الیوت ابرامز، تحلیگر فارن افرز و مشاور امور ایران و ونزئلا در دوره اول ترامپ، این گزارش را به وضعیت جدید خاورمیانه و چگونگی مواجهه ترامپ با آن اختصاص دادهاست . خاورمیانهای با تهدید ایران قویتر و فرصت سوریهی فروپاشیده جدید و حزبالله تضعیف شده، که ترامپ باید در مقابل آن محتاط باشد. در ادامه مهمترین موارد این تحلیل را مورد توجه قرار دادهایم.
ابرامز، ضمن جدی خواندن خطرات، خاورمیانه را محیط مناسبی برای منافع آمریکا میداند.
ترسیم تغییر وضعیت در منطقه: یک سال و نیم پیش، برنامه هستهای ایران در حال پیشرفت بود و تا 2024، کشور قادر به تولید چند بمب هستهای بود. تحریمها از سوی واشنگتن اجرایی نمیشد و چین بیشتر نفت ایران را خریداری میکرد که به بهبود وضعیت مالی ایران کمک کرد. روابط ایران با چین و روسیه نزدیکتر شده بود و حمایت آنها در سازمان ملل، ارسال تسلیحات به مسکو و تقویت جایگاه ایران را به همراه داشت. همچنین، ایران از حمایت گروههای مختلف در منطقه نظیر حزبالله و حماس برخوردار بود، اما اسرائیل پس از حملات 2023، وضعیت را به نفع خود تغییر داده؛ حماس دیگر تهدیدی جدی نیست، حزبالله تضعیف شده و رژیم اسد سقوط کرده است. ارتباط ایران با گروههای تروریستی در منطقه قطع شده است.
استراتژی پیشنهادی به ترامپ: برهم زدن و تعییر استراتژی معمول آمریکا یعنی «ثبات» و جایگزینی تقویت منافع آمریکا در منطقه.
اصلی ترین مانع آمریکا: هستهای شدن ایران. تحلیلگر فارن افرز پیشنهاد میکند که آمریکا برای مقابله با این تهدید باید حمله به ایران با هماهمگی اسرائیل را تمرین کند.
رویکرد ترامپ تا امروز: پیشنهاد برای مذاکره و رسیدن به صلح هستهای. ترامپ به وضوح این احتمال را مطرح میکند که خامنه ای سالخورده، پس از مشاهده فروپاشی استراتژی «حلقه آتش» با در نظر گرفتن احتمال تحریم های ظالمانه اقتصادی و آگاهی کامل از ناآرامی های مردم خود، توافقی را بپذیرد که برنامه تسلیحات هستهای و پرداخت ها و ارسال تسلیحات به نمایندگی های ایران را متوقف کند.
تذکر به ترامپ: ممکن است در دام تهران بیفتد و با وجود مذاکره و توافق بازهم تهران به تولیدات هستهای خود ادامه دهد.
استفاده از ظرفیت اروپا و فعالسازی مکانیسم ماشه و همچنین ائتلاف با کشورهای عربی به خصوص عربستان هم به عنوان اهرمهای فشاری دیگر پیشنهاد شدهاست.
پیشنهاد ترامپ در خصوص بازسازی غزه: زمانی که اسرائیل مستعمرات و نیروهای نظامی خود را از غزه بیرون کشید، اسرائیل، ایالات متحده و سازمان ملل تلاش کردهاند حماس را فریب دهند و در عین حال با مقامات فاسد تشکیلات خودگردان فلسطینی همکاری کنند. این رویکرد هیچ پیشرفتی نداشته و در واقع به حملات ۷ اکتبر انجامید. با وجود غیرواقعی بودن ایده ترامپ[ بازسازی عزه و خروج مردم از منطقه] ، خود این پیشنهاد میتواند به بازنگری در استراتژی ایالات متحده و شاید حتی سیاستهای عربی و اسرائیلی منجر شود.
استراتژی ایالات متحده در مواجهه با لبنان: در شرایطی که حزبالله تضعیف شده، ترامپ باید از نیروهای مسلح لبنان بخواهد که حضور مسلح حزبالله در جنوب را متوقف کنند و مرزهای لبنان را برای جلوگیری از ورود تسلیحات ایرانی حفاظت کنند. همچنین باید لبنان را به توافقهای ابراهیمی وارد کند و تأکید کند که لبنان باید با اسرائیل برای حل اختلافات مرزی ساحلی و فراساحلی مذاکره کند.
استراتژی ایالات متحده در مواجهه با سوریه: ایجاد یک دولت مشروع و مبتنی بر رضایت مردم که دخالت سوریه در لبنان را متوقف کند و به دنبال صلح با تمام همسایگان خود، از جمله اسرائیل، باشد. حمایت ایالات متحده از هر دولت جدید سوری باید به اقدامات آن دولت بستگی داشته باشد.
نتیجه گیری: ترامپ باید از حمایت صرف از اسرائیل فراتر برود و به تقویت تغییرات منطقهای، مانند کاهش قدرت گروههایی چون حماس و حزبالله و نشان دادن آسیبپذیری نظامی ایران توجه کند. همچنین، باید به سقوط جمهوری اسلامی بهعنوان راهحل واقعی برای مشکل ایران نگاه کرد و کمپینی برای حمایت از مردم ایران و فشار به رژیم راه انداخت و در نهایت، ایالات متحده باید تلاش کند تا با حفظ حضور نظامی و بهرهبرداری از مزایای اتحاد با اسرائیل، یک خاورمیانه امنتر و متعادلتر بسازد، جایی که دوستان واشنگتن تقویت و دشمنان آن ضعیفتر شوند.