ایران به دلیل ضعفهای نظامی و ناتوانی در تسلط بر منطقه، نمیتواند بزرگترین تهدید برای ایالات متحده باشد. ایران با وجود ایدئولوژی ضدآمریکایی و حمایت از نیروهای نیابتی، توانایی اعمال قدرت فراتر از مرزهای خود را ندارد. نزدیک شدن آمریکا به ایران تنها خطرات بیشتری ایجاد میکند و بهترین راهکار، اجتناب از درگیری مستقیم با ایران است.
جاستین لوگان، مدیر مطالعات دفاع و سیاست خارجی موسسه کاتو
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، در مصاحبهای اخیر با برنامه ۶۰ دقیقه، کامالا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا، ایران را بهعنوان بزرگترین دشمن ایالات متحده معرفی کرد. او اظهار داشت: «ایران دستش به خون آمریکاییها آلوده است» و همچنین مدعی شد که ایران با ۲۰۰ موشک بالستیک به اسرائیل حمله کرده است.
بیتردید، ایران در کشته شدن صدها نیروی آمریکایی که در جریان جنگ ویرانگر عراق شرکت داشتند، نقش داشته است؛ جنگی که از توهمات افرادی، چون دیک چنی، از حامیان کاملا هریس، ناشی شد. اما فراتر از این نکته اخلاقی که از لحاظ استراتژیک اهمیت چندانی ندارد، ادعای هریس درباره این که ایران بزرگترین دشمن آمریکا است تا حد زیادی اغراق آمیز است.
ایران در نهایت یک قدرت منطقهای در خاورمیانه است؛ منطقهای که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی ضعیف است و بهتر است ایالات متحده از آن فاصله بگیرد. در بررسی تهدید ایران، باید با واقعیتهای پایه شروع کنیم: ایران هیچ موشکی ندارد که بتواند خاک آمریکا را هدف قرار دهد و توانایی اعمال قدرت نظامی متعارف در خارج از مرزهای خود را ندارد. دکترین نظامی ایران بر مبنای «دفاع در عمق» طراحی شده است، به این معنا که در برابر حمله، بهتدریج زمین واگذار میکند تا فرصتهایی برای ضدحمله بیابد. گزارش اخیر آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نیز تأیید میکند که استراتژی ایران بر اجتناب یا بازدارندگی از درگیریهای متعارف متمرکز است، در حالی که اهداف امنیتی خود را از طریق تبلیغات، جنگ روانی و عملیات نیابتی پیگیری میکند.
اجتناب از درگیریهای متعارف و پیشبرد اهداف منطقهای از طریق جنگ روانی و نیابتی، راهی برای تسلط بر خاورمیانه یا حتی نزدیک شدن به بزرگترین تهدید ایالات متحده نیست. اگر بخواهیم هر قدرتی در خاورمیانه را بهعنوان بزرگترین دشمن ایالات متحده معرفی کنیم، آن کشور باید قادر به تسلط بر منطقه خود باشد. از مدتها پیش، برنامهریزان دفاعی آمریکا نگران بودند که یک هژمون در خاورمیانه بتواند کنترل بازارهای نفت را در دست گرفته و بر قیمت جهانی نفت تأثیر بگذارد.
ایران هیچ شانسی برای تسلط بر خاورمیانه ندارد، چرا که تجهیزات نظامی فرسوده، توپخانههای قدیمی و کمبود تجربه در عملیاتهای ترکیبی تهاجمی، این هدف را غیرممکن میسازد. حتی اگر ایران بخواهد به کشوری همسایه حمله کند، قدرت هوایی دوربرد به راحتی قادر است نیروهای مهاجم را نابود کند. این ضعفهای جدی در توان نظامی ایران که در آیندهای نزدیک نیز قابل رفع نیستند، مانع از تلاش این کشور برای تسلط بر منطقه میشوند. کشوری که توانایی کنترل منطقه خود را ندارد، نمیتواند بزرگترین تهدید برای ایالات متحده محسوب شود.
البته ایران دارای ایدئولوژی شدیداً ضدآمریکایی است و از نیروهای نیابتی در منطقه حمایت میکند که اهداف آمریکا را مختل میکنند. در این زمینه، استقرار نیروهای بیدفاع آمریکایی که کمکی به دستیابی به اهداف نظامی مشخص نمیکنند و تنها به عنوان ماشهای برای جنگ با ایران و تسهیلگر حملات اسرائیل به سوریه عمل میکنند، اقدامی غیرمنطقی به نظر میرسد.
هرچه ایالات متحده بیشتر به ایران نزدیک شود، آسیبپذیری آن در برابر اقدامات ایران افزایش مییابد. همانطور که عراق پیش از حمله آمریکا تهدید چندانی برای واشنگتن محسوب نمیشد، اما پس از حمله به مشکلی بزرگتر تبدیل شد. تحریک دشمنی مانند ایران، مشابه وارد شدن به لانه زنبور یا راه رفتن کنار باتلاق است؛ بهترین راهکار در قبال ایران، پرهیز از درگیری مستقیم است.
احتمالاً بهترین دفاع از موضع کامالا هریس در این مورد، این است که وی در تلاش بود تا پاسخی با کمترین هزینه سیاسی و حساسیت برای دستگاه سیاست خارجی پیدا کند. با این حال، مشکل اینجاست که او در اصل موضوع اشتباه کرده است. اگر این اظهارات فیالبداهه به سیاست تبدیل شود، ممکن است آمریکا را بیش از پیش در مسیر پرریسک و بی ثبات خاورمیانه گرفتار کند