رسانههای فارسیزبان خارجی طی روزهای اخیر، با تلاشی مشترک و بیوقفه در قامت بازوی تبلیغاتی آنچه رهبر انقلاب «نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی» خواندند، اهداف روانی این نقشه را در چند محور متنوع اجرا کردند.
سرنگونی حکومت «بشار اسد» در سوریه با پیشروی سریع گروههای مختلف معارضان سوری که کمتر از دو هفته طول کشید، رخدادی بود که از دید بسیاری غیرقابلانتظار مینمود و چشم جهانیان و رسانهها را به خود خیره کرد.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در بیانات روز بیستویکم آذر ماه در دیدار هزاران نفر از اقشار مختلف مردم درباره تحولات منطقه تصریح داشتند: «دستگاه اطلاعاتی ما، از چند ماه قبل، گزارشهای هشداردهندهای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود.»
بخش مهمی از این بیانات، معطوف به تشریح ابعاد و زوایای «نقشهی مشترک آمریکایی و صهیونیستی» بود که «یک دولت همسایهی سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا کرده، الان هم ایفا میکند ــ این را همه میبینند ــ ولی عامل اصلی آنها هستند؛ عامل اصلی، توطئهگر اصلی، نقشهکش اصلی، اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. قرائنی داریم؛ این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمیگذارد.»
همچنان که رهبر معظم انقلاب اشاره کردند، اجرای این نقشه مشترک آمریکایی-صهیونیستی در اتاق عملیات معارضان سوری موسوم به «فتح المبین»، «جبهه مقاومت» را هدف قرار داد؛ جبههای که در راس آن جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و طی روزهای اخیر امتداد نقشه مذکور را میتوان در خطوط خبری رسانههای فارسیزبان خارجی به چشم دید.
رسانههای خارجی فارسیزبان هر یک بر مبنای سیاستها و از زاویه نگاه خود به این رخداد و پیامدهای آن در سطوح مختلف منطقهای و داخلی پرداختند که در ادامه مختصری از آن را میخوانیم. این گزارش، محتوای تولیدی رسانههای «بی بی سی فارسی»، «ایران اینترنشنال»، «رادیو فردا»، «دویچه وله فارسی»، «العربیه فارسی»، «رادیو زمانه»، «من و تو»، «ایندیپندنت فارسی»، «یورونیوز فارسی»، «صدای آمریکا» و «ایران وایر» را مبنای بررسی قرار داده است
تلاش برای تعمیم شکست حکومت اسد به ایران!
رسانههای بیگانه پس از پایان کار اسد در سوریه، آشکارا و بدون پردهپوشی ایران را هدف اصلی این تحولات دانستند. بی بی سی فارسی در یکی از تحلیلهایی که انتشار داد، تحولات اخیر را به قطاری تشبیه کرد و آورد: قطار چهارده ماه در راه بود. در هفتم اکتبر از غزه به حرکت درآمد و در اوایل سپتامبر ۲۰۲۴ به لبنان رسید و درست در روزی که آتشبس شکننده در آنجا برقرار شد، قطار در حلب بود. از آن زمان به بعد، طی پنج روز بدون اینکه با هیچ مانع مهمی روبرو شود به مقصد رسید.
«علی صدرزاده» تحلیلگر بی بی سی این پرسش را مطرح ساخته که «قطار چه زمانی به تهران میرسد؟ بار این قطار ستون و نیروی نظامی هم هست»!
حلقه مشترک ادعاها و نوشتههای تحلیلگران پای ثابت بی بی سی مانند «حبیب حسینی فرد» که این روزها در این رسانه انتشار مییابد این است که جمهوری اسلامی ایران و سیاست منطقهای تهران بازنده اصلی تحولات سوریه است و جبهه مقاومت ضربهای «جبرانناپذیر» را دریافت داشته چنان که «علی معموری» کارشناس بی بی سی مدعی شد: «برای ایران، از دست دادن اسد به معنای ضربهای شدید به شبکه قدرت منطقهای این کشور است که پیش از این با از دست دادن حماس و ضربات سنگین بر حزبالله آسیب دیده بود. این وضعیت ایران را مجبور به بازنگری در استراتژیهایش خواهد کرد.»
در همین ارتباط، بی دستاورد معرفی کردن هزینهکردهای چند ساله در سوریه از مهمترین محورها در رسانههای خارجی فارسیزبان است.
رادیو فردا آنچه را «شکستهای منطقهای ایران خواند» موجب قرار گرفتن در آماج انتقاد مخالفان در داخل و خارج از حکومت و به چالش کشیده شدن هسته سخت قدرت در ایران دانست.
رادیو فردا در این ارتباط آورد: ایران بعید است که بعد از درآمدن از شوک به بازخوانی و درسآموزی از سیاست شکستخورده منطقهای خود بنشیند و به این درک برسد که امنیت در عرصه داخلی امری نرمافزاری است و به نوع رابطه نرم و منعطف حکومت با مردم و مطالبات مختلف آنها برمیگردد.
در همین ارتباط برخی رسانهها تلاش کردند به مقایسه ایران و سوریه از زوایای مختلف بپردازند و در ذهن مخاطب قرینهسازی کنند. ایران وایر با مقایسه شاخصهای اقتصادی در ایران و سوریه، مدعی شد وضعیت اقتصادی ایران تفاوت زیادی با وضعیت سوریه جنگ زده طی ۱۳ سال گذشته ندارد. رادیو فردا هم با انتشار تصاویر و اخبار هولناک در مورد زندان صیدنایا، این زندان را اوین سوریه خواند. این رسانهها همچنین با اشاره به اظهارات مسئولان ایرانی در مورد اینکه اسد به توصیه ما برای گفت و گو با معارضان توجه نکرد، این مواضع را مبنای انتقاد قرار دادند.
هزینه و فایده تحولات سوریه برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای
بررسی هزینه و فایده تحولات سوریه برای بازیگران منطقهای از محورهای برجسته در این رسانهها است.
یورونیوز وضعیت بازیگران منطقه در پی تحولات سوریه را چنین تشریح کرد:
ایران: بازنده تحولات است. اکنون با از دست دادن شرکای راهبردی خود، در بهترین حالت به بازتعریف راهبرد امنیتی و موقعیت خود در منطقه نیاز دارد.
روسیه: شورشیان با روسیه متفاوت از ایران رفتار میکنند. جولانی در مسجد اموی بدون اشاره به روسیه به شدت به ایران حمله کرد. شورشیان سفارت ایران را در دمشق غارت کردند، ولی سفارت روسیه دست نخورده باقی ماند.
اسرائیل: نفوذ ایران و حزبالله در نزدیک مرزهای اسرائیل کم میشود، ولی نگرانی از پرشدن خلا قدرت توسط گروههای اسلامی افراطگرا همچنان پابرجاست.
ترکیه: این کشور پیروز تحولات و همچنین خشنود از تسهیل مسیر بازگرداندن مهاجران سوری ودر عین حال نگران قدرت گرفتن کردها است. با این حال اوضاع به سود ترکیه است. آنکارا از این پس اقتدار بیشتری بر همسایه جنوبی اعمال میکند که میتواند تقویت کننده جاهطلبیهای نوعثمانیگری اردوغان باشد.
اردن: این کشور دارای بلندترین مرزها با سوریه و نگران از تسری بیثباتی به داخل مرزهایش است.
آمریکا: خروج از منطقه در شرایط کنونی به ضعف آمریکا تلقی میشود و تداوم حضورش خطرات جدیدی برایش به همراه دارد.
حزبالله: اکنون باید با دولتی جدید در سوریه دست و پنجه نرم کند که رویکرد خصمانهای در قبال این گروه شیعی دارد. امکان انتقال سلاح از سوریه برایش به شدت محدود شده و از این پس مجبور است ذخایر تسلیحاتی خود را حفظ کند.
شبکه من و تو، ترکیه و اسرائیل را پیروز تحولات سوریه معرفی کرد: «ترکیه به دلیل وجهه پیروزی که در میان اسلامگرایان داخلی و نیروهای نوعثمانیگرا به دست آورد و اسرائیل به دلیل هدف قرار دادن مواضع ایران در سوریه». این رسانه مدعی شد در این میان، سختترین شکست را ایران متحمل شده است.
دویچه وله فارسی هم ایران را بازنده تحولات سوریه دانست و مدعی شد شکست ایران در سوریه ممکن است مشابه شکست شوروی در افغانستان باشد که پیامدهایش به مسکو رسید.
از سوی دیگر و در حالی که این رسانهها روی مساله ضربهپذیری حزب الله مانور میدهند، «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه با اشاره به توانمندیهای تسلیحاتی و تجهیزاتی مقاومت لبنان برای چند سال آینده تصریح داشته این طور نیست که با تحولات سوریه بگوییم حزبالله لبنان دچار ضعف خواهد شد.
گمانهزنی درباره آینده سوریه و نگرانی از اقدام حاکمان تازه علیه اسرائیل و کُردها
سمت و سوی تحولات سوریه و آینده نظام سیاسی این کشور هم مبنای گمانهزنی این رسانهها است.
دویچهوله فارسی با این پیشبینی که هیات تحریرالشام ممکن است به دنبال استقرار نظم سلفی در سوریه باشد، در مورد آینده اقلیتهای سیاسی کرد و مسیحی در این کشور ابزار نگرانی کرد. از نگاه این رسانه، نقشآفرینی ارتش ملی سوریه یا همان ارتش آزاد که با ترکیه ارتباط نزدیکی دارد، میتواند برای کردها مسالهساز باشد.
به باور تحلیلگر این رسانه، کردها در شمال و گروههای مخالف اسد در جنوب در کنار بازیگران منطقهای چون روسیه و ترکیه میتوانند تحولات آتی را تحت تاثیر قرار دهند. استقرار نیروهای اسلامگرا در سوریه از دید این رسانه برای اسرائیل هم ممکن است تهدیدزا باشد.
تبریک گفتن حماس به معارضان سوری هم از دید این رسانهها مورد توجه قرار گرفت ؛ رسانههایی که این اقدام را معنادار دانستند و به تحلیل آن پرداختند.
یورونیوز به اختلافات اعتقادی سوریه اسد با حماس پرداخت و نوشت: این مساله به ریشه اسلامگرای افراطی سنی حماس و شبه نظامیان پیروز در سوریه بازمیگردد. برداشت حماس از اسلام قرابت بیشتری با نسخهای از دین دارد که شبه نظامیان مسلح در سوریه از آن پیروی میکنند. این خوانش با رویکرد سلفی با نسخه شیعی مدنظر ایران و حزب الله متفاوت است.
به نوشته این رسانه، در نتیجه این اتفاق میتواند خطر بدی هم برای اسرائیل به شمار رود. چرا که این کشور هرچند حالا اطمینان دارد که در سوریه دیگر جایی برای ایران وجود نخواهد داشت که زنجیر محور مقاومت را متصل نگه دارد اما با این حال این نگرانی وجود دارد که محور جدیدی از مقابله با اسرائیل این بار از سوی اسلامگرایان افراطی سنی سلفی در سوریه شکل گیرد.
رادیو فردا هم نوشت: به رغم همهٔ اقدامات و حرفها و بیانیههای مثبتی که در مورد آیندهٔ سوریه و صلح و ثبات از سوی گروههای مخالف عنوان شده، هیچ تضمینی نیست که این کشور به شدت فقیرشده، با تنوع قومی و مذهبی، با انبوه شش میلیونی آوارگان ناشی از جنگ داخلی، با نبود تجربه و فرهنگ دمکراسی، با فرادستی گروههایی در مخالفان که به اسلامگرایی افراطی منتسب بودهاند و با تضاد و تقابل منافع کشورهای همسایه در این کشور، لزوماً به سوی صلح و آرامش و دمکراسی گام بردارد یا در این مسیر با چالشهای جدی روبرو نباشد.
در حالی این تحلیلها و گمانهزنیها ارائه میشود که تشریح روند آتی تحولات منطقه در بیانات دیروز رهبری در دیدار مردمی بخش مهمی از واقعیات در این زمینه را عیان میسازد. رهبری فرمودند: «در این میان آمریکا دنبال محکم کردن جای پای خود است اما زمان نشان خواهد داد که هیچ یک، به اهداف خود نمیرسند و بدون شک مناطق تصرفشده سوریه بدست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد.»
برجستهسازی ناکامی ایران و محور مقاومت با سقوط اسد
رسانههای خارجی فارسیزبان در «بزرگنمایی خسران ایران از سقوط اسد» همصدا بودند. ایران اینترنشنال با تعبیر سوریه به «ستون اصلی سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل»، سقوط اسد را موجب «تهدید موجودیت گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه» دانست. «مهرداد فرهمند» و «مهدی مهدوی آزاد» و «محسن سازگارا» در گفت و گو با ایران اینترنشنال چنین ادعایی را مطرح کردند.
«کامبیز غفوری» در گفت و گو با صدای آمریکا از عبارت «دومینوی سقوط متحدان جمهوری اسلامی ایران» استفاده کرد و مدعی شد سقوط اسد اولین سقوط متحدان ایران نیست و آخرین آن نیز نخواهد بود.
رسانههای سلطنتطلبی چون ایندیپندنت فارسی و من و تو هم در گفتوگو با کارشناسان خود در مورد آنچه «گذار از جمهوری اسلامی» و نقش بازماندگان پهلوی در آن خواندند، نظریهپردازی کردند. در این چارچوب «رضا پهلوی»، چهرهای «ملی» و زمان کنونی، بهترین فرصت برای وارد کردن «ضربه نهایی» به جمهوری اسلامی ایران معرفی شد!
العربیه فارسی مدعی شد این نه تنها یک شکست ژئوپلتیک و استراتژیک بزرگ برای ایران است، بلکه به عنوان کاتالیزوری برای تغییرات داخلی برای ایران عمل خواهد کرد.
یورونیوز با نگاهی مضیق، مسیر پیشروی ایران را یک دوراهی متصلب دانست و نوشت: با تضعیف محور مقاومت، حال ایران باید تصمیم بگیرد که میخواهد به برنامه هستهای خود شتاب دهد یا میخواهد به دنبال توافق با آمریکا باشد.
بیانات دیروز رهبری در دیدار مردمی اما نشان میدهد تحلیلهای رسانههای خارجی در مورد تضعیف محور مقاومت در پی سقوط اسد، از عدم درک درست از مفهوم و ماهیت مقاومت سرچشمه میگیرد.
رهبری در دیدار روز چهارشنبه گفتند: «اینها سخت در اشتباهند؛ آن کسانی که خیال میکنند با این چیزها جبهه مقاومت ضعیف شده است درک درستی از مقاومت و جبههی مقاومت ندارند. نمیدانند جبههی مقاومت اصلاً یعنی چه. جبههی مقاومت یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. مقاومت یک ایمان است، یک تفکر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است، مقاومت یک مکتب است یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عده مردم است با فشار آوردن نه فقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود.»
رهبر معظم انقلاب بیان داشتند: «آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.»
ایران نخواست یا نتوانست؟ روایتسازی از رخدادهای سوریه
برخی رسانهها از جمله ایران اینترنشنال با این ادعا که «ایران تلاش کرد تا لحظات آخر اسد را حفظ کند ولی نتوانست»، مدعی شکست ایران در حفظ اسد شدند و اظهارات مسئولان جمهوری اسلامی را در مورد اینکه اسد به توصیههای ما گوش نکرد «سناریوسازی» خواندند.
صدای آمریکا در گفتوگو با کارشناسانش مدعی شد که ایران نه اینکه «نخواسته باشد»، بلکه «نتوانست» جلوی سقوط بشار اسد را بگیرد. «رضا حاجی حسینی» در مصاحبه با این رسانه گفت: ایران به دنبال از دست رفتن توان نظامی خود در سوریه، عملا امکان و توان دخالت در سوریه را نداشت.
کامبیز غفوری در گفت و گو با صدای آمریکا مدعی ناکامی سیاست خارجی ایران در کشورهای منطقه شد و گفت: ایران به خاطر تضعیف نیروهای نیابتی خود در منطقه دیگر ابزار و اهرم فشاری در رایزنیها ندارد و بخاطر ضعف قدرت نظامی ایران روی زمین، دست دیپلماتهایی چون عراقچی هم بسته شده است. او مدعی شد روسیه هم در باتلاق اوکراین گیر افتاده و نمیتوانست از اسد حمایت کند.
یورونیوز هم مشغول بودن روسیه و ایران به بحرانهای داخلی خود را موجب ناتوانی آنها در حمایت از اسد دانست.
رادیو زمانه هم مدعی «تدارک برای تغییر در روایت شکست نظام» شد و نوشت در حالی که استقرار استراتژی امنیتی نظام با شکست مواجه شده، حاکمان ایران سراغ روایتی رفتهاند که بر ۲ پایه «اعتماد به غرب» و «عقوبت و جزای گوش ندادن به اوامر رهبری» مبتنی است.
این رسانه مدعی شد شکست در محور مقاومت، فشار اقتصادی ناشی از تحریم و اختلافات داخلی ایران را در وضعیت آسیبپذیر قرار داده است.
این در حالی است که در بخشی از بیانات دیروز رهبری پاسخی قاطع به چنین ادعاهایی را میتوان دید. رهبری با اشاره به حضور مستشاری ایران در سوریه و موفقیت در شکست داعش فرمودند: «جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد. اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد از این بسیجی کاری برنمیآید و این اتفاق متأسفانه افتاد.»
جمعبندی
واقعیت آن است که این محورها که اکثرا علیه ایران و جمهوری اسلامی است، مدام در قالبهای متنوع در فضای شبکههای ماهوارهای و انواع رسانههای مجازی و… تولید و در سطح افکار عمومی کشور پمپاژ میشود و طبعا نمیتوان آنها را بدون اثر دانست. از این رو در کنار فعالیتهای دیپلماتیک و امنیتی و سیاسی، تلاش برای تبیین روایتی درست و واقعبینانه برای مقابله با روایتسازی آن سوی آب، نیاز مهم جامعه امروز ایران است.