قماری به وسعت جهان

تهدید کشور‌های بریکس به وضع تعرفه‌های صد درصدی، وضع تعرفه‌های تجاری برای مکزیک و کانادا، سابقه جنگ تجاری با چین، همه از مواردی است که با ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید، باعث شده تا دنیا در خطر یک جنگ جهانی تجاری قرار بگیرد.

شاید آیندگان از ترامپ به عنوان کسی یاد کنند که نام او تا حد زیادی با جنگ‌های تجاری گره خورده است. از اعمال تحریم‌های گسترده گرفته تا وضع تعرفه‌های تجاری بالا از عواملی هستند که دموکرات‌ها نیز در انتخابات علیه ترامپ استفاده کرده و در مورد عواقب آن هشدار‌های بسیاری داده بودند. شدت گرفتن جنگ تجاری چین و آمریکا در سال ۲۰۱۸ یکی دیگر از مواردی است که رزومه ترامپ را در به راه انداختن و دمیدن آتش در جنگ‌های تجاری تقویت می‌کند. با پیروزی در انتخابات، ترامپ حتی پیش از ورود به دفتر ریاست جمهوری نیز تهدیدات تجاری خود را آغاز کرده است و بسیاری از تحلیلگران معتقدند که ریسک یک جنگ جهانی تجاری تا حد بسیار زیادی بالا است. پیش از آغار بحث‌های جدید، بهتر است تا مروری بر جنگ تجاری چین و آمریکا داشته باشیم تا بهتر با یک جنگ تجاری آشنا شویم.

مروری کوتاه بر جنگ تجاری با چین

جنگ تجاری بین چین و آمریکا یکی از برجسته‌ترین رویداد‌های اقتصادی دهه گذشته است که پیامد‌های گسترده‌ای برای اقتصاد جهانی به همراه داشت. این جنگ که با اعمال تعرفه‌های تجاری از سوی دو کشور آغاز شد، به‌دلیل رقابت‌های سیاسی و اقتصادی و اختلافات عمیق درباره قواعد تجارت جهانی شکل گرفت. آمریکا که از کسری تجاری بالا با چین و سیاست‌های اقتصادی این کشور نگران بود، در سال ۲۰۱۸ دولت ترامپ را وادار به اعمال تعرفه‌هایی سنگین بر واردات کالا‌های چینی کرد. دولت ترامپ چین را به سرقت مالکیت فکری و رفتار‌های غیرمنصفانه در تجارت متهم کرد. در واکنش، چین نیز تعرفه‌های متقابلی بر کالا‌های آمریکایی وضع کرد و این روند به یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار تبدیل شد.

تعرفه‌های اعمال‌شده از سوی آمریکا، ابتدا کالا‌هایی به ارزش ۵۰ میلیارد دلار را هدف قرار داد و به‌تدریج به بخش‌های بیشتری از تجارت دوجانبه گسترش یافت. چین نیز در پاسخ، تعرفه‌های گسترده‌ای بر کالا‌های وارداتی از آمریکا، به‌ویژه محصولات کشاورزی و انرژی، اعمال کرد. این تعرفه‌ها تأثیرات عمیقی بر اقتصاد هر دو کشور داشت. در آمریکا، قیمت کالا‌های مصرفی افزایش یافت و کشاورزان، به‌ویژه تولیدکنندگان سویا، به‌شدت آسیب دیدند. از سوی دیگر، اقتصاد چین نیز که پیش‌تر رشد‌های چشمگیری را تجربه کرده بود، به دلیل کاهش صادرات به بازار آمریکا تحت فشار قرار گرفت.

این جنگ تجاری نه‌تنها به اقتصاد دو کشور بلکه به زنجیره تأمین جهانی نیز آسیب رساند. بسیاری از شرکت‌های چندملیتی مجبور شدند زنجیره تأمین خود را تغییر دهند یا فعالیت‌های خود را به کشور‌های دیگر منتقل کنند. همچنین کاهش اعتماد در بازار‌های جهانی و افت رشد تجارت بین‌المللی از دیگر پیامد‌های این تنش بود. اقتصاد جهان در این دوره شاهد افزایش بی‌ثباتی و کاهش رشد بود، چرا که دو اقتصاد بزرگ دنیا در یک رقابت بی‌پایان گرفتار شده بودند.

در سال ۲۰۲۰، دو کشور به توافقی موسوم به فاز اول دست یافتند که طی آن چین تعهد کرد حجم بیشتری از کالا‌ها و خدمات آمریکایی را خریداری کند و در مقابل، آمریکا بخشی از تعرفه‌ها را کاهش داد. اما این توافق تنها بخش کوچکی از اختلافات را حل کرد و مسائل اصلی مانند مالکیت فکری و حمایت‌های دولتی چین همچنان به قوت خود باقی ماند.

این جنگ تجاری نشان داد که روابط اقتصادی بین‌المللی تا چه اندازه به سیاست‌های داخلی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی وابسته است. پیامد‌های آن زنگ خطری برای سایر کشور‌ها بود که وابستگی بیش‌ازحد به اقتصاد‌های بزرگ می‌تواند چه آسیب‌هایی به دنبال داشته باشد. با وجود کاهش تنش‌ها در سال‌های اخیر، این رقابت اقتصادی همچنان ادامه دارد و به یکی از عوامل تعیین‌کننده در شکل‌دهی به نظم اقتصادی جهان تبدیل شده است. حال ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید نگرانی‌ها را نه تنها در مورد شدت گرفتن جنگ تجاری با چین، بلکه در مورد وقوع یک جنگ جهانی تجاری افزایش داده است.

جنگ تجاری، شمشیر دو لبه ترامپ برای آمریکایی‌ها و سایر دنیا

حتی پیش از ورود به کاخ سفید، دونالد ترامپ اولین گام‌های یک جنگ تجاری جدید را برداشته است. در ۲۵ نوامبر، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که تعرفه‌ای اضافی به میزان ۱۰ درصد بر کالا‌های چینی اعمال خواهد کرد. اما شوک بزرگ‌تر اعلام تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر کالا‌های کانادا و مکزیک بود که پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید اجرایی می‌شد. ترامپ با لحنی محکم تأکید کرد این تعرفه‌ها تا زمانی که این دو کشور مانع ورود غیرقانونی مواد مخدر و مهاجران به آمریکا نشوند، باقی خواهد ماند. در واقع ترامپ همانند گذشته

از تعرفه‌های تجاری به عنوان یک سلاح برای اعمال قدرت سیاسی استفاده می‌کند. البته باید توجه داشت این بار ترامپ از قبل قدرت بیشتری در آمریکا دارد که این مسئله خطرات بیشتری هم برای آمریکایی‌ها دارد و هم برای سایر کشور‌های دنیا خطرناک است.

نشریه اکونومیست ادعا می‌کند که اگر تعرفه‌های مورد نظر ترامپ اعمال شوند، بیشترین آسیب را مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهند دید. زنجیره تأمین در آمریکای شمالی یکپارچه است و سال گذشته کالا‌هایی به ارزش نزدیک به ۱ تریلیون دلار از مرز‌های شمالی و جنوبی ایالات متحده عبور کردند. نیمی از میوه‌ها و سبزیجات مصرفی آمریکا از دو کشور همسایه تأمین می‌شود. همچنین، بیش از نیمی از وانت‌های فروخته‌شده توسط جنرال موتورز و استلانتیس در آمریکا در کانادا یا مکزیک تولید می‌شوند؛ همین موضوع باعث شد قیمت سهام این دو شرکت به ترتیب ۹ درصد و ۵ درصد کاهش یابد. (استلانتیس بزرگ‌ترین سهامدار شرکت مادر نشریه اکونومیست است.) گلدمن ساکس پیش‌بینی می‌کند که این تعرفه‌ها می‌توانند قیمت‌های مصرفی اساسی (به‌جز مواد غذایی و انرژی) را تا ۰.۹ درصد افزایش دهند. تمام اینها مواردی هستند که دست و پای ترامپ را برای برافروختن آتش جنگ‌های تجاری در دور اول ریاست جمهوری بسته بود. با این حال، با توجه به قدرت بیشتری که ترامپ در آمریکا دارد، ممکن است از عواقب داخلی تصمیمات خود صرفه نظر کرده و تعرفه‌های مورد نظر خود را بدون توجه به

هیچ کس دقیقاً نمی‌داند ترامپ تا چه حد تعرفه‌ها را به‌عنوان ابزار مذاکره می‌بیند یا تا چه حد قصد دارد از تجارت دوری کند. شاید با توجه به عواقب اقتصادی بسیار بالای تعرفه‌ها برای اقتصاد آمریکا، بتوان تهدیدات ترامپ را صرفاً به‌عنوان یک نمایش برای کسب اهرم فشار تلقی کرد. او قبلا برخورد‌های مشابهی داشته است که در آن از تعرفه‌ها تنها به عنوان تهدید استفاده کرده است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۹، او تهدید کرد که بر تمام کالا‌های مکزیکی تعرفه ۲۵ درصدی اعمال می‌کند، اما وقتی مکزیک و آمریکا به توافقی در زمینه مرز‌ها رسیدند، هیچ اقدامی نکرد. در طول دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، کابینه او و بازار سهام که ترامپ آن را به‌عنوان سنجه‌ای از تأیید عمومی می‌دید، تمایلات حمایت‌گرایانه‌اش را کنترل کردند.

این بار نیز ممکن است ترامپ شور و اشتیاق مرکانتیلیستی خود را مهار کند. او ظاهراً در انتخاب تیم سیاست‌گذاری اقتصادی‌اش دقت زیادی به خرج داده تا از آسیب به بازار سهام پس از انتخابات جلوگیری کند. اسکات بسنِت، مدیر یک صندوق سرمایه‌گذاری که گزینه ترامپ برای وزارت خزانه‌داری است، و هاوارد لوتنیک، دیگر سرمایه‌گذاری که به‌عنوان وزیر بازرگانی انتخاب شده، اعلام کرده‌اند که تعرفه‌ها ابزاری برای مذاکره هستند، برخلاف برخی از افراد نزدیک به ترامپ که از نظر ایدئولوژیکی با تجارت مخالف‌اند.

یک عامل بازدارنده دیگر می‌تواند ترس از تورم ناشی از تعرفه‌ها باشد. تجربه آمریکایی‌ها از بیشترین افزایش قیمت در ۴۰ سال اخیر به شکست کارزار انتخاباتی کامالا هریس کمک کرد. ترامپ ممکن است نخواهد به‌عنوان معمار افزایش قیمت‌ها، از آووکادوی صبحانه آمریکایی‌ها گرفته تا وانت‌های جدیدشان، دیده شود.

با این حال، مشکل اینجاست که نمی‌توان روی این کنترل حساب کرد. ترامپ ممکن است همچنان به دنبال بازطراحی نظام تجارت جهانی از طریق تعرفه‌های سنگین‌تر و گسترده‌تر باشد. بسنِت و لوتنیک به همراه جیمیسون گریر، نماینده تجاری جدید ترامپ که دیدگاهی سخت‌گیرانه‌تر دارد، به این تیم پیوسته‌اند. اگرچه ترامپ در دوره اول خود محدودیت‌هایی داشت، او همچنان موفق شد برخی تعرفه‌ها را بر کالا‌های چین و اروپا اعمال کند.

علاوه بر این، اگر ترامپ به طور مداوم از تهدید تعرفه‌ها برای وادار کردن کشور‌ها به انجام خواسته‌هایش استفاده کند، این تهدید‌ها می‌توانند از کنترل خارج شوند. مکزیک نسبت به تلافی هشدار داده است. هرچه تهدید تعرفه‌ها بیشتر تکرار شود، خطر اشتباه محاسباتی افزایش می‌یابد. اگر این تهدید‌ها هرگز عملی نشوند، قدرت خود را از دست خواهند داد و در نهایت، ترامپ مجبور خواهد شد ثابت کند که به گفته‌هایش عمل می‌کند.

در تهدیدی دیگر، ترامپ اعلام کرده است که ممکن است تعرفه‌هایی صد در صدی بر روی کالا‌های کشور‌های عضو بریکس وضع کند. این مسئله تنش‌های تجاری در سرتاسر دنیا را تا حد بسیار زیادی افزایش می‌دهد. در صورتی که بخش قابل توجهی از رقبای تجاری ترامپ با هم تبانی کرده و اقدامات تلافی جویانه انجام دهند، ممکن است شاهد یک جنگ جهانی تجاری باشیم. البته باید توجه داشت وقوع این اتفاق می‌تواند عواقب بسیار بدی برای تمام مصرف‌کنندگان و کشور‌ها در سرتاسر دنیا داشته باشد. چراکه تعرفه‌های تجاری در نهایت به افزایش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان منجر می‌شود. همچنین شرکت‌های فعال در حوزه صادرات بسیاری از بازار‌های خود را از دست می‌دهند که این مسئله می‌تواند تولید محصولات مرتبط را تهدید کرده و به صورت کلی منجر به کاهش رشد اقتصادی در سرتاسر دنیا شود.

اقتصاد دانان استدلال می‌کنند؛ زنجیره‌های تامین مختل شده و کسب‌وکارها با افزایش هزینه‌ها مواجه خواهند شد. مساله‌ای که منجر به افزایش کلی قیمت‌ها خواهدشد. از طرفی هر دو کشور مکزیک و کانادا به‌شدت به واردات و صادرات وابسته هستند(رقمی در حدود ۷۰‌درصد از تولید ناخالص داخلی)، چین تنها ۳۷‌درصد از اقتصاد خود را به تجارت وابسته کرده و با تلاش برای افزایش اتکا به تولید داخلی، کمتر آسیب‌‌‌‌‌پذیر شده‌است. تعرفه‌‌‌‌‌ها اساسا مالیات‌‌‌‌‌هایی هستند که بر کالاهای وارداتی از کشورهای دیگر وضع می‌شوند. برخلاف تعرفه‌هایی که قبلا در دوره بایدن وضع شده بود که صنایعی مانند نیمه‌‌‌‌‌رساناها و پنل‌‌‌‌‌های خورشیدی را هدف قرار می‌داد، تعرفه‌های پیشنهادی ترامپ گسترده هستند و دامنه وسیعی از محصولات و شرکای تجاری را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. حرکت ترامپ نشانه‌‌‌‌‌ای از یک بازی قدرت است که هدف آن تقویت سلطه ایالات‌متحده در روابط تجاری جهانی است.

در مقیاس خرد تعرفه‌‌‌‌‌ها می‌توانند منجر به افزایش هزینه‌ها برای مصرف‌کنندگان آمریکایی شوند، این مساله به‌ویژه در مورد کالاهایی مانند خودروها، الکترونیک و مواد اولیه مصداق دارد. از طرف دیگر با توجه به اینکه کانادا بیش از ۵۲‌درصد از واردات نفتی ایالات‌متحده را تامین می‌کند، قیمت نفت نیز ممکن است افزایش یابد. همچنین با ایجاد موانع جدید برای صادرات صنایع کانادایی به ایالات‌متحده که می‌تواند به از دست‌دادن شغل در بخش‌های وابسته به صادرات منجر شود، عدم‌قطعیت اقتصادی ممکن است افزایش یابد.

در مقیاس کلان درحالی‌که تجارت ۶۷‌درصد از تولید ناخالص داخلی کانادا، ۷۳‌درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک و ۳۷‌درصد از تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل می‌دهد، تنها ۲۴‌درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات‌متحده مربوط به بخش تجارت است؛ این امر نشان‌دهنده یک مزیت استراتژیک برای ایالات‌متحده در مذاکرات است. البته کمتر از ۲۴ ساعت پس از رسمی‌شدن تصمیم ترامپ، کانادا با وضع تعرفه‌های متقابل‌با نرخ ۲۵‌درصد بر روی کالاهایی به ارزش ۱۵۵‌میلیارد دلار کانادا واکنش نشان‌داد. این مساله نشان‌دهنده یک جنگ تجاری به‌جای یک اختلاف موقتی است. اگر ایالات‌متحده تنش را کاهش ندهد، مکزیک ممکن است با اقدامات تلافی‌‌‌‌‌جویانه خود واکنش نشان دهد. اتفاقی که روابط تجاری و اتحادهای آمریکای‌شمالی را بیشتر تحت‌فشار قرار می‌دهد. نوع واکنش چین اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چین از اهرم‌‌‌‌‌های اقتصادی بیشتری برخوردار است و ممکن است به شیوه‌‌‌‌‌هایی تلافی کند که به‌طور مستقیم صنایع فناوری، هوش‌مصنوعی و نیمه‌‌‌‌‌رساناهای ایالات‌متحده را تحت‌تاثیر قرار دهد

اینکه آیا این تعرفه‌‌‌‌‌ها یک مانور استراتژیک هستند یا یک سیاست کوته‌‌‌‌‌بینانه، در نهایت به نحوه واکنش شرکای تجاری، به‌ویژه چین، بستگی دارد. اگر ایالات‌متحده بتواند زنجیره‌های تامین خود را بیش از پیش متنوع کند، این سیاست ممکن است یک گام به جلو باشد، با این‌حال در کوتاه‌مدت، این مصرف‌کنندگان آمریکایی هستند که‌بار مالی را به دوش خواهند کشید. در این راستا مری لاولی، پژوهشگر ارشد در موسسه اقتصاد بین‌المللی پیترسون، در مصاحبه‌‌‌‌‌ای با سی‌‌‌‌‌ان‌‌‌‌‌ان گفت: «این یک قمار بزرگ است. این سیاستی است که می‌تواند اقتصاد را کند و تورم را افزایش دهد. سیاست جدید شاید بزرگ‌‌‌‌‌ترین گل به خودی باشد.» روزنامه وال‌استریت‌ژورنال نیز در سرمقاله خود به تندی به این سیاست تاخت و آن را «احمقانه‌‌‌‌‌ترین جنگ تجاری تاریخ» نامید. نویسنده این سرمقاله استدلال می‌کند که توجیه ترامپ برای یک «حمله اقتصادی» به کانادا و مکزیک «بی‌‌‌‌‌معنی» است و هشدار داد؛ این استراتژی می‌تواند به فاجعه ختم شود.اما در طرف دیگر، ترامپ و متحدانش، تعرفه‌‌‌‌‌ها را ابزاری قدرتمند برای اعمال فشار بر شرکا و متحدان آمریکا می‌دانند‌ تا از طریق آن نظرات خود را به کرسی بنشانند، بااین‌حال ترامپ استدلال می‌کند که اعمال تعرفه‌‌‌‌‌ها برای رسیدگی به مسائل استراتژیک آمریکا، نظیر کسری تجاری، مهاجرت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر، ضروری است.

تعرفه ها پیامدهای اقتصادی جهانی

شرکت خدمات مالی مورگان استنلی، در گزارشی با عنوان «تعرفه‌‌‌‌‌ها: پیامدهای اقتصادی و استراتژیک جهانی» به بررسی اثرات داخلی و جهانی، اعمال تعرفه‌های جدید پرداخته است. این گزارش تعرفه‌‌‌‌‌ها را شوک‌‌‌‌‌ منفی عرضه می‌داند که مانند افزایش قیمت نفت، با ماهیت تورمی که دارد، رشد اقتصادی را با کندی مواجه می‌کند اگرچه سهم کالاهای مصرفی وارداتی طی سال‌های اخیر در آمریکا کاهش‌یافته و سهم واردات از چین نیز کمتر شده‌است، اما مصرف در ایالات‌متحده همچنان وابسته به تجارت‌جهانی است و تعرفه‌های سنگین می‌تواند تاثیر قابل‌توجهی بر هزینه‌های مصرف‌کنندگان داشته‌باشد.

اثر تعرفه بر مصرف‌کننده

گزارش مورگان‌استنلی تاکید دارد؛ اعمال این تعرفه‌های جدید از چند جنبه بر اقتصاد ایالات‌متحده تاثیرگذار خواهد بود. افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها منجر به افزایش قیمت کالاهای وارداتی در آمریکا می‌شود. همچنین تعرفه بر کالاهای واسطه تولید، هزینه‌های تولید داخلی را افزایش می‌دهد. این عوامل در نهایت باعث رشد شاخص هزینه‌های مصرف شخصی(PCE) خواهند شد. همچنین با بالاگرفتن درگیری تجاری بین ایالات‌متحده و سایر شرکای تجاری، رشد اقتصادی جهان کندتر و نگرانی از رکود جهانی افزایش خواهد یافت. انتظار می‌رود با افزایش قیمت کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای و همچنین افزایش نااطمینانی در سیاست‌های تجاری، مصرف واقعی و سرمایه‌گذاری کاهش پیدا‌‌‌‌‌کند، در نتیجه این فرآیند احتمالا رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا کندتر خواهدشد. در این شرایط مصرف‌کنندگان ممکن است کالاهای

مشمول تعرفه را با گزینه‌‌‌‌‌های ارزان‌تر جایگزین کنند، اما در کوتاه‌مدت، گزینه‌‌‌‌‌های زیادی برای مقابله با تغییرات گسترده وجود نخواهد داشت.

تجربه افزایش نرخ تعرفه بر ماشین لباسشویی در سال‌۲۰۱۸ نشان‌داده که قیمت‌ها بسیار سریع تغییر می‌کنند. همچنین برابری افزایش قیمت، با نرخ تعرفه(۲۰‌درصد)، در آن دوره نشان‌دهنده این نکته است که هزینه‌های ناشی از اعمال تعرفه، وابسته به کشش قیمتی تقاضا، در نهایت به مصرف‌کننده منتقل می‌شود. با فرض انتقال کامل افزایش قیمت ناشی از تعرفه‌‌‌‌‌ها، اگر تقاضای مصرف‌کننده کاملا بی‌‌‌‌‌کشش باشد، تاثیری بر مصرف واقعی نخواهد داشت و مصرف اسمی به میزان افزایش قیمت‌ها تنظیم خواهدشد، در مقابل در صورتی‌که تقاضا کشش‌‌‌‌‌پذیر باشد، مصرف‌کنندگان سعی می‌کنند مصرف اسمی خود را ثابت نگه دارند، بنابراین‌ مصرف واقعی آنها به همان میزان که قیمت‌ها افزایش می‌یابند، کاهش خواهد یافت. این گزارش در زمان انتشار، با فرض اعمال تعرفه ۶۰‌درصدی بر ۱۸۴‌میلیارد دلار واردات از چین و ۱۰‌درصدی بر ۱.۳تریلیون دلار واردات از سایر کشورها، افزایش قیمت‌ها را به‌‌‌‌‌طور متوسط ۰.۹‌درصد‌ برآورد کرده‌است.همچنین اعمال تعرفه‌‌‌‌‌ها با شوک منفی به تقاضا، باعث کاهش تولید، کاهش اشتغال و افت درآمد نیروی کار خواهدشد. مساله‌ای که به‌صورت اثر جانبی در کنار عدم‌قطعیت در سیاست‌های تجاری، تقاضا را بیش از برآوردهای کمّی گزارش کاهش خواهد داد.

تاثیر افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها بر سرمایه‌گذاران

افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها بر واردات تجهیزات و کالاهای سرمایه‌ای تاثیر قابل‌توجهی بر سرمایه‌گذاری تجاری خواهد گذاشت. گزارش مورگان‌استنلی به بررسی اثرات افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها بر سرمایه‌گذاری ثابت، تجهیزات و ساخت‌‌‌‌‌وساز پرداخته و نتایج برآوردهای انجام‌شده را ارائه داده‌است. افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها تاثیر قابل‌توجهی بر سرمایه‌گذاری در حوزه تجارت دارد و می‌تواند موجب کاهش سرمایه‌گذاری واقعی شود. افزایش قیمت تجهیزات وارداتی و کاهش رقابت، هزینه‌های تولید داخلی آمریکا را بالا می‌برد و در نتیجه این تغییر، قیمت‌ تجهیزات تولید داخل نیز افزایش می‌‌‌‌‌یابد. این افزایش هزینه‌ها باعث کاهش تمایل بنگاه‌ها به سرمایه‌گذاری در تجهیزات جدید شده و به‌طور کلی منجر به کاهش سرمایه‌گذاری ثابت می‌شود.

با توجه به برآوردهایی که بر اساس سناریوی انتخابی گزارش استنلی بیان شده‌است، افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها بر کالاهای سرمایه‌ای، می‌تواند موجب رشد ۱۷.۵درصدی قیمت تجهیزات وارداتی شود، در نتیجه هزینه تولید تجهیزات داخلی نیز به میزان ۸.۸درصد افزایش خواهد یافت. با درنظرگرفتن این عوامل و کاهش سرمایه‌گذاری ناشی از عدم‌اطمینان در سیاست‌های تجاری، انتظار می‌رود که سرمایه‌گذاری ثابت واقعی کاهش پیدا کند. این کاهش شامل افت محسوس، سرمایه‌گذاری در تجهیزات و کاهش جزئی در بخش سازه‌‌‌‌‌ها است. در سه دهه‌گذشته، افزایش پایدار قیمت کالاهای سرمایه‌ای در آمریکا اتفاق نادری بوده‌است، اما از سال‌۲۰۲۱ تاکنون، روند افزایش قیمت در این بخش مشهود بوده‌است. در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، قیمت تجهیزات

به ترتیب ۶ و ۴‌درصد افزایش‌یافته‌است. تفاوت اصلی شرایط فعلی با سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ این است که به‌جای افزایش نرخ بهره و نگرانی‌های رشد اقتصادی، این‌بار تعرفه‌های جدید و نااطمینانی‌‌‌‌‌های ناشی از سیاست‌های تجاری نقش اصلی را ایفا می‌کنند. پیش‌بینی می‌شود که این وضعیت منجر به ضعف بیشتر در سرمایه‌گذاری تجاری شود.

بازار جهانی ارز

سیاست تجاری ایالات‌متحده نقش مهمی در تغییر نرخ‌های ارز ایفا می‌کند. تحلیل‌ها نشان می‌دهند که به دلیل تعرفه‌های ترامپ، دلار در‌برابر ارزهایی همچون یوآن چین که به‌طور مستقیم تحت‌تاثیر تعرفه‌‌‌‌‌ها قرار داشتند، تقویت شد، با این وجود دلار در‌برابر ارزهایی مانند یورو، ین ژاپن و فرانک سوئیس تضعیف شد. این عملکرد دوگانه دلار در دور جدید سیاست تجاری ایالات‌متحده، می‌تواند ادامه داشته‌باشد. گزارش مورگان استنلی، از چندین منظر به تاثیر سیاست تجاری ایالات‌متحده بر دلار پرداخته است. این گزارش ابتدا به تاثیرات منفی بر انتظارات رشد اقتصادی و تورم ایالات‌متحده اشاره دارد. تعرفه‌‌‌‌‌ها می‌توانند صادرات را کاهش و هزینه‌های تولید را افزایش دهند. پدیده‌ای که منجر به کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم در داخل ایالات‌متحده خواهدشد.

در سوی دیگر، تعرفه‌‌‌‌‌ها ممکن است از طریق کاهش رشد جهانی تاثیر مثبتی بر دلار داشته‌باشند. این کاهش رشد در کشورهای وابسته به صادرات به ایالات‌متحده می‌تواند باعث تقویت دلار شود. همان‌طور که تجربه نشان‌داده‌است، این روند می‌تواند باعث تورم در کشورهای دیگر شود؛ به‌ویژه اگر تعرفه‌‌‌‌‌ها بر کالاهای ایالات‌متحده اعمال شود. در نهایت، سیاست‌های پولی کشورهای خارجی به‌ویژه در بازارهای نوظهور ممکن است با توجه به تقویت دلار و نگرانی‌های سرمایه‌گذاران در مورد رشد، منجر به تضعیف ارزهای محلی در‌برابر دلار شود. این مساله می‌تواند‌ بانک‌های مرکزی را در به‌کارگیری سیاست‌های پولی محتاط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر کند.

به‌طور کلی، افزایش تعرفه‌‌‌‌‌ها می‌تواند به کاهش انتظارات رشد اقتصادی در داخل و خارج از ایالات‌متحده منجر شود، اما تاثیرات تعرفه‌‌‌‌‌ها بیشتر کشورهای دیگر را هدف قرار می‌دهد، در نتیجه سیاست پولی بانک‌های مرکزی سایر کشورها بیشتر از فدرال‌رزرو ایالات‌متحده مورد‌توجه خواهد بود. در سطح ژئوپلیتیک، تقابل‌تجاری جدید ممکن است ریسک‌هایی را برای روابط سیاسی و نظامی ایالات‌متحده با کشورهای مختلف ایجاد کند. این تحولات می‌تواند تهدیدی برای اتحادهای کلیدی ایالات‌متحده و به‌تبع آن تقویت دلار باشد.

دیدگاهتان را بنویسید