مقاومت منطقه، ریشه در باورهای عمیق ملتها دارد و غرب هرگز نمیتواند با ابزارهای رسانهای و جنگ ادراکی، اشغالگری و سلطه خود بر منطقه را تثبیت کند.
منطقه غرب آسیا همچنان مرکز اصلی تحولات ژئوپلیتیک جهانی است. جنگهای چندبعدی علیه سوریه توسط غرب و متحدان منطقهای آن نهتنها بر این کشور، بلکه بر کل منطقه و حتی نظام بینالملل تأثیر گذاشته است. در این میان، جنگ ادراکی بهعنوان ابزاری مهم در کنار جنگ نظامی و اقتصادی به کار گرفته شده و اهدافی فراتر از مرزهای سوریه را دنبال میکند. بررسی ابعاد و زوایای جنگ ادراکی که غرب و رسانه های همسو برای پشتیبانی از رویکردهای سیاسی و امنیتی نظام سلطه در سوریه پیگیری می کنند به درک بهتر از تحولات میدانی و دیپلماتیک جاری در این کشور کمک خواهد کرد
هراسافکنی و تثبیت اشغالگری
غرب و رژیم صهیونیستی با ایجاد فضای ترس و ارعاب، تلاش دارند تا ملتها و دولتهای منطقه را به پذیرش اشغالگری و سلطهگری وادار کنند. ادعاهای مربوط به بازگشت قدرت داعش در سوریه و تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران بخشی از این تلاشهاست. این هراسافکنی در تلاش است تا جنایات و اشغالگری را توجیه کند و با سفید نمایی گروههایی مسلحی که هنوز در فهرست تروریستی سازمان ملل و بسیاری از کشورهای دیگر قرار دارند زمینه برای ایجاد نظم استبدادی موردنظر غرب در سوریه فراهم سازد.
اختلافافکنی و تفرقهسازی
غرب همواره از ابزار اختلافافکنی میان ملتها و جریانهای منطقهای برای پیش برد اهداف خود استفاده کرده است. بهروزرسانی سناریوهای اختلافبرانگیز مانند تقابل عرب و عجم، شیعه و سنی، و بزرگنمایی نقش نیرویهای نیابتی بهعنوان عامل بحرانها، بخشی از این رویکرد است. هدف اصلی این رویکرد، تضعیف جبهه مقاومت و تقویت چهرههای وابسته به غرب همچون تروریستهای تحریرالشام است.
یأسآفرینی و ارزشزدایی از مقاومت
دشمنان و بدخواهان ملت های منطقه با جنگ رسانهای و تبلیغاتی بهدنبال القای ناامیدی میان ملتها و دولت هستند. تلاش برای ارایه تصویری شکست خورده از جبهه مقاومت و ادراک سازی در مورد سازش با رژیم صهیونیستی بهعنوان تنها راهحل، در کنار تحریف دستاوردهای مقاومت و نمایش چهرهای وارونه از آن، بخش دیگری از این جنگ شناختی است. رسانههای غربی در این جنگ، نقش پیادهنظام را ایفا کرده و با استفاده از انحصار روایت، چهرهای مخدوش از مقاومت ترسیم میکنند.
مقاومت؛ چالش اصلی غرب
غرب در این جنگ ادراکی سعی دارد ماهیت ایمانمحور و مردمی مقاومت را نادیده بگیرد. از حزبالله لبنان و حماس گرفته تا مقاومت یمن و عراق، این گروهها بر اساس باورهای عمیق و اعتقادات مردمی شکل گرفتهاند. همچنین غرب قصد دارد با وارونه جلوه دادن واقعیتها، توان واکنشی ایران نسبت به شرارتهای رژیم صهیونیستی را وابسته به اقدامات نیروی نیابتی جلوه دهد. این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران بارها نشان داده که توان پاسخگویی مستقیم به تهدیدات را داراست و نیازی به نیروهای نیابتی ندارد.
پویایی مقاومت و شکست روایتهای غرب
تحولات اخیر در غزه، لبنان، یمن و عراق نشاندهنده ناکامی غرب در تضعیف جبهه مقاومت است. شکست رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهدافش در غزه و لاجرم بودن از پذیرش آتشبس، اقدامات مقتدرانه یمن علیه متجاوزان و حملات موفق مقاومت عراق بر علیه رژیم صهیونیستی، گواهی بر پویایی و تحرک مقاومت است.
غرب هرگز نمیتواند با ابزارهای رسانهای و جنگ ادراکی، اشغالگری و سلطه خود بر منطقه را تثبیت کند. مقاومت منطقه، ریشه در باورهای عمیق ملتها دارد و روند تحولات نشان میدهد که آینده منطقه روشنتر از گذشته خواهد بود. بیداری ملتها و شکلگیری هستههای جدید مقاومت، نقشههای غرب را خنثی خواهد کرد و نظام سلطه را به چالش خواهد کشید.