شاید بعد از 40دوره مدیران سازمان سینمایی نگاهی فکورانه، سیستمی و عمیق به نوع برگزاری آن بیندازند؛ فستیوالی که هیچ اعتبار جهانی ندارد ولی فیلمها، در آن مانند فستیوالهایی چون ونیز، کن و لوکارنو که حکم فستیوالهای الف را دارند، پذیرفته و نمایش داده میشوند. این یعنی مرگ ارزشی و اعتباری یک جشنواره ؛چون آن فستیوالها فیلمهای به اصطلاح اولین نمایش (First Opening) را میپذیرند، یعنی نمایش اول فیلم باید در آن فستیوال باشد. در جشنواره فیلم فجر چیزی که به کل دیده نمیشود یک ساختار منسجم، پیوسته، دارای تفکر و سواد سینمایی است؛ خب این یعنی چه؟ یعنی در 40دوره به 40شکل مختلف جشنواره برگزار شده است.
در هر دوره یا دو دوره، دبیری برای جشنواره انتخاب میشود که عموما هم هیچ آشنایی با فستیوال، فیلم، سینما، اهالی هنر و فرهنگ ندارد و این یعنی اعمال سلیقه شخصی، نظارت غیرفنی و کارشناسی. مورد دیگری که بسیار مهم است و باید به آن اشاره کرد این است که ما دو نوع جشن عمده سینمایی در دنیا داریم؛ یک آکادمیها هستند (اسکار، سزار، بفتا، گلدنگلوب، حلقه منتقدان مختلف و…) دوم فستیوالها (کن، برلین، ونیز، تورنتو، لوکارنو و…).
اشکال مختلف رویدادهای سینمایی
این دو نوع تفاوت بسیار اساسی و ساختاری با هم دارند. در آکادمیها اغلب به بررسی یکساله تقویم سینمایی فیلمها میپردازند؛ بهطور مثال، اسکار فیلمهایی که از اول ژانویه تا 31دسامبر هر سال در آمریکا به نمایش درآمده ازسوی حدود 6هزار نفر از اعضای خود به رأی میگذارد و در تاریخی اواسط ژانویه اسامی نامزدها را اعلام میکند و در تاریخی در فوریه، در یک شب در سالن کداک تئاتر، یک مراسم سه الی چهارساعته میگیرد و جوایز خود را در تمامی بخشهای سینمایی که بیشتر در گروههای پنج نفره هستند و فیلمها به 10 تا ارتقا داده شدند، اهدا میکند. در انتخاب کاندیداها و جوایز فقط اعضای رسمی حق شرکت دارند و فقط به بخشهای مربوطه حرفه خود و بهترین فیلمها میتوانند رأی بدهند. یعنی یک بازیگر نمیتواند بهعنوانمثال به میکس صدا رأی بدهد و بالعکس. اما در فستیوالها در یک زمان مشخص (deadline) فیلمها برای فستیوال ارسال میشوند؛ برای نمونه، از بین فیلمهای ارسالی فستیوال کن 22فیلم را از بین حدود دوهزار فیلم برای 11روز جشنواره از سراسر دنیا انتخاب میکنند و این فیلمها برای عموم و منتقدان دعوتشده در اکرانهای محدود نمایش داده میشود و فیلمها در 6یا نهایتا 9بخش ازسوی هیات داوران 7 یا 9 نفره داوری شده و جایزه به آنها داده میشوند. جوایز بهاینترتیب هستند؛ یک جایزه بازیگری مرد، یک جایزه بازیگری زن، جایزه کارگردانی، جایزه فیلمنامه، جایزه ویژه هیاتداوران، جایزه ویژه جشنواره و نخل طلای بهترین فیلم، همین و بس. در بعضی موارد، دو جایزه به یک مورد داده میشود؛ مثلا جایزه مشترک فیلمنامه به دو فیلم. این خلاصه وضعیت فستیوالها و آکادمیهاست در دنیا.
و اما جشنواره فجر
اما برمیگردیم به جشنواره فجر خودمان که گویا اسم جشنواره از همان فستیوال میآید ولی ما در یک مورد عجیب بنجامینی قرار گرفتیم. اینکه جشنواره برگزار میکنیم و آکادمی جایزه میدهیم. تمامی مناسک آکادمی و فستیوالها را بهجای میآوریم ولی گویی این یک جشن ملی است و در تعجب عظیم نه جشنواره جهانی و نه داخلی هستیم و نه حتی آکادمی!
یک لیست هیات انتخاب میدهیم متشکل از تمامی آدمها و ارگانها بعد به هیات انتخاب میگوییم 22فیلم انتخاب کن و بعد مستقیم فیلمها را خارج و داخل لیست میکنیم و این سوال اساسی پیش میآید که چرا هیچوقت مسوولیت انتخاب فیلمهای جشنواره را خود بهعهده نمیگیرد و به دوش کسان دیگر میسپارد درحالیکه جشنوارهها براساس چارت خود و منافع، سیاستهای داخلی، فرهنگی و رویکرد بیانیه جشنوارههای فیلمهای خود را انتخاب میکنند و بعد نکته جالبتر اینکه این یک جشنواره داخلی از فیلمهای خودمان است، با پروانه ساخت و نمایش ازسوی خود سازمان سینمایی، پس وجود این هیات انتخاب چه دلایلی دارد؟
در تمامی فستیوالهای دنیا، خود برگزارکنندگان و مسوولان فستیوال فیلمها را براساس بیانیه، رویکرد و دیدگاههای جشنواره فیلمها انتخاب میکنند و نه هیاتداوران و هیات انتخاب… .
تناقضها جایی بالا میگیرد و به شوخی میرسد که برای جشنواره داور ایرانی قرار میدهیم و بعد بهشکل آکادمی این هفت داور باید از اصل فیلم جایزه و نظر بدهند تا تخصصهای صرف و عجیب چون صداگذاری یا ویژوال افکت یا فیلمبرداری و… . در جشنواره فیلم فجر، هیاتداوران کاندیدا معرفی میکنند درحالیکه کاندیدا برای آکادمیها هستند که در یک سال مورد ارزیابی سنجش و نقد قرار گرفتند، آن هم در میان اعضای بسیار زیاد که همگی از همکاران خود هستند. در فستیوال هیچوقت کاندیدا معرفی نمیشود، فقط شاخه جوایز اعلام میشود و فیلمهای راهیافته همگی منتخبان فستیوال هستند و همگی کاندیدا برای تمامی جوایز به شمار میروند.
چند مورد عجیب