با تداوم درگیریها در شمال و افزایش دامنه خسارتهای اقتصادی، به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در تلهای گرفتار شده که خروج از آن روز به روز دشوارتر میشود.
درگیریهای مرزی با حزبالله لبنان در شمال فلسطین اشغالی به کابوسی برای اقتصاد رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. در حالی که این رژیم همچنان درگیر پیامدهای اقتصادی جنگ غزه است، گشوده شدن جبهه شمالی، ضربهای مهلک به زیرساختهای اقتصادی وارد کرده و آنچه رسانههای عبری زبان از آن به عنوان فروپاشی اقتصادی یاد میکنند، اکنون بیش از هر زمان دیگری به واقعیت نزدیک شده است.
شمال فلسطین اشغالی که زمانی به عنوان قطب اقتصادی رژیم صهیونیستی شناخته میشد، اکنون به منطقهای متروک تبدیل شده است. تخلیه گسترده شهرکنشینان، تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی، و فرار سرمایهگذاران، چهره این منطقه را به کلی تغییر داده است. بانک مرکزی رژیم صهیونیستی که تا پیش از این تلاش میکرد با ارائه آمارهای امیدوارکننده، از وخامت اوضاع بکاهد، اکنون رسماً از بحران اقتصادی بیسابقه سخن میگوید.
صنایع «هایتک» که همواره به عنوان نماد موفقیت اقتصادی رژیم صهیونیستی شناخته میشد، اکنون در آستانه فروپاشی قرار دارد. فراخوان گسترده نیروهای ذخیره که بخش قابل توجهی از آنها در این صنایع مشغول به کار بودند، عملاً به تعطیلی بسیاری از شرکتهای فناوری منجر شده است. کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که جبران این خسارتها، حتی در صورت توقف فوری درگیریها، سالها زمان خواهد برد. اوضاع دربخش کشاورزی و گردشگری شمال نیز بدتر است. گردشگری و کشاورزی که زمانی منبع اصلی درآمد ساکنان این منطقه بود، اکنون به طور کامل فلج شده است. کشاورزان که مجبور به ترک مزارع خود شدهاند، نه تنها محصول امسال را از دست دادهاند، بلکه نگران آیندهای مبهم هستند. هتلها و مراکز توریستی که زمانی میزبان گردشگران خارجی بودند، اکنون به پناهگاه آوارگان داخلی تبدیل شدهاند و از چرخه سوددهی کاملاً خارج شده اند.
در این میان، شکافهای سیاسی در کابینه جنگی نتانیاهو روز به روز عمیقتر میشود. بنی گانتز و سایر اعضای کابینه که تا پیش از این تلاش میکردند برای حفظ انسجام، اختلافات را پنهان کنند، اکنون آشکارا از فاجعه اقتصادی سخن میگویند و نتانیاهو را مسئول مستقیم این وضعیت میدانند. اعتراضات خیابانی که این بار با محوریت مطالبات اقتصادی شکل گرفته، نشان میدهد که جامعه صهیونیستی دیگر تاب تحمل هزینههای این جنگ فرسایشی را ندارد.
با تداوم درگیریها در شمال و افزایش دامنه خسارتهای اقتصادی، به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در تلهای گرفتار شده که خروج از آن روز به روز دشوارتر میشود. این رژیم از یک سو نمیتواند درگیریها را تشدید کند، چرا که میداند پاسخ حزبالله میتواند ضربه نهایی را به اقتصاد متزلزل آن وارد کند، و از سوی دیگر، عقبنشینی و پذیرش شکست میتواند به فروپاشی کابینه و حتی تغییرات گستردهتر سیاسی منجر شود. این وضعیت بغرنج که حاصل محاسبات اشتباه رهبران صهیونیست است، اکنون به نقطهای رسیده که حتی حامیان غربی این رژیم نیز از آینده آن ابراز نگرانی میکنند. تداوم این روند میتواند نه تنها به فروپاشی اقتصادی، بلکه به تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی این رژیم منجر شود
آنچه امروز در اقتصاد رژیم صهیونیستی میگذرد، فراتر از یک بحران اقتصادی ساده است. این رژیم که زمانی ادعای تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه را داشت، اکنون با چالشی های بسیار عمیق و بنیادین روبروست. فروپاشی تدریجی ساختارهای اقتصادی که طی دههها شکل گرفته بودند، همراه با تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی، نشان میدهد که این رژیم با بحرانی چندوجهی مواجه است. تجربه تاریخی نشان داده که اقتصاد، پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی است. برخلاف قدرت نظامی که با حمایت بیدریغ غرب تقویت شده، اقتصاد این رژیم به شدت آسیبپذیر است. تداوم درگیری در شمال، این آسیبپذیری را بیش از هر زمان دیگری نمایان کرده است. فرار سرمایهگذاران، تعطیلی کسبوکارها و بیکاری گسترده، تنها نشانههای ظاهری بحرانی عمیقتر هستند.
نکته قابل تأمل اینجاست که حتی در صورت توقف فوری درگیریها، بازگشت به وضعیت پیش از جنگ، اگر نه غیرممکن، دستکم بسیار دشوار خواهد بود. اعتماد از دست رفته سرمایهگذاران خارجی، آسیب جدی به زیرساختهای اقتصادی و از همه مهمتر، شکاف عمیق در جامعه صهیونیستی، میراثی است که حتی با پایان جنگ نیز از بین نخواهد رفت.
در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی با معمایی پیچیده روبروست؛ نه میتواند به درگیریها پایان دهد، چرا که این امر به معنای پذیرش شکست و تضعیف بیشتر موقعیت سیاسی-امنیتی آن خواهد بود، و نه توان ادامه وضع موجود را دارد، زیرا تداوم درگیریها میتواند به فروپاشی کامل اقتصادی منجر شود. این وضعیت بغرنج که حاصل سالها سیاستگذاری اشتباه و محاسبات نادرست است، اکنون به نقطهای رسیده که حتی نزدیکترین متحدان این رژیم از جمله ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز از آینده آن نگران هستند. تحولات ماههای اخیر نشان داده که معادله امنیت در برابر رفاه که سالها مبنای سیاستگذاری در این رژیم بوده، دیگر کارایی خود را از دست داده است و جامعه صهیونیستی باید خود را برای تغییراتی بنیادین در آینده بسیار نزدیک آماده کند.