سرنوشت دلار و رمزارزها با سیاست‌های جدید آمریکا

رویکرد ترامپ در قبال ارزهای دیجیتال در دوره دوم ریاست‌جمهوری وی تفاوت چشمگیری با دوره اول دارد. به گفته «رکسانا نیکنامی» عضو هیات علمی دانشگاه تهران، رئیس‌جمهوری آمریکا به دنبال تقویت نفوذ اقتصادی کشورش در بازار رمزارزها به موازات حفظ جایگاه جهانی دلار است.

حفظ جایگاه دلار برای سلطه آن بر مبادلات بین‌المللی و اقتصاد جهانی به عنوان ابزار موثر قدرت اقتصادی ایالات متحده، از اهداف برجسته دولت پیشین و کنونی «دونالد ترامپ» بوده‌است. هشدار ۳۰ ژانویه ترامپ به کشورهایی که دلارزدایی را دنبال می‌کنند و تهدید به اعمال تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی در صورت پیگیری دلارزدایی از سوی کشورهای عضو بریکس، از تلاش او برای حفاظت از «هژمونی دلار» حکایت دارد.

در عین حال، اهتمام جدی ترامپ به ایجاد ذخایر ملی دارایی‌های دیجیتال در دوره دوم ریاست‌جمهوری، از تغییر رویکرد او به ارزهای دیجیتال حکایت دارد. این در حالی است که ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری خود به رمزارزها اقبال چندانی نشان نمی‌داد و ارزهای دیجیتال را رقیب دلار می‌دانست.

فرمان اجرایی او برای ایجاد صندوق ذخیره استراتژیک بیت کوین در هشتم مارس که یک روز بعد از برگزاری نشست با مقام‌های آمریکایی به منظور بررسی برنامه‌های دولت در جهت ایجاد یک ذخیره استراتژیک از رمزارزها صورت گرفت و در کنار اعلام قرارگیری ریپل، سولانا و کاردانو در کنار اتریوم و بیت‌کوین در ذخایر ارزهای دیجیتال این کشور در دوم مارس سال جاری میلادی، از تکاپوی کریپتویی رئیس‌جمهوری آمریکا حکایت دارد.

تلاش ترامپ برای تقویت ارزهای دیجیتال در حالی است که یکی از راهکارهای کشورهای تحت تحریم برای دور زدن تحریم‌ها، استفاده از چنین ارزهایی است؛ مساله‌ای که از دید برخی ناظران می‌تواند روند دلارزدایی را تقویت کند.

پژوهشگر ایرنا برای بررسی سیاست‌های دولت دوم ترامپ در حوزه ارزهای دیجیتال و همخوانی آن با سیاست کلان‌تر مبنی بر حفظ حاکمیت دلار با «رکسانا نیکنامی» عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت‌وگو پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

ترامپ عمدتا بریکس را از دریچه رقابت با چین ارزیابی می‌کند

ایرنا: ترامپ عملا بازیگران دولتی اقتصاد بین‌الملل از اعضای بریکس تا متحدان غربی واشنگتن را در زمینه کنار گذاشتن دلار از مبادلاتشان تهدید کرده است. این تهدید ترامپ با چه انگیزه‌ای صورت می‌گیرد؟

برای تحلیل سیاست‌های ترامپ در عرصه اقتصادی باید حتما دو مولفه را در نظر بگیریم. در بعد داخلی، سیاست‌های مرکانتلیستی که ترامپ دنبال می‌کند در راستای سیاست «اول آمریکا» یا به عبارت دیگر حفظ منافع ملی آمریکا و افزایش رقابت‌پذیری صنایع ملی در برابر بازیگران بین‌المللی است. در بعد بین‌الملل قسمت عمده سیاست‌های رئیس‌جمهور آمریکا حول راهبرد مهار کردن چین استوار شده است. در تحلیل‌های اقتصادی باید به این موضوع توجه کرد.

در دوره نخست ریاست جمهوری، نگاه ترامپ به بریکس عمدتا بسیار منفی و بدبینانه بود. این نگاه در چارچوب طرز نگرش کاملا منفی او به تمام نهادهای بین‌المللی و ناشی از رویکرد واقع‌گرایانه‌اش به نظام بین‌الملل می‌گنجد. ترامپ دولت را بازیگر اصلی در نظام بین‌الملل می‌بیند و از همین ‌رو ارتباط و تعامل خوبی با سازمان‌های بین‌المللی ندارد.

به همین نسبت، نگاه ترامپ به بریکس که امروزه مهم‌ترین نهادی است که مساله دلارزدایی را دستور کار دارد، تحت تاثیر چند عامل مشخص قرار می‌گیرد؛ نخست آنکه ترامپ عمدتا بریکس را از دریچه رقابت با چین ارزیابی می‌کند، چون بریکس بدون چین نمی‌تواند بازیگر فعالی باشد و در سیاست خارجی ترامپ، مهم‌ترین دشمن استراتژیک آمریکا چین است. ما در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ هم شاهد جنگ تجاری شدید چین و ایالات‌متحده بودیم.

ترامپ به طور کلی نسبت به نهادهای چند جانبه و ائتلاف‌های اقتصادی مثل سازمان جهانی تجارت، ناتو، جی ۷ و … که سعی می‌کنند نفوذ آمریکا را محدود کنند، رویکرد خوبی ندارد. این‌ها اصولا نهادهایی هستند که ایالات‌متحده در آن‌ها نقش اساسی برعهده دارد و نهادهایی غربی محسوب می‌شوند. اگر رابطه ترامپ با نهادهای همسو با آمریکا خوب نیست، به طریق اولی، نمی‌تواند با نهادهای غیرهمسویی مثل بریکس و سایر نهادهای بین‌المللی که در این حوزه وجود دارند، رابطه خوبی باشد.

دوم، عضو دیگر بریکس روسیه است که دهه‌ها است با آمریکا به صورت غیرمستقیم رقابت دارد. البته که ترامپ نسبت به دموکرات‌ها رویکرد نرم‌تری نسبت به روسیه دارد، اما در عین حال، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای را که در مورد تحریم روسیه بوده، همچنان حفظ کرده که این موضوع بر روی رویکرد تقابلی ترامپ با بریکس تاثیر می‌گذارد. این‌ها مقدمه‌ای بود برای پاسخ به سوال شما.

کاهش ارزش دلار به معنای ایجاد تورم و نوسانات پولی در اقتصاد داخلی آمریکا است که به نفع این کشور نخواهد بود

ایرنا: پس باید در ابتدا به انگیزه‌های دلارزدایی در سطح بین‌الملل پرداخت.

سیاست دلارزدایی برای کنترل کردن قدرت اقتصادی آمریکا از سوی برخی کشورها دنبال می‌شود. ترامپ بارها در سخنرانی‌ها و اظهارنظرهای مختلف در مورد روند دلارزدایی هشدار داده و معتقد است که هدف از دلارزدایی، کاهش نفوذ اقتصادی و نفوذ ژئوپولیتیک آمریکا است.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم چه در دوران برتون وودز و چه از سال ۱۹۷۳ به بعد که نرخ ارز شناور به عنوان بنیان نظام اقتصاد بین‌الملل مطرح شد، دهه‌ها است که دلار به‌عنوان ارز مرجع در تجارت بین‌الملل شناخته می‌شود و کشورها ذخایر ارزی خود را به دلار جمع‌آوری می‌کنند. سیستم مالی جهانی بر پایه دلار فعالیت می‌کند و همه اینها به آمریکا قدرت می‌دهد. اگر کشورها بخواهند از دلار فاصله بگیرند، به این معنی است که تقاضای جهانی دلار و به تبع آن ارزش آن کاهش پیدا می‌کند. کاهش ارزش دلار به معنای ایجاد تورم و نوسانات پولی در اقتصاد داخلی آمریکا است که به نفع آمریکا نخواهد بود.

اعضای بریکس می‌خواهند سبد ذخیره ارزی خود را متنوع کنند تا از ریسک‌های مربوط به سیاست‌های پولی و اقتصادی آمریکا بکاهند

ترامپ به ویژه نسبت به کشورهایی مثل چین، روسیه یا ایران که در مورد روند دلارزدایی و استفاده از ارزهای جایگزین برای مبادلات تجاری صحبت می‌کنند به کرات هشدار داده و این موضوعی است که رئیس‌جمهور جدید آمریکا به شدت بر روی آن حساسیت دارد. این در حالی است که بریکس در نشست آخر خود رسما از پیشنهاد و حرکت به سمت ایجاد ارز مشترک میان اعضا یا همان پرداخت غیر دلاری رونمایی کرده است. به طور مثال تسویه مالی قرارداد نفتی میان چین و عربستان با یوان انجام شده است یا روسیه در حوزه تجارت انرژی به شدت دنبال حذف کردن دلار و جایگزینی آن با ارزهای ملی است.

همه این موارد از نظر ترامپ تهدیدی علیه اقتصاد آمریکا محسوب می‌شود. البته سیاست‌های آمریکا در قبال نظام بین‌الملل و کشورهای مختلف هم روی اتخاذ سیاست دلارزدایی از سوی آنها بی‌تاثیر نبوده است. تحریم‌های گسترده‌ای که آمریکا علیه برخی کشورها وضع کرده موجب شده این کشورها به صورت انفرادی یا در قالب اتحادیه‌هایی مانند بریکس به دنبال سیستم‌های مالی یا جایگزینی ارزهایی مثل یوان، یورو یا حتی رمز ارزها حرکت کنند.

در نهایت اینکه دلار یک ابزار قدرت ژئوپلیتیک برای آمریکا است و ایالات متحده با کنترل سیستم مالی بین‌الملل می‌تواند هر کشور یا هر بازیگر غیردولتی را که بخواهد از سیستم مالی بین‌المللی حذف کند. اگر کشورها به سیستمی مستقل از دلار اقبال نشان دهند، این موضوع می‌تواند تاثیر سیاست آمریکا در حوزه بین‌الملل را بسیار کم کند و این ابزار مهم ژئوپولیتیکی آمریکا را از دستش خارج کند.

اینکه چرا برخی از کشورها به دنبال سیاست دلارزدایی هستند، دلایل مختلفی دارد. برخی از این کشورها مانند ایران، روسیه، چین یا ونزوئلا تحت تحریم‌ها و فشارهای ژئوپولیتیک آمریکا قرار دارند. این دست کشورها سعی می‌کنند از وابستگی به دلار رهایی یابند تا فضای بازتری برای خود ایجاد کرده و از تاثیر تحریم‌های آمریکا بکاهند.

در شرایط فعلی ۸۰ درصد معاملات مالی دنیا با دلار انجام می‌شود

ایرنا: آیا رهایی از تحریم محرک اصلی دلارزدایی است؟ چه دلایل دیگری در این زمینه می‌توان برشمرد؟

دلیل اصلی دیگر به خصوص در میان اعضای بریکس این است که کشورها سبد ذخیره ارزی خود را متنوع کنند تا از این طریق تا حد ممکن ریسک‌های مربوط به سیاست‌های پولی و اقتصادی آمریکا را کاهش دهند. این یک قاعده است که هر چقدر ارتباطات پولی و مالی کشورها با دلار به عنوان ذخیره ارزی بیشتر باشد، بحران‌های اقتصاد آمریکا نیز روی اقتصاد داخلی این کشورها اثر بیشتری خواهد داشت و در نهایت سیستم‌هایی مثل سیستم «سی‌آی‌پی‌اس» چین (سیستم پرداخت بین‌بانکی فرامرزی چین) که سیستم جایگزین سوئیفت است یا استفاده از رمزارزها -که گسترش پیدا کرده- گزینه‌هایی را در اختیار کشورهای غیرهمسو یا مخالف با سیاست‌های جهانی آمریکا قرار می‌دهد. کشورها استفاده از ارزهای جایگزین یا سیستم‌های مالی جایگزین را فرصتی برای تقابل با هژمونی دلار آمریکا می‌بینند. البته موانع بزرگی بر سر راه این ایده و خواست دلارزدایی وجود دارد.

در شرایط فعلی ۸۰ درصد معاملات مالی دنیا با دلار انجام می‌شود. در بازارهای نفت یا کالاهای اساسی، عمدتا قیمت‌گذاری‌ها هنوز هم برپایه دلار انجام می‌گیرد. هنوز اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا امن‌ترین دارایی برای بانک‌های مرکزی و سرمایه‌گذارها هستند. بازارهای سرمایه آمریکا مثل وال‌استریت از قدرت نقدشوندگی و ثبات بسیار بالایی نسبت به سایر بازارهای مالی جهان برخوردارند.

مشکل این است که برای دلار آمریکا حداقل در شرایط فعلی جایگزینی وجود ندارد. یورو با مشکلات ساختاری روبرو است و به شدت تحت تاثیر بحران‌های منطقه‌ای قرار دارد. قابلیت تبدیل یوان چین بسیار پایین است. از طرفی به خاطر سیاست‌های دولت چین، کنترل شدیدی بر انتشار یوان وجود دارد. ارز مشترک بریکس هم فقط در حد ایده است و امکان عملیاتی شدن آن حتی در میان‌مدت یعنی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده هم بعید به نظرمی‌رسد.

کشورها در نظام بین‌الملل فعلا به نقدشوندگی و پایداری دلار اعتقاد دارند

موضوع مهم‌تر این است که همه کشورها در نظام بین‌الملل به نقدشوندگی و پایداری دلار اعتقاد دارند. اگر قرار باشد ارز دیگری جایگزین دلار شود، هم زمانی طولانی لازم است و هم به شکل ساختاری باید یک سیستم اعتمادزایی ایجاد شود که در مرحله بعد کشورها خواهان حرکت به آن سمت باشند.

اما با تمام این تفاسیر، به این شکل نیست که بگوییم که امکان دلارزدایی وجود ندارد. این مسائل گفته شد تا به این نکته اشاره کنیم که هدف اصلی ترامپ کنترل عوارض جانبی سیاست‌های دلارزدایی در جهان است.

ایرنا: با توجه به واقعیات جهانی، آیا ترامپ از این تهدیدات خود علیه بازیگران دلارزدایی به نتیجه مشخصی خواهد رسید؟

آمریکا برای اینکه بتواند جلوی روند دلارزدایی در جهان را بگیرد به چند ابزار مهم احتیاج دارد.

نخست کنترل سوئیفت؛ درست است که کنترل سوئیفت از سوی بلژیک انجام می‌شود، اما کاملا تحت نفوذ آمریکا قرار دارد و آمریکا می‌تواند دسترسی کشورها یا بانک‌های مخالف را به سوئیفت قطع کند، همان طور که برای ایران و برخی از بانک‌های روسی اتفاق افتاد. بسیاری از بانک‌های بین‌المللی به خاطر مقررات آمریکا ناگزیرند معاملات خود را با دلار و از طریق سیستم مالی آمریکا انجام دهند. در این شرایط، ایالات متحده این امکان را دارد که به سادگی بانک‌هایی را جریمه کند که با کشورهای تحریمی کار می‌کنند. به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۴ بانکی در فرانسه به خاطر همکاری با ایران و سودان از سوی آمریکا جریمه شد.

دوم تحریم‌ها؛ تحریم‌های فراسرزمینی یا همان تحریم‌های ثانویه ابزار مهم دیگری است که در دست آمریکا قرار دارد. آمریکا می‌تواند شرکت‌ها و کشورهایی را تحریم کند که از دلار فاصله می‌گیرند. برای مثال می‌توانیم به تحریم شرکت‌های اروپایی اشاره کنیم که با ایران کار می‌کردند، یا اعمال فشار آمریکا بر چین به‌منظور محدود کردن استفاده از یوان در معاملات انرژی. در نمونه دیگر واشنگتن می‌تواند دارایی کشورهایی که سعی می‌کنند سیستم دلار را دور بزنند، مسدود کند. برای مثال بلوکه کردن دارایی روسیه و ونزوئلا نمونه‌ای از استفاده امریکا از این ابزار است.

ابزار مهم دیگر آمریکا در حوزه اقتصاد جهانی، تاثیرگذاری در بانک جهانی است. چون ایالات‌متحده بزرگترین سهام‌دار این نهاد بین‌المللی محسوب می‌شود، می‌تواند با ابزار وام، سیاست‌های خود را در عرصه بین‌الملل پی‌گیری کند. جلوگیری از پرداخت وام به نهادها یا کشورهایی که روند دلارزدایی را پیگیری می‌کنند، از جمله اقدامات آمریکا در این خصوص است. برای مثال جلوگیری از پرداخت وام به ترکیه و آرژانتین و اجبارشان به استفاده از دلار در مبادلات تجاری در سال‌های قبل از این دست اقدامات است.

آمریکا فقط می‌تواند دلارزدایی را کُند و نه متوقف کند

همین طور در سیستم تعیین نرخ بهره، فدرال رزرو آمریکا می‌تواند بسیار موثر عمل کند. فدرال رزرو با تغییر نرخ بهره می‌تواند جریان سرمایه را از یک کشور به سمت بانک‌ها و بازارهای آمریکا هدایت کند و بدین شکل ارزش دلار را حفظ کند. پس به لحاظ اقتصادی این ابزارها در اختیار آمریکا است و این کشور می‌تواند به طور همزمان از چندین ابزار استفاده کند.

فراتر از ابزارهای اقتصادی، باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که آمریکا از قدرت ژئوپلیتیک، نظامی و همچنین نفوذ اقتصادی و فرهنگی هم برخوردار است. به عبارت دیگر این کشور از طریق پیمان‌های امنیتی و تحریم‌های استراتژیک و نفوذ در بازارهای بزرگ، این امکان را دارد تا جلوی روند دلارزدایی را بگیرد.

این مقدمه گفته شد تا بگوییم که آمریکا ابزار ایجاد اختلال در روند دلارزدایی را در اختیار دارد اما نمی‌تواند این تحول و حرکت دلارزدایی را متوقف کند. سیاستمداران و سیاست‌گذاران آمریکایی هم خوب می‌دانند که کاهش نقش دلار در اقتصاد جهانی فرایندی بسیار تدریجی است و حتی شخص ترامپ هم با تمام سیاست‌های تهاجمی که دارد، نمی‌تواند این فرایند را به صورت کامل متوقف کند.

ایرنا: با چه استدلالی می‌گویید آمریکا نمی‌تواند دلارزدایی را متوقف کند؟

آمریکا نمی‌تواند این روند را متوقف کند و تنها در فکر کندتر کردن آن است زیرا یک سری از کشورها مانند چین، روسیه و ایران از قبل سیاست‌هایی را برای کاهش وابستگی به دلار شروع کرده‌اند. بریکس هم به عنوان یک اتحادیه جهانی این روند را در دستور کار خود قرار داده است. سیاست‌هایی مانند تجارت با ارزهای ملی یا ظهور فناوری‌های مالی جدید مثل رمزارزها یا سیستم‌های پرداخت جایگزین مانند سی‌آی‌پی‌اس چین یا سیاست افزایش ذخایر طلا که از سوی چین و عربستان دنبال می‌شود، نشان می‌دهد سوگیری جهانی به سوی دلارزدایی است و ترامپ و تیم اقتصادی او نیز این موضوع را به خوبی درک کرده‌اند.

اما قاعدتا ایالات متحده مجموعه‌ای از استراتژی‌ها را برای حفظ سلطه دلار دنبال خواهد کرد؛ سیاست‌هایی چون اعمال تحریم‌ها، استفاده از ابزار سوئیفت، اعمال تعرفه‌های تجاری یا جذابیت بخشیدن به استفاده از دلار از طریق سیاست‌های مالی و اقتصادی. این سیاست‌ها در کوتاه‌مدت و میان مدت جواب می‌دهند اما در بلندمدت نمی‌توانند چندان اثرگذار باشند.

پس از روی کارآمدن جو بایدن، اصولا لحن ترامپ درخصوص رمزارزها تغییر کرد

ایرنا: ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی گفت از رمزارزها حمایت می‌کند. اقدامات او در هفته‌های گذشته هم به حمایت از ارزهای دیجیتال تعبیر شد. توسعه اقتصاد و ارزهای دیجیتال از دید برخی ناظران خود سیطره دلار بر اقتصاد بین‌الملل را تهدید می‌کند. چه تحلیلی از این دوگانگی دارید؟

ابتدا باید توضیح داد که سیاست‌های ترامپ در برابر رمز ارزها چیست؟ دوم اینکه آیا سیاست حفظ هژمونی دلار که از سوی ترامپ دنبال می‌شود با سیاست‌های او در خصوص رمزارزها در تضاد نیست؟

ما یک دوره ریاست جمهوری ترامپ را شاهد بوده‌ایم، ولی در مورد رمزارزها چندان نمی‌توانیم از دور اول فکت بیاوریم چرا که در سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، سیاست ترامپ در مورد رمزارزها نسبت به شرایط فعلی ۱۸۰ درجه متفاوت بوده است. در دور اول ترامپ کاملا مخالف بیت کوین بود و اعتقاد داشت که رمزارزها ابزاری‌ برای انواع جرایم مالی، پولشویی، تامین مالی تروریسم و غیره است. از همین‌رو نسبت به رمز ارزها نگاهی کاملا منفی داشت.

در دور اول ریاست جمهوری ترامپ، وزارت خزانه‌داری آمریکا و هم «اس‌ای‌سی» کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، مقررات بسیار سفت و سختی را علیه رمزارزها اعمال کرد و دولت سعی کرد استفاده از رمزارزها را در تراکنش‌های بین‌المللی محدود کند. شاید بارزترین نمونه آن تقابل دولت ترامپ با پروژه «لیبرا» یا همان پروژه رمزارز فیسبوک بود که به دلیل مخالفت‌های ترامپ به طور کامل شکست خورد. در اواخر دوران ریاست جمهوری او در دور اول، یک سری از اعضای دولت، ایده دلار دیجیتال (CDBC) را مطرح کردند. شخص ترامپ در آن زمان با این پروژه به شدت مخالف بود. این مخالفت تا زمانی بود که ترامپ در کاخ سفید حضور داشت.

پس از روی کارآمدن جو بایدن، اصولا لحن ترامپ درخصوص رمزارزها تغییر کرد؛ به شکلی که او در رویدادی در خصوص «بلاک‌چین» و «ان‌اف‌تی» حاضر شد و در آنجا اعلام کرد که من پروژه شخصی خودم را در مورد ان ‌اف‌تی راه‌اندازی می‌کنم که اتفاقا پروژه بسیار موفقی بود و درآمد بسیار بالایی هم برای ترامپ به همراه داشت. در این دوره شاهد تغییر سیاست‌های ترامپ در خصوص رمزارزها بودیم البته که در همین زمان هم با دلار دیجیتال به شدت مخالف بود و اعتقاد داشت این پروژه ابزاری است که باعث نظارت دولت بر مردم و نقض حریم خصوصی خواهد شد.

عقیده ترامپ درباره دلار دیجیتال تغییر نکرده است

ایرنا: ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود فرمان اجرایی مهمی را در حوزه ارزهای دیجیتال صادر کرد. انگیزه او از این اقدام چه بود؟

هدف اصلی این فرمان تقویت رهبری آمریکا در فناوری مالی دیجیتال و ایجاد انحصار در مقررات‌گذاری این حوزه است. نکته مهمی که نشان می‌دهد عقیده ترامپ در خصوص دلار دیجیتال تغییر نکرده، این است که در این فرمان به صراحت گفته شده که توسعه و راه‌اندازی ارز دیجیتال از سوی بانک مرکزی آمریکا ممنوع است.

موضوع بعدی این است که ترامپ در این دوره از «استیبل کوین‌ها» که با دلار پشتیبانی می‌شوند، حمایت زیادی کرده است. هدف این فرمان، تقویت نقش دلار در اقتصاد دیجیتال معرفی شده است.

نکته جالب دیگر که در این فرمان مورد اشاره قرار گرفته این است که دستورالعمل‌های قبلی صادرشده در مورد رمزارزها در سال ۲۰۲۲ را به طور کل لغو کرده و گفته شده که در خصوص رمزارزها باید مقررات جدید اجرایی شود.

بررسی فرمان اجرایی در خصوص رمزارزها نشان می‌دهد که رویکرد دولت آمریکا در قبال ارزهای دیجیتال تغییر کرده و ترامپ به دنبال این است که بین این نوآوری جدیدی که در اقتصاد جهانی اتفاق افتاده و نظارتی که دولت آمریکا باید طبق ایده‌های ترامپ داشته باشد، پل یا منطقی ایجاد کند.

در خصوص قسمت دوم سوال قبلی، باید دید سیاست حمایت از رمزارز که ترامپ به دنبال آن است با سیاست حفظ سلطه دلار در تعارض است یا نه؟

در نگاه اول بله، می‌تواند در تعارض باشد. ترامپ هم این موضوع را می‌داند، اما او و تیم همراهش برای کنترل این تعارض، استراتژی دارند. آن‌ها از طریق استیبل کوین‌هایی که به آن اشاره کردیم مانند USDT یا USDC که نقش مهمی در بازار رمز ارزها دارند، سعی می‌کند عوارض جانبی رمزارزها بر روی هژمونی دلار آمریکا را کنترل کنند.

حمایت ترامپ از استیبل کوین‌ها باعث می‌شود تقاضا برای دلار در اقتصاد دیجیتال حفظ شود

به طور کلی حمایت از استیبل کوین‌ها باعث می‌شود که تقاضا برای دلار در اقتصاد دیجیتال حفظ شود و اتفاقا رمزارزها به جای تهدید، مکمل سلطه آمریکا باشند. پس نقش استیبل کوین در استراتژی ترامپ برای حل این تناقض بسیار بالا است چون کاملا با ارزهای فیات مثل دلار آمریکا پیوند می‌خورد و به سلطه آمریکا در دنیای دیجیتال و دنیای رمز ارزها کمک می‌کند و می‌تواند اقتصاد آمریکا را در برابر تاثیراتی که رمز ارزهایی چون بیت‌کوین می‌توانند بر اقتصاد این کشور داشته باشند، حفظ کند.

این ویژگی باعث می‌شود که استیبل کوین‌ها در تراکنش‌های بین‌المللی جذاب باشند، زیرا از نوسانات بی‌ثبات ارزهای دیجیتال جلوگیری می‌کنند و به شدت نفوذ دلار را در تراکنش‌های دیجیتال تقویت می‌کنند، چون برای کاربرانی که در کشورهای دیگر هستند، ابزار پرداخت سریع و ارزانی محسوب می‌شود و اتفاقا موجب می‌شود سلطه دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی در دنیای دیجیتال حفظ شود. از طرف دیگر از آنجا که استیبل کوین‌ها متصل به ارزهای ملی هستند، می‌توانند در برابر یک سری از پروژه‌های ارز دیجیتال بانک مرکزی که از سوی کشورهایی مثل چین – از سوی یوان دیجیتال- در حال توسعه پیدا کردن هستند، قرار بگیرند.

پس در نتیجه استیبل کوین‌ها برای مقابله با تلاش سایر کشورها برای جایگزینی دلار به‌عنوان ارز اصلی جهانی در دنیای دیجیتال به شدت مهم هستند. اتفاقا چون امکان تطبیق‌پذیری استیبل‌کوین‌ها با سیستم‌های مالی جهانی وجود دارد، امکان اینکه بتوانند از شبکه‌های بلاک‌چین استفاده کنند، افزایش پیدا می‌کند. بر این مبنا استیبل کوین‌ها می‌توانند برای تراکنش‌های کم‌هزینه در سطح جهانی هم بسیار مفید باشند، می‌توانند برای موسسه‌های مالی، شرکت‌ها و دولت‌ها به منظور تسویه حساب‌های سریع جذاب باشند و مورد استفاده قرار بگیرند. استیبل‌ کوین‌های دولت آمریکا حتی برای پشتیبانی از اکوسیستم‌های بلاک‌چین هم می‌توانند مفید باشند.

برنامه دولت آمریکا برای جذب سرمایه‌گذاری در ماینینگ و بلاک‌چین

ایرنا: پس حمایت از استیبل کوین‌ها استراتژی ترامپ است.

این استراتژی درست و منطقی به نظر می‌رسد و آن تناقض اصلی را که اشاره شد حذف می‌کند.

دومین کاری که ترامپ در حال انجام دادن آن است، ممنوعیت تولید ارز دیجیتال از سوی بانک مرکزی آمریکا است. ترامپ به شدت با این راهبرد مخالفت می‌کند زیرا بر این باور است که این ابزاری در دست دولت برای کنترل بیشتر بوده، حریم خصوصی را نقض کرده و آزادی اقتصادی را از بین می‌برد. او اعتقاد دارد که دولت با ممنوع کردن ورود بانک مرکزی در حوزه رمزارزها همچنان می‌تواند نفوذ دلار آمریکا را حفظ کرده و افزایش دهد.

دولت ترامپ سعی دارد در این حوزه اقدام دیگری نیز انجام دهد و آن جذب سرمایه‌گذاری در ماینینگ و بلاک‌چین است. احتمال دارد ترامپ در فرمان نهایی مرتبط با رمزارزها، مقررات مربوط به استخراج بیت کوین را هم تا حد بسیار زیادی تسهیل کند تا آمریکا را به مرکز جهانی ماینینگ تبدیل کند.

مطمئنا این اقدام باعث تقویت نفوذ اقتصادی آمریکا در بازار رمز ارزها خواهد شد و این موضوع به تقویت و حفظ سلطه دلار آمریکا خواهد انجامید. بنابراین می‌بینیم که سیاست تغییر قوانین رمزارز و سیاست‌های حفظ هژمونی دلار در یک راستا قرار دارند.

جنگ تعرفه‌ای و تحریم‌ها در بلندمدت باعث کاهش اعتماد به دلار خواهد شد

ایرنا: آیا مزایای سلطه دلار بر اقتصاد جهانی با توجه به مولفه‌های کنونی اقتصاد بین‌الملل، تا حدی است که تحریم و جنگ تعرفه‌ای علیه شرکا و رقبای اقتصادی آمریکا را توجیه کند؟

استفاده کردن از دلار در تراکنش‌های بین‌المللی مزایای زیادی به‌ همراه دارد از جمله باعث تسهیل تراکنش‌های بین‌المللی یا باعث کاهش هزینه استقراض می‌شود. از سوی دیگر خود چاپ اسکناس دلار به ایالات‌متحده در اقتصاد جهانی قدرت می‌دهد و در عین حال تسلط بر دلار، به آمریکا این قدرت را می‌دهد که با تحریم‌های مالی علیه هر کشوری بتواند دسترسی به سیستم‌های مالی بین‌المللی را محدود کند و برای آن کشور مشکلات جدی اقتصادی به وجود آورد.

اما این تسلط بر دلار و بازارهای جهانی، رقبایی را هم برای آمریکا به وجود آورده است، مخصوصا چین که مثلا با پروژه‌هایی مانند حلقه جاده ابریشم دیجیتال، سعی می‌کند وابستگی به

دیدگاهتان را بنویسید