چرا مذاکره با آمریکا مشکلی را حل نمی کند؟!

یکی از سوالاتی که طی چند سال اخیر فکر و ذهن بخش قابل توجهی از افکار عمومی جامعه را به خود مشغول کرده این سوال است که چرا رهبر انقلاب موافق مذاکره با آمریکا نیستند و این مسئله سبب شده تا این تدبیر به معنای مخالفت ایشان با تعامل با سایر کشورها تلقی شود.

 

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب نه‌تنها مخالف تعامل با سایر کشورها نیستند، بلکه همواره بر ضرورت ارتباط با دیگران به‌خصوص کشورهای همسایه و حتی مذاکره عادلانه مبتنی بر منافع و احترام متقابل با دیگران تأکید داشته‌اند، اما فلسفه مخالفت ایشان با آمریکا تجارب تلخ بدعهدی‌ها و خیانت‌هایی است که خروج از برجام و عدم اجرای تعهدات مندرج در این توافقنامه از سوی یانکی‌ها یکی از آخرین آنهاست.

 

بحث بر سر این است که به تعبیر ولی امر مسلمین، با نگاه خوشبینانه منظور آنها از مذاکره این ‌است که در گام نخست باید فتیله صنعت هسته‌ای را به شدت پایین بکشید و در گام بعد باید تسلیحات خودتان را زمین بگذارید و خلع سلاح شوید و حمایت از جبهه مقاومت را نیز تعطیل کنید تا امکان مذاکرات بعدی فراهم شود، که بدیهی است هدف آنها از بیان چنین خواسته‌هایی تضعیف قدرت نظامی و زمینه‌سازی برای تحمیل برجام‌های دیگر و سایر خواسته‌هایشان در مراحل بعدی مذاکره است.

 

باز هم با نگاه خوشبینانه ممکن است بعد از قبول و اجرای گام اول و دوم بخشی از دارایی‌های متعلق به ما را که طی سنوات مختلف به بهانه‌های واهی مصادره کرده‌اند (دزدیده‌اند) و حقوقی که از ما سلب کرده‌اند را به عنوان امتیاز به ما باز گردانند که قطعاً این نوع مذاکره نمی‌تواند یک معامله عادلانه مبتنی بر منافع و احترام متقابل باشد و هیچ سنخیتی با بازی بُرد بُرد که قبلاً برخی مدعی آن بودند، نخواهد داشت.

 

بنابراین اگر هم قرار باشد مذاکره‌ای صورت بگیرد ما باید تمامی خواسته‌های به‌حق خودمان را از جمله: خروج فوری آمریکا از منطقه، اجتناب از دخالت در امور داخلی ایران و سایر کشورهای منطقه، خودداری از نسبت دادن مجدد اتهامات واهی در آینده، احتراز از حمایت از رژیم صهیونیستی و سایر گروه‌های معاند داخلی و خارجی، تحویل پناهندگان مجرم و محارب، اخراج معاندین و جنایتکاران ایرانی از جمله منافقین از کشورهایشان، استرداد تمامی اموال مصادره شده با زیان ناشی از حبس دارائی‌ها، رفع تمام تحریم‌ها و امتناع از تکرار مجدد آنها، پرداخت خسارت ناشی از تحریم‌های ظالمانه، پرداخت کامل دیه همه قربانیان جنایت‌ها و خصومت‌های قبلی، تحویل قاتلان (تروریست‌ها) دانشمندان و مسئولین و سایر شخصیت‌های ایرانی و عضو جبهه مقاومت و در نهایت عذرخواهی رسمی دولت‌های غربی بابت همه خیانت‌ها و دشمنی‌هایی که در گذشته دور و نزدیک مرتکب شده‌اند و امثال آن را در جریان مذاکرات احتمالی مطرح و مطالبه نماییم.

 

باز هم به فرض محال اگر قرار باشد ما به عنوان مثال صنعت هسته‌ای را تعطیل و یا تعدیل کنیم و یا سلاح‌هایمان (موشک‌ها و پهپادها) را زمین بگذاریم، یا اگر قرار باشد نظارت از تأسیسات هسته‌ای ما تشدید شود و به طور دائم ادامه داشته باشد و یا اگر قرار باشد ما کشورهای منطقه را ترک کنیم، باید تمام این موارد به‌خصوص خلع سلاح هسته‌ای در مورد خود آنها و به‌ویژه در مورد رژیم وحشی صهیونیستی که مبدأ و منشأ بروز همه شرارت‌ها و جنگ‌افروزی‌ها در منطقه و جهان هستند هم عملی شود.

 

طبیعی است که سردمداران متکبر و زیاده‌خواه غربی به انجام چنین تعهداتی تن نخواهند داد، چرا که اصولاً مستکبرین و سلطه‌گران اهل دادن امتیاز متقابل نیستند و لذا اصرارشان بر احیاء باب مذاکرات و بازگشت به برجام این نیست که از این بابت متضرر شده‌اند یا مثلاً صادقانه می‌خواهند امتیازی برای ما قائل شوند، بلکه اولاً اهرم دیگری برای افزایش فشارها و موضوع دیگری برای تحریم جمهوری اسلامی ایران ندارند و ثانیاً قصد دارند تا همان مقدار حق اندکی را هم که در این توافقنامه برای صنعت هسته‌ای ایران قائل شده‌اند و باعث به رسمیت شناخته‌شدن آن شده از ما سلب نمایند، چرا که حتی پس از امضای برجام و اجرای پیشاپیش تعهدات و بیش از آن توسط ایران، نه‌تنها به هیچ کدام از تعهداتشان عمل نکردند، بلکه هر روز به بهانه‌های مختلف تحریم‌ها را تشدید و بر حجم فشارها افزوده‌اند.

 

یادمان نرود که تجارب کشورهایی مانند لیبی، سوریه، افغانستان، مصر، سودان و ده‌ها کشور دیگر که سران آنها در برابر غرب زانو زدند و تسلیم شدند، نیز نشان می‌دهد که هزینه سازش به‌مراتب بیشتر از ایستادگی در برابر ظالمان و زورگویان است، همچنان که برخورد منفعلانه دولت‌های وقت ایران در جریان جنگ جهانی اول مرگ حدود 10 میلیون نفر و جنگ جهانی دوم نیز حدود 5 میلیون نفر از هموطنان را در پی داشت، در حالی‌که هشت سال ایستادگی مقتدرانه در مقابل رژیم بعثی عراق که همانند جنگ جهانی توسط ده ها کشور حمایت می‌شد در نهایت با شهادت حدود 200 هزار نفر و با پیروزی ایران اسلامی به پایان رسید.

 

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که حتی در صورت دستیابی به توافق احتمالی جدید نمی‌شود برای بهانه‌تراشی غربی‌ها در آینده حد و مرزی متصور شد، ضمن این‌که در حال حاضر حجم تحریم‌های ظالمانه و ناجوانمردانه آمریکا و سایر دولت‌های خبیث غربی‌ علیه ایران در حدی است که حتی اگر اجرای ترفند فریبکارانه مکانیزم ماشه توسط آنها عملیاتی شود، تأثیر چندانی در تبادلات مالی و شرایط اقتصادی ایران نخواهد داشت و اگر هم تأثیری داشته باشد بیشتر جنبه روانی دارد که قطعاً با اتخاذ تدابیر لازم و اقدام به‌موقع قابل پیشگیری است.

 

آخرین نکته این‌که مسئولین ما باید باور کنند همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها متذکر شده‌اند، تنها راه برای حل مسائل و رفع مشکلات کشور اتکاء به نیروهای درونزا است، همچنان‌که کشورهایی مانند؛ ژاپن و کره جنوبی بعد از جنگ جهانی و چین در چند دهه اخیر این نکته را اثبات کردند و بدیهی است که دستیابی به این هدف مستلزم برخورداری از اقتدار و امنیت باثبات است که در شرایط فعلی برای دستیابی به آن باید در اولویت اول قدرت نظامی و همزمان سایر مولفه‌های قدرت اعم از؛ علمی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به سرعت و با تمام توان تقویت شود.

دیدگاهتان را بنویسید