چگونه می توان از یک جنگ بزرگتر که هیچ یک از طرفین موافق آن نیستند، جلوگیری کرد؟
- فارن افرز این تحلیل را جنگ اسرائیل و لبنان اختصاص داده و در ابتدای تحلیل خود به رویکرد و استراتژی سید حسن نصرالله اشاره کرده و تصریح میکند که علیرغم انتظار حماس از حزب الله برای حمایت همخ جانبه نصرالله رویکرد میانه روی افزایشی را اتخاذ کردهاست.
- و در ادامه مدل حمایت حزب الله را اینطور توصیف کرد: « حزب الله به طور مداوم شمال اسرائیل را تحت فشار قرار داده و حدود ۸۰ هزار غیرنظامی را مجبور به تخلیه خانه های خود کرده است (ایجاد یک چالش سیاسی برای ائتلاف حاکم بر اسرائیل). اما محدوده جغرافیایی محدود حملات؛ انتخاب هدف آن ها از مکان های نظامی به جای مناطق غیرنظامی؛ و انتخاب سلاح های مورد استفاده و خودداری از استفاده از زرادخانه موشک های هدایت شونده نشان دهنده رویکرد میانه افزایشی و عملگرایانه این گروه بوده است.
- تحلیلگر این گزارش پیش بینی میکند که: « حزب الله چیزی بیش از آنچه از یک جنگ تمام عیار با اسرائیل به دست می آورد، از دست خواهد داد. عملیات اسرائیل قصد بازدارندگی حزب الله را ندارد، بلکه قصد دارد آن را از مواضع تثبیت شده اش دور کرده و زرادخانه اش را نابود کند و این محدود به اهداف نظامی یا جنوب کشور نخواهد بود. اسرائیل احتمالا به زرادخانه موشک های دوربرد حزب الله که بیشتر آن ها در مناطق پرجمعیت از جمله بیروت و دره بقاع واقع شده است، حمله خواهد کرد، حتی اگر به معنای خطر بیشتر آسیب غیرنظامیان باشد.»
- این تحلیلگر در ادامه به مقبولیت حزب الله در لبنان اشاره کرد میکند: «حمایت حزب الله از جامعه چند قومی و مذهبی لبنان در حال حاضر ضعیف است. نظرسنجی اخیر بارومتر عرب نشان داد که ۵۵ درصد لبنانی ها “اصلا به حزب الله اعتماد ندارند”. تنها بخش حامی حزب الله جامعه شیعی این کشور است.» و همین امر را اهرمی فشاری برای عدم توانایی حزب الله برای گسترش جنگ معرفی میکند.
- دیگر عامل اثر گذار بر حزب الله که این تحلیلگر آن را تخریبگر میخواند، تلفات بیش از اندازه در بدنه فرماندهان نظامی حزب الله است.
- یک تحلیلگر جنگ در دانشگاه رایشمن کمی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس پیش بینی کرد که حزب الله می تواند برای هفته ها روزانه ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ حمله موشکی و راکتی به اسرائیل انجام دهد. برخی برآوردها زرادخانه موشکی هواپیماهای بدون سرنشین حزب الله را دست کم ۱۵۰ هزار نیرو ده برابر تعداد مهماتی که در طول جنگ ۲۰۰۶ داشت محاسبه می کنند که اکنون شامل مهمات هدایت شده دقیقی است که می تواند مکان های استراتژیک در اسرائیل را تهدید کند. ذخایر اسرائیل از گنبد آهنین و رهگیرهای موشکی دیوید تا چند روز دیگر خالی خواهد شد. بازی جنگ رایشمن همچنین پیش بینی می کرد که مهمات هدایت شده و پرتاب شده دقیق، زیرساخت های حیاتی اسرائیل و مراکز غیرنظامی را هدف قرار دهند؛ فرض بر این بود که کمک های نظامی آمریکا برای پشتیبانی از پدافند هوایی تحت فشار اسرائیل کافی یا به موقع نخواهد بود و IDF را مجبور می کرد که تنها از مناطق دارای اولویت دفاع کند.
- با توجه به فشار پیش بینی شده بر دفاع هوایی اسرائیل، برنامه ریزان نظامی اسرائیل از مدت ها پیش ارزیابی کرده اند که عملیات تهاجمی و پیشگیرانه گسترده علیه حزب الله ضروری خواهد بود. یک عملیات هوایی گسترده می تواند سایت های موشکی و مهمات هدایت شده دقیق را از بین ببرد، اما حتی این تلاش با شبکه تونل های زیرزمینی حزب الله که براساس گزارش مرکز تحقیقات آلما حتی از شبکه تونلی حماس در غزه نیز پیشرفته تر است، پیچیده تر خواهد شد.
- اسرائیل ممکن است مجبور به استفاده از مهمات سنگین تر علیه این تونل ها شود و سطح تخریب را در سراسر لبنان افزایش دهد. و در نهایت یک عملیات زمینی برای پاک سازی جنگنده ها، انبارهای سلاح و راه اندازی سایت ها به صورت دهکده به دهکده و تونل به تونل لازم خواهد بود، که با رویکرد اخیر استفاده از نیروی هوایی و توپخانه فاصله دارد.
- یکی دیگر از اهرم های فشاری که اسرائیل با گسترش جنگ در لبنان متحمل خواهدشد، فشار بیشتر اقتصادی است. داده های سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نشان می دهد که اقتصاد اسرائیل امروز بیش ترین رکود را در میان کشورهای ثروتمند تجربه می کند و تولید ناخالص داخلی این کشور از ۷ اکتبر تاکنون به ۴.۱ درصد رسیده است. اضافه کردن یک کمپین گسترده در لبنان به کمپین جاری در غزه به طور قابل توجهی فشار بر اقتصاد اسرائیل را تشدید خواهد کرد.
- علی رغم انگیزه های آشکار اسرائیل و حزب الله برای کاهش تنش، دو طرف در یک چرخه فزاینده گرفتار شده اند. در ۲۲ سپتامبر، حزب الله به حملات اخیر اسرائیل با انبوهی از راکت ها، موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین پاسخ داد و آنچه را که ادعا می کرد مناطق نظامی در نزدیکی حیفا است، هدف قرار داد و مرزه ای جغرافیایی حملات قبلی حزب الله را فراتر برد و تمایل خود را برای هدف قرار دادن مناطقی که محل سکونت غیرنظامیان نیز هست، نشان داد.
- تا به امروز، اسرائیل از حمله به زرادخانه های مهمات هدایت شونده دقیق حزب الله که در مناطق غیرنظامی پرجمعیت واقع شده اند، خودداری کرده است، با این حال هر دو طرف تمایل خود را برای گسترش اهدافی نشان می دهند که آسیب های جانبی بیشتری خواهند داشت و بیشتر به قلمرو طرف مقابل می رسند.
- این تحلیلگر آمریکایی ادامه داد: «نصرالله در حالی حزب الله را به دام انداخت که تاکید داشت تا زمان برقراری آتش بس در غزه به فعالیت های خود ادامه خواهد داد. این باور وجود دارد که سازمان ملل برای مدتی به طور کامل از غزه خارج نخواهد شد. شرایط برای ادامه حضور حزب الله در غزه فراهم شده است که با منطق نصرالله مانع از سقوط حزب الله خواهد شد. »
- وی ادامه داد: «با این حال رهبران اسرائیل نیز به دام افتاده اند. عملیات پهپادی و واکی تاکی هفته گذشته و مرحله کنونی حملات اسرائیل ضربه قابل توجهی به حزب الله وارد کرده است و آمریکا همچنان به حفظ موقعیت نظامی قوی در منطقه ادامه می دهد. در نتیجه، سیاست گذاران اسرائیلی ممکن است وسوسه شوند که باور کنند که می توانند با یک نسل پایین تر از حزب الله معامله کنند و در صورت کمک ایران به حزب الله، برای پشتیبانی به ایالات متحده تکیه کنند.» در این سناریو ایالات متحده باید تلاش ها برای کاهش تنش را افزایش می دهد، به تعهد خود به دفاع از اسرائیل نیز ادامه دهد. در غیر این صورت تمام نقشه اسرائیل نقشه برآب خواهد شد.
- تحلیلگر فارن افرز بخش آخر این تحلیل مفصل را به ارائه چند راه اساسی برای جلوگیری از یک فاجعه اختصاص دادهاست. وی راه حل خود را اینطور سازماندهی میکند: « کمپین فشار منطقه ای باید طرف های دیگر را وادار کند تا نصرالله را برای قطع مذاکراتش از حماس و غزه تحت فشار قرار دهند. و استراتژی دیپلماتیک آمریکا نیز باید تغییر کند، پیام های تنش زدایی را به جای کانال های دیپلماتیک سنتی به کانال های اطلاعاتی منتقل کند و با دولت های کلیدی اروپایی مانند پاریس و برلین که نفوذ معناداری در لبنان دارند، هماهنگی بیشتری داشته باشد. این قالب جدید تعامل باید به جای تعهدات رسمی به سمت تفاهمات غیررسمی پیش برود.»
- «در حالی که ایالات متحده تلاش ها برای کاهش تنش را افزایش می دهد، باید به تعهد خود به دفاع از اسرائیل نیز ادامه دهد. ایر ان نیز باید بداندکه اگر وارد این مناقشه شود، آمریکا نیز به احتمال زیاد، سیاست اصلی تهران در قبال زرادخانه تسلیحاتی اسرائیل و حزب الله را تهدید خواهد کرد.»
فارن افرز؛ در عرض ۲۴ ساعت پس از حمله تروریستی ۷ اکتبر حماس، حزب الله با حمله خود، پرتابه هایی را از لبنان به شمال اسرائیل پرتاب کرد. حسن نصرالله، رهبر حزب الله، توضیح داد که هدف از این عملیات فشار بر منابع اسرائیل و مجبور کردن نیروهای دفاعی اسرائیل و سپس آماده سازی پاسخ به حماس در غزه، برای جنگ در دو جبهه بود. یحیی سنوار، رهبر حماس امیدوار بود که حزب الله به همراه دیگر گروه های مورد حمایت ایران در سراسر خاورمیانه، اسرائیل را در “حلقه آتش” محاصره کند، دفاع های آن را درهم بشکند و موجودیت آن را تهدید کند.
با این حال نصرالله در عوض یک رویکرد میانه روی افزایشی را انتخاب کرد – تلاشی عمل گرایانه برای نشان دادن همبستگی با حماس بدون به خطر انداختن بقای حزب الله به عنوان پیچیده ترین و مرگبارترین بازوی شبکه نیابتی ایران. از آن زمان، حزب الله به طراحی حملات خود ادامه داد تا زیر آستانه یک آتش بس تمام عیار باقی بماند. این گروه به طور مداوم شمال اسرائیل را تحت فشار قرار داده و حدود ۸۰ هزار غیرنظامی را مجبور به تخلیه خانه های خود کرده است (ایجاد یک چالش سیاسی برای ائتلاف حاکم بر اسرائیل)و IDF را مجبور به اختصاص دفاع هوایی، نیروی هوایی و پرسنل محدود به شمال کرده است. اما محدوده جغرافیایی محدود حملات؛ انتخاب هدف آن ها از مکان های نظامی به جای مناطق غیرنظامی؛ و انتخاب سلاح های مورد استفاده و خودداری از استفاده از زرادخانه موشک های هدایت شونده دقیق، گویای این مطلب است.
تا همین اواخر، رهبران اسرائیل تصمیم به حملات تلافی جویانه گرفتند که به حد و اندازه یک جنگ تمام عیار در شمال نرسید. با هر حمله حزب الله، اسرائیل با الگوی افزایشی خود پاسخ داد که شاهد حمله IDF به عمق لبنان، به کارگیری تاکتیک های مرگبارتر علیه اهداف رده بالای حزب الله، و ایجاد یک منطقه حائل عاری از غیرنظامیان در جنوب لبنان بود که ده ها هزار غیرنظامی لبنانی از آنجا آواره شده اند. این مبادلات روزانه همیشه ریسک بالایی از یک اشتباه محاسباتی یا حادثه ای را به همراه داشت که منجر به یک رویداد تلفات جمعی می شد و تشدید را به سمت بالا می فرستاد. اما برای ماه ها پس از ۷ اکتبر، به نظر می رسید که هر دو طرف می توانند این خطر را کنترل کنند.
با این حال، اکنون، نقش خشونت آمیز تشدید افزایشی و حملات محاسبه شده ممکن است دیگر پایدار نباشد. این تغییر در اواخر ماه ژوئیه آغاز شد، زمانی که یک حمله راکتی حزب الله منجر به کشته شدن ۱۲ کودک دروزی شد که در شهر مجدال شمس اسرائیل فوتبال بازی می کردند. اسرائیل با هدف قرار دادن فواد شکر، دومین فرمانده حزب الله در یک ساختمان مسکونی در بیروت واکنش نشان داد. در ابتدا به نظر می رسید که این دینامیک تغییر چندانی نکرده است: اسرائیل از سلاح های دقیقی علیه شکر استفاده کرد تا آسیب های جانبی را به حداقل برساند. و پس از آنکه اسرائیل، در اواخر ماه اوت، به صورت پیش دستانه به پرتابگرهای موشکی حزب الله که برای حمله به پایگاه های نظامی در اسرائیل تنظیم شده بودند، حمله کرد، واکنش حزب الله نشان دهنده تمایل محدود به تشدید بود. نصرالله اندکی پس از آن تصریح کرد که آماده بازگشت به وضعیت موجود است.
با این حال در هفته های اخیر، حملات IDF و ترورهای هدفمند با سرعت و در مقیاسی رخ داده اند که نشان دهنده تحمل ریسک بالاتر و آمادگی برای ورود به مرحله جدیدی از درگیری با حزب الله است. عملیات بازگشت به عقب در روزهای ۱۷ و ۱۸ سپتامبر که در آن پیجر ها در پیاده روهای حزب الله منفجر شدند، با دست کم ۳۰ کشته و هزاران زخمی، رکورد جدیدی از تلفات حزب الله به جا گذاشت. اگرچه این عملیات برای محدود کردن تلفات غیرنظامیان طراحی شده بود، از آنجا که تنها عاملان ارشد حزب الله از دستگاه هایی با قابلیت دریافت پیام ها استفاده می کردند، ادغام این گروه در بافت جامعه لبنان به این معنی بود که بسیاری از انفجارها در مناطق غیرنظامی رخ داده است. در ۲۰ سپتامبر، اسرائیل حمله ترور هدفمند دیگری را علیه گروهی از نیروهای ویژه حزب الله که در یک ساختمان مسکونی در حومه بیروت گردهم آمده بودند، اجرا کرد. این بار حدود ۳۰ غیرنظامی کشته شدند.
به نظر می رسد که دو طرف در یک مارپیچ نظامی رو به بالا قفل شده اند، اما هر دوی آن ها چیزی بیش از آنچه از یک جنگ تمام عیار در حال حاضر به دست می آورند، از دست خواهند داد. ساختارهای تشویقی در اسرائیل و لبنان باید هر دو مجموعه رهبران را مجبور به کاهش تنش و تقویت ترتیبات دیپلماتیک برای بازگرداندن آرامش در مرز کند. تجربه جنگ سال ۲۰۰۶ بین اسرائیل و حزب الله و این واقعیت که جنگ امروز به طور نمایی ویرانگرتر خواهد بود – از دست دادن جان ها، آسیب های جانبی، و خطر سرریز منطقه ای – دلایل بیشتری برای عقب نشینی هر دو طرف ارائه می دهد. همچنین به همین دلیل است که مذاکره کنندگان آمریکایی، از جمله فرستاده کاخ سفید، آموس هوچستین، دسترسی سطح بالای ثابتی در اسرائیل و لبنان دریافت کرده اند در حالی که آن ها برای مذاکره در مورد پارامترهای یک توافق دیپلماتیک برای پایان دادن به خصومت ها تلاش می کنند.
مشکل این است که نصرالله مبارزات حزب الله را به جنگ غزه مرتبط دانسته است. او ماه هاست که به این تصور که بدون آتش بس میان اسرائیل و حماس، تنش زدایی نمی تواند اتفاق بیفتد، واکنش جدی نشان نداده است. این امر به طور موثر اسرائیل و لبنان را گروگان تصمیم گیری های سینیوره قرار می دهد که به رغم انگیزه های واضح برای از بین بردن، به تصمیمات یک مرد مخفی در تونل های زیر غزه وابسته است.
پایگاه تخریبی حزب الله
حزب الله چیزی بیش از آنچه از یک جنگ تمام عیار با اسرائیل به دست می آورد، از دست خواهد داد. پس از جنگ ۳۴ روزه در سال ۲۰۰۶، نصرالله گفت که از ربوده شدن سربازان اسرائیلی توسط حزب الله که واکنش شدید ارتش اسرائیل و کشته شدن حداقل ۱۰۰۰ غیرنظامی لبنانی را در پی داشت، متاسف است. به نظر می رسد نصرالله می داند که حمله هوایی یا زمینی اسرائیل در سال ۲۰۲۴ به طور قابل توجهی برای لبنان ویرانگرتر خواهد بود و منجر به تلفات سنگین غیرنظامیان و آسیب های جانبی و به خطر انداختن حمایت ضعیف از حزب الله در سراسر جامعه لبنان خواهد شد.
عملیات اسرائیل قصد بازدارندگی حزب الله را ندارد، بلکه قصد دارد آن را از مواضع تثبیت شده اش دور کند و زرادخانه اش را نابود کند، محدود به اهداف نظامی یا جنوب کشور نخواهد بود. اسرائیل احتمالا به زرادخانه موشک های دوربرد حزب الله که بیشتر آن ها در مناطق پرجمعیت از جمله بیروت و دره بقاع واقع شده است، حمله خواهد کرد، حتی اگر به معنای خطر بیشتر آسیب غیرنظامیان باشد.
در همین حال، حمایت حزب الله از جامعه چند قومی و مذهبی لبنان در حال حاضر ضعیف است. حزب الله به طور گسترده مسئول انبار کردن مواد منفجره قدرتمند در بندر بیروت است که منجر به انفجار سال ۲۰۲۰ و کشته شدن چند صد تن و متعاقب آن ارعاب قضات و بازرسانی شد که به دنبال اطمینان از پاسخگویی بودند. نظرسنجی اخیر بارومتر عرب نشان داد که ۵۵ درصد لبنانی ها “اصلا به حزب الله اعتماد ندارند”. تنها بخش از جامعه لبنان که در آن حمایت از حزب الله همچنان قوی است در میان جمعیت شیعه است، جوامع جنوب لبنان متکی به سازمان حمایت اجتماعی و اقتصادی هستند. با شکست در برداشتن گام هایی برای جلوگیری از یک جنگ تمام عیار با اسرائیل، که هزینه های آن را همه لبنانی ها متحمل خواهند شد، حزب الله سرزنش قابل توجهی دریافت خواهد کرد.
علاوه بر این، حزب الله در طول ۱۱ ماه گذشته متحمل خسارات سنگین عملیاتی و مدیریتی شده است که باید این سوال جدی را مطرح کند که تا چه زمانی می تواند از عهده اقدامات اسرائیل برآید قبل از اینکه این سازمان دچار انحطاط نسلی شود. این تلفات در یک درگیری تمام عیار به صورت نمایی افزایش می یابد. در ماه آوریل، IDF گفت که شش فرمانده در سطح تیپ حزب الله و بیش از ۳۰ فرمانده در سطح گردان را کشته است. اسرائیل در ۲۰ سپتامبر ابراهیم عقیل فرمانده عملیاتی حزب الله و ده ها تن از فرماندهان نیروی ویژه رضوان حزب الله را ترور کرد. در بیانیه ۲۱ سپتامبر IDF ادعا شده است که ” زنجیره فرماندهی نظامی حزب الله تقریبا به طور کامل برچیده شده است.” حملات هوایی IDF همچنین پایگاه های نظامی حزب الله، زیرساخت های فرماندهی و کنترل، باندها و انبارهای سلاح را در سراسر جنوب لبنان هدف قرار داده است. هیچ سازمان نظامی نمی تواند این سطح از تلفات را بدون تجربه تاثیر قابل توجه بر روحیه و اثربخشی عملیاتی تحمل کند. خودداری نصرالله از تعیین سرنوشت سازمان خود از آتش بس در غزه، حزب الله را به نقطه اوج فروپاشی عملیاتی رسانده است.
راهبرد گم شده اسرائیل
برای اسرائیل نیز این مشوق ها علیه جنگ گسترده با حزب الله است. پس از نزدیک به یک سال جنگ در غزه، ذخایر مهمات کم شده است، حمایت عمومی از رهبران اسرائیل ضعیف است، اقتصاد اسرائیل در رنج است، و جایگاه بین المللی و منطقه ای آن به طور قابل توجهی از بین رفته است. و برنامه ریزان نظامی IDF به خوبی می دانند که قابلیت های جنگی پیشرفته تر حزب الله و زرادخانه سلاح های پیچیده، نبرد غزه را شبیه بازی کودکان خواهد کرد.
زرادخانه موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین حزب الله توانایی های دفاعی اسرائیل را به ویژه در زمان هدف قرار دادن مناطق نظامی به مناطق غیرنظامی تحت فشار قرار خواهد داد. یک تحلیلگر جنگ در دانشگاه رایشمن کمی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس پیش بینی کرد که حزب الله می تواند برای هفته ها روزانه ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ حمله موشکی و راکتی به اسرائیل انجام دهد. برخی برآوردها زرادخانه موشکی هواپیماهای بدون سرنشین حزب الله را دست کم ۱۵۰ هزار نیرو – ده برابر تعداد مهماتی که در طول جنگ ۲۰۰۶ داشت – محاسبه می کنند و اکنون شامل مهمات هدایت شده دقیقی است که می تواند مکان های استراتژیک در اسرائیل را تهدید کند. ذخایر اسرائیل از گنبد آهنین و رهگیرهای موشکی دیوید تا چند روز دیگر خالی خواهد شد. بازی جنگ رایشمن همچنین پیش بینی می کرد که مهمات هدایت شده و پرتاب شده دقیق، زیرساخت های حیاتی اسرائیل و مراکز غیرنظامی را هدف قرار دهند؛ فرض بر این بود که کمک های نظامی آمریکا برای پشتیبانی از پدافند هوایی تحت فشار اسرائیل کافی یا به موقع نخواهد بود و IDF را مجبور می کرد که تنها از مناطق دارای اولویت دفاع کند.
با توجه به فشار پیش بینی شده بر دفاع هوایی اسرائیل، برنامه ریزان نظامی اسرائیل از مدت ها پیش ارزیابی کرده اند که عملیات تهاجمی و پیشگیرانه گسترده علیه حزب الله ضروری خواهد بود. یک عملیات هوایی گسترده می تواند سایت های موشکی و مهمات هدایت شده دقیق را از بین ببرد، اما حتی این تلاش با شبکه تونل های زیرزمینی حزب الله که براساس گزارش مرکز تحقیقات آلما حتی از شبکه تونلی حماس در غزه نیز پیشرفته تر است، پیچیده تر خواهد شد. اسرائیل ممکن است مجبور به استفاده از مهمات سنگین تر علیه این تونل ها شود و سطح تخریب را در سراسر لبنان افزایش دهد. و در نهایت یک عملیات زمینی برای پاک سازی جنگنده ها، انبارهای سلاح و راه اندازی سایت ها به صورت دهکده به دهکده و تونل به تونل لازم خواهد بود، که با رویکرد اخیر استفاده از نیروی هوایی و توپخانه فاصله دارد.
دو طرف در یک چرخه پله برقی گیر افتاده اند
تصمیم ماه مه ۲۰۲۴ دولت بایدن برای توقف تحویل برخی مهمات، یک آسیب پذیری مهم برای اسرائیل را برجسته کرد: انبارهای تسلیحاتی تخلیه شده آن پس از ماه ها جنگ در غزه. در ماه ژوئیه، IDF اذعان کرد که از کمبود تانک رنج می برد، پس از اینکه بسیاری از آن ها در غزه آسیب دیدند، همچنین مهمات و پرسنل. همچنین کمبود قطعات یدکی گزارش شده است که هیچ یک از آن ها نمی تواند به سرعتی که یک جنگ گسترده در لبنان نیاز دارد، پر شود. برخی از تانک های اسرائیلی در غزه به دلیل محدودیت عرضه، به طور کامل پر از گلوله نیستند. با توجه به این انتظار که جنگ در لبنان محدود به زمان، دامنه یا جغرافیا نباشد، هیچ نظامی نمی خواهد جبهه دوم را با چنین سطح پایینی از آمادگی عملیاتی آغاز کند.
IDF همچنین باید نگران تاثیر بر نیروی انسانی اسرائیل باشد. در ماه ژوئن، یک سازمان اسرائیلی که از سربازان ذخیره IDF حمایت می کند گزارش داد که ۱۰ هزار سرباز ذخیره درخواست حمایت از سلامت روانی کرده اند، هزاران نفر از مشاغل غیرنظامی اخراج شده اند، و حدود ۱۰۰۰ کسب وکار که توسط سربازان ذخیره اداره می شوند تعطیل شده اند. همچنین گزارش شده است که تعداد قابل توجهی از نیروهای ذخیره پس از اینکه برای بار دوم یا سوم به دلیل فرسودگی شغلی فراخوانده شدند، نتوانستند برای انجام وظیفه گزارش دهند. اخراج نیز در میان نیروهای وظیفه فعال رایج است. در ماه ژوئیه، چهار فرمانده IDF با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل دیدار کردند تا زنگ خطر را در مورد وضعیت نیروهای خود به صدا درآورند. روحیه پایین و خستگی رو به رشد در میان نیروهای جنگی اسرائیل باید به تصمیم گیران اسرائیلی فرصت دهد تا جنگ گسترده ای را در نظر بگیرند.
اقتصاد اسرائیل نیز خسارت های قابل توجهی را متحمل شده است که در صورت درگیر شدن این کشور در جنگ بعدی در لبنان، این خسارت ها تشدید خواهد شد. داده های سازمان هم کاری و توسعه اقتصادی نشان می دهد که اقتصاد اسرائیل امروز بیش ترین رکود را در میان کشورهای ثروتمند تجربه می کند و تولید ناخالص داخلی این کشور از ۷ اکتبر تاکنون به ۴.۱ درصد رسیده است. موسسات رتبه بندی مانند فیچ نمره اعتباری اسرائیل را کاهش داده اند و ارزیابی کرده اند که هزینه های نظامی کسری بودجه این کشور را افزایش خواهد داد. اضافه کردن یک کمپین گسترده در لبنان به کمپین جاری در غزه به طور قابل توجهی فشار بر اقتصاد اسرائیل را تشدید خواهد کرد.
عوارض تشدید
علی رغم انگیزه های آشکار اسرائیل و حزب الله برای کاهش تنش، دو طرف در یک چرخه فزاینده گرفتار شده اند. در ۲۲ سپتامبر، حزب الله به حملات اخیر اسرائیل با انبوهی از راکت ها، موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین پاسخ داد و آنچه را که ادعا می کرد مناطق نظامی در نزدیکی حیفا است، هدف قرار داد و مرزه ای جغرافیایی حملات قبلی حزب الله را فراتر برد و تمایل خود را برای هدف قرار دادن مناطقی که محل سکونت غیرنظامیان نیز هست، نشان داد. تا به امروز، اسرائیل از حمله به زرادخانه های مهمات هدایت شونده دقیق حزب الله که در مناطق غیرنظامی پرجمعیت واقع شده اند، خودداری کرده است، با این حال هر دو طرف تمایل خود را برای گسترش اهدافی نشان می دهند که آسیب های جانبی بیشتری خواهند داشت و بیشتر به قلمرو طرف مقابل می رسند. بلافاصله پس از حمله حزب الله، شهروندان لبنانی پیام هایی دریافت کردند که به آن ها دستور می داد مناطقی را که حزب الله در آن ها سلاح ذخیره می کند، تخلیه کنند و IDF بزرگ ترین مجموعه حملات خود را از زمان جنگ ۲۰۰۶ آغاز کرد که تاکنون بیش از ۳۰۰ لبنانی کشته شده اند. اگر این دامنه و مقیاس حملات ادامه یابد، روشن خواهد شد که اسرائیل تصمیم گرفته است وارد مرحله جدیدی از جنگ شود.
نصرالله در حالی حزب الله را به دام انداخت که تاکید داشت تا زمان برقراری آتش بس در غزه به فعالیت های خود ادامه خواهد داد. اما رویکرد حداکثری سینیوره در مذاکرات، آتش بس را بیش از پیش از دسترس خارج می کند و با توجه به خودداری اسرائیل از توافق بر سر ساختار جدید حکومت غیرنظامی فلسطین و احتمال اندکی که یک هیات بین المللی یا نیروی امنیتی عربی در غیاب مسیری به سوی تشکیل دولت فلسطینی، امنیت غزه را تامین خواهند کرد، این باور وجود دارد که سازمان ملل برای مدتی به طور کامل از غزه خارج نخواهد شد. شرایط برای ادامه حضور حزب الله در غزه فراهم شده است که با منطق نصرالله مانع از سقوط حزب الله خواهد شد.
با این حال رهبران اسرائیل نیز به دام افتاده اند. عملیات پهپادی و واکی تاکی هفته گذشته و مرحله کنونی حملات اسرائیل ضربه قابل توجهی به حزب الله وارد کرده است و آمریکا همچنان به حفظ موقعیت نظامی قوی در منطقه ادامه می دهد. در نتیجه، سیاست گذاران اسرائیلی ممکن است وسوسه شوند که باور کنند که می توانند با یک نسل پایین تر از حزب الله معامله کنند و در صورت کمک ایران به حزب الله، برای پشتیبانی به ایالات متحده تکیه کنند. با این حال دولت اسرائیل اهداف نظامی مشخص و قابل دستیابی را در اختیار IDF قرار نداده است یا یک حالت پایان واقع بینانه را برای حزب الله بیان نکرده است – که زمینه را برای یک حمله گسترده با اهداف تعریف نشده مستعد خزش ماموریت فراهم می کند. (اخیرا، دولت گفت که یکی از اهداف جنگی اش بازگرداندن آوارگان اسرائیلی به خانه هایشان در شمال اسرائیل است – یک کشور پایان استراتژیک، نه یک هدف نظامی که راهنمایی عملیاتی ارائه می دهد)و بدون اجماع بین المللی در مورد چگونگی برخورد با لبنان با توجه به خفقان حزب الله بر دولت، اسرائیل در معرض خطر قفل کردن IDF به سناریوی دیگری است که در آن انتظار می رود ابزارهای نظامی سوالات اساسا سیاسی را حل کنند.
در حالی که ایالات متحده تلاش ها برای کاهش تنش را افزایش می دهد، باید به تعهد خود به دفاع از اسرائیل نیز ادامه دهد.
هنوز راه هایی برای جلوگیری از یک جنگ تمام عیار وجود دارد. دولت آمریکا ماه ها برای مذاکره درباره چارچوب دیپلماتیکی که در آن نیروهای حزب الله حدود چهار مایل از مرز اسرائیل دور شوند تلاش کرده است. با این حال این چارچوب کاهش تنش مورد تایید آمریکا با آتش بس در غزه گره خورده است و هیچ کس نمی تواند منتظر این نتیجه بماند. یک کمپین فشار منطقه ای باید طرف های دیگر را وادار کند تا نصرالله را برای قطع مذاکراتش از حماس و غزه تحت فشار قرار دهند. و استراتژی دیپلماتیک آمریکا نیز باید تغییر کند، پیام های تنش زدایی را به جای کانال های دیپلماتیک سنتی به کانال های اطلاعاتی منتقل کند و با دولت های کلیدی اروپایی مانند پاریس و برلین که نفوذ معناداری در لبنان دارند، هماهنگی بیشتری داشته باشد. این قالب جدید تعامل باید به جای تعهدات رسمی به سمت تفاهمات غیررسمی پیش برود.
در حالی که ایالات متحده تلاش ها برای کاهش تنش را افزایش می دهد، باید به تعهد خود به دفاع از اسرائیل نیز ادامه دهد. نصرالله باید درک کند که تشدید جنگ باعث ایجاد شکاف بین بیت المقدس و واشنگتن نخواهد شد. اگر مشخص شود که اسرائیل منزوی نیست، حزب الله و ایران حامی آن به احتمال زیاد تشدید تنش را در نظر خواهند گرفت. رهبران ارشد ایران ۱۱ ماه گذشته را صرف تحت فشار قرار دادن اسرائیل کرده اند در حالی که به دنبال پایین ماندن از آستانه یک جنگ تمام عیار هستند. آن ها باید بدانند که اگر ایران وارد این مناقشه شود، آمریکا نیز به احتمال زیاد، سیاست اصلی تهران در قبال زرادخانه تسلیحاتی اسرائیل و حزب الله را تهدید خواهد کرد.
در نهایت، ایالات متحده باید به فشار بر اسرائیل برای بیان طرح خود برای کاهش عملیات نظامی علیه حماس و اولویت دادن به غیرنظامیان فلسطینی در غزه ادامه دهد. جنبش در این جبهه حزب الله، ایران و بقیه محور مقاومت را دست برتر در روایت منطقه ای می داند که حماس را مدافع مشروع منافع فلسطین می داند. چنین پیشرفتی برای امنیت بلندمدت اسرائیل ضروری است – چیزی که رهبران آن، به دام تصمیم گیری های کوتاه مدت افتاده اند، به نظر می رسد که قادر به درک آن نیستند.
By Dana Stroul
September 23, 2024
https://www.foreignaffairs.com/israel/israel-and-hezbollah-are-escalating-toward-catastrophe
منبع: فارن افرز
ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل