- نیویورک تایمز تحلیل خود را با یک نقل قول تاریخی از زئیف جابوتینسکی، رهبر صهیونیستها آغاز میکند، نقل قولی که به نوعی به استراتژی آنها بدل شد.
- او در سال ۱۹۲۳ نوشت: «یک دولت یهودی تنها وقتی موفق خواهد شد که بتواند، دشمنانش را به پذیرش خود به عنوان یک واقعیت دائمی، وادار کند.»
- تحلیلگران اسرائیلی روز جمعه اعلام کردند؛ کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس از سوی اسرائیل، جدیدترین جلوه این فرضیه صد ساله است.
- نیویورک تایمز، حمله7 اکتبر را عامل مهم در مخدوش کردن تصویر قدرتمند اسرائیل معرفی کرد.
- این رسانه آمریکایی به نقل از یک فیلسوف اسرائیلی گفت: « رویدادهایی مانند کشته شدن سنوار بیانگر چیزی بسیار عمیق در روح و روان اسرائیل است و بر دیدگاه دیرینه صهیونیستها که به جابوتینسکی و دیگر متفکران اولیه صهیونیست بر میگردد، تاکید می کند، که تنها زمانی صلح برقرار خواهد شد که دشمنان ما امید خود را نسبت به نابودی دولت یهودی از دست بدهند.»
- نیویورک تایمز در این تحلیل در تلاش است تا استراتژی ترور اسرائیل را تئوریزه کند و در بخشی از این متن ترور یحیی سنوار را عملی برا اخلال در سیستم حماس دانسته و اضافه کرد: « کشتن آقای سنوار و دیگر رهبران به عنوان یک اختلال در سلسله مراتب حماس، بازتاب تلاش اسرائیل برای ترور دانشمندانی بود که برنامه غنیسازی هستهای ایران را رهبری میکردند، تلاشی استراتژیک برای تضعیف تواناییهای ایران.»
- اما به گفته متفکران اسرائیلی، قتل آقای سنوار چیزی بیش از ارسال پیامی به دشمنان مخالف موجودیت اسرائیل بود. همچنین راهی بود که به خود اسرائیلی ها ثابت می کرد که فرض اصلی صهیونیسم (که یهودیان در یک کشور یهودی امن تر از یهودیان مهاجر خواهند بود) هنوز معتبر است.
- در سطح تاکتیکی، سیاست ترور دشمنان اسرائیل نشان می دهد که دشمن تنها با از دست دادن رهبرانش میتواند شکست بخورد. اما به گفته امی آیالون، مدیر سابق شین بت، سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل، دشمنان کشته شده اسرائیل اغلب جای خود را به رهبرانی دادهاند که در نهایت سازمان های خود را تقویت کرده اند.
- از نظر استراتژیک هم ترور نمی تواند راه حل بلندمدتی برای درگیری اسرائیل با فلسطینی ها ارائه دهد.
- آیالون، مدیر سابق اطلاعات داخلی اسرائیل گفت: « تا زمانی که آنها افق سیاسی ندارند، از حماس حمایت خواهند کرد، نه به این دلیل که آن ها مفهوم رادیکال اسلام حماس را باور دارند، بلکه به این دلیل که حماس را تنها سازمانی می دانند که برای آزادی از اشغال مبارزه می کند. پیروزی در میدان نبرد ما را به پیروزی در جنگ نزدیک تر نمی کند مگر اینکه ایدئولوژی حماس را با ایجاد یک افق سیاسی بهتر شکست دهیم.»
- نیویورک تایمز اشاره میکند که؛ برای بسیاری از اسرائیلی ها، این قدرت اسرائیل که در نهایت ثبات را به ارمغان خواهد آورد. از نظر آنها حمله ۷ اکتبر ریشه در عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از غزه در سال ۲۰۰۵ داشت و زمینه را برای تصرف این منطقه توسط حماس فراهم کرد.
- همین رویکرد اسرائیل در استفاده از زور، آن را به حمله به لبنان، حمله به شبه نظامیان حوثی در یمن که به اسرائیل مهمات شلیک کردند، و حمله به منافع ایران در سراسر منطقه، حتی در معرض خطر سوق دادن منطقه به سوی یک جنگ همه جانبه در چندین جبهه، سوق داده است.
- این رسانه آمریکایی استراتژی ترور اسرائیل را تحت تاثیر ایده «گنبد آهنین» میدادند و آن را سیاست امنیتی اسرائیل معرفی میکند.
- «گنبد آهنین» در ایده های آقای بن گوریون و آقای جابوتینسکی ریشه دارد که مقاله سال ۱۹۲۳ او با عنوان “دیوار آهنین” تلاش صهیونیستها برای بازدارندگی را نشان میدهد. آقای جبوتینسکی و آقای بن گوریون دو رقیب بودند، اما هر دو موافق بودند که جهان عرب تنها در صورتی دولت یهودی را می پذیرد، که قویتر از آن باشد که نابود شود.
نیویورک تایمز؛ ربع قرن پیش از تاسیس اسرائیل، زئیف جابوتینسکی، رهبر صهیونیست ها ایدهای را برای تعریف نحوه حفاظت اسرائیلیها از کشورشان بیان کرد. او در سال ۱۹۲۳ نوشت: «یک دولت یهودی تنها وقتی موفق خواهد شد که بتواند، دشمنانش را به پذیرش خود به عنوان یک واقعیت دائمی، وادار کند.»
تحلیلگران اسرائیلی روز جمعه اعلام کردند؛ کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس از سوی اسرائیل، جدیدترین جلوه این فرضیه صد ساله است. این امر نشان دهنده سیاست چند دههای اسرائیل در کشتن دشمنان به منظور اعمال انتقام، تضعیف دشمنان یا ایجاد بازدارندگی است. اهدافی که پس از حمله ویرانگر حماس در اکتبر گذشته( که تصویر قدرت اسرائیل را مخدوش کرد) بیش از پیش ضروری شد.
میچا گودمن، فیلسوف و نویسنده اسرائیلی درباره هویت اسرائیل می گوید: «رویدادهایی مانند کشته شدن سنوار بیانگر چیزی بسیار عمیق در روح و روان اسرائیل است و بر دیدگاه دیرینه صهیونیستها که به جابوتینسکی و دیگر متفکران اولیه صهیونیست بر میگردد، تاکید می کند، که تنها زمانی صلح برقرار خواهد شد که دشمنان ما امید خود را نسبت به نابودی دولت یهودی از دست بدهند.»
این دیدگاهی است که به توضیح اینکه چرا در طول سالها، اسرائیل حملاتی را با قدرتی بسیار زیاد تلافی کرده است، کمک میکند تا نشان دهد که جنگیدن با اسرائیل پرهزینهتر از پذیرش موجودیت آن است. پس از اینکه حزبالله در تابستان امسال از پایان دادن به حملات فرامرزی خودداری کرد، اسرائیل با کشتن بیشتر فرماندهان خود، از جمله رهبرش، حسن نصرالله، پاسخ داد و سپس ماه گذشته به پایگاه حزبالله در جنوب لبنان حمله کرد.
این دیدگاه همچنین تا حدودی به این دلیل است که، اسرائیل محکومیت بین المللی کمپین خود در غزه و درخواست ها برای آتش بس را نادیده گرفته است. از زمان حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به رهبری حماس که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر شد، اسرائیل ویرانگرترین جنگ تاریخ خود را دنبال کرده و ده ها هزار فلسطینی را کشته و حدود ۲ میلیون نفر دیگر را آواره کرده است.
اگرچه سربازان اسرائیلی در نهایت تقریبا به طور اتفاقی با آقای سنوار برخورد کردند، اما قتل او اوج یک سال تلاش برای ردیابی، پیدا کردن و کشتن او به عنوان طراح حمله ۷ اکتبر بود.
این اتفاق، خاطرات تلاشهای صهیونیستهای پیش از دولت در سال 1945 برای ترور صدها نازی که در هولوکاست شرکت داشتند را زنده کرد. این همچنین یادآور تلاش چندین دهه اسرائیل برای کشتن عاملان قتل عام مونیخ در سال 1972 بود، زمانی که تروریستها 11 اسرائیلی شرکت کننده در بازیهای المپیک آن سال را کشتند. یکی از مقامات ارشد فلسطینی مرتبط با این حمله، عاطف بسیسو، نزدیک به 20 سال بعد در بیرون هتلی در پاریس هدف گلوله قرار گرفت، هرچند اسرائیل هرگز مسئولیت ترور او را بر عهده نگرفت.
کشتن آقای سنوار و دیگر رهبران به عنوان یک اختلال در سلسله مراتب حماس، بازتاب تلاش اسرائیل برای ترور دانشمندانی بود که برنامه غنیسازی هستهای ایران را رهبری میکردند، تلاشی استراتژیک برای تضعیف تواناییهای ایران. و به عنوان یک اقدام بازدارنده، ترورهای اخیر رهبران حزبالله توسط اسرائیل را تداعی کرد.
اما به گفته متفکران اسرائیلی، قتل آقای سنوار چیزی بیش از ارسال پیامی به دشمنان مخالف موجودیت اسرائیل بود. همچنین راهی بود که به خود اسرائیلی ها ثابت می کرد که فرض اصلی صهیونیسم (که یهودیان در یک کشور یهودی امن تر از یهودیان مهاجر خواهند بود) هنوز معتبر است.
یوسی کلین هالوی، یکی از اعضای موسسه شالوم هارتمن، یک سازمان تحقیقاتی مستقر در اورشلیم، گفت: «جرات مقابله با تاریخ یهود (که ما می توانیم به نحوی ضعیف ترین و بی دفاع ترین افراد را که ۲۰۰۰ سال تجربه نظامی نداشتند، بگیریم و این افراد را به یک نیروی جنگی موثر تبدیل کنیم) در روز ۷ اکتبر فرو ریخت.»
سال گذشته تلاشی آهسته، دردناک و اساسی برای بازپس گیری وعده صهیونیست ها برای دفاع از خود بودهاست. آقای حلوی افزود: «برای من، مرگ سنوار لحظه اوج این روند است.»
برای منتقدان، چه در داخل و چه در خارج، این ایده ریشه در فرضیات تاکتیکی و استراتژیک ناقص دارد. در سطح تاکتیکی، سیاست ترور دشمنان اسرائیل نشان می دهد که دشمن تنها با از دست دادن رهبرانش میتواند شکست بخورد. اما به گفته امی آیالون، مدیر سابق شین بت، سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل، دشمنان کشته شده اسرائیل اغلب جای خود را به رهبرانی دادهاند که در نهایت سازمان های خود را تقویت کرده اند.
در سال ۱۹۹۲، اسرائیل عباس الموسوی، رئیس حزب الله را ترور کرد، اما جانشین او، آقای نصرالله این گروه را به یکی از قدرتمندترین شبه نظامیان جهان تبدیل کرد. دوازده سال بعد، اسرائیل هر دو رهبر موسس حماس، شیخ احمد یاسین و جانشین او، عبدالعزیز الرنتیسی را کشت، فقط برای این که این گروه غزه را در سال 2007 تصرف کرد و 16 سال بعد حمله 7 اکتبر را آغاز کرد.
آقای آیالون گفت: « این کاملا بی اثر است. ما شیخ یاسین را هدف قرار دادیم و سنوار را گرفتیم.» آقای آیالون گفت که، از نظر استراتژیک، این رویه همچنین نمی تواند راه حل بلندمدتی برای درگیری اسرائیل با فلسطینی ها ارائه دهد.»
آقای آیالون گفت: « مرگ آقای سنوار یک دستاورد نظامی بود که عملیات میدان نبرد حماس را در آینده نزدیک تضعیف خواهد کرد، حماس به عنوان یک نیروی پایدار در جامعه فلسطین باقی خواهد ماند تا زمانی که فلسطینیها جایگزینی موثر برای خشونت های آن بیابند.»
آقای آیالون گفت: « تا زمانی که آنها افق سیاسی ندارند، از حماس حمایت خواهند کرد، نه به این دلیل که آن ها مفهوم رادیکال اسلام حماس را باور دارند، بلکه به این دلیل که حماس را تنها سازمانی می دانند که برای آزادی از اشغال مبارزه می کند. پیروزی در میدان نبرد ما را به پیروزی در جنگ نزدیک تر نمی کند مگر اینکه ایدئولوژی حماس را با ایجاد یک افق سیاسی بهتر شکست دهیم.»
برای بسیاری از اسرائیلی ها، این قدرت اسرائیل است که در نهایت ثبات را به ارمغان خواهد آورد. در گفتمان اصلی اسرائیل، روند صلح دهه ۱۹۹۰ شکست خورد نه به این دلیل که اسرائیل چیز زیادی به فلسطینی ها نمی داد، بلکه به این دلیل که فلسطینی ها چیز زیادی می خواستند.
به طور مشابه، برای اسرائیلی ها، حمله ۷ اکتبر ریشه در عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از غزه در سال ۲۰۰۵ داشت و زمینه را برای تصرف این منطقه توسط حماس فراهم کرد.
همین رویکرد اسرائیل در استفاده از زور، آن را به حمله به لبنان، حمله به شبه نظامیان حوثی در یمن که به اسرائیل مهمات شلیک کردند، و حمله به منافع ایران در سراسر منطقه، حتی در معرض خطر سوق دادن منطقه به سوی یک جنگ همه جانبه در چندین جبهه، سوق داده است.
برای رهبران اسرائیل، طرح قدرت در خاورمیانه مهم تر از جلب تحسین غرب است. آن ها بر این باورند که می توانند به جای تکیه بر دیپلماسی، با افزایش هزینه حمله به اسرائیل، همانطور که حزب الله و حوثی ها انجام داده اند، به این هاله شکست ناپذیری دست یابند.
در همین راستا، رهبران اسرائیل می گویند؛ تصمیم آنها برای ادامه جنگ در ماه مه، نادیده گرفتن فشارهای خارجی برای موافقت با آتش بس به جای حمله به رفح در جنوب غزه بود که به مرگ آقای سنوار منجر شد. فکر آن ها این است که اگر اسرائیل بدون ورود به رفح (جایی که آقای سنوار مخفی شده بود) با آتش بس موافقت می کرد، احتمالا او در آنجا می ماند.
به گفته تام سگف، زندگی نامه نویس دیوید بن گوریون، اولین نخست وزیر اسرائیل، این ذهنیتی است که ریشه در ایده های آقای بن گوریون و آقای جابوتینسکی دارد که مقاله سال ۱۹۲۳ او با عنوان “دیوار آهنین” تلاش صهیونیستها برای بازدارندگی را در نشان میدهد. آقای جبوتینسکی و آقای بن گوریون دو رقیب بودند، اما هر دو موافق بودند که جهان عرب تنها در صورتی دولت یهودی را می پذیرد، که قویتر از آن باشد که نابود شود.
آقای سگف گفت: «همه چیز ریشه در ایده “دیوار آهنین” دارد. دیوار آهنین سیاست امنیتی اسرائیل است.»
https://www.nytimes.com/2024/10/18/world/middleeast/israel-military-sinwar-killing.html