با آغاز عملیات طوفان الاقصی، بارها گزارش شده که نیروهای مقاومت اسلامی عراق موشکها و پهپادهایی را به سمت اسرائیل ارسال کردهاند. با این حال، در هیچ یک از اخبار و رسانههای بینالمللی گزارش نشده که اسرائیل پاسخی مستقیم به این حملات در قالب حملات نظامی به خاک عراق داده باشد.
با آغاز عملیات “طوفان الاقصی”، بارها گزارش شده که نیروهای مقاومت اسلامی عراق موشکها و پهپادهایی را به سمت اسرائیل ارسال کردهاند. با این حال، در هیچ یک از اخبار و رسانههای بینالمللی گزارش نشده که اسرائیل پاسخی مستقیم به این حملات در قالب حملات نظامی به خاک عراق داده باشد. این وضعیت پرسشهای بسیاری را درباره دلیل عدم واکنش اسرائیل به وجود آورده است. چرا اسرائیل در برابر این حملات سکوت کرده یا حداقل هیچگونه پاسخ علنی نظامی نداده است؟
بتحلیلگران امنیتی و نظامی چندین دلیل برای این سیاست اسرائیل مطرح کردهاند. یکی از مهمترین دلایل این است که اسرائیل به شدت از باز شدن جبهههای جدید جنگ در منطقه هراس دارد. این نکتهای است که مقامات اسرائیل نیز به صراحت در محافل عمومی و خصوصی به آن اشاره کردهاند. اما این هراس تنها به گشودن جبهههای جدید در عراق محدود نمیشود؛ بلکه نگرانیهای گستردهتری در مورد پیامدهای استراتژیک و ژئوپلیتیکی آن در کل منطقه وجود دارد.
استراتژی دفاعی و ملاحظات منطقهای
از دیدگاه نظامی، اسرائیل در چندین جبهه مشغول است. این کشور با تهدیدات متعددی در مرزهای شمالی خود، به ویژه از سوی حزبالله در لبنان و نیز سوریه، مواجه است. هرگونه گشایش یک جبهه جدید در عراق میتواند فشار زیادی بر نیروهای نظامی اسرائیل وارد کند و تمرکز آنها را از مدیریت تهدیدات دیگر در مناطق بحرانی مانند لبنان یا نوار غزه کاهش دهد. به همین دلیل است که اسرائیل تمایل دارد درگیریهای نظامی را به حداقل برساند و از باز شدن جبهههای جدید جلوگیری کند.
بازدارندگی و توازن قوا
یکی دیگر از دلایل مهم عدم حمله اسرائیل به عراق، توازن قوا در منطقه است. گروههای مقاومت اسلامی عراق، به ویژه آنهایی که تحت حمایت ایران هستند، تواناییهای قابل توجهی در انجام حملات تلافیجویانه دارند. اگر اسرائیل اقدام به حمله مستقیم به خاک عراق کند، این گروهها به احتمال زیاد با حملات موشکی و پهپادی گستردهتری پاسخ خواهند داد که میتواند اسرائیل را درگیر یک جنگ تمامعیار کند.
همچنین این گروهها به دلیل تواناییهای خود در انجام حملات در خارج از عراق، مانند حمله به منافع اسرائیل در دیگر کشورهای منطقه یا حتی حملات سایبری و اقتصادی، میتوانند برای اسرائیل تهدیدهای جدی ایجاد کنند. از این رو، هرگونه درگیری با آنها باید با دقت و استراتژی دقیق برنامهریزی شود.
نگرانی از واکنش ایران
نکته دیگری که باید در نظر گرفت، نقش ایران در این معادله است. ایران حامی اصلی گروههای مقاومت در عراق است و هرگونه حمله به این گروهها به معنای تشدید تنشها با ایران است. اسرائیل در حال حاضر به دنبال ایجاد یک تعادل نسبی در روابط خود با تهران است و از این رو، تلاش میکند از هرگونه اقدامی که ممکن است منجر به یک جنگ مستقیم با ایران شود، خودداری کند.
برخی تحلیلگران بر این باورند که اسرائیل به خوبی از پیامدهای حمله به ایران یا گروههای تحت حمایت آن آگاه است. اگرچه تواناییهای نظامی اسرائیل قابل توجه است، اما هزینههای یک جنگ تمامعیار با ایران برای این کشور به شدت بالا خواهد بود. ایران دارای زیرساختهای نظامی پیشرفتهای است و گروههای نیابتی قدرتمندی در سراسر منطقه دارد که میتوانند اسرائیل را با چالشهای جدی مواجه کنند.
اسرائیل و سیاستهای مهار منطقهای
سیاستهای مهار و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و گروههای وابسته به آن در منطقه، بخشی از راهبرد کلی اسرائیل است. با این حال، اسرائیل به دنبال این است که این سیاستها را بدون درگیریهای نظامی گسترده اجرا کند. به عنوان مثال، اسرائیل از طریق دیپلماسی، فشارهای اقتصادی، و همکاری با قدرتهای جهانی مانند آمریکا و کشورهای اروپایی تلاش میکند نفوذ ایران را محدود کند.
در نهایت، اسرائیل به خوبی آگاه است که حمله به گروههای مقاومت در عراق میتواند واکنشهای شدیدی به همراه داشته باشد که به نفع آن نیست. از این رو، این کشور سیاستی محتاطانه در قبال این تهدیدات اتخاذ کرده و از ورود به درگیریهای مستقیم در خاک عراق خودداری کرده است.
نتیجهگیری
ترس اسرائیل از باز شدن جبهههای جدید جنگ در منطقه، یکی از عوامل اصلی عدم پاسخ نظامی به حملات نیروهای مقاومت عراق است. این ترس نه تنها به دلیل هزینههای بالای درگیری نظامی است، بلکه به دلیل نگرانیهای گستردهتر ژئوپلیتیکی و استراتژیک است. تا زمانی که این ملاحظات همچنان در محاسبات امنیتی اسرائیل باقی بماند، بعید است که شاهد یک پاسخ نظامی گسترده از سوی این کشور به حملات گروههای مقاومت عراق باشیم.