نه ایران و نه اسرائیل در این مبارزه پیروز نخواهند شد

  1. چتم هوس، رسانه منسوب به خاندان سطلنتی برینتانیا در این گزارش تحلیلی از منازعات غرب آسیا پس از ترور سیدحسن نصرالله میان ایران و اسرائیل ارائه داده‌است.
  2. این رسانه بریتانیایی برای به تصویر کشیدن صحنه اشاره کرد: « تشدید خشونت بین اسرائیل و حزب‌الله در اصل رقابت اراده‌ها بین اسرائیل و ایران است. تهران می خواهد با ایجاد پیوند نظامی و وابستگی متقابل احتمالی بین میدان های جنگ غزه، عراق، سوریه، لبنان و یمن، واقعیت راهبردی جدیدی را بر اسرائیل تحمیل کند. اسرائیل از طریق زور وحشیانه با طرح ایران مقابله می کند. نتیجه شکست استراتژیک هر دو طرف، همراه با کشته شدن ده ها هزار انسان بی گناه و آوارگی عظیم انسانی و تخریب فیزیکی بوده است.»
  3. اولین کاربرد واقعی دکترین نظامی جدید ایران، کارزار حزب‌الله علیه اسرائیل بود که در 8 اکتبر، یک روز پس از حمله حماس به جنوب اسرائیل و قتل عام 1200 نفر آغاز شد.
  4. علیرغم موفقیت های تاکتیکی، اسرائیل به دستیابی به دستاوردهای استراتژیک نزدیک نیست. منطقه شمالی آن تقریباً به طور کامل خالی از سکنه است، شهرت بین المللی آن به دلیل کشتار و رنج بسیاری از غیرنظامیان از بین رفته است، اقتصاد آن با مشکل جدی مواجه است و سیاست داخلی آن در آشفتگی است.
  5. در غیاب یک استراتژی دیپلماتیک و تداوم سرکوب حماس و حزب‌الله، هیچ یک از چالش‌های اسرائیل حل نخواهدشد.دهه‌ها، نه فقط سال‌ها، رویارویی با این گروه‌های مسلح مقاوم و مصمم می‌تواند گواه آن باشد.
  6. منطقی است که بگوییم اسرائیل قبل از اینکه دیپلماسی را شروع کند در تلاش است تا حماس و حزب الله را تا آنجا که ممکن است تضعیف کند. در تئوری، این یک رویکرد صحیح است.
  7. چتم هوس علت عدم تمایل نتانیاهو به آتش بس را بقای خود او در قدرت دانسته و افزود: «او می داندکه جامعه اسرائیل رهبر خود را تا زمانی که کشور در خطر است برکنار نخواهد کرد.»
  8. این رسانه بریتانیایی استراتژی ایالات متحده را منوط به انتخابات دانست و اضافه کرد: «ماشین جنگی اسرائیل بدون کمک نظامی ایالات متحده نمی تواند ادامه یابد، بنابراین آمریکا می تواند اهرم مهم خود را بر دولت یهود اعمال کند تا آن را مجبور به مبادله اقدام نظامی با تعامل دیپلماتیک کند. اما بعید است که پیش از پایان انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر شاهد رهبری یا دخالت جدی دیپلماتیک ایالات متحده باشیم.»
  9. چتم هوس در ادامه و ضمن اشاره به ضربات جدی ای که حزب الله در این مدت متحمل شده گفت: « اگر اسرائیل به تشدید حملات خود علیه حزب‌الله ادامه دهد و این گروه احساس کند موجودیتش در خطر است، احتمالاً به شیوه‌ای حمله خواهد کرد که اسرائیل قبلاً هرگز ندیده است، اولین عامل بازدارنده ای که حزب الله باید ایجاد کند، علیه کارزار مرگبار اسرائیل است، نه حمله اسرائیل به سایت های هسته ای ایران.»
  10. چتم هوس در بخش آخر تحلیل خود با عنوان « درس های آموخته شده» به ارائخ چند توصیه پرداخت: « احمقانه خواهد بود که اسرائیل تهاجم زمینی جدیدی به لبنان انجام دهد. زیرا این دقیقاً جایی است که حزب الله ممکن است دست برتر را داشته باشد. زمین را بهتر می شناسد و برای مبارزه کاملاً مؤثر آموزش دیده است. کوه ها و دره های جنوب لبنان محله غزه نیست .
  11. زمان دیپلماسی فرا رسیده است و همه چیز با آتش بس در غزه آغاز می شود. اما رسیدن به آن نقطه به دو عامل مهم بستگی دارد: همکاری بنیامین نتانیاهو و اینکه آیا واشنگتن کار درست را انجام خواهد داد و متحد کوچک خود را مجبور خواهد کرد که از وقوع بدترین اتفاقات جلوگیری کند؟ در حال حاضر دلیل کمی برای خوش بینی در هر دو مورد وجود دارد.

چتم هوس؛ از دست دادن نصرالله برای حزب الله ویرانگر است، اما اسرائیل ممکن است دست خود را بیش از حد دراز کند. یک راه حل دیپلماتیک مستلزم آن است که واشنگتن از اهرم فشار خود بر تل آویو استفاده کند.

تشدید خشونت بین اسرائیل و حزب‌الله در اصل رقابت اراده‌ها بین اسرائیل و ایران است. تهران می خواهد با ایجاد پیوند نظامی و وابستگی متقابل احتمالی بین میدان های جنگ غزه، عراق، سوریه، لبنان و یمن، واقعیت راهبردی جدیدی را بر اسرائیل تحمیل کند. اسرائیل از طریق زور وحشیانه با طرح ایران مقابله می کند. نتیجه شکست استراتژیک هر دو طرف، همراه با کشته شدن ده ها هزار انسان بی گناه و آوارگی عظیم انسانی و تخریب فیزیکی بوده است.

از دست دادن نصرالله برای این گروه کاملاً ویرانگر است. او  قلب تپنده حزب الله بود. اگرچه گروه‌های مسلح وفادار به تهران از عراق و یمن به اسرائیل حمله کرده‌اند، دو منطقه اصلی رویارویی غزه و لبنان هستند که اسرائیل به ترتیب با حماس و حزب‌الله می‌جنگد. اولین کاربرد واقعی دکترین نظامی جدید ایران، کارزار حزب‌الله علیه اسرائیل بود که در 8 اکتبر، یک روز پس از حمله حماس به جنوب اسرائیل و قتل عام 1200 نفر آغاز شد. حزب‌الله سپس گفت و همچنان می‌گوید که حملاتش علیه اسرائیل در حمایت از حماس و پس از حمله اسرائیل به غزه در تلافی عملیات 7 اکتبر این گروه است.

تاکنون هیچ برنده مشخصی وجود ندارد و احتمالاً نخواهد بود. ظرفیت نظامی حماس از بین رفته است و حزب الله در درگیری 42 ساله خود با دولت یهود متحمل خساراتی شده است. این سازمان به تازگی کشته شدن رهبر ارشد خود، حسن نصرالله، در حمله اسرائیل در محله ای مسکونی در حومه جنوبی بیروت را تایید کرد.

با این حال، علیرغم موفقیت های تاکتیکی، اسرائیل به دستیابی به دستاوردهای استراتژیک نزدیک نیست. منطقه شمالی آن تقریباً به طور کامل خالی از سکنه است، شهرت بین المللی آن به دلیل کشتار و رنج بسیاری از غیرنظامیان از بین رفته است، اقتصاد آن با مشکل جدی مواجه است و سیاست داخلی آن در آشفتگی است.

در غیاب یک استراتژی دیپلماتیک، تداوم سرکوب حماس و حزب‌الله – در حالی که از نظر سیاسی برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل مفید است – به هیچ یک از چالش‌های فوق الذکر اسرائیل رسیدگی نخواهد کرد. برعکس، اتکای اسرائیل به ابزار نظامی به تنهایی، آن گونه که مستعد انجام آن است، آن را ایمن تر نخواهد کرد. دهه‌ها، نه فقط سال‌ها، رویارویی با این گروه‌های مسلح مقاوم و مصمم می‌تواند گواه آن باشد.

محاسبات اشتباهی که می تواند منجر به جنگ همه جانبه شود

منطقی است که بگوییم اسرائیل قبل از اینکه دیپلماسی را شروع کند در تلاش است تا حماس و حزب الله را تا آنجا که ممکن است تضعیف کند. در تئوری، این یک رویکرد صحیح است.

یک حکم کلاسیک در جنگ و روابط بین الملل: شما به سادگی با یک دست ضعیف مذاکره نمی کنید. با این حال، در این مورد، اسرائیل ممکن است دست خود را بیش از حد باز کند.

با امتناع از دستیابی به آتش بس در غزه، که کلید توقف تشدید جنگ با حزب الله است، منطقه را به جنگی همه جانبه می کشاند. اینکه چرا نتانیاهو همچنان آتش بس در غزه را رد می کند راز نیست. بقای سیاسی خود او به حفظ این وضعیت جنگی بستگی دارد، حتی اگر منجر به فاجعه شود. او می داند و در حال دستکاری این واقعیت است که جامعه اسرائیل رهبر خود را تا زمانی که کشور در خطر است برکنار نخواهد کرد.

اهرم آمریکا

حتی ایالات متحده، نزدیکترین دوست اسرائیل، علناً ناامیدی خود را از عدم همکاری نتانیاهو ابراز کرده است. البته اگر واشنگتن هر بار که اقدام اسرائیل در غزه باعث مرگ و ویرانی بیشتر می شود، بیش از نشان دادن حیرت و آزردگی انجام دهد، وضعیت ممکن است متفاوت باشد.

کار چندان دشواری نیست: ماشین جنگی اسرائیل بدون کمک نظامی ایالات متحده نمی تواند ادامه یابد، بنابراین آمریکا می تواند اهرم مهم خود را بر دولت یهود اعمال کند تا آن را مجبور به مبادله اقدام نظامی با تعامل دیپلماتیک کند. اما بعید است که پیش از پایان انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر شاهد رهبری یا دخالت جدی دیپلماتیک ایالات متحده باشیم.

حزب الله برای بقا می جنگد

ایران نمی تواند احساس کند که طرح جدیدش برای محاصره اسرائیل با آتش های منطقه ای موفقیت آمیز است. حماس متحد فلسطینی آن ضربه بزرگی را متحمل شده است که بهبودی از آن سال ها طول خواهد کشید. حزب الله، خالش در سوراخ، اکثریت رهبران سیاسی و نظامی خود را از دست داده است و بقیه از ملاقات یا حتی ارتباط بدون منفجر شدن توسط فناوری یا حملات هوایی اسرائیل می ترسند.

اشتباه بزرگی است اگر فرض کنیم که حزب الله اکنون درمانده است، یا اینکه به دلیل ضربات اسرائیل فروکش خواهد کرد.

هرگز حزب الله قدرتمند اینقدر شکننده و سرگردان ظاهر نشده است. از دست دادن نصرالله برای این گروه کاملاً ویرانگر است. او نخاع و قلب تپنده حزب الله بود، مردی که نفوذ و هاله اش فراتر از مرزهای لبنان بود. اینکه حزب الله چگونه از این ضربه بزرگ نجات پیدا می کند یا نه، اکنون یک سوال بزرگ است.

اما این اشتباه است که فرض کنیم حزب الله اکنون درمانده شده است، یا اینکه به دلیل ضربات اسرائیل فروکش خواهد کرد. حتی اسرائیل اعتراف کرده است که این گروه هنوز از قابلیت های نظامی قابل توجهی برخوردار است. آسیبی که این کشور می تواند به اسرائیل وارد کند همچنان می تواند ویرانگر باشد. موشک‌های دقیق آن می‌توانند به هر تأسیسات استراتژیک یا مرکز شهری در اسرائیل حمله کنند، اگرچه اکنون با از دست دادن نصرالله که قبلاً شخصاً عملیات‌ها را فرماندهی می‌کرد، باید در مورد توانایی‌های فرماندهی و کنترل آن تعجب کرد.

با این حال اسرائیل اکنون باید با این معضل روبرو شود: اگر به تشدید حملات خود علیه حزب‌الله ادامه دهد و این گروه احساس کند موجودیت خود در خطر است، احتمالاً به شیوه‌ای حمله خواهد کرد که اسرائیل قبلاً هرگز ندیده است، صرف نظر از منافع ایران. . به هر حال، اگر حزب الله دیگر وجود نداشته باشد یا از نظر نظامی بی ربط باشد، بازدارندگی استراتژیک حزب الله چقدر مرتبط است؟ اولین عامل بازدارنده ای که حزب الله باید ایجاد کند، علیه کارزار مرگبار اسرائیل است، نه حمله اسرائیل به سایت های هسته ای ایران.

درس های آموخته شده؟

اسرائیل در حال حاضر مست از موفقیت های تاکتیکی خود است، با این فرض که می تواند همان کاری را که با حماس انجام داده با حزب الله انجام دهد. اما حزب الله یک کتری ماهی بسیار متفاوت است.

اگر حزب‌الله احساس کند موجودیت خود در خطر است، احتمالاً بدون توجه به منافع ایران، به شیوه‌هایی که اسرائیل قبلاً ندیده است، حمله خواهد کرد.

احمقانه خواهد بود که اسرائیل تهاجم زمینی جدیدی به لبنان انجام دهد – همانطور که برخی از رهبران آن هشدار داده اند که این طرح است – زیرا این دقیقاً جایی است که حزب الله ممکن است دست برتر را داشته باشد. زمین را بهتر می شناسد و برای مبارزه کاملاً مؤثر آموزش دیده است. کوه ها و دره های جنوب لبنان محله غزه نیست .درست است که ارتش اسرائیل از جنگ سال 2006 درس هایی آموخت، اما حزب الله هم همینطور. اکنون سؤال این است که آیا اسرائیل از 18 سال اشغال جنوب لبنان چیزی آموخته است؟

زمان دیپلماسی فرا رسیده است و همه چیز با آتش بس در غزه آغاز می شود. این امر منجر به آرام کردن مرزهای اسرائیل و لبنان و حرکت حزب الله به مواضع شمال رودخانه لیتانی می شود ، همانطور که قطعنامه 1701 سازمان ملل در سال 2006 به تصویب رسید. اما رسیدن به آن نقطه به دو عامل به همان اندازه مهم بستگی دارد: همکاری بنیامین نتانیاهو و اینکه آیا واشنگتن کار درست را انجام خواهد داد و متحد کوچک خود را مجبور خواهد کرد که از وقوع بدترین اتفاقات جلوگیری کند. در حال حاضر دلیل کمی برای خوش بینی در هر دو مورد وجود دارد.

 

https://www.chathamhouse.org/2024/09/neither-iran-nor-israel-will-win-fight

 

منبع: چتم هوس

ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید