تنش میان ایران و اسرائیل؛ سناریوهای پیش‌رو چیست؟

 در شرایط کنونی منطقه و نظام بین‌الملل، هیچ‌یک از طرفین غیر از اسرائیل خواهان ورود به یک جنگ فراگیر در منطقه نیست. به‌طور حتم جنگ در منطقه می‌تواند بسیاری از مناسبات نظام بین‌الملل را تغییر دهد. کشورهای غربی بیشترین ضربه را از جنگ در غرب آسیا دریافت خواهند کرد و براساس نظم جدید امنیتی که در خاورمیانه شکل خواهد گرفت دیگر جایی برای حضور نیروهای آمریکا و رژیم اسرائیل وجود نخواهد داشت.

یک سال‌ از شروع عملیات ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲) مبارزان حماس علیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی می گذرد. در این مدت خاورمیانه و جهان شاهد مرگ هزاران انسان شامل زنان و کودکان بی‌گناه بر اثر عملیات نظامی وحشی‌ترین ارتش جهان بوده است. دولتی که تمام قوانین و چهارچوب‌های نظام بین‌الملل را نادیده گرفته و مانند ارتش نازی هیتلر دست به پاکسازی قومی و کشتار جمعی در باریکه غزه زده است.
در این میان جمهوری اسلامی به دو دلیل عمده یکی دفاع و حمایت از مردم مظلوم غزه و لبنان و دیگری حمایت از شبکه محور مقاومت و معماری جدید ساختار امنیتی منطقه مطابق بر اهداف منافع ملی خود و جلوگیری از تغییر ترتیبات امنیتی به نفع ایالات‌متحده مجبور به ورود به تنش‌های دست ساز اسرائیل شد.

اگرچه پیشینه رویارویی ایران و اسرائیل به حدود ۴۰ سال پیش و پس از وقوع انقلاب اسلامی باز می‌گردد، اما در یک سال گذشته و پس از عملیات ۷ اکتبر مدل مواجهه و نوع تنش میان ایران و رژیم اسرائیل متفاوت‌تر از گذشته رقم خورده است، به شکلی که پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق در تاریخ اول آوریل ۲۰۲۴ (۱۳ فروردین ۱۴۰۳) طرفین به سطح جدیدی از تنش در خاورمیانه وارد شدند. در واقع عملیات وعده صادق۱ که پس از عملیات ترور توسط رژیم صهیونیستی در دمشق، به وقوع پیوست، پاسخی به اسرائیل و حامیان غربی آن برای احیا و تقویت بازدارندگی ایران بود.

ایران در پاسخ به این اقدام رژیم و به منظور دفاع از امنیت سرزمین خود و همچنین جلوگیری از تجاوزات بیشتر ارتش متجاوز اسرائیل در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ (۲۶ فروردین ۱۴۰۳) عملیات موشکی را با شلیک ۳۰۰ فروند موشک کروز پهپاد و موشک بالستیک علیه برخی احزاب نظامی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین انجام داد.
این نخستین رویارویی نظامی ایران و اسرائیل با هدف هشدار جدی به سران سیاسی و نظامی این رژیم مبنی‌بر توانایی و اراده ایران در ضربه زدن به دشمنان خود در هر سطحی بود تا رژیم در معادلات آینده خود از هرگونه اقدام خصمانه بر علیه منافع ایران در منطقه اجتناب کند.

اما روند حوادث در خاورمیانه به شکلی پیش رفت که نتانیاهو به منظور جبران شکست‌های خود در دستیابی به اهداف اعلامی احتیاج به تنشی بزرگتر و ایجاد جنگی فراگیر در منطقه داشت تا با درگیر کردن ایران از بحران‌های داخلی ناشی از عملکرد ضعیف خود رهایی یابد و از آن مهمتر معماری جدید امنیتی را در منطقه غرب آسیا و در راستای منافع ایالات متحده مورد پیگیری قرار دهد.

اسرائیل برای دستیابی به این اهداف، در دور تازه تنش‌آفرینی اقدام به ترور «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی گروه حماس در تهران کرد. عملیاتی که بر خلاف تمام قواعد و عرف‌های مرسوم دیپلماتیک رقم خورد. این اقدام زمانی رخ داد که مذاکرات صلح میان طرف‌های فلسطینی و اسرائیلی با میانجی‌گری کشورهای غربی در حال انجام بود و گفته می‌شد که این گفتگوها به انعقاد قرارداد صلح بسیار نزدیک شده بود.
بر اساس همین گمانه‌زنی‌ها مقامات امریکایی با تماس‌های مکرر با رئیس جمهور و دیگر مقام‌های ایرانی درخواست کردند تا به منظور دستیابی به صلح و پایان جنگ در غزه، تهران در پاسخ به اسرائیل از خود خویشتن‌داری نشان دهد تا در روزهای آینده طرف غربی توانایی برقراری صلح را داشته باشد.

اما در ادامه نه تنها هیچ صلحی برقرار نشد، بلکه نتانیاهو در راستای افزایش تنش به سراغ لبنان رفت و در عملیاتی غیر انسانی با منفجر کردن وسایل ارتباطی اعضای حزب‌الله موسوم به عملیات پیجرها سبب زخمی و کشته شدن سه هزار شهروند لبنانی شد و چند روز پس از آن ترور «سیدحسن نصرالله دبیرکل جنبش سیاسی حزب‌الله لبنان» و «عباس نیلفروشان» معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه ضاحیه بیروت رقم خورد.

عملیات موشکی وعده صادق ۲ با هدف احیای قدرت بازدارندگی ایران و همچنین تاثیرگذاری و ایجاد فشار بر محاسبات سران و افکار عمومی رژیم به منظور جلوگیری از هر اقدام شیطنت آمیز و جنایتکارانه اسرائیل بود

پس از این اقدامات بود که ایران مجبور به پاسخگویی شد، زیرا به نظر می‌رسید توان و قدرت بازدارندگی ایران دچار اخلال شده است و از سوی دیگر ادامه سیاست ترور رهبران محور مقاومت از سوی اسرائیل این گمانه‌زنی را ایجاد کرد که هدف بعدی می‌تواند یکی از سران سیاسی و یا نظامی ایران در داخل کشور باشد و از این طریق اسرائیل جنگ را به داخل خاک ایران بکشاند.

پاسخ ندادن به اقدامات و جنایات اسرائیل می‌توانست هزینه‌های بیشتری را برای ایران و محور مقاومت ایجاد کند. با توجه به همین موضوع رهبران و سران سیاسی و نظامی ایران تصمیم به اجرای عملیات موشکی وعده صادق۲ گرفتند تا از این طریق دست به احیای قدرت بازدارندگی ایران زده و با تاثیرگذاری بر محاسبات سران و ایجادفشار بر افکار عمومی رژیم از هر اقدام شیطنت آمیز و جنایتکارانه اسرائیل جلوگیری کنند.

پس از این عملیات موشکی بود که کابینه جنگ اسرائیل اعلام کرد به حملات موشکی ایران پاسخ خواهد داد و در همین راستا قصد دارد تا نقاط حساس و استراتژیکی را در اقصی نقاط ایران مورد هدف قرار دهد. در بیانیه نتانیاهو به محتمل‌ترین اهداف عملیات نظامی تل‌آویو، یعنی مراکز هسته‌ای، پالایشگاه‌های نفتی و پایگاه‌های نظامی ایران اشاره شده بود.

برخی ناظران منطقه می‌گویند: در این موضوع که پاسخ اسرائیل به عملیات موشکی ایران قطعی خواهد بود تقریبا شکی وجود ندارد اما نکته‌ای که دراین خصوص مهم به نظر می‌رسد و می‌تواند معادلات سیاسی، امنیتی و نظامی آینده غرب آسیا را تغییر دهد مدل پاسخ تل‌آویو به تهران است.

اهداف نظامی

از نگاه رسانه‌های غربی، محتمل‌ترین پاسخ تل‌آویو به عملیات موشکی انجام شده از سوی ایران، می‌تواند حمله به پایگاه‌های نظامی باشد؛ مکان‌هایی که عملیات‌های موشکی و پهبادی ایران از آن پایگاه‌ها انجام شده است. این رسانه‌ها چند دلیل را برای حمله صهیونیست‌ها به مراکز نظامی بیان کرده‌اند:
۱_ در این مدل پاسخ، کم‌ترین تلفات افراد غیرنظامی را می‌توان متصور شد.
۲_ از نظر سران نظامی و سیاسی اسرائیل، حمله به مراکز نظامی حساسیت کمتری را در ایران برای ادامه روند پاسخگویی ایجاد خواهد کرد.
۳_ در نهایت تصور می‌شود در صورت پاسخ به هرگونه تجاوز به پایگاه‌های نظامی، ایران حملات مشابهی به مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل انجام دهد.

البته در سخنان مسئولان نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی بارها تاکید شده، هرگونه پاسخ رژیم اسرائیل، پیامدهای سخت و جبران ناپذیری را برای تل‌آویو درپی خواهد داشت و الزامی وجود ندارد که ایران در پاسخ، مانند دفعات پیش به سراغ پایگاه‌های نظامی برود بلکه با استناد به سخنان و موضع‌گیری‌های سران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، براساس نوع حملات رژیم، مراکز استراتژیک و اقتصادی اسرائیل از محتمل‌ترین اهداف حمله ایران خواهد بود و همین امر محاسبات تصمیم‌گیران در تل آویو را با مشکل روبه‌رو ساخته است.

اهداف اقتصادی

در تحلیل رسانه‌های غربی، حمله به بخش‌های اقتصادی ایران به عنوان پاسخی محتمل به عملیات وعده صادق۲ از سوی صهیونیست‌ها در نظر گرفته می‌شود و این موضوع در اتاق جنگ رژیم و طرف‌های غربی نیز مورد گفت‌وگو قرار گرفته است.
اما پرسش اینجاست که اسرائیل واقعا در شرایط کنونی نظام بین‌الملل و بازارهای جهانی انرژی توانایی انجام چنین اقدامی را دارد؟

ناامن شدن جریان صادرات نفت از خلیج فارس یکی از مهمترین پیامدهای حمله به مراکز نفتی ایران استباید توجه داشته باشیم که از بیش از دو سال پیش و با شروع جنگ اوکراین نفت و گاز یکی از تاثیرگذارترین بازیگران بازارهای انرژی جهان یعنی روسیه با اعمال شدیدترین تحریم‌ها از سوی کشورهای غربی از سبد عرضه خارج شده است و بسیاری از کشورهای جهان به ویژه شریکان غربی تل‌آویو از این ماجرا ضربات جبران ناپذیر اقتصادی دریافت کرده‌اند.

بنابراین هرگونه حمله به زیرساخت‌های نفتی ایران، پیامدهای جبران ناپذیری را برای اقتصاد جهانی درپی خواهد داشت. ناامن‌شدن جریان صادرات نفت از خلیج فارس یکی از مهمترین پیامدهای حمله به مراکز نفتی ایران است که می‌تواند جهان را با یک شوک نفتی دیگر مواجه کند. همچنین این موضوع می‌تواند در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده اثرات منفی را برای دموکرات‌ها به‌همراه داشته باشد و به همین دلیل کاخ سفید می‌تواند یکی از مخالفان سرسخت اقدامات نتانیاهو در ایجاد یک بحران انرژی در بازارهای جهانی باشد. بنابراین هدف قرار دادن زیرساخت‌های نفتی ایران می‌تواند با واکنش و پاسخ غیرقابل پیش‌بینی و سنگین ایران در هدف قرار دادن زیرساخت‌های انرژی اسرائیل همراه شود.

اهداف هسته‌ای

هر اقدام تهدیدآمیز نسبت به تاسیسات هسته‌ای ایران می‌تواند سران جمهوری اسلامی را به فکر بازنگری اساسی در دکترین هسته‌ای خود وادار کند و سطح بازدارندگی ایران را چندین لایه افزایش دهدسال‌هاست که سران رژیم اسرائیل در صحبت‌های خود طرح حمله به مراکز تحقیقاتی و صنعتی هسته‌ای ایران را مطرح می‌کنند اما این امر همیشه در حد یک حرف باقی‌مانده است. در سال‌های گذشته رژیم تلاش‌های را به‌منظور ضربه زدن به فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران از جمله حمله به سایت نطنز و پارچین انجام داد اما این صدمات کاملا سطحی بوده و به اصل برنامه هسته‌ای ایران لطمه‌ای وارد نشده است.

اما نکته‌ای که در این سال‌ها همه طرح و برنامه‌های سران اسرائیل را عقیم گذاشته این است که بیشتر کارشناسان نظامی بر این باورند بدون کمک نظامی مستقیم ایالات‌متحده، حمله اسرائیل به شبکه سایت‌های هسته‌ای ایران غیرممکن است. آمریکا بارها اعلام کرده که در هیچ طرح تهاجمی به منظور هدف قراردادن ایران شرکت نخواهد کرد. چند روز پیش جو بایدن رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کرد ایالات متحده از حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران حمایت نخواهد کرد.

سیاست ترور و سایر روش‌های امنیتی

به نظر می‌رسد اسرائیل همچنان به سیاست ترور و حذف شخصیت‌های محور مقاومت در لبنان، سوریه، عراق و ایران ادامه دهد. در یک سال گذشته بسیاری از سران مقاومت و مستشاران نظامی ایران در کشورهای منطقه توسط عوامل موساد و یا حملات نظامی ارتش اسرائیل به شهادت رسیده‌اند. نکته در این است که انجام ترور یک عملیات امنیتی محسوب می‌شود و طرف مقابل در جواب اقدامات امنیتی قاعدتا در همان سطح پاسخ خواهد داد و احتمال بسیار کمی وجود دارد که این نوع از درگیری به جنگی گسترده و فراگیر بیانجامد.

اسرائیل در سال‌های گذشته بسیاری از دانشمندان هسته‌ای ایران را در داخل کشور ترور کرده است. البته عملیات وعده صادق۲ با هدف پاسخ به ترورهای اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد و این موضوع نشان می‌دهد ادامه سیاست ترور از سوی رژیم، اینک با واکنشی متفاوت تر و غیرهم سطح از سوی ایران پاسخ داده خواهد شد.

تلاش اسرائیل برای ورود ایالات‌متحده به جنگ

از همان روزهای ابتدای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که رژیم اسرائیل وارد یک عملیات نسل‌کشی در غزه شد خواهان این بود که با گسترش درگیری به منطقه غرب آسیا، ایران را به نوعی تحریک و مجبور به مداخله در این جنگ کند. راهبرد تل‌آویو این بود که در ادامه بتواند به این بهانه ایالات‌متحده را وارد یک جنگ بزرگ دیگر در منطقه خاورمیانه کند تا در رویارویی با ایران تنها نباشد.

اما ایران با اتخاذ یک سیاست عقلانی، برنامه‌های اسرائیل را برای آتش‌زدن خاورمیانه را برهم زده است. از سوی دیگر ایالات‌ متحده نیز بنا به دلایلی نه تمایل و نه توان مقابله مستقیم و ورود به جنگ با ایران را ندارد و این امر از اسناد و اظهارات مقام‌های آمریکایی و شرایطی که اکنون در سیاست خارجی دارند قابل فهم است.

اولویت‌های سیاست‌خارجی آمریکا در شرایط کنونی و به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ این کشور، در تقابل با چین و روسیه تعریف می‌شود و خواهان ورود به درگیری‌های خاورمیانه نیست. از سوی دیگر در آمریکا در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری قرار دارد و حزب حاکم (دموکرات‌ها) به هیچ عنوان خواهان ایجاد یک هزینه سیاسی و نظامی هنگفت دیگر در کنار موضوع اوکراین نیستد. باید به این موضوع هم توجه کرد که موضوع حمایت از فلسطین و تنفر از جنایات اسرائیل در غزه اکنون در افکار عمومی و جامعه آمریکا به یک گفتمان تبدیل شده است که می‌تواند در صحنه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در یک ماه آینده تاثیرگذار باشد.

اهداف احتمالی ایران در پاسخ به حماقت اسرائیل

یکی از نکاتی که سران اسرائیل را در ارائه پاسخ به عملیات نظامی وعده صادق۲ دچار تردید کرده، شیوه پاسخ تهران به هرگونه اقدام علیه منافع اقتصادی و نظامی ایران است. سران نظامی و سیاسی ایران بارها اعلام کرده‌اند که اگر اقدامی علیه منافع تهران انجام شود، ده‌ها سناریو مختلف در پاسخگویی به تجاوزات رژیم در اختیار دارد. نکته مهمی که در هرگونه اقدام نظامی از سوی اسرائیل باید لحاظ شود این است که وسعت ایران ۷۵ برابر وسعت سرزمین‌های اشغالی است؛ به عبارت دیگر عمق استراتژیک ایران بسیار بالاتر از صهیونیست‌هاست.

این موضع، برتری‌های استراتژیک مختلفی را در اختیار ایران می‌گذارد. اصولا قدرت نظامی اسرائیل مبتنی بر نیروی هوایی و انجام عملیات‌های هوایی است که در این خصوص با توجه به فاصله نزدیک به دو هزار کیلومتری هرگونه انجام عملیات هوایی و بازگشت به پایگاه، مستلزم چندین نوبت سوختگیری توسط جنگنده‌های اسرائیلی است. این موضوع در کنار سیستم دفاع هوایی نفوذ به عمق خاک ایران را برای انجام عملیات‌های هوایی به شدت محدود می‌کند.

نکته بعدی این است که با توجه به مسائل یادشده، اسرائیل در هر نوع اقدام احتمالی فاقد قدرت لازم برای ازبین بردن توان هجومی ایران مبتنی‌ بر موشک‌های بالستیک و کروز است. به طور حتم پس از هر اقدام احتمالی تهاجمی رژیم، سرزمین‌های اشغالی شاهد شدیدترین پاسخ ایران در عمق استراتژیک و پیکره این رژیم خواهد بود.

جمع‌بندی

در شرایط کنونی نظام بین‌الملل، هیچکدام از طرفین به جز اسرائیل خواهان ورود به یک جنگ فراگیر در منطقه نیست. جنگ در خاورمیانه به طور حتم می‌تواند بسیاری از مناسبات نظام بین‌الملل را تغییر داده و جهان را به سرعت به سمت نظم جدید بین‌الملل سوق دهد. کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده بیشترین ضربه را از جنگ در غرب آسیا دریافت خواهند کرد و براساس نظم جدید امنیتی که در خاورمیانه شکل خواهد گرفت دیگر جایی برای حضور نیروهای آمریکایی و رژیم و دولت جعلی اسرائیل وجود نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید