پروفسور «مارتین جی» استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا (برکلی) میگوید شکاف جنسیتی در انتخابات آمریکا بسیار واقعی بود، زیرا اکثر مردان، به ویژه مردان جوان تر، جذب نسخه ترامپ از آنچه بقیه ما به عنوان «مردانگی سمی» میدیدیم، شده بودند. زنان به مراتب بیشتر به هریس رای میدادند، اما، افسوس، نه در اعدادی که پیش بینی شده بود.
اجاره خودرو – رنت سعادت
، دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوریخواه با کسب آرای الکترال بیشتر در مقایسه با رقیب دموکرات خود پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد. درباره سیاست خاورمیانهای ترامپ، خبرنگار تابناک گفتگویی با پروفسور «مارتین جی» استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا (برکلی) انجام داده که در ادامه میآید.
«مارتین جی» استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در برکلی است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه تاریخ فکری و مرتبط ساختن تاریخ با سایر فعالیتهای دانشگاهی و فکریست. او همچنین از شارحان برجسته مکتب فرانکفورت است. کتابهای او با عنوان «تاریخچهی مکتب فرانکفورت» و «مکتب فرانکفورت و جامعهشناسی معرفت» به فارسی منتشر شده است.
*به نظر شما دلیل اصلی پیروزی ترامپ و شکست هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه بود؟
به نظر میرسد که حامیان ترامپ این تصور را در اولویت قرار دادهاند که اقتصاد بد عمل میکند و بحران مهاجرت بدتر میشود. این موضوعات در کنار تصویری قرار میگرفت که میگفت در صورت پیروزی ترامپ دموکراسی از دست میرود و بحران مربوط به تغییرات آب و هوایی بدتر میشود و آزادی باروری زنان به چالش کشیده میشود.
آنها فریب روایت ترامپ از آزار و شکنجه را خوردند، که با تکرار مداوم دروغ او مبنی بر فریب خوردن او در انتخابات ۲۰۲۰ آغاز شد. او مشکلات حقوقی و تلاشهای خود برای ترور را به شواهد دیگری مبنی بر قربانی بودن خود تبدیل کرد، روایتی که به کمک تبدیل عجیب مسیحی انجیلی از او، علیرغم تمام تخلفات آشکارش، به آواتار عیسی مسیح کمک کرد.
علاوه بر این، او توانست شهرت خود را به عنوان یک شخصیت سرکش که حقیقت را در مورد عدم اصالت نخبگان آمریکایی بیان میکند، با وعده خود برای بازگرداندن اقتدار سنتی آمریکای گذشته، که در آن سفیدپوستان حکومت میکردند، مردان کنترل میکردند، و ارزشهای مسیحی غالب بودند، در هم آمیخت.
برخی معتقدند که شکست هریس به دلیل زن بودن او بوده و نشانه محافظه کاری جامعه آمریکاست. این متغیر تا چه اندازه موثر بوده است؟
شکاف جنسیتی بسیار واقعی بود، زیرا اکثر مردان، به ویژه مردان جوان تر، جذب نسخه ترامپ از آنچه بقیه ما به عنوان «مردانگی سمی» میدیدیم، شده بودند. زنان به مراتب بیشتر به هریس رای میدادند، اما، افسوس، نه در اعدادی که پیش بینی شده بود.
به نظر میرسد که نگرانی کافی در مورد انتخاب یک رهبر زن، همراه با مقاومت نژادپرستانه در برابر سیاهپوست بودن و هندی-آمریکایی بودن او وجود داشته است تا جذابیت او را تضعیف کند. علاوه بر این، او با انگ مضاعفی مبنی بر حمایت از حقوق ترنسجنسیتیها مواجه بود که به تبلیغات بسیار مؤثر ترامپ اجازه داد که بگوید «او (she) برای آنهاست، ما برای ما هستیم». «آنها» (them) البته با اشاره به انتخاب ضمیر بسیاری از ترنس ها؛ و همچنین مهاجرانی که توسط اولین آمریکاییها به عنوان مهاجمان شیطانی انگ زده شده اند.
آیا میتوان گفت جامعه آمریکا از جهانی شدن و سیاستهای مهاجرتی و سیاست خارجی لیبرال به سمت سیاست محافظه کارانه در سیاست داخلی و خارجی حرکت کرده است؟ اگر چنین است، آینده حزب دمکرات چگونه است؟
تا آنجا که پوپولیسم ترامپ واکنشی به سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی بود، که اغلب سود شرکتهای فراملی را بر نیازهای کارگران اولویت میداد، پاسخی قابل درک، اگر اشتباه گرفته شود، به افزایش نابرابریهای سرمایهداری در کشور ما بیان کرد.
با این حال، خصومت با مهاجرانی که مشاغل «ما» را انتخاب میکردند، مزخرف بود، زیرا اقتصاد از کار آنها در مناطقی سود برده است – چیدن محصولات کشاورزی، پروژههای ساختمانی، کمک به افراد مسن و بیمار – که شهروندان آمریکایی اغلب تمایلی به آن نداشتند. وارد شدن در مورد سیاست خارجی که به سختی میتوان آن را «لیبرال» یا «محافظه کار» نامید، به ویژه به این دلیل که لیبرالهای جنگ سرد و نومحافظه کاران دوره بوش اغلب تمایلات بین المللی گرا و مداخله گرایانه داشتند.
نظر میرسد ترامپ نشان دهنده سیر قهقرایی به سمت انزواطلبی است که از دهه ۱۹۳۰ رایج نبوده است. آمریکا جنگهای فاجعه باری را در عراق و افغانستان رقم زده است.
ترامپ تمایل بسیار کمی برای فرستادن آمریکاییها به خارج از کشور برای کشته شدن برای آرمانهای آمریکایی نشان داده است. با این حال، این بدان معنا نیست که ترامپ تمایل واقعی صلحطلبانه را در سیاست خارجی آمریکا نشان میدهد
ترامپ تمایل بسیار کمی برای فرستادن آمریکاییها به خارج از کشور برای کشته شدن برای آرمانهای آمریکایی نشان داده است. آمریکا جنگ کرد تا افرادی را ظاهرا نجات دهد که آرمانهای مشترک با ما نداشتند.
با این حال، این بدان معنا نیست که ترامپ تمایل واقعی صلحطلبانه را در سیاست خارجی آمریکا نشان میدهد. برای مثال، در خاورمیانه، او بیش از بایدن با نتانیاهو متحد است و هیچ کاری برای مهار فعالیت نظامی اسرائیل انجام نخواهد داد. باید به خاطر داشت که تنها دعوای علنی او با نتانیاهو بر سر عدم تمایل نتانیاهو به همراهی با ترور سردار سلیمانی بود. او همچنین علناً از بمباران نیروگاههای هستهای ایران حمایت کرده است.
در مورد آینده حزب دمکرات، هنوز خیلی زود است که صحبت کنیم. در حال حاضر، شوک و اندوه زیادی وجود دارد تا ببینیم چه جایگزینهایی در آینده پدیدار خواهند شد.
تاثیر پیروزی ترامپ بر جنبشهای راست گرای اروپا و آمریکای لاتین چه خواهد بود؟
این احتمال وجود دارد که اوربانها و ملونیها در قدرت و فاراژها و لوپنهای خارج از قدرت از پیروزی ترامپ خوشحال شوند. همچنین پوتین از پیروزی ترامپ خوشحال خواهد بود.
اثرات پیروزی ترامپ بر جنگ در اوکراین احتمالاً وحشتناک خواهد بود و چین نیز جرات میکند تا به زور تایوان را در نظر بگیرند. در آمریکای لاتین، گفتنش سخت است، زیرا ترامپ تنها از منظر توقف مهاجرت به مشکلات آنها توجه داشته است.
مکزیک، بزرگترین شریک تجاری ما، اگر واقعا به وعدههای خود مبنی بر افزایش تعرفهها و اخراج میلیونها مهاجر غیرقانونی عمل کند، بیشترین مشکل را خواهد داشت. احتمالاً ناسیونالیسم به طور کلی افزایش مییابد و جنگهای تجاری تشدید میشود، اما در سیاست خارجی ترامپ ابهام زیادی وجود دارد که نمیتوان بدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد.