پیشروی تحریرالشام در شمال سوریه؛ زمینه‌ها و دورنما

زمان‌بندی تحریر الشام برای حمله به مناطق شمال غرب سوریه مبتنی بر این محاسبه بود که ارتش سوریه و نیز متحدان این کشور دچار نوعی ضعف و انفعال شده و در نتیجه از کارآیی لازم برای دفاع برخوردار نیستند.

 

در بامداد چهارشنبه ۷ آذرماه ۱۴۰۳، ائتلافی از گروه‌های تروریستی شامل هیئت تحریر الشام (جبهه النصره سابق) و گروه‌هایی از ارتش ملی تحت حمایت ترکیه حملاتی را در استان ادلب در شمال غرب سوریه علیه ارتش این کشور سامان داده و ضمن تصرف مناطق باقیمانده در ادلب وارد حلب بزرگترین شهر سوریه در شمال شدند و در ادامه با پیشروی در جنوب به حومه شهر حماه رسیدند. به علت ضعف جبهه مقابل، تروریست‌ها موفق شدند یک نوار زمینی به وسعت حدود ۷۴۰۰ کیلومتر مربع را در طول چهار روز تصرف کنند.

 

تحریر الشام که عملیات خود را “جلوگیری از تجاوز” نام نهاده است، مدعی است این حمله در پاسخ به ادامه حملات نیرو‌های دولت سوریه و متحدان آنها در بمباران مناطق تحت کنترل مخالفان در حومه ادلب انجام شده است. در واقع هدف اولیه از این عملیات، مناطق موسوم به کاهش تنش در ادلب از جمله شهر‌های خان شیخون، معرات النعمان و سراقب بود که دولت سوریه در سال ۲۰۲۰ طی یک حمله بزرگ آن را آزادکرده بود. اما به دنبال ضعف و فروپاشی که در میان صفوف نیرو‌های ارتش سوریه در حومه غربی حلب رخ داد، تروریست‌ها وسوسه شدند تا دامنه عملیات خود را گسترش داده وبه سوی شهر حلب و مناطق جنوبی آن پیشروی کنند.

 

گفته می‌شود گروه‌های تروریستی اواخر تابستان سال جاری آماده سازی برای عملیات نظامی را آغاز کرده بودند، اما به دلایلی این عملیات به مرحله پس از آتش بس میان رژیم صهیونیستی و لبنان موکول شد. زمان بندی تحریر الشام برای حمله مبتنی بر این محاسبه بود که ارتش سوریه و نیز متحدان سوریه دچار نوعی ضعف و انفعال شده و در نتیجه از کارآیی لازم برای دفاع برخوردار نیستند.

 

از یک سو، روسیه درگیر جنگ اوکراین شده و ائتلافی که در دوره ۲۰۱۵-۲۰۲۰ برای حمایت از نظام سوریه شامل نیرو‌های منظم و نامنظم روسیه (به ویژه گروه واگنر) به وجود آمد، توان سابق خود را از دست داد. به طور طبیعی، ورود روسیه در جنگ اوکراین، مسکو را بر آن داشت تا بخش زیادی از نیرو‌های خود را از سوریه خارج کند، به ویژه نیروی هوایی، که نقش تعیین کننده‌ای در بیرون راندن مخالفان از حومه دمشق، درعا، قنیطره، حمص، حماه، حلب، ادلب و دیرالزور داشت. اکنون تعداد هواپیما‌هایی که روسیه در حال حاضر در پایگاه حمیمیم در ساحل سوریه دارد تنها ۵ تا ۷ فروند تخمین زده می‌شود. این توضیح دهنده واکنش ضعیف روسیه به پیشروی سریع جناح‌های تروریست‌ها و فروپاشی سریع نیرو‌های نظام در نتیجه عدم پوشش هوایی روسیه است. همچنین عمده نیرو‌های گروه واگنر که پس از شورش رهبر آن یوگنی پریگوژین در ژوئن ۲۰۲۳، بازسازی شد، به دستور پوتین برای انجام ماموریت جدید به آفریقا اعزام شدند.

 

از دیگر سو، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گروه‌های مقاومت شامل شبه نظامیان عراقی، افغانی و پاکستانی و همچنین یگان‌هایی از حزب‌الله، در کمک به نظام بشار اسد و آزادی مناطقی از جمله حلب نقش برجسته‌ای داشتند، اما در مقطع پس از عملیات طوفان الاقصی در مهرماه سال گذشته تمرکز محور مقاومت معطوف به جنگ در نوار غزه شد و به ویژه حزب الله لبنان تعداد زیادی از اعضای خود را که در حومه‌های حلب و ادلب مستقر بودند، به سمت لبنان یا جنوب سوریه در نزدیکی جولان و در منطقه قلمون در امتداد مرز سوریه و لبنان بازگرداند. در واقع در دهه گذشته، حزب‌الله با حمایت پوشش هوایی روسیه، ستون فقرات و نیروی ضربتی اردوگاه متحدان رژیم سوریه را نمایندگی کرده است و به طور طبیعی، عقب‌نشینی بسیاری از این نیرو‌ها موجب ایجاد یک خلا میدانی شد که تحریر الشام از آن برای اجرای عملیات خود بهره‌برداری کرد.

 

از طرفی، حملات مستمر رژیم صهیونیستی علیه سوریه جهت تضعیف زیرساخت محور مقاومت در این کشور به دنبال جنگ غزه و لبنان افزایش چشمگیری یافت. تعداد این حملات که آشکارا حاکی از همسویی اسرائیل و گروه‌های تکفیری می‌باشد، از ابتدای سال ۲۰۲۴ تاکنون بیش از ۱۵۵ حمله بوده است که تنها ۸۶ حمله تنها در ماه‌های اکتبر و نوامبر انجام شده است و عمدتا شامل مراکز حزب‌الله و پایگاه‌های سپاه پاسداران ایران و سایر گروه‌های مقاومت بوده است؛ از جمله حمله شدید اسرائیل علیه مقر‌های نیرو‌های مقاومت عراقی در ۲۰ نوامبر در شهر تدمر که موجب تلفات و خسارت‌های قابل توجهی شد.

 

این در حالی است که ارتش سوریه نیز پس از حدود ۱۴ سال جنگ و درگیری، دچار فرسودگی زیادی شده و از طرفی، بحران منابع انسانی و مالی به ویژه طی سال گذشته موجب شده است که این ارتش فاقد کارآیی لازم در میدان باشد. بنا بر این ارتش سوریه به ویژه با نبود متحدان در زمین و نیروی هوایی روسیه در آسمان قادر به مقابل برق آسای گروه‌های تروریستی نشد، خصوصا آنکه این گروه‌ها به ویژه تحریرالشام طی این سال‌ها با کمک‌های خارجی، به بازسازی و تقویت بنیه خود از نظر سازمانی و تسلیحاتی پرداخته و برای نمونه در عملیات اخیر از سلاح پهپاد به خوبی استفاده کردند.

در این میان، ترکیه در شرایطی که محور مقاومت درگیر جنگ غزه و لبنان بود و نیز در فضای دوره انتقالی پس از پیروز شدن دونالدترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تلاش کرد از طریق حمایت از گروه‌های تروریستی دست به تغییر موازنه قوا در شمال سوریه بزند تا به اهدافی از جمله تحمیل شروط خود به دولت سوریه در ترتیبات امنیتی در شمال، مقابله با کرد‌های جدایی طلب (شاخه سوری حزب کارگران کردستان)، توافق در باره سرنوشت مناطق شرق فرات و نیز بازگشت بیش از ۳ میلیون آواره سوری دست یابد.

 

درباره دورنمای تحولات شتابنده میدانی در شمال غرب سوریه حداقل دو نگاه وجود دارد:

نخست بازپس گیری مناطق تصرف شده توسط ارتش سوریه با کمک متحدان خود که البته چنین کاری با توجه به وضعیت و شرایط میدانی کار دشوار و زمانبری می‌باشد. با این حال با توجه به حمایت رسمی ایران و روسیه از دمشق، تشکیل ساز و کار و ائتلاف جدید در حمایت از سوریه دور از ذهن نیست. شرایط منطقه‌ای و بین المللی نیز که تحریرالشام را یک گروه تروریستی قلمداد می‌کند و به نحوی از حاکمیت و تمامیت سوریه حمایت می‌کند زمینه مساعدی برای تحقق این گزینه ایجاد خواهد کرد.

 

دوم آنکه روند سیاسی و مذاکرات از سرگرفته شود و با حضور بازیگرانی، چون جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ترکیه توافقاتی ناظر به اجبار تحریر الشام و ارتش آزاد از حلب و سایر مناطق انجام شود. البته چنین روندی با توجه به اهداف و مطالبات ترکیه در شمال سوریه قدری دشوار است، خصوصا اینکه آنکارا تلاش دارد توافق غرب و آمریکا را در این عرصه کسب کند.

 

البته موضع واشنگتن در قبال تحولات جاری سوریه این است که ادامه امتناع رژیم سوریه از مشارکت در روند سیاسی مندرج در قطعنامه شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتکای آن به حمایت روسیه و ایران، موجب فروپاشی خطوط این رژیم در شمال غرب سوریه شده است. بنا بر این آمریکا تلاش خواهد کرد برای حل بحران فعلی به سمت احیای روند سیاسی با تکیه بر قطعنامه‌های امنیت حرکت کند که عمدتا ناظر به تعریف یک دوره انتقالی در سوریه می‌باشد. در این راستا فشار‌های سیاسی حتی احتمالا از سوی کشور‌های عربی علیه دمشق آغاز خواهد شد.

 

با توجه به عدم پذیرش این امر توسط دمشق، طبعا پیشبرد روند سیاسی در چهارچوب شورای امنیت همانند گذشته با مانع رو به رو خواهد شد؛ در نتیجه گزینه عملی برای سوریه همچنان تکیه بر میدان با کمک متحدان خود خواهد بود، گزینه‌ای که هر چند دارای دشواری و هزینه‌های خاص خود می‌باشد، اما طبق تجربه گفتمان مقاومت، همچنان از کارآیی لازم برخوردار می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید