سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان دونالد ترامپ و کاملا هریس و هزینه ۱۷ میلیارد دلاری کمپینهای طرفین در خلال ماههای اخیر، مطابق پیشبینی وبسایتهای شرطبندی، دونالد ترامپ توانست گوی سبقت را از رقیب دموکراتش ربوده و خود را میهمان ۴ ساله اتاق بیضی شکل کاخ سفید کند.
با وجود نزدیکی آمار منتشره از سوی موسسات نظرسنجی در طول هفتههای منتهی به انتخابات، شماری از تحلیلگران بر اهمیت نظریه «حامیان مخفی ترامپ» در انتخابات فوقالذکر مکررا تاکید میکردند؛ اشاره به آن گروه از حامیان ترامپ که به دلیل ادله غیرمنطقی خویش نظیر تمایلات زنستیزانه، برتری نژادی، اتکا به خشونت در برابر مهاجران یا باورهای آخرالزمانی از بیان نظر خود در پرسشهای موسسات نظرسنجی طفره رفتند و در پاسخ به سوال حمایتشان از کدام نامزد، به پاسخی مبهم و مردد اکتفا کردند؛ حامیانی که دل در گرو ترامپ داشتند، اما استدلالی منسجم و متقن برای بیان این حمایت نداشتند. اکنون با خاتمه انتخابات و رای بیش از تصور ترامپ بویژه در ایالتهای چرخشی، راحتتر میتوان به تجزیه و تحلیل چرایی پیروزی وی پرداخت.
تحقق وعده «اول آمریکا»
ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی را میتوان آغازگر دوره خروج این کشور از سیاست انزواجویانه مونروئه قلمداد کرد. جنگی که با پیروزی دولتهای متفق، واشنگتن را به قدرت اول جامعه بینالمللی مبدل کرد. با این اوصاف به موازات پیروزی باراک اوباما و سیاست خروج از غرب آسیا و تمایل روزافزون به تحرک در منطقه هندوپاسفیک، تدریجا دولتمردان ایالات متحده به بازگشت بیش از پیش به سیاست مونروئه و توجه صرف به اولویتهای داخلی و پرهیز از مداخله بیثمر در امور بینالمللی متمایل شدند. دونالد ترامپ و شعار محوری وی مبنی بر «اول آمریکا» را میتوان نقطه عطفی در تحقق این روند قلمداد کرد. بیمیلی شخص ترامپ و رهبران برجسته جمهوریخواه به وعده و وعیدهای حقوق بشری، تحقق دموکراسی، پلورالیسم و بسط و نشر فرهنگ آمریکایی در جامعه بینالمللی و تمرکز روزافزون وی بر تحقق منافع ملی آمریکا فارغ از دغدغههای یادشده، توأمان با افزایش روزافزون تمایلات ملیگرایانه و عبور از اندیشههای چپگرایانه و جهانوطنی در سطح جامعه، بستر مساعدی را برای رشد و نمو ترامپ و حامیانش در ایالات متحده فراهم کرد. به واقع پیروزی وی بر هریس به منزله پیروزی ملیگرایی و راستگرایان آمریکایی بر ایدههای جهانگرایانه و چپگرایانه در محافل بین المللی ارزیابی میشود.
ناکامی بایدن در بهبود وضع کسبوکار
برآیند تمام نظرسنجیها در آمریکا در خلال ۳ ماه منتهی به انتخابات حکایت از نارضایتی فزاینده شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن – هریس در حوزه اقتصاد داشت. افزایش قیمت مسکن و اجارهنشینی، عدم تناسب دستمزد با تورم و کاهش روزافزون ایجاد اشتغال در آمریکا به نحوی که در اکتبر ۲۰۲۴ تنها ۱۲ هزار شغل در سراسر کشور ایجاد شد، موجبات نارضایتی شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن و دور شدن آنان از رویای آمریکایی خویش را فراهم کرد. پایبندی عمیق دموکراتها به سیاستهای سازگار با محیطزیست و زمینهسازی جهت تحقق اهداف پیمان پاریس نیز در این میان بر تشدید سردرگمی و نارضایتی جامعه کارگری آمریکا افزود. عدم اکتشاف نفت و ممانعت از برداشت زغال سنگ در برخی ایالتهای کلیدی به دلیل ناسازگاری آن با مباحث زیستمحیطی و اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، موجب روگردانی آمریکاییها از هریس و تمایل آنان به ترامپ شد. بیتعهدی ترامپ به مباحثی، چون گرمایش زمین، تحقق اهداف پیمان پاریس، نابودی جنگلها و پافشاری وی بر افزایش درآمدها و کاهش دریافت مالیات از شهروندان آمریکا و حمایت از وضع شدیدترین تعرفهها بر کالاهای چینی به منظور حمایت از کالاهای تولید داخل با گذر زمان بیش از پیش به مذاق آمریکاییها خوش آمد و در نهایت به غلبه رای توده شهروندان بر نامزد مورد علاقه روشنفکران، دانشگاهیان و سلبریتیها منتهی شد و موجبات حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را رقم زد.
دست برتر ترامپ در مسأله مهاجرت
بر اساس اغلب نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا، مساله مهاجران حاضر در این کشور به یک موضوع اصلی در انتخابات آمریکا بویژه برای جمهوریخواهان تبدیل شده است. بر اساس نظرسنجی گالوپ، ۶۳ درصد جمهوریخواهان اعلام کرده بودند مساله مهاجران در تصمیمگیری برای حمایت از یک نامزد در ۵ نوامبر برای آنها «بسیار مهم» است. این امر، مهاجرت را در رتبه دوم پس از اقتصاد به عنوان مهمترین موضوع انتخاباتی در میان رایدهندگان جمهوریخواه قرار داد.
در این میان مواضع عوامگرایانه ترامپ درباره تبدیل شدن آمریکا به «سطل زباله جهان» و مسموم شدن خون آمریکاییها به دلیل حضور مهاجران و وعده تحقق طرحهایی مبنی بر اخراج فوری مهاجران غیرقانونی، انسداد مرزها، گماردن بیش از پیش یگانهای نظامی در مناطق مرزی و اعمال مجدد محدودیتهایی برای ورود شهروندان جهان سوم به آمریکا در صورت پیروزی در انتخابات، با استقبال فزاینده توده عمدتا کمبهره آمریکایی همراه شد.
بیمیلی آمریکاییها به مشارکت در جنگ اوکراین و مداخله نظامی در جامعه بینالمللی
دونالد ترامپ سال ۲۰۱۶ با اتکا به شعار ضرورت خروج نظامی آمریکا از خاورمیانه و پا پس کشیدن از جنگهای بیپایان در جهان، توانست بر رقیب دموکراتش غلبه کند. نگاهی به کارنامه وی در طول ۴ سال سکانداریاش در کاخ سفید به وضوح بیانگر آن است که با وجود حضور بازهایی، چون پمپئو و بولتون در هیات حاکمه آمریکا، ترامپ حتیالامکان از باز کردن پای آمریکا به نزاعی جدید در جامعه بینالمللی امتناع ورزید.
اکنون با وقوع جنگ پرهزینه در اوکراین و حمایت دهها میلیارد دلاری ایالات متحده از دولت زلنسکی، ایده ترامپ مبنی بر خروج از این جنگ و دستیابی طرفین به مصالحهای مرضیالطرفین و همچنین واداشتن دیگر اعضای ناتو به مشارکت دوچندان در هزینههای نظامی این سازمان بینالمللی بیش از رقیبش مورد تمایل جامعه آمریکایی قرار گرفته است. نگاهی به تاریخ سیاست خارجی آمریکا در خلال ۲ دهه اخیر بویژه پس از جنگهای ناکام و پرهزینه در افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، زمینه بیمیلی روزافزون شهروندان آمریکایی به ورود کشورشان به نزاعی بیرونی با اتکا به مالیاتهای افسارگسیخته گرفته شده از آنان را فراهم آورده؛ فرآیندی که دست کم در ۲ انتخابات ۲۰۱۶ و ۲۰۲۴ به پیروزی نامزد مدعی خروج آمریکا از نزاعهای بینالمللی منتهی شد.
عقبنشینی مسلمانان و یهودیان در حمایت از هریس
برآیند تاریخ انتخابات آمریکا بویژه در خلال نیم قرن اخیر، به وضوح بیانگر حمایت عمده مسلمانان و یهودیان آمریکایی از نامزد حزب دموکرات در انتخاباتهای ریاستجمهوری است. به طور نمونه ۸۰ درصد مسلمانان و ۷۵ درصد یهودیان در انتخابات ۲۰۲۰ از بایدن در برابر رقیب جمهوریخواهش پشتیبانی کردند. سکونت عمده اقلیت مسلمان و یهودی آمریکا در ایالتهای سرنوشتسازی، چون میشیگان، جورجیا، پنسیلوانیا و کارولینای شمالی که بایدن در انتخابات پیشین تنها با فاصله چند هزار رایی توانسته بود ترامپ را شکست دهد، اهمیت تاثیر آنان را در انتخابات سپری شده بیش از پیش کرده بود.
شکست کاملا هریس در انتخابات ۲۰۲۴ در ایالتهای ذکر شده، بیانگر آن است که شخص وی و حزبش از وقوع حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و تسری جنگ ۱۳ ماهه از سوی رژیم صهیونیستی بیش از هر شخصی در ایالات متحده متضرر شدند. مسلمانان و اعراب آمریکایی با نارضایتی فزاینده نسبت به بیتحرکی کاخ سفید در قبال کشتار مسلمانان در غزه و لبنان، نه تنها از حمایت از نامزد دموکرات پا پس کشیدند، بلکه شماری از آنان به استناد سیاست احتمالی ترامپ مبنی بر تلاشش برای خاتمه جنگ در غزه به سوی جمهوریخواهان نیز متمایل شدند. بر مبنای نظرسنجیهای انجام شده، اغلب جامعه یهودی آمریکا نیز که سنتا حامی دموکراتها به حساب میآمدند، تداوم حضور هریس در اریکه قدرت را با حیات و بقای مستحکم صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی در تعارض دانسته و به سوی نامزد حداکثری (دونالد ترامپ) متمایل شدند.
تمایل روزافزون آمریکاییها به سنتهای محافظهکارانه
جامعه آمریکا از دیرباز در قیاس با جوامع اروپایی، جامعهای مذهبیتر و پایبندتر به اصول اخلاقی و منویات دینی شناخته میشده است. در این میان پروتستانهای محافظهکار با تمایلات راستگرایانه که به شکلی روزافزون در جامعه آمریکا در حال نضج گرفتن است، ابعاد جدیدی به تحولات سیاسی در این کشور بخشیده و در پی تلفیق دیدگاههای سیاسی با مضامین دینی گام برداشتهاند. پافشاری روزافزون آنها بر مقابله با سقط جنین، مقابله با اعطای حقوق به افرادی که متمایل به تغییر جنسیتند، بدگمانی به همجنس گرایان و تاکید بر اصالت مسیحی آمریکا و تدریس مضامین دینی از جمله مباحثی است که در روزهای منتهی به انتخابات از سوی جامعه مسیحیان انجیلی آمریکا مطرح شد و پا را از کمربند موسوم به انجیلی آمریکا فراتر نهاده و هوادارانی در اقصی نقاط ایالات متحده را به سوی خود جلب کرد. جان به در بردن ترامپ از ۲ ترور سیاسی در خلال ماههای اخیر از سوی مسیحیان انجیلی تحت عنوان معجزه نامیده شد تا آنجا که آنان ترامپ را نماینده خدا (!) برای نجات ایالات متحده آمریکا معرفی کردند. در چنین بستری، دیدگاههای عمدتا محافظهکارانه نامزد جمهوریخواهان، موجب حمایت حداکثری این قشر از جامعه از ترامپ شد و زمینه حضور مجدد وی در قامت ریاستجمهوری را در کاخ سفید فراهم کرد