سید محمدکاظم سجادپور در یادداشتی می نویسد: آمریکایی ها برای مهار و جلوگیری از رشد چین اتحادها و ائتلاف هایی را با عنوان چند جانبه گرایی کوچک راه اندازی کرده اند.
روابط بینالمللی مجموعه و منظومهای از کنشگران، چگونگی کنش بین کنشگران و محیط و فضای کنش آنهاست. کنشگران با هم و یا برعلیه هم کنش میکنند. این کنشها، بعضاً ماهیتی صلحآمیز داشته و بعضاً خصمآمیزند. در این میان ائتلاف و اتحاد بین کنشگران، موضوعی جدّی و در خور توجه برای پژوهشگران روابط بینالمللی و دستاندرکاران عملی سیاست خارجی است. از آنجا که روابط بینالمللی، پدیدهای پویا و سیّال میباشد، با توجه به نوسانهایی که در مناسبات قدرت بین کنشگران مختلف در حال انجام است، این پرسش جلب نظر میکند که چگونه میتوان موضوع و پدیده ائتلاف و اتحاد در روابط بینالملل معاصر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟
در پاسخ سه مبحث قابل طرح میباشند: «پایداری و پیوستگی اتحادها و ائتلافها در روابط بینالمللی»، «شکلها و صورتهای مختلف اتحاد و ائتلاف در روابط بینالمللی» و «بناهای نوین ائتلاف و اتحاد در مناسبات جهانی». ائتلاف و اتحاد پدیدهای پایدار در تاریخ مناسبات قدرت در جهان است. واحدهای سیاسی مختلف، در ائتلاف و اتحاد با یکدیگر توانمندتر میشوند و قدرت و هویت خاصی پیدا میکنند. شاید مهمترین اتحاد و ائتلاف که بسیار بدیهی قلمداد میشود، ایالات متحده آمریکا باشد. آمریکا یک اتحادیه از مجموعه کشورها و نه ایالتهاست. در ترجمههای دهههای سی و چهل شمسی در برخی از متون حقوقی و قراردادها منجمله قرارداد دفاعی ۱۹۵۹ آمریکا و ایران، از عبارت «ممالیک متحده آمریکا» به معنای مملکتهای متحده استفاده شده است.
آمریکا در واقع در ابتدا اتحادی از ۱۳ کشور بود که بعداً به اتحادی از ۵۰ کشور تبدیل شد. اما تاریخ اتحادها و ائتلافها منحصر به ایالات متحده نیست و قرنها پیش از تأسیس آن کشور، در ایران، سه قوم پارس، ماد و پارت، با اتحاد و ائتلاف، به روندی شکل دادند که به تأسیس یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ جهان یعنی هخامنشیان انجامید. ریشهدار بودن اتحادها و ائتلافها در تاریخ روابط بینالمللی، بستگی به تعریف خود و دشمن دارد. لذا هویت و منفعت، دو مفهوم مرکزی، در شکل دادن و تداوم اتحادها و ائتلاف بوده است.
در تاریخ مناسبات بینالمللی، جنگها، اتحادها و ائتلافها شکل دادهاند. دو جنگ مخرب و سرنوشتساز اول و دوم جهانی، حول اتحادها و ائتلافها، راه افتادهاند و به پایان رسیدند. جنگ سرد هم براساس اتحادها و ائتلاف بود و جالب آنکه در دوران پسا جنگ سرد، یعنی در بیش از سه دهه گذشته، پایداری ائتلافها و اتحادها، در حوزههای گوناگون در قالب نهادهای رنگارنگ بینالمللی نمایان است. اتحادها و ائتلافها، صورتهای مختلف دارند، حداقل دو صورت بندی قابل ذکرند: اتحادها و ائتلافهای دوجانبه و اتحادها، ائتلافهای چندجانبه.
در بعد دو جانبه تعدادی از کنشگران با قدرتهای بزرگ ائتلافهای نظامی را دنبال کردهاند. شاید مهمترین اتحاد نظامی، همکاری بین ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد. آنچه که در غزه و لبنان، از کشتار مردم شاهدیم، بازتاب و نمودی از این اتحاد نظامی است. اما بههیچ رو این منحصر به آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست. آمریکا، بیشترین اتحادها و ائتلافهای نظامی در دنیا را بهصورت دو جانبه داراست به گونهای که میتوان از مجموعه و منظومههای اتحادهای دو جانبه نظامی آمریکا با کشورهای مختلف سخن گفت. هرکدام از اتحادها و ائتلافهای نظامی دوجانبه آمریکا، برای خود، تاریخ پرنشیب و فرازی دارند.
یکی از عمدهترین آنها اتحاد نظامی آمریکا و ژاپن است که در ۱۹۵۲ اجرایی شد و پایانی بر اشغال نظامی آمریکا در فاصله ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲ بود. اما این پیمان نظامی، در واقع به شکل و ماهیت نظام سیاسی ژاپن بعد از جنگ دوم انجامید و با تصویب قانون اساسی آن کشور، و براساس ماده ۹ آن، ژاپن از داشتن سلاحهای تهاجمی محروم شد.
در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه نیز اتحادهای دو جانبه آمریکا، با شرکای عرب، معماری امنیتی منطقه از نظر واشنگتن را شکل داده است و جالب آنکه برخی از دوستان آمریکا در منطقه خواهان تعمیق اتحاد نظامی بیشتر با آن کشور میباشند.
باید گفت که قدرتهای بزرگ دیگر نیز اتحادها و پیمانهای نظامی دو جانبه را دنبال کرده و میکنند. اتحاد نظامی روسیه با بلاروس و اتحاد چین با کره شمالی و پاکستان نمونههایی از این نوع اتحادها و ائتلافها هستند. صورت چند جانبه اتحادهای نظامی نیز باید مدنظر قرار گیرد. ناتو یک اتحادیه نظامی است که در پیش از هفتاد سال تاریخ خود، روز به روز گسترش یافته است. جالب آنکه پیمان ورشو که در ۱۹۵۵ در مقابله با ناتو در بلوک شرق تأسیس شد و با پایان جنگ سرد در ژوئیه ۱۹۹۱ به حیات خود پایان داد، اما ناتو نه فقط باقی ماند، بلکه گسترش یافته و در بیانیه سران خود در ژوئیه سال جاری یعنی ۲۰۲۴ در واشنگتن، به نحوی به لزوم گسترش کار خود به حوزه اقیانوس آرام و هند نیز پرداخت. ناتو، به عنوان اتحاد دو ائتلافی نظامی، یکی از عمدهترین تغییرها در راه افتادن و تداوم جنگ اوکراین است.
ائتلافها و اتحادها در دوران جدید روابط بینالمللی، نماها و نمودهای نوینی یافتهاند. در یک نگاه کلان، در عین تداوم ائتلاف و اتحادهای نظامی، واژگان ائتلاف و اتحاد برای حوزهها و سپهرهای غیرنظامی نیز بکار برده میشود. کشورهایی چون اسپانیا و ترکیه در سالهای اولیه قرن بیستم «ائتلاف تمدنها» را راهاندازی کردند و بعداً این تبدیل به نهادی در مجموعه ملل متحد شد. کوفیعنان، دبیرکل وقت سازمان ملل در ۲۰۰۵، گزارشی در مورد لزوم ائتلاف تمدنها داد و چند سال بعد نماینده ویژهای برای ائتلاف تمدنها از سوی دبیرکل منصوب شد.
یکی دیگر از صورتهای نوین، اتحادها و ائتلافها پدیدهای است که از آن با عنوان «چند جانبهگرائی کوچک یاد میشود. ائتلافهایی چون کواد (آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند)، ائتلاف سهجانبه (کره جنوبی، آمریکا و ژاپن) و گروه موسوم به I۲u۲ که مخفف نام لاتین چهار کشور امارات متحده، ایالات متحده، حضور اسرائیل میباشد از زمره این چندجانبهگرائیهای کوچک و محدودند.
به نظر میرسد که هدف این چندجانبهگرائیهای کوچک مخصوصاً در شرق آسیا، مهار و جلوگیری از رشد چین توسط آمریکاست. هرچه هست، ائتلاف و اتحاد، جز پایدار روابط بینالمللی است و بدون در نظر گرفتن ماهیت قدرتساز و هویتپرداز آن در طول تاریخ روابط بینالمللی و تحول و دگردیسی آن در نشیب و فرازهای قدرت در جهان معاصر، سیاست جهانی قابل درک نیست.