با شروع تحرکات مخالفان دولت سوریه و پیشروی های برق آسای آنها به سمت حلب و رسانه ای شدن پی در پی تصرفات محله به محله و ارسال تصاویر از نقاط تصرفی، شاید یکی از پرسش هایی که بیش از همه ذهن مخاطبان را در ارتباط با اخبار سوریه به خود مشغول کرده و به نوعی هم وایرال ذهنی و هم رسانه ای شده و می شود، این است که چرا و چگونه شرایط این چنین گشته و به سود مخالفان تکفیری دولت سوریه رقم می خورد؟ آیا آنها تنها متکی به توان خود هستند یا اینکه از سوی برخی از کشورهای منطقه مورد حمایت قرار می گیرند؟
با شروع تحرکات مخالفان دولت سوریه و پیشروی های برق آسای آنها به سمت حلب و رسانه ای شدن پی در پی تصرفات محله به محله و ارسال تصاویر از نقاط تصرفی، شاید یکی از پرسش هایی که بیش از همه ذهن مخاطبان را در ارتباط با اخبار سوریه به خود مشغول کرده و به نوعی هم وایرال ذهنی و هم رسانه ای شده و می شود، این است که چرا و چگونه شرایط این چنین گشته و به سود مخالفان تکفیری دولت سوریه رقم می خورد؟ آیا آنها تنها متکی به توان خود هستند یا اینکه از سوی برخی از کشورهای منطقه مورد حمایت قرار می گیرند؟
واقعیت امر این است که در این باره آنچه مسلم است این توان عملیاتی و این گونه عمل میدانی مخالفان در نبرد با صفوف دولتی و اتحادی در سوریه، خارج از توان این گروه ها و شبه نظامیان می باشد. در واقع تغییر راهبردها و تاکتیک های نظامی و عملیاتی طراحی شده گویای این نکته کلیدی ست که سکان هدایت میدانی در عملیات های نظامی در ید کسان دیگری ست و از جایی دیگر خط می گیرد. در این باره تمام نگاه به سمت اسراییل و ترکیه می باشد؛ بطوریکه نمی توان میزان کمک ها و حمایت های یکی را بر دیگری بیشتر دانست.
اما بخش تحلیلی قابل ملاحظه در این باره به عملکرد ترکیه نسبت به حمایت از مخالفان برمی گردد؛ اگرچه در ابتدا شاید کمی موجب شک و در خور تامل واقع گردد اما اگر نگاهی تحلیلی متناسب با میدان های سیاست و اقدامات اردوغان را مورد کنکاش قرار داد براحتی می توان دلایل حمایت های همه جانبه ترکیه از مخالفان دولت سوریه را درک کرد.
اول اینکه ترکیه تحت زعامت اردوغان بارها نشان داده که میل زیادی به توسعه ارضی در قالب رهیافت های منطقه ای و ایده های عثمانی گری یا نظریه عمق استراتژیک و … دارد و این موضوع در مورد سوریه به عنوان همیسایه جنوبی اش مصداق بارزتری دارد. بطوریکه از نظر اردوغان حضور کردهای سوریه در مرزهای جنوبی یک تهدید امنیتی بالقوه (و یا حتی بالفعل) برای آینده آنها محسوب می شود که می تواند گسل های قومی را در قالب تهدیدی فزاینده تر فعال کند و بر دامنه میدانی کردها بیافزاید که اصلا خویشاند ترکیه و اردوغانِ تمامیت خواه نیست(موضوعی که هیچگاه اردوغان نتوانست با اسد برای آن به راه حل مشترکی برسد). مضافاً اینکه سوریه هر چه ضعیف تر و نحیف تر و شکننده تر باشد برای ترکیه بهتر است و می تواند مسیر را برای پیگیری اهداف مرزی اش هموارتر کند. چونکه اگر سوریه درگیر مسائل داخلی باشد دیگر زمانی برای پیگیری مناقشات مرزی(استان هاتای یا اسکندرون) با ترکیه را ندارد و از نظر امنیتی نیز از اولویت خارج می گردد.
دوم اینکه، حمایت اردوغان از مخالفان دولت سوریه یا نیابتی هایش موضوع تازه ای نیست که بخواهیم با نگاه شک و تردید به آن بنگریم؛ حمایت از ارتش آزاد سوریه در بیش از یک دهه گذشته و حتی تعاملش با تکفیری ها موضوعیست که همگان به آن اذعان دارند. اما این بار، اردوغان یا به عبارت بهتر ترکیه یک کاتالیزور و محرک برای سوق دادن مخالفان به سمت تضعیف سازی اسد به شمار می آید. به واقع اردوغان با بر هم زدن نظم و ثبات مستعجل در سوریه، به دنبال برهم زدن نظم نانوشته اول در سوریه و دوم در منطقه پرآشوب خاورمیانه می باشد. بطوریکه چینش گام به گام اهداف مورد نظر در شطرنج رویکرد آنارشیک سازی سوریه در این نبرد میدانی اردوغان، ابتدا به ساکن مچ اندازی با ایران و خواباندن مچ تهران است و سپس تحمیل و تعمیق اهداف و برنامه های منطقه ای ترکیه به دیگر بازیگران در عرصه فعالیت های منطقه ای می باشد که سوریه مرحله ابتدایی اجرای این اهداف و برنامه هاست.
خلاصه اینکه ترکیه انگیزه های متعددی در حمایت از مخالفان دولت سوریه دارد که هم شامل موضوعاتی چون امنیتی سازی داخلی و مرزی و هم شامل اهداف منطقه ای و بین المللی ست.