جدایی از دین در ایران و جهان

بررسی گزارش های گرایش داشتن و گرایش نداشتن به دین در ایران و جهان، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهای سیاستی

جدایی از دین، پدیده ای جهانی و در حال گسترش است و به جوامع مسلمان محدود نیست. بررسی ها نشان می دهد در پنج دهه آینده، مسیحیت و اسلام ازلحاظ جمعیتی، جایگاه اول و دوم جهان را خواهند یافت و اسلام، با اختلافی بسیار اندک، پس از مسیحیت قرار خواهد گرفت. گروه سوم جمعیتی جهان متشکل از افرادی خواهد بود که خود را به هیچ دینی وابسته نمی دانند. درحالی که تغییرات جمعیتی اسلام و مسیحیت در اثر عواملی همچون تغییرات میزان باروری و مهاجرت است؛ رشد جمعیت افراد بدون دین فقط به خروج از دین و تصمیم شخصی این افراد وابسته بوده و دامنه وقوع این دست تصمیم ها در حال گسترش است. لذا مطالعه این پدیده از اهمیت بسیاری برخوردار است.

ضرورت و اهداف پژوهش

پدیده جدایی از دین و کاهش تمایل به دین در دهه های اخیر به یکی از موضوعات مهم در مطالعات اجتماعی و دینی تبدیل شده است. این پدیده، نه تنها در جوامع غربی بلکه در جوامع مسلمان نیز مشاهده می شود. گرایش نداشتن به دین یا آنچه به صورت عمومی با عنوان دین گریزی شناخته می شود، یکی از محل های نگرانی کنشگران جامعه مذهبی ایران است. در مواجهه با این روند، رویکردهای مختلفی از سلبی تا ایجابی در میان فعالیت های جامعه مذهبی به چشم می آید. گاهی نیز این تلاش ها در سطح ابراز نگرانی و احساس خطر باقی می ماند و کنش خاصی را در پی نمی آورد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا با بررسی پژوهش های انجام شده در ایران و دنیا به بررسی پدیده دین گریزی در ایران و جهان بپردازد. در پایان نیز پیشنهادهایی به منظور مواجهه با پدیده دین گریزی ارائه می شود.

بررسی گزارش ها؛ گرایش داشتن و گرایش نداشتن به دین در جهان

در این بخش به بررسی دین داری در جهان پرداخته می شود:

روندهای دین داری در آمریکا

مرکز تحقیقاتی PEW در گزارشی در سپتامبر ۲۰۲۲ با بررسی روندهای دین داری در آمریکا، آینده های محتمل گرایش به دین را در افق ۲۰۷۰ این کشور بررسی کرده است. بر اساس یافته های این گزارش که بر وضعیت فعلی آمریکا مبتنی است، افرادی که خود را به هیچ دین و مذهبی وابسته نمی دانند، حدود ۳۰ درصد جمعیت این کشورند؛ به این ترتیب، مسیحیان با ۶۴ درصد جمعیت در رتبه اول و افراد بدون دین با یک سوم جمعیت در رتبه دوم قرار دارند. در ادامه این گزارش چهار مسیر متفاوت را در آینده دین داری در آمریکا ترسیم می کند و متناسب با ویژگی های هر سناریو، سهم هر یک از گروه های ذکر شده را از جمعیت کشور برآورد می کند.

با توجه به سناریوهای مطرح شده، در ۵۰ سال آینده سهم مسیحیان از جمعیت آمریکا در بیشترین حالت ۵۴ درصد و در کمترین حالت ۳۵ درصد خواهد بود. این در حالی است که جمعیت افراد بدون دین در آمریکا در همین بازه زمانی در کمترین حالت ۳۴ درصد و در بیشترین حالت ۵۲ درصد جمعیت پیش بینی می شود.

گزارش دین داری در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا

موسسه تحقیقاتی Arab Barometer در گزارشی برآمده از بررسی و مقایسه هفت موج پیمایش در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا به اختصار «MENA»، بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ موضوع دین داری را بر اساس خوداظهاری ساکنان این کشورها بررسی کرده است. سوال طرح شده در این پیمایش در حوزه دین داری چنین بود: افراد تا چه اندازه خود را مذهبی تلقی می کنند؟ شرکت کنندگان امکان داشتند سه دسته پاسخ بدهند: کاملا مذهبی هستم؛ تا حدودی مذهبی هستم؛ مذهبی نیستم. بررسی ها حاکی از آن است که در دهه اخیر، جدایی از دین در کشور های عربی افت و خیز داشته است. هرچند در دو کشور لبنان و عراق سیر افزایشی جمعیت افراد غیر وابسته دین دیده می شود.

گزارش دین داری در ترکیه

موسسه بین المللی تفکر اسلامی International Institute of Islamic Thought)) در آخرین گزارش خود که در مارس ۲۰۲۳ انتشار داده، وضعیت دین داری را در ترکیه بررسی کرده است. این گزارش بر پیمایشی ملی در کشور ترکیه مبتنی است که در ۱۲ ناحیه و ۳۵ شهر انجام شده است. در ترکیه دین داری در ساحت عقیدتی بسیار فراگیر است. در ساحت اعمال عبادی مانند نماز و روزه و حجاب این فراگیری مشاهده نمی شود. همچنین مردم ترکیه از آنچه خبرگان دانشگاهی این کشور گمان و برآورد می کنند دین دارتر هستند. همچنین رابطه معکوس دین داری را با افزایش تحصیلات و کاهش سن در ترکیه در تمامی عرصه های دین داری می توان مشاهده کرد.

یافته های پژوهش های کیفی در موضوع جدایی از دین

به طور کلی طبق یافته های پژوهش های کیفی در خصوص جدایی از دین در خارج از ایران دو عامل «ناتوانی دین در معنادهی به زندگی» و «ناهماهنگی دین با نیازهای زیست روزمره در جهان مدرن»، مهم ترین نقاط عزیمت از دین هستند.

پژوهش ها در حوزه دین گریزی در ایران

پژوهش های ناظر به موضوع دین گریزی در ایران تصویر کاملی از این پدیده نشان نمی دهد. پژوهش های کیفی داخلی در این موضوع بسیار محدودند؛ در عین حال نیاز به این نوع پژوهش ها برای شناخت مسئله ضروری است. در این میان یکی از پژوهش هایی که به طور خاص و با رویکردی اکتشافی این گروه از جامعه را موضوع مطالعه قرار داده و به شرح و تفسیر جامعه شناختی فرایند جدایی از دین از منظر خود افراد پرداخته است پایان نامه ای با عنوان «چالش های دین داری در دانش آموختگان مدارس نوین مذهبی» است که در این بخش به برخی از جوانب آن مورد بررسی قرار گرفته است.

در این پژوهش با ۳۲ نفر از دانش آموختگان هفت مدرسه دخترانه و پسرانه مذهبی شهر تهران مصاحبه عمیق شده است. مصاحبه شوندگان افرادی بوده اند که باورهای مذهبی و دینی پیشین خود را کنار گذاشته اند؛ به نحوی که به جز یک نفر از مصاحبه شوندگان که همچنان خود را به خدا معتقد می داند، دیگران یا در موضع خداناباوری بودند یا در ندانم گرایی. بر اساس یافته های این پژوهش به صورت کلی جرقه های جدایی از دین در دو عرصه زده می شود: ۱) تعارض دین با زیست روزمره و ۲) تعارض دین با سطح انتزاعات و مسائل ذهنی و روانی.

از جمله دلایلی که می توان برای دین گریز شدن این افراد برشمرد عبارتند از:

در ابتدای مسیر شکل گیری سوالات و ابهامات درباره باورهای دینی معمولا این افراد یا خودشان یا با راهنمایی اطرافیانشان به محتواها و منابعی مراجعه می کنند تا با مطالعه آن ها بتوانند پاسخ مناسب سوالات و اشکالات خود را بیابند؛ اما آنچه در عمل حاصل می شود اقناع نشدن با خواندن این منابع است. برای مثال بسیاری از افراد مصاحبه شونده ای که سوالات و ابهاماتی درباره حجاب داشته اند و به خواندن کتاب مسئله حجاب شهید مرتضی مطهری هدایت شده اند نه تنها پاسخ قانع کننده ای نیافته اند، بلکه بر شبهات و ابهامات آنان افزوده شده است؛

آنچه نقش مهم تری از مواجهه فکری و نظری با نگاه های جدید دارد، ورود این افراد به محیط دانشگاه است. به بیان دقیق تر خروج آن ها از فضای محدود و کنترل شده مدارس مذهبی و مواجهه با مسائل روزمره در جامعه واقعی، افق های جدیدی پیش روی این افراد می گذارد که تا پیش از این با آن مواجه نبوده اند. مواجهه با جنس مخالف و ناتوانی در برقراری ارتباط اجتماعی عادی با آنان، مهم ترین معضل پیش آمده برای این افراد است. نداشتن کفایت عملی چارچوب های دینی در پاسخ به مسائل زیست روزمره در بستر واقعی اجتماعی، عامل مهمی در جدایی این افراد از دین است.

نتایج حاصل از پژوهش های مورد بررسی

برخی از نتایجی که از مطالعه پژوهش های مورد بررسی به دست آمده عبارتند از:

تغییرات جهانی

جدایی از دین باید به مثابه روندی جهانی دیده شود. جمعیت افرادی که خود را به هیچ دینی وابسته نمی دانند در جهان در حال افزایش است. با اینکه در چند دهه پیش رو نیز مسیحیت و اسلام دو جایگاه نخست جمعیتی در جهان را خواهند داشت و حتی ممکن است مسلمانان در جایگاه نخست جمعیتی جهان در ۷۰ سال آینده باشند، باید به این نکته توجه کرد که رشد این دو گروه تحت تاثیر عوامل جمعیتی مانند میزان باروری است؛ در حالی که رشد جمعیت افراد غیر وابسته به دین تنها به خاطر انتخاب شخصی و به بیان دیگر، آگاهانه و خودخواسته است.

توجه به نقاط عزیمت

اگر دین گریزی مسئله ای جدی در نظر گرفته شود موضوع نقاط عزیمت از دین باید جدی ترین نقطه تمرکز و توجه باشد. پدیده ها و فرایندهایی که افراد جامعه با مواجهه با آن ها یا تجربه آن ها از دین خود فاصله می گیرند، نقاط عزیمت نامیده می شود. از تحقیقات کیفی حوزه دین گریزی شامل تحقیقات خارجی و نمونه داخلی بررسی شده می توان نتیجه گرفت که فرایند جدایی از دین تقریبا مسیری مشخص دارد.

پیش نیازها

پیش از بیان پیشنهادها باید دو پیش نیاز اساسی را در مواجهه با موضوع دین گریزی در نظر گرفت:

پذیرش واقعیت: در گام نخست باید واقعیت موجود را پذیرفت. جهان امروز بسیار با جهان سابق متفاوت است. رشد گرایش نداشتن به دین که لزوما به معنای کاهش رشد گرایش به معنویت نیست، پدیده و روندی جهانی است و با عمق یافتن بیشتر جهانی شدن ابعاد مختلف آن نیز بروز و ظهور بیشتری خواهد یافت. آگاهی بیشتر درباره این روندهای جهانی به اتخاذ رویکرد صحیح و کارآمد در مواجهه فعالانه با آن ها کمک می کند؛

شناخت عمیق و دقیق واقعیت: شناخت موجود درباره گرایش های دینی در ایران بسیار محدود و ناکافی است. ملاحظات سیاسی، موانع فرهنگی و ترس های ایدئولوژیک عواملی هستند که مانع اقدامات کارآمد برای شناخت این عرصه می شوند. لذا شناخت آن ها از اهمیت بسیاری برخودار خواهد بود.

ارائه پیشنهاد برای مواجه با پدیده دین گریزی و جدایی از دین

بر اساس یافته های فعلی، پیشنهادهای این گزارش در چهار دسته پژوهش، پاسخگویی، حمایت و آموزش هستند که مصادیق آن عبارتند از:

پژوهش های کیفی و عمیق (پژوهش): نیاز است افرادی که از چارچوب های دینی فاصله گرفته و جدا می شوند عمیق تر و دقیق تر شناخته شوند. مطالعات کیفی و عمقی به منظور شناخت هرچه بیشتر ابعاد این پدیده از منظر افرادی که آن را تجربه می کنند مهم ترین گام در مواجهه با این مسئله است؛

معنادهی به زندگی (پاسخگویی): یافته های فعلی بیان می کند که منظومه فعلی دین، دست کم برای افراد موضوع بحث، توان پیشین خود را در معنادهی به زندگی ندارد. در آثار پژوهشی شک های هستی شناختی یکی از نقاط عزیمت مهم در فرایند جدایی از دین به حساب می آیند. به نظر می رسد صاحب نظران درباره جنبه های نظری و فکری ناظر به این حیطه در منابع دینی باید بازنگری و بازاندیشی کنند؛

مواجهه با بحران (حمایت): جامعه مذهبی از سازوکارهای حمایتی بالقوه ای برخوردار است که هم در عرصه حمایت مادی و هم حمایت روانی باید از آن ها بهره برداری کند. مواجهه با بحران ها در زندگی فردی و اجتماعی افراد، یکی از نقاط مهم در موضوع جدایی از دین است. به کار گرفتن سازوکارهای حمایتی نهاد دین در مواقع بحران، تهدید جدایی از دین را به فرصت پیوند عمیق تر با دین بدل می کند؛

گروه سنی خاص (آموزش): بازه سنی ۱۵ تا ۳۰ سال در اکثر پژوهش ها، بازه اصلی وقوع جدایی از دین شناخته شده است. تمرکز بر شناسایی بیشتر ویژگی های این گروه سن و نیازهای آنان در مواجهه با دین بسیار مهم است. بازنگری محتوای آموزشی با نگاه آسیب شناسانه برای افرادی که در ابتدای این گروه سنی قرار دارند، باید در دستورکار قرار گیرد.

جمع بندی

پدیده جدایی از دین و کاهش تمایل به دین در دهه های اخیر به یکی از موضوعات مهم در مطالعات اجتماعی و دینی تبدیل شده است. این پدیده، نه تنها در جوامع غربی بلکه در جوامع مسلمان نیز مشاهده می شود. بررسی ها حاکی از آن است که افرادی که دین رسمی را کنار می گذارند از لحاظ جمعیتی در حال رشدند و احتمالا تا ۵۰ سال آینده در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی در جایگاه نخست جمعیتی قرار خواهند گرفت. نتایج حاصل از مطالعه این پژوهش ها نشان دهنده این است که نقاط عزیمت از دین باید جدی ترین نقطه تمرکز و توجه باشد. همچنین در موضوع دین گریزی باید به دو مسئله «پذیرش واقعیت» و «شناخت عمیق و دقیق واقعیت» توجه ویژه ای شود. در پایان نیز پیشنهادهایی به منظور مواجهه با دین گریزی ارائه شد که انجام پژوهش های کیفی و دقیق و بازنگری محتوای آموزش دینی از آن جمله است.

این مطالعه در گروه بررسی های راهبردی میراث توسط علیرضا رحمانی در سال ۱۴۰۳ انجام شده است.

دیدگاه کاربران (1 دیدگاه)

  1. این مقوله ناقص است وبطور جد نتوانسته به موضوع بپردازد که آیا دین دینداری ودین مداری منظورش است یا آتئیسم یا خدا ناباوری ولی در متن موضوع جدایی دین از سیاست هم میگوید که این بحث در دین مداری ومذهبیون بحث خاص است ولی خدا ناباوری وخداباوران هم نتوانسته دقیقا بررسی نماید
    این تحلیل محتاطانه وتاحدودی دست نگه دارانه از بررسی موضوع ومقاله نوشته شده بنابراین دوموضوع جدا یی دین از سیاست ودین باوران وخدا ناباوران را بایستی تفکیک میشد وهرکدام در مقاله ای جدا باشد

دیدگاهتان را بنویسید