دام نتانیاهو برای هریس

نتانیاهو به‌وضوح می‌داند که هریس را به مخمصه انداخته است. اگر او جنگ در غزه را با تلفات غیرنظامیِ بیشتر، تا پیروزی کامل ادامه دهد، هریس را وامی‌دارد تا علناً از او انتقاد کند، آرای یهودیان را از دست بدهد و اگر هم نه نتواند چشم‌داشتی به آرای اعراب و مسلمانان آمریکایی در ایالت کلیدی میشیگان داشته باشد.

«توماس فریدمن»، تحلیل‌گر ارشد، روزنامه‌نگار و پژوهشگر سیاسی است. محور آثار و نوشته‌های او جهانی‌شدن، تجارت‌خارجی، محیط‌زیست و به‌ویژه سیاست‌های غرب آسیا و خاورمیانه است. مقالاتش بازتاب‌ وسیعی در رسانه‌های جهان دارد و 3 بار برندۀ «جایزۀ پلیتزر» شده است. او نویسندۀ هفت کتاب از جمله «از بیروت تا اورشلیم» است که برندۀ جایزۀ ملی کتاب شده. فریدمن، ستون‌نویسِ افتخاریِ نیویورک‌تایمز است. او در این مقاله به تحولات خاورمیانه پرداخته، به چالش‌های دستیابی به توافق و آتش‌بس در غزه اشاره کرده و موضوع را از منظر تقابلِ دو دکترین سیاسیِ متفاوت یعنی «دکترین بایدن» و «دکترین بی‌بی» شرح داده است. چندی پیش، جان‌کربی (سخنگوی دولت جو بایدن) خطاب به خبرنگاران گفته بود: «به توافق و آتش‌بس در غزه نزدیک شده‌ایم.» اما بنیامین نتانیاهو می‌گوید: «هیچ توافقی صورت نگرفته و موعدِ مصالحه هم نزدیک نیست.» نتانیاهو (بی‌بی) با اتهامات قضایی متعدد از قبیل اخاذی، رشوه و فساد مالی مواجه است و چاره‌ای جز تبعیت از جناحِ رادیکالِ یهود ندارد.

*شایان ذکر است که مقالات ترجمه‌شده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ترجمه: اگر نتانیاهو واقعا بر این باور است که پرزیدنت بایدن و معاون رئیس‌جمهور، نیاز به یادآوری دارند که او دوست شان نیست، هم‌پیمان آمریکا نشده و شرم‌آورتر از همه این ‌که، دلواپسِ گروگان‌های اسرائیلی در غزه هم نیست، باید موضع روشنی بگیرد. به‌تعویق‌انداختنِ مذاکرات صلح، منجر به جان‌باختنِ شش اسرائیلی به فرمان حماس شده و واقعیت آن است که او خواهان یک‌چیز است: بقای سیاسی‌ خود در کوتاه‌مدت و مهم نیست که به بهای تضعیفِ بلندمدتِ اسرائیل تمام شود.

خانم معاون رئیس‌جمهور! شک نکنید که این موضع‌گیری، او را به اقداماتی در دو ماه آینده سوق خواهد داد که می‌تواند شانس پیروزشدنِ شما در انتخابات را تضعیف کند و بر شانس بُردِ دونالد ترامپ بیفزاید.

آقای رئیس‌جمهور! لطفاً به‌صراحت بگویید که نتانیاهو شما را به بازی احمقانه‌اش نکشانده است. شما مذاکراتِ مکرری با او داشتید که هر بار، پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌تان دربارۀ آتش‌بسِ قریب‌الوقوع در غزه را به‌دنبال داشت. ظاهراً او چیز دیگری به طرفدارانش گفته است و راه خودش را می‌رود.

نتانیاهو مرا وامی‌دارد تا این قاعدۀ کلی را در گزارش خاورمیانه در نظر بگیرم: «مقامات واشنگتن در خفا راست می‌گویند و در ملاءعام دروغ می‌بافند. مقامات خاورمیانه برعکس‌اند. آن‌ها در خفا دروغ می‌گویند و در ملاء‌عام حقیقت را به زبان می‌آورند.» پس هرگز به آن‌چه مقامات خاورمیانه (به‌ویژه نتانیاهو) در خلوت به شما می‌گویند، اعتماد نکنید. فقط به آنچه آشکارا و به زبان بومی به مردم خود می‌گویند، گوش فرا دهید.

نتانیاهو در تماس‌های تلفنی با رهبران آمریکا به زبان انگلیسی می‌گوید به آتش‌بس و معاملۀ گروگان‌ها علاقه دارد و حتما مقدمات لازم برای «دکترین بایدن» را فراهم می‌کند؛ اما به محض این‌که گوشی را می‌گذارد، به زبان عبری، حرف‌هایی به مقامات داخلی می‌زند که صراحتاً با دکترین بایدن در تقابل است. علت آن است که دکترین بایدن، «دکترین بی‌بی» را به مخاطره می‌اندازد.

  دکترین بایدن و دکترین بی‌بی چه هستند و چه اهمیتی دارند؟

دولت بایدن مجموعۀ قابل‌توجهی از اتحادهای منطقه‌ای با هم‌پیمانانش از ژاپن، کرۀ جنوبی و فیلیپین در آسیا و اقیانوسیه تا هند و خلیج فارس و ناتو در اروپا پدید آورده؛ ائتلاف‌هایی امنیتی و اقتصادی برای مقابله با روسیه در اروپا، مهار چین در اقیانوس آرام و منزوی‌کردنِ ایران در خاورمیانه.

بااین‌حال و متأسفانه، کلید همۀ این اتحادها که قرار بود آسیا، خاورمیانه و اروپا را به هم پیوند دهد، ائتلاف دفاعیِ پیشنهادیِ بایدن با عربستان سعودی است. کلید دستیابی به چنین توافقی از طریق کنگره، «موافقتِ عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل» است و کلید وادارکردن سعودی‌ها به عادی‌سازی، این است که نتانیاهو دربارۀ امکانِ راه‌حلِ دوکشوری با فلسطینی‌ها مذاکره کند؛ فقط مذاکره و نه چیز دیگر!

تیم بایدن از آغاز جنگ غزه در ماه اکتبر گذشته، با درایت کوشید دکترین بایدن را با آتش‌بس، حل‌و‌فصلِ گروگان‌گیری‌های غزه و تأکید بر مزایای قابل‌توجه اسرائیل و آمریکا پیش ببرد تا پیگیری روند صلح، به آتش‌بسِ پایدار منجر شود و ارتش و نیروی نظامی اسرائیل را از تب‌و‌تابِ طاقت‌فرسایِ جنگ برهاند. آتش‌بس غزه به‌طورحتم، حزب‌الله را وادار می‌کرد در لبنان نیز آتش‌بس برپا کند. اگر اسرائیل مذاکره با تشکیلات خودگردان فلسطین بر مبنای راه‌حل دو کشوری را آغاز می‌کرد، راه برای عادی‌سازیِ روابط بین اسرائیل و  عربستان سعودی که سرمایۀ استراتژیک مهمی برای اسرائیل است، هموار می‌شد و شرایط مهیا بود تا امارات متحدۀ عربی، مراکش و مصر، نیروهای حافظ صلح را با مشارکت تشکیلات خودگردان فلسطین به غزه اعزام کنند. دراین‌صورت نیازی به اشغال دایمیِ آن منطقه از سوی اسرائیل نبود و دولتِ مشروع و میانه‌رو فلسطین به‌جای حماس روی‌کار می‌آمد.

بایدن به نتانیاهو اعلام کرد که اسرائیل می‌تواند شرکای عربیِ پایداری داشته باشد تا راهی ایمن برای خروج از غزه، نیل به اتحادِ منطقه‌ای و مقابله با ائتلافِ شبه‌نظامی‌ها بیابد. نکتۀ مهم استراتژی بایدن این است که امنیت امروز اسرائیل را باید در چشم‌اندازی فراتر از گشت‌زنی در مرز غزه جُست.

افسوس که دکترین بایدن تحت‌الشعاعِ دکترین بی‌بی قرار گرفت که بر پیشبرد هر اقدامی برای اجتناب از مذاکرۀ سیاسی با فلسطینی‌ها متمرکز است. علت آن است که سیاست میانه‌روانه و آشتی‌جویانه، مستلزم مصالحۀ ارضی در کرانۀ باختری است که اتحاد سیاسی نتانیاهو با راست‌گراهای افراطیِ اسرائیل را درهم می شکند.

بی‌بی بر اساس همین دکترین همۀ تلاشش را به‌کار گرفته تا فلسطینی‌ها بلاتکلیف و پراکنده باشند و نتوانند موضع واحدی بیابند. او کاری کرده که حماس نهاد حکومتیِ پابرجایی باشد و در غزه باقی بماند و ترتیبی داده که قطر بیش از یک میلیارد دلار برای کمک‌های بشردوستانه، سوخت، تجهیزات و حقوق دولتی از سال 2012 تا 2018 به حماس ارسال کند. نتانیاهو هر کاری می‌توانست برای بی‌اعتبار‌ساختن و تحقیر تشکیلاتِ خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس انجام داد. این در حالی است که عباس، روند صلح اسلو را پذیرفته بود و حدود سه دهه با سرویس‌های امنیتی اسرائیل برای حفظ صلح در کرانۀ باختری همکاری کرده بود.

دکترین بقای نتانیاهو پس از متهم‌شدن وی در سال 2019 به کلاهبرداری، رشوه و نقض اعتماد، اهمیت بیشتری یافت. حالا او باید در قدرت بماند تا درصورت محکومیت، بتواند از زندان خلاصی یابد. این استراتژی برای خوانندگان آمریکاییِ ما، آشنا است.

بنابراین، زمانی که نتانیاهو در سال 2022 با اختلافی بسیار کم در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شد، آماده بود تا با بدترین بازیگران سیاسی در اسرائیل به هم آمیزد و ائتلافی تشکیل دهد که او را در قدرت باقی گذارد. مقصود سخن من، طیفی از برترپنداران و فاشیست‌هایِ رادیکالِ یهودی است که یکی از رهبران سابقِ موساد، آن‌ها را «نژادپرست‌های مخوف و هولناک‌تر از کوکلاکس‌کلان» خطاب کرده است.

[م. کوکلاکس‌کلان (KKK)، گروه افراطی و نژادپرستِ سفیدپوست بود که در ایالات متحده در پی جنگ داخلی و در سال ۱۸۶۵ روی کار آمد. این گروه در واکنش به دورۀ بازسازی شکل گرفت، زمانی‌که آفریقایی‌آمریکایی‌ها، حقوق و آزادی‌های جدید به دست آوردند و هدف از فعالیتشان، بازگرداندن سلطۀ سفیدپوستان و جداسازی نژادی با ارعاب، خشونت و ترور بود.]

این برتری‌طلبان یهود رضایت داده‌اند تا زمانی‌که نتانیاهو، کنترل نظامیِ دائم بر کرانۀ باختری را حفظ کند، نخست‌وزیر باقی بماند. آن‌ها عملاً به بی‌بی گفته‌اند اگر با طرح صلحِ آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل و فلسطینی‌ها موافقت کند، یا آتش‌بسِ فوری برای بازگرداندنِ گروگان‌های اسرائیلی و آزادی اسرای فلسطینی در زندان‌های اسرائیل را بپذیرد، دولت او را سرنگون خواهند کرد؛ زیرا این اقدامات، مقدماتی برای اجرای دکترین بایدن و مصالحه بر سرِ سرزمین درکرانۀ باختری است.

نتانیاهو این پیام را دریافت و اعلام کرد که پس از «پیروزی کامل اسرائیل» به جنگ در غزه پایان خواهد داد، اما مشخص نکرد پیروزی کامل، دقیقاً چه معنایی دارد و چه دولتی پس از این فرایند، در غزه روی کار می‌آید. ارتش اسرائیل با درنظرگرفتنِ این هدفِ دست‌نیافتنی در غزه، 57 سال است که کرانۀ باختری را اشغال کرده و همان‌طورکه درگیری‌های روزانه نشان می‌دهد، تاکنون به «پیروزی کامل» بر شبه‌نظامیانِ حماس دست نیافته است. بی‌بی، مهره‌ها را طوری چیده که بتواند به‌تنهایی تصمیم بگیرد. جنگ غزه هم فقط وقتی تمام می‌شود که بقای سیاسی او تضمین و محقق شده باشد.

نتانیاهو روز دوشنبه اعلام کرد  حاضر است آتش‌بس با حماس و آزادی گروگان‌ها را فدای خواسته‌های خود کند. پس اسرائیل باید تسلیم تقاضای حماس شود و پایگاه‌های نظامی خود در «محور فیلادلفیا» به طول 8.7 مایل در امتداد مرز غزه و مصر را تخلیه کند. حماس از این محور برای حمل سلاح استفاده می‌کند و آن‌قدر مهم است که ارتش اسرائیل در خواب هم نمی‌دید که در هفت ماه نخست جنگ، بتواند آن را به چنگ آورد.

[م. طبق یکی از بندهای «پیمان کمپ‌ دیوید» که در سال ۱۹۷۹ میان مصر و اسرائیل امضا شد، «محور فیلادلفیا» یا محور 14کیلومتریِ صلاح‌الدین که در مرز میان نوار غزه و مصر واقع است‌، در اختیار اسرائیل قرار گرفت و تا پیش از عقب‌نشینی اسرائیل از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، این محور متعلق به اسرائیل بود.]

[م. هرچند این مقاله پیش از انفجار پیجرها نوشته شده، اما لازم به توضیح است که سخنگوی وزارت امور خارجۀ مصر در دیدار با وزیر خارجۀ آمریکا، گفته: «مصر پس از انفجار پیجرها در روز سه‌شنبه، با لبنان همبستگی کامل دارد و این حادثه را توهین به حاکمیت لبنان می‌داند. پایان‌دادن به تجاوز اسرائیل به غزه از طریق آتش‌بس برای کاهش تنش‌ها در منطقه بسیار مهم است.»]

نتانیاهو روز دوشنبه اعلام کرد: «حفظ محور، ضرورت دارد و آیندۀ ما را تعیین می‌کند.»

همان‌طور که «آموس هارل» خبرنگار نظامیِ هاآرتص می‌گوید: «مذاکرات، فریبکارانه است. حقیقت آن است که متحدانِ افراطیِ بی‌بی، رؤیای اسکان مجدد غزه را در سر می‌پرورانند. نتانیاهو هم در لوای منافع امنیتی، از موقعیت سیاسی خود محافظت می‌کند. او برای یکپارچگیِ ائتلاف حکومتی‌اش می‌جنگد، ائتلافی که در صورت تصویبِ توافق، ممکن است از هم بپاشد.»

به همین دلیل است که «یوآو گالانت» (وزیر دفاع اسرائیل)، تنها فرد صادق و شجاع در کابینۀ نتانیاهو، به نخست‌وزیر و طرفداران راست‌گرایش گفته است: «رأی روز پنجشنبه برای اولویت‌دادن به محور فیلادلفیا به بهای جان مردم، گروگان‌گیری و ننگ اخلاقی است.»

حالا به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بازگردیم. نتانیاهو به‌وضوح می‌داند که هریس را به مخمصه انداخته است. اگر او جنگ در غزه را با تلفات غیرنظامیِ بیشتر، تا پیروزی کامل ادامه دهد، هریس را وامی‌دارد تا علناً از او انتقاد کند، آرای یهودیان را از دست بدهد و اگر هم نه نتواند چشم‌داشتی به آرای اعراب و مسلمانان آمریکایی در ایالت کلیدی میشیگان داشته باشد. بی‌بی او را در بزنگاه سختی قرار داده که سبب می‌شود در چشمِ یهودیان و اعراب آمریکایی، ضعیف به‌نظر آید.

با شناختی که از نتانیاهو دارم، تعجب نمی‌کنم که او از حالا تا روز انتخابات، بر طبل جنگ بکوبد و تنش را در غزه تشدید کند تا رقابت را برای نامزدِ دموکرات در انتخاباتِ پیش‌رو دشوار سازد. این روند برای حماس نیز خوشایند است، چون مثل اسرائیل، خواهان ادامۀ جنگ است و در پی آن است که اسرائیل را نابود و آمریکا را در منطقه منزوی کند.

فکر می‌کنم نتانیاهو به این روند ادامه خواهد داد، چون می‌خواهد ترامپ برنده شود و مدعی باشد که به او کمک کرده تا بازی را ببرد. نتانیاهو می‌داند که بسیاری از دموکرات‌ها با اسرائیل یا دست‌کم با اسرائیلی که به فرمانِ بی‌بی پیش می‌رود، مخالف‌اند.

عاقبت، نتانیاهو پیروز می‌شود، ترامپ پیروز می‌شود و اسرائیل از پا درمی‌آید. غزه در آتش می‌سوزد و نیروهای اسرائیلی در آن می‌تازند. مردم از آن سرزمین رخت برمی‌بندند و اسرائیل بیش از هر زمان منفور خواهد شد. بی‌بی یک‌ دورۀ دیگر روی کار خواهد بود و فقط همین برایش مهم است. او می‌داند که با پیروزی هریس، لابی طرفدار اسرائیل در واشنگتن، «اِی‌پَک» (کمیتۀ روابط‌عمومی آمریکا و اسرائیل و از قدرتمندترین گروه‌های لابی‌گری در ایالات متحده) و جمهوری‌خواهان کنگره از او در برابر هر آسیبی محافظت خواهند کرد.

زمان به همین منوال خواهد گذشت و روزی خواهد آمد که بی‌بی جشنی به پاسِ کمک‌های رفیق شفیق‌اش، رئیس‌جمهور جو بایدن ترتیب می‌دهد. شهرک جدیدی در غزه به افتخار او می‌سازد و نامی بر آن می‌نهد که به عبری می‌شود «گیوِت‌یوسف» (Givat Yosef) و به زبانِ ما «جو هیل» (Joe’s Hill).

دیدگاهتان را بنویسید