قدم اول ایران در این مسیر، رسیدگی به مسائل داخلی است. هر کشوری برای این که سیاست خارجی تاثیرگذار، فعال و کارایی داشته باشد، باید سیاست داخلی منضبط و منسجمی داشته باشد که چه از لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ هنجارهای اجتماعی در شرایط قابل قبولی باشد. اوضاع داخلی، امور داخلی و ساماندهی به این موارد، اولویت نخست است و سپس در حوزه سیاست خارجی باید روی روشهای نوین و ایدههای جدید متمرکز شویم که مشخصا به جای این که وزن میدان بیش از وزن دیپلماسی باشد (مانند ادوار گذشته)، این بار، وزن دیپلماسی بیشتر شود.
روز یکشنبه ۱۸ آذر، پس از ۵۳ سال حکومت خاندان اسد در سوریه با سرنگونی بشار اسد از حکومت، پایان یافت. سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در یک برنامه تلویزیونی در این باره گفت: «خود بشار اسد هم از عملکرد ارتش سوریه متعجب و گلایهمند بود واگر ارتش سوریه مقاومت میکرد حتی حلب نیز سقوط نمیکرد. جمهوری اسلامی از تحولات و تحرکات ادلب اطلاع داشته و این اطلاعات را به دولت و ارتش سوریه ارائه کرده است. آنچه که غافلگیر کننده بود، ناتوانی ارتش سوریه در مقابله با این حرکت و سرعت تحولات در سوریه بود.»
با توجه به حساسیتهای تغییرات سوریه برای همه کشورهای منطقه و ایران، نصرت الله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن و تحلیلگر ارشد سیاسی به پرسشهای فرارو در این خصوص پاسخ داده است
با سقوط دولت بشار اسد، از این پس شرایط برای محور مقاومت چگونه خواهد بود و ایران چه رویکردی را اتخاذ میکند؟
نصرت الله تاجیک: شرایط به حدی مبهم، متزلزل و ناپایدار است که اکنون سناریو نویسی و تعیین سناریوهای محتمل، بسیار غیرمحتمل است، چرا که تازه اول کار است. تخریب ساده است، سازندگی سخت است. اصلا مشخص نیست نیروهای اجتماعی که دخیل در تخریب هستند، نیروهای مناسبی برای سازندگی باشند. بر اساس برخی محاسبات، ۶۰ و بر اساس برخی دیگر، ۱۲۰ گروه داخلی و خارجی در سوریه مخالف بشار اسد و اسلحه به دست هستند. اینها در بهترین حالت مخالف بشار هستند و میخواهند او نباشد ولی در اینکه چی میخواهند بعید است اتفاق نظر وجود داشته باشد! ترسیم آینده با چنین شرایطی ساده نخواهد بود. درست است که چند گروه عمده، مشخصتر و بارزتر شدهاند، اما واقعیت این است که برای همسایگان سوریه و به ویژه برای اسرائیل، اگر وضعیت سوریه ناپایدار باشد، موضعی پارادوکس یا تناقض گونه ایجاد میشود، چرا که از یک سو، برای اسرائیل حضور یک حاکمیت ضعیف در سوریه خوب است و از سوی دیگر، ناپایداری و بی ثباتی میتواند مخاطراتی ایجاد کند. همچنین مشکلاتی برای همسایگان و غیرهمسایگان ایجاد خواهد کرد. در چنین شرایطی، نباید عجله کرد و تصور کرد حکومت سوریه که تمام شده، فورا یک حکومت دموکرات وارد سوریه میشود و سوریه را منظم اداره خواهد کرد! اینطور نیست. تا زمانی که شرایط تثبیت شود، مسائل متعددی میتواند رخ دهد. بازیگران داخلی و خارجی سوریه اهداف و منافع گوناگون و حتی متناقض و متضاد دارند!
با این شرایط اگر به بررسی وضعیت ایران بپردازیم به این نتیجه میرسیم؛ درست است که ایران شرایط نامطلوبی دارد، چرا که سرمایه گذاری بسیار زیادی در سوریه و روی بشار اسد کرده است، اما این تمام ماجرا نیست. اصطلاحا گفته میشود «لب بود که دندان آمد». برای ایران، سوریه مهم است. اگر ایران بتواند روابط مناسبی با سوریه داشته باشد (البته نه لزوما مثل روابطی که با بشار اسد داشت)، خواهد توانست به نوعی دیگر از صحنه سوریه استفاده کند. در بحث مقاومت هم به همین ترتیب است. مقاومت در دوران اسد از شرایط مطلوبی برخوردار بود و ساختارهای مطلوبی شکل گرفته بود. اما تمام دنیا به همین یک روش، رویکرد و مناسبات ختم نمیشود، که بگوییم این، تنها راه بوده است.
همانگونه که راههای رسیدن به خدا به تعداد نفوس خلایق است، پس راههای نیل به اهداف هم یکی نیست بلکه متعدد است. مقاومت باید خلاق باشد. اصل و هدف دفاع از کیان هر سرزمین و ملتی در مقابل ظلم و چپاول است. برای این اصل فقط یک راه و آنهم سوریه و بشار اسد خلق و کشف نشده! نوآوری برای همین مواقع است! کل یوم هو فی شان! محیط هم دائم در تغییر است و لذا راههای وصول و رسیدن به اهداف هم باید دائم به روز شود؛ بنابراین فکر میکنم، این موضوع تا حدی به برنامه آینده ایران مرتبط میشودکه چگونه بتواند از دل تهدیدها، فرصت خلق کند. اما قسمت عمده آن به گروههای مقاومت بستگی دارد که از ظرفیت مردمی و پایگاههای اجتماعی خود بهره برده و راههای جدید تعبیه و طراحی کنند! مهمترین بخش این قضیه این است که ایران و محور مقاومت، تجربه اندوزی میکنند و راهکارهایی جدید را برای رسیدن به اهدافشان طراحی میکنند.
توصیه من این نیست که در به پاشنه گذشته بچرخد. چه بسا که رویکردهای پیشین ایران نیاز به بررسی و تجدید نظر دارد، بحث من این است که اگر قرار است که ایران و گروههای مقاومت که تنوع سیاسی اجتماعی فرهنگی دارند از این ماجرا درسی بگیرد، اکنون وقت درس گرفتن و تجدید نظر است. این درس گرفتن به معنای کنار گذاشتن اصول، نه از سوی ایران و نه گروههای مقاومت نیست، بلکه همه میتواند با حفظ اصول، رویکردهای خود را تغییر دهد و روشهایی جدید داشته باشد. ظرفیت جدید خلق کنند. یارگیری و اجماع سازی پیشه کنند. نقش سازمانهای غیر دولتی در جهان روز به روز افزون میشود. اکنون موقع حرکت از روشهای سنتی که بیشتر بر عوامل و پیروزیهای نظامی تکیه دارد به روشهای نوین و با استفاده از فن آوری و قدرت نرم و مخصوصا افکار عمومی و نقش مردم است.
به اعتقاد من، قدم اول برای ایران در این مسیر، رسیدگی به مسائل داخلی است. هر کشوری برای این که سیاست خارجی تاثیرگذار، فعال و کارایی داشته باشد، باید سیاست داخلی منضبط و منسجمی داشته باشد که چه از لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ هنجارهای اجتماعی و نیازهای سیاسی مردمش در شرایط قابل قبولی باشد. اوضاع داخلی، امور داخلی و ساماندهی به این موارد، اولویت نخست است و سپس در حوزه سیاست خارجی باید روی روشهای نوین و ایدههای جدید متمرکز شویم که مشخصا به جای این که مانند ادوار گذشته، وزن میدان بیش از وزن دیپلماسی باشد، این بار، وزن دیپلماسی بیشتر شود. ما باید تلاش کنیم اهداف سیاست خارجی کشور را از طریق طراحیهای سیاسی و دیپلماسی تامین کنیم.
این تصمیمها ما را از هنجارشکنی دور کرده و به هنجارهایی نزدیک میکند که سایر کشورها دنبال میکنند. به این صورت ما راحتتر میتوانیم یارگیری و اجماع سازی کرده و اهداف و مصالح عالی کشور را تامین کنیم. محور مقاومت نیز همینطور است. درست است که حزب الله ستون خیمه مقاومت است، اما این اصل ثابت نیست، اکنون سایر گروههای مقاومت هم حضور دارند و چندان تحت تاثیر قرار نمیگیرند نقش سایر گروههای مقاومت در عراق و یمن را نیز نباید نادیده گرفت. اینجا است که نیاز به راهکارهای جدیدی حس میشود که مشخص شود اهداف حزب الله چیست و چگونه میتوان این اهداف را در پرتو شرایط جدید محقق کرد. ضربه وارد شده نباید ما را گیج یا درگیر اقدامات هیستریک کند، بلکه فقط و فقط باید درس بگیریم که چرا و چگونه این مسئله رخ داد و چه کارتهایی برای ادامه مسیر در اختیار داریم. این تحولات نباید ما را مثل پر در اثر وزش باد به این سمت و آن سمت بکشاند.
: شرایط برای کشورهای همسایه سوریه به ویژه ترکیه و عراق چگونه است؟ آیا دولت عراق از تغییر دولت سوریه متضرر میشود؟
نصرت الله تاجیک: عراق، چندان تاثیری از شرایط به وجود آمده نخواهد گرفت. حتی ایران نیز میتوانست متاثر نشود، تنها دلیل تاثیرپذیری ایران از شرایط موجود در سوریه همان سرمایه گذاری است که اشاره کردم. سوریه برای مدتی طولانی نقطه ثقل سیاست خاورمیانهای ایران شد. عراق ممکن است سیاست خاورمیانهای داشته باشد، اما لزوما مثل ایران در سوریه نیست.
به طور کلی خاورمیانه شرایطی دارد که هیچ بازیگری، نمیتواند جهانی شود، مگر این که سیاست خاورمیانهای داشته باشد. تنها تاثیری که عراق میتواند از سوریه بگیرد این است که سوریه به سمت ناامنی و بی ثباتی گسترده برود و در نتیجه کشورهای همسایه خود از جمله عراق را درگیر مشکلات خود کند. هرچند معتقدم سرریز بی ثباتی در سوریه بیشتر به سمت اردن، ترکیه، لبنان و اروپا خواهد بود، به ویژه اگر جنگ داخلی رخ دهد. همه چیز بستگی به تصمیم گیری کشورهای همسایه نیز دارد. در تحولات سوریه معمولا، قسمتهایی از لبنان، اردن و تا حدی عراق متاثر میشوند. به هر حال همه همسایههای سوریه به یک میزان از تحولات سوریه اثر نمیپذیرند.
کشورهای قدرتمند عرب منطقه از عربستان تا قطر چه رویکردی نسبت به تحولات اخیر خواهند داشت، آیا از این تحولات سود خواهند برد یا متضرر میشوند؟
نصرت الله تاجیک: عربستان سکوت کرده است و کاملا مشهود است که تمایلی به ورود به این نوع مسائل ندارد و بیشتر به دنبال مسائل داخلی، توسعه و مسائل خود است، اما طبعا، مورد مشاوره قدرتهای خارجی و منطقهای است. محمد بن سلمان بیشتر بر مسائل داخلی کشور خود و رشد و توسعه متمرکز شده است و نمیخواهد وقت و منابع خود را به روش سنتی، خرج کند. اما قطر اما، یک بازیگر جدی است و در همین ماجرا نیز، نام قطر در کنار ترکیه، برای حمایتهای مالی و لجستیک هیئت تحریرالشام، دیده میشود.
معتقدم در چنین شرایطی به دلیل حمایت قطر از اخوانیها و سابقه گروههای اصلی موجود که بیشتر ارتباطات اخوانی دارند (مثل همین هیئت تحریرالشام)، برگ برندهای برای قطر وجود دارد که این گروههای مخالف اسد، حامیان خود را در موضع بالا در مذاکرات قرار میدهد و در نتیجه نقشی بین المللی پیدا میکند. در این چند روز اخیر هم دیدیم که قطر و ترکیه طرف مشاوره و طرف توجه افکار عمومی قرار گرفتهاند و میکروفونها در برابر مقامات این کشورها قرار داشت. به هر حال، همین موضوع، وزن این کشورها را در برابر کشورهایی که سکوت کردهاند، بالا میبرد. مثلا کویت و قطر را با هم مقایسه کنید؛ برگزاری اجلاس آستانه، رفت و آمدهای متعدد و حضور نام قطر در اخبار سیاست بین الملل، مشروعیت این کشور در افکار عمومی را افزایش داده است.
آیا دولت جدید سوریه، در ساختار و اجرا مشابه داعش بود یا به علت تکثرگرایی معترضان دولت اسد، شاهد رفتارهای معتدل تری خواهیم بود؟
نصرت الله تاجیک: هنوز نمیتوان صحبت از دولت جدید کرد. به فرض این که این گروهها بتوانند با هم اتحاد داشته باشند و دولت جدید تشکیل دهند، من چندان خوشبین نیستم. با توجه به بیانیهها و سخنرانیهایی که جولانی میکند، مشخص است رویکرد و روشهای جدیدی دارد، یا اموزشها و سفارشهایی گرفته که رفتارهایی متفاوت با زمان النصره نشان دهد، اما باز هم احساس میکنم ممکن است غرب و به ویژه اسرائیل، چندان اعتمادی به وی و گروهش و گروههای اسلامگرا نداشته باشند و تصور کنند این گروهها در نهایت باز هم دردسری برای غرب خواهند شد.
معتقدم در مرحله بعدی ممکن است از نیروهای معتدلتر برای حاکمیت سوریه استفاده شود و این گروههای خشن بیشتر برای دوران تخریب با هدف فتح سوریه مورد استفاده قرار گرفتهاند. اما این که گروههای فعلی به چه شکل، صحنه را ترک خواهند کرد، نامشخص است. رفتارها تا حدودی معتدلتر شده، اما این لزوما همه ماجرا نیست و نیاز به زمان داریم تا درک کنیم این موضوع تا چه حدی حقیقت و تاثیر دارد؟!