جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۶ سال گذشته، با پایبندی به شعار «نه شرقی، نه غربی»، استقلال سیاسی و ایدئولوژیک خود را حفظ کرده است. در حالی که دشمنان تلاش کردهاند آن را به وابستگی به شرق متهم کنند، شواهد نشان میدهد که ایران همواره براساس منافع ملی خود عمل کرده و از هرگونه وابستگی پرهیز نموده است.
«آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود»
انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصری جدید در جهان
آنچه خواندید یک پاراگراف از بیانیه مهم گام دوم انقلاب است که رهبر حکیم انقلاب در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب صادر نمودند. مقصود اینکه جمهوری اسلامی با همه فشارهایی که طی همه این سالها از سوی جریان نفوذ متحمل شده به شعارهای خود پایبند بوده و بر خلاف سرگذشت گورباچف، معمر قذافی، حسنی مبارک و.. تا همین اواخر بشار اسد و زلنسکی اصطلاحا نه به غرب و نه به شرق تکیه ننمود بلکه متعهد به ایدئولوژی قدرتمند خود محکم در نظام جدید بینالملل با همه تحریمهای ظالمانهای که بر علیهش شده ایستاده است و امروز شاهد این هستیم که مهمترین دشمنانش هم بر قوی بودنش اذعان میکنند؛
حفظ استقلال در سیاست خارجی
یکی از حیلههای جریان نفوذ طی چند سال اخیر این بوده که در جهت انحراف افکار عمومی و تضعیف کشور به مردم ایران القا کنند که حاکمیت دچار ارتجاع شده و برخلاف شعار نه غربی، نه شرقی منابع ایران را به روسیه و چین واگذار کرده است؛ درست در زمانی که این دو کشور در شدیدترین زمان تحریمها هر یک به طریقی حامیان ایران در دور زدن تحریمها به حساب میآمدند؛ اما آیا جمهوری اسلامی با کشوری عقد اخوت یا ایدئولوژیک بسته است؟! پر واضح است که چین و روسیه به عنوان قدرتهای شرق اطلس جغرافیایی به نسبت کشورهای مسلمان غرب آسیا قرابت ایدئولوژیک کمتری با جمهوری اسلامی ایران دارند، بلکه این منافع مشترک است که تعیین کننده روابط بینالملل میباشند.
از آنچه گفته شد مشخص است که ایران اسلامی طی همه این سالها در مواجهه با کشورها استقلال سیاسی و ایدئولوژیک خود را حفظ کرده و در راستای حفظ منافع که منطبق بر حقیقت عمیق ایدئولوژیکش است در تعامل با دیگر کشورها قدم برداشته است. نه با چین، نه با روسیه، نه با هیچ کشور اروپایی یا آمریکایی عقد اخوت نخواهد بست. در تصدیق آنچه گفت شد میشود به رفتار جمهوری اسلامی در مقابل عراق قبل و بعد از صدام، روسیه قبل و بعد از فروپاشی شوروی توجه کرد. آنگاه که در مقابل ما بایستند ما نیز در مقابل آنها ایستادهایم و هر زمان که همراه ما گردند ما نیز همراهی خواهیم کرد.
اکنون با رفتن بایدن و آمدن ترامپ اولویت دشمنی آمریکا بترتیب از «روسیه، ایران و چین» به «چین، ایران و روسیه» تغییر کرده است و تلاشهای آمریکا در جهت حفظ جایگاه قدرتش در نظم جدید در حال شکلگیری به شیوه جدیدی در حال پیگیری است؛ بلکه اخباری در حال پروموت کردن است که شخص پوتین قصد میانجیگری میان ایران و آمریکا را دارد اما آیا جمهوری اسلامی فرقی بین پوتین و شینزو آبه فقید میگذارد که حتی جرات باز کردن نامه ترامپ را در ملاقات با رهبر انقلاب نداشت؟
دیر یا زود مشخص خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران برخلاف شائبههای جریان غربگرا هیچ عقد اخوتی با روسیه نیز ندارد و اگر این احتمال هم رنگ واقعیت به خود بگیرد و روسیه نیز به سمت شیطان بزرگ بگراید، جمهوری اسلامی ایران از شعارهایش صیانت کرده و هرگز با دشمنی که عزیزترینهایش را ترور کرده و سالهاست دشمنیاش را به طریق مختلف تجربه کرده بر سر یک میز نخواهد نشست؛ در چنین موقعیتی قطعأ آنچیزی که ایران را قدرتمندتر میکند، هشیاری در مقابل دشمنانی است که دشمنیشان نه از بعد از انقلاب، بلکه از قبل از دوران پهلوی به سبب چشمداشت بر منابع ایران، همواره وجود داشته است.
تعامل عزتمندانه ایران با جهان بر پایه منافع ملی
قطعا برائت از آمریکا، از روی لجاجتِ بدون پشتوانه قوه عاقله نیست؛ بلکه با هر دستگاه محاسباتی تجربهگرایی میشود به آسانی به این نتیجه رسید که آمریکا با هر لباسی که بخواهد به ایران نزدیک شود چه با رنگ آبی دموکراتهایش و چه با رنگ سرخ جمهوری خواهانش، هدفی جز تضعیف ایران و دیگر اهداف استعماری خود در غرب آسیا نخواهد داشت؛ ما نیز مستحکمتر از همیشه عمر چهل و شش ساله تاریخ انقلاب بر همان شعار نه غربی، نه شرقی تکیه کرده و منطبق بر شعارهای متعالی انقلاب، در راستای حفظ منافع و تقویت قدرت درونی انقلاب با جهانیان تعامل خواهیم داشت؛ بدون شک وقتی صحبت از نقشههای آمریکایی به میان بیاید، پوتین و شینزو آبه برایمان فرقی نخواهند داشت!