این روزها شبکه صهیونیستی آشوب به دنبال شکار یک «رخداد شگفتیساز» استاردیبهشت سال ۱۳۹۹ رادیو صدای آلمان که گرایشهای غلیظ مارکسیستی نیز دارد در خبری قابلتوجه از خودکشی یک جوان ایرانی در دریاچه هرمان پارک هوستون خبر داد. در این گزارش آمده بود که علی عجمی که سابقه محکومیت در داخل ایران را نیز داشته خود را غرق کرده است.
خودکشی این فعال چپ کمونیستی قابلتوجه بود، بهویژه آنکه در آن روزها بسیاری فعالان ضدانقلاب با کولهباری از رؤیاهای متعدد راهی آمریکا شده و گمان میکردند که درهای آنجا به روی آنها باز است. اما واقعیتهای جامعه لیبرالی برخلاف آن توهم اولیه بود.
بعدها برخی دوستان نزدیک به عجمی در صفحات خود در شبکههای اجتماعی نوشتند که او به دلیل فقر و بیکاری دست به خودکشی زده است. عجمی در دوران فعالیت سیاسی و ضدایرانی خود رد آمریکا در یک مجموعه بهاصطلاح حقوق بشری نزدیک به گروهک تروریستی منافقین مشغول به کار بوده است. این مجموعه در میان ضدانقلاب و اپوزیسیون به این معروف است که از فعالان برانداز بهعنوان دستمالکاغذی استفاده کرده و پس از پایان پروژه آنها را اخراج میکند.
عجمی نیز به دلیل نداشتن مهارت خاص و آنکه تنها بهعنوان یک پناهنده در جامعه آمریکایی پذیرفتهنشده، دست به خودکشی زده بود، جنازه او با کمک نمایندگی ایران در سازمان ملل به سبزوار برگشته و در روستای خانوادگی به خاک سپرده شد.سرنوشت سوژههایی که تنها نقش دستمالکاغذی رادارند!
بازی مدیران پروژه در ضدانقلاب از افراد اغفالشده پس طولانی و پرحادثه است. ازجمله افراد دیگری که توسط شبکه توانا نزدیک به اکبر عطری با همین وضعیت به مرز خودکشی رسید، فردی بانام علی موسوی دانشجوی دانشگاه علامه بود که در کوران فتنه سال ۸۸ بهصورت غیرقانونی از مسیر ترکیه به آمریکا رسید و به دلیل اخراج از این مجموعه به مرز جنون رسیده و بارها با خوردن داروهای ضدافسردگی قصد خودکشی کرد، البته این مورد شانس آن را داشت که خانواده از موضوع باخبر شده و با کمک دفتر ایران در سازمان ملل به امورش رسیدگی شد.
سوژه سوم هم البته سرنوشت تلخی پیدا کرد، کیانوش سنجری از عناصر فعال در اغتشاشات سال ۷۸ و از زمره وبلاگ نویسان ضدانقلاب در داخل کشور محسوب میشد.
سنجری در قالب فعالیت مؤثر در جنبش براندازی دانشجویی، جنبش براندازی حقوق بشری، عضویت در گروهکهای لائیک و سکولار، برگزاری تجمعات ضد امنیتی در مقابل مجامع بین المللی مانند دفتر سازمان ملل در تهران و سفارتخانهها، ایران هراسی به زبان انگلیسی در فضای مجازی و در تعامل با بیگانگان، ارتباط مستمر با شبکههای معاند و تصویرسازی سیاه از وضعیت ایران توانست نامی پیدا کند.او در اواسط دهه ۸۰ از کشور متواری و پس از یک دوره انتقالی از مسیر یکی از احزاب کردی ضدانقلاب در سال ۸۷ ساکن کشور امریکا میشود. سنجری در هنگامه حضور در آمریکا نیز فعالیتهای پیشین خود را گسترش داده و حتی مجری شبکه تروریستی صدای آمریکا در واشنگتن گردیده و تهیه برخی اخبار در جهت تحریم مردم ایران به این شخص سپرده میشود.
اما سنجری هم مانند علی عجمی با موج اخراج از مراکز ضد ایرانی روبهرو شده و مدیران وقت صدای آمریکا او را به دلیل نداشتن تخصص در حوزه روزنامهنگاری اخراج میکنند. سنجری که جز مجریگری شغل دیگری را نیاموخته است، به دلیل بیاعتنایی ضدانقلاب با مشکلات عدیده مالی روبهرو شده و همین وضعیت باعث میشود که در سال ۹۵ با کولهباری از بدهی به دوستانش و نیز درگیری با یک بیماری سخت روانی راهی ایران شود!
نکته جالبتوجه آن بود که در پرونده پزشکی او قبل از عزیمت به ایران قیدشده بود که سنجری در نروژ یکبار سابقه خودکشی دارد در آلمان از طبقه چهارم خودکشی میکند نجات پیدا میکند در آمریکا دو بار خودکشی که یکبار رگ دستش را میزند و یکبار دیگر قرص مصرف میکند.بهمحض ورود به ایران، قوه قضائیه سنجری را چندین بار به مراکز درمانی معرفی کرده و تلاش میکند او را مداوا کرده و دوباره به جامعه بازگرداند، اما گرایش عجیب او به ضدانقلاب باعث میشود که کیانوش سنجری در ایام اغتشاشات ۱۴۰۱ مجدداً فعال شود.
باوجود فرستادن پالسهای فراوان از سوی سنجری به محافل ضدانقلاب او یکمهره سوخته تلقی شده و کسی او را تحویل نمیگیرد. بااینوجود سنجری تصمیم گرفت که بار دیگر به آمریکا رفته و شانس خود را امتحان کند، مرحوم سنجری چند روزی در یک کمپ روستایی در اطراف تگزاس ساکن شده و حتی به روایت یکی از دوستانش برای رضا پهلوی نیز ایمیل زده و درخواست کمک میکند. سیاوش بهمن از فعالان ضدانقلاب در توصیف پاسخ این درخواست نوشته است که دفتر رضا پهلوی در برای او تلویحاً نوشته بود که بنال!
این وضعیت نا به سامان باعث شد که سنجری دوباره به ایران آمده و بدون هیچ مشکل امنیتی ساکن تهران شود. بیماری روزبهروز بر او غلبه کرده و حتی عناصر فعال بهاصطلاح حقوق بشری نیز حتی سراغی از او نمیگیرند. سکانس آخر زندگی او دریکی از ساختمانهای مشرفبه پل حافظ رقم خورده و کیانوش سنجری متأسفانه با انتخاب خودکشی به زندگی خود پایان میدهد.چرا پیام آشوبهای پاییزی عبری شده است؟
ماجرای دردناک مرگ یک فعال ضدانقلاب در تهران به دلیل بیاعتنایی شبکه براندازی در خود چند نکته قابلتوجه دارد. ازجمله آن بهرهبرداری از مرگ او توسط همان جریانی است که روزگاری سنجری را با تحقیر از آمریکا بیرون کرده بودند. محتوای دادهپردازی شده از شبکههای اجتماعی نشان میدهد ترند شدن هشتکهای کیانوش سنجری مستقیماً از آمریکا صورت میگرفت و آیپیهای اکانتهایی که هشتکها را ترند میکردند، مستقیماً به همانجا میرسید.
اما نکته جالبتر همراهی شبکه سایبری عبری با این هشتک باهدف دمیدن به خط آشوبهای زمستانی در تهران است. در روزهای اخیر نتانیاهو در پیامی با محتوای عبری اما به زبان فارسی شعار معروف آشوبهای سال ۱۴۰۱ را دوباره به خط کرده است. پیشازاین خبرنگار شبکه تروریستی اینترنشنال که در تلآویو ساکن است نیز روی آوارهای شهر غزه همین شعار را نوشته بود.
بیشتر بخوانید:
تدارک وسیع برای آشوبهای زمستانی در خیابان به بهانه مدیریت مصرف برق/ عملیات «شب اول ژانویه» علیه دولت پزشکیان در لندن!
هدف صهیونیستها از این وایرال ایجاد یک خط هماهنگی جدید برای بازتولید دوباره جنگ خیابانی در ایران پس از بالا گرفتن فشار طوفان الاقصی است. مارک دوبوویتز رئیس بنیاد ضد ایرانی اف دی دی در مقالهای در والاستریت ژورنال نوشته است که برای کنترل حلقه آتش در مناطق اشغالی باید زنجیره ایجاد آشوب را به داخل ایران کشاند.ازاینرو حتی از سوژه خودکشی فردی آسیبدیده به دست ضدانقلاب نیز صرفنظر نکرده است. درواقع این روزها شبکه صهیونیستی آشوب به دنبال شکار یک «رخداد شگفتیساز» است. دستمایه قرار دادن حوادثی نظیر خودکشی کیانوش سنجری، قتل یک پزشک در یاسوج، قتل خبرنگار زن ایرنا توسط همسرش، خودکشی دستهجمعی خانواده یک وکیل در ولنجک در این راستا ارزیابی میشود. نکته مهم آن است که فشار برای ساخت یک بحران سیاسی داخلی کارپردازانی در داخل و خارج از کشور دارد که به صورت شبکه مربعی با هم در ارتباط هستند.
البته مشابهتسازی آبوهوای پاییز ۱۴۰۱ «مزمن سازی تروریسم» باهدف کاهش توان و تمرکز امنیتی با پاسخهایی از جانب مقاومت روبهرو خواهد شد که زخم عمیق واردشده به صهیونیستها را فاقد مرهم خواهد کرد؛ این بازی رفت و برگشتی بوده و هزینه بلیتهای تماشای آن بر عهده آمریکایی است!