مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) یکی از معتبرترین و مهمترین اندیشکدههای ایالات متحده است که در زمینه مسائل امنیتی، دفاعی، اقتصادی و سیاست خارجی فعالیت میکند. باوجود گرایشات بی طرفانهی این اندیشکده در امور داخلی، کارشناسان گرایش سیاسی آن بیشتر به سمت سیاستهای محافظهکارانه و رویکردهای محافظهکارانه در سیاست خارجی متمایل دانسته اند.
این متن به تحلیل تغییرات احتمالی در سیاستهای خارجی آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به ویژه در رابطه با اروپا و ناتو، میپردازد. خلاصه و دقیق از آن چنین است:
تحول در روابط فراآتلانتیک و ناتو: انتخاب ترامپ برای دوره دوم احتمالاً تغییرات زیادی در روابط آمریکا و اروپا خواهد داشت. دولت ترامپ به جای حفظ نقش برجسته آمریکا در اروپا، ممکن است به عقبنشینی بپردازد و اروپا را به طور خودمختارتر مدیریت کند. هدف این سیاست باید تقویت اروپا باشد، نه تضعیف آن، و این امر به کمک اجتناب از تاکتیکهای “تفرقه بینداز و حکومت کن” نیاز دارد.
تاریخچه نقش آمریکا در امنیت اروپا: از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا نقش ضامن امنیت اروپا را بر عهده داشت. با تشکیل ناتو در 1949، آمریکا به حمایت از امنیت اروپا پرداخت و به دنبال یکپارچگی بیشتر اروپا در زمینه دفاعی بود. پس از جنگ سرد، آمریکا تصمیم گرفت حضورش در اروپا را حفظ کند، اما این امر به کاهش انگیزه اروپا برای سرمایهگذاری در دفاع ملی انجامید.
دیدگاه ترامپ نسبت به ناتو و اروپا: در دوره اول ریاست جمهوری، ترامپ از سیاستهای سنتی ناتو حمایت کرد، اما در دوره دوم ممکن است سیاستهایش با توجه به نگرانیهای امنیتی چین تغییر کند. مقامات امنیت ملی ترامپ احتمالاً به عقبنشینی از ناتو خواهند پرداخت، که ممکن است شامل کاهش نیروهای آمریکا در اروپا و عدم اختصاص منابع بیشتر به ناتو باشد.
عواقب یک عقبنشینی ناگهانی: یک عقبنشینی سریع ممکن است اروپا را در مواجهه با تهدیدات امنیتی به شدت آسیبپذیر کند و شکافهایی در روابط امنیتی فراآتلانتیک ایجاد کند. این اقدام میتواند باعث کاهش همکاری اروپا در زمینه سیاستهای آمریکا، به ویژه در مواجهه با چین، و کاهش خرید تسلیحات آمریکایی توسط کشورهای اروپایی شود.
ضرورت استراتژی جایگزین: دولت ترامپ باید یک استراتژی مدون برای بازسازی و تقویت امنیت اروپا بدون تکیه کامل به آمریکا داشته باشد.
این استراتژی شامل مواردی چون:
o درخواست از کشورهای اروپایی برای ایجاد ستون دفاعی ناتو در اروپا.
o تشویق به افزایش هزینههای دفاعی مشترک در اروپا.
o حمایت از ابتکارات دفاعی اتحادیه اروپا و همراستایی با آنها
مقابله با چالشهای داخلی اروپا: ترامپ باید کشورهای اروپایی را برای سازماندهی یک ساختار دفاعی متحد و توانمند تشویق کند. در عین حال، باید از فشار برای انعقاد معاملات دوجانبه که به تضعیف انسجام اروپا منجر شود، اجتناب کند.
پیامدهای استراتژی مدیریتشده: یک انتقال تدریجی از سیاستهای امنیتی آمریکا میتواند به حفظ حمایت اروپا و تقویت روابط فراآتلانتیک کمک کند. این رویکرد میتواند اروپا را به شریکی قویتر و مؤثرتر در رقابت با چین تبدیل کند، و در عین حال روابط ژئواکونومیک بین دو سوی اقیانوس را حفظ کند.
در نهایت، دولت ترامپ باید سیاستهایش را به گونهای طراحی کند که به تقویت اروپا منجر شود، بدون آنکه خلأهای امنیتی یا ژئواکونومیکی در پی داشته باشد.