شبکههای اجتماعی و بهطور کلی فضای مجازی، شبکهای است متشکل از افراد مختلف که میتوانند عقاید، نظرات و فعالیتهای خود را با همه به اشتراک بگذارند و همه اقشار جامعه، با هر سطح قدرت و ثروت، در آن دخیل و حتی جریانساز هستند.
فضای مجازی، فضایی که بر خلاف اسمش، پدیده ای کاملا واقعی با ابعادی حقیقی است. ابعادی مثل آزادی، فرهنگ، استقلال و … . به همین دلیل بررسی این فضا نیز باید چند بعدی و همه جانبه باشد و نه با دید صرفا فرهنگی یا استقلال یا آزادی (نوع نگاهی که کمتر در بین متخصصین و متولیان این مسئله یافت می شود، اغلب صرفا با یک چشم این فضا را تحلیل میکنند) فضای مجازی، یا به طور مصداقیتر شبکه های اجتماعی،دارای ظرفیتی بالقوه (نه بالفعل) هستند که هر شخص آزادانه می تواند دسترسی به اطلاعات بدون سانسور داشته باشد و چون هر فرد رسانه خود را با دیگران سهیم است، می تواند با از این ظرفیتِ عدالت رسانهای موجود در این فضا استفاده کرده تا حرف و اعتراض خود را به گوش سایرین برساند. آزادی و عدالت دو مفهوم مهم در فضایمجازی برای رسیدن به کنش صحیح اجتماعی، در جهت اصلاح جامعه توسط نفربهنفر اعضای جامعه است.
این آزادی و عدالت در سه سطح قابل بررسی است:
سطح اول: ایجاد آزادی فردی و عدالت رسانهای
شبکه های اجتماعی و بهطور کلی فضای مجازی، شبکهای است متشکل از افراد مختلف که میتوانند عقاید، نظرات و فعالیتهای خود را با همه به اشتراک بگذارند؛ همه اقشار جامعه، با هر سطح قدرت و ثروت، در آن دخیل و حتی جریانساز هستند که درنهایت و در صورت طی مسیر درست به کنش و اصلاحگری اجتماعی میانجامد. و از همه مهمتر، گردش آزاد و بدون دخل و تصرف اطلاعات که در تقابل با دیکتاتوری رسانهای و ایجاد خفقان اجتماعی، اهمیت خود را نمایان می سازد.
سطح دوم : سلب آزادی و عدالت رسانهای به صورت نرم
بر خلاف تصور عموم، در حال حاضر عدالت رسانهای و تحرک اجتماعی به کمترین میزان خود رسیده است. (به همین دلیل در متن از واژه بالقوه استفاده شد) در وضعیت فعلی فضای مجازی، آزادی و تحرک اجتماعی به صورت نرم سلب می شود؛ یعنی مطالبه و خواست واقعی جامعه، زیر حجم تبلیغات قدرتها محو و استحاله میشود و به جای متخصصین، پدیده زائیده همین فضا یعنی سلبریتیها برای مردم ذائقهسازی میکنند. در این حالت به جای ایجاد فضایی که تمامی افراد بتوانند عقیده خود را بیان کنند، اتفاقا فضای مجازی در بزنگاهها، کاملا یکطرفه شده (صداهای مخالف با جریان اصلی، مورد هجو و انزوا قرار گرفته) و تحت پروپاگاندای شدید ،دوقطبی های دور از واقعیت جامعه به وجود میآید. اطلاعات دروغ و فیکنیوزها، همچنین خردهاطلاعات، نیز فضای مطالبهگری درست را منحرف کرده است.
سطح سوم: استقلال تمامی جامعه در فضای مجازی
استقلال جامعه، در حقیقت همان آزادی و عدالت اجتماعی است، که در دو بعد قابل بررسی هستند:
۱_عدم دخالت قدرتهای داخلی و خارجی در فضای مجازی
۲_هویت و فرهنگ ملی
در بعد اول، آزادی ممکن است به صورت سخت سلب شود؛ فیلترینگ، برخورد های سلبی بدون قاعده مانند پیگیریهای قضاییای که مبتنی بر قانون نیستند ومواردی از این دست، از جمله مثالهای سلب سخت آزادی و عدالت رسانه ای در سطح جامعه هستند. همچنین دخالت قدرتهای خارجی در جریان اعتراضات و اقدامات اینچنین آنها، نمودهایی دیگر از این نوع سلب آزادی است.
اما در بعد دوم، استحاله فرهنگی و ذائقهسازی که از خارج کشور ساماندهی میشود و فرآیند حل شدن تمام فرهنگها در فرهنگ غرب، مهمترین عناصر در ضدیت با استقلال هویتی جامعه در فضای مجازی است. با این اوصاف میتوان گفت مسئله اصلی کشور، رابطه چند بعدی حاکمیت و جامعه با فضایمجازی است؛ با توجه به حق آزادی، عدالت رسانهای، مطالبهگری مردم و صیانت از فرهنگ که حکومتها ملزم به پاسداری از آنها هستند، آیا راهحل در بیتفاوتی نسبت به این فضاست؟ اصلا دخالت حاکمیت در این حوزه، باید همراه با چه رویکردی باشد: تنظیمگر؟ محتواساز؟ سیاستگذار؟ محدودکننده و یا؟ آیا صیانت از حقوقمردم در این فضا، با سلب آزادی فردی و اجتماعی آنها تعریف میشود یا پاسداری از آن در برابر قدرتهای داخلی و خارجی؟ و در نهایت آیا اصولا این اثرگذاری اجتماعی برای حکومتها یک تهدید است یا یک فرصت؟
امیرحسین کشانی
منبع: دانشجو