز جنوبی به عوامل متعددی بستگی دارد. در سطح داخلی، اصلاحات برای تقویت نهادها، مبارزه با فساد و بهبود اقتصاد برای کاهش وابستگی به کمکهای خارجی ضروری است. در سطح منطقهای، همکاری بین ارمنستان، آذربایجان و گرجستان میتواند به کاهش تنشها و ایجاد ثبات کمک کند، اگرچه اختلافات تاریخی و درگیریهای حلنشده این امر را دشوار میسازد.
در سطح بینالمللی، توانایی این کشورها برای ایجاد تعادل بین روابط با قدرتهای بزرگ و بهرهبرداری از رقابت آنها به نفع خود، تعیینکننده خواهد بود. ابتکاراتی مانند کریدورهای حملونقل و پروژههای انرژی میتوانند به این کشورها کمک کنند تا نقش فعالتری در اقتصاد جهانی ایفا کنند و در نتیجه سوبژکتیویته خود را تقویت کنند.
نتیجهگیری
کشورهای قفقاز جنوبی در یک مقطع حساس ژئوپلیتیکی قرار دارند. ارمنستان، آذربایجان و گرجستان هر کدام به شیوه خود در تلاش برای تقویت سوبژکتیویته و کاهش وابستگی به بازیگران خارجی هستند. با این حال، محدودیتهای داخلی، درگیریهای منطقهای و فشارهای قدرتهای بزرگ همچنان چالشهایی برای دستیابی به خودمختاری کامل ایجاد میکنند. موفقیت این کشورها در نهایت به توانایی آنها برای استفاده از فرصتهای ژئوپلیتیکی، تقویت انسجام داخلی و توسعه استراتژیهای سیاست خارجی چندجانبه بستگی دارد.