به نظر میرسد چهرههای رادیکال اصلاحطلب به بهانه وفاق ملی، به دنبال ورود «رادیکالهای نزدیک به براندازی» و افزایش تنش و بحران هستند.
یکی از شعارهایی که پزشکیان از زمان رقابتهای انتخاباتی اعلام داشت و در زمان ریاست جمهوری هم به آن تاکید دارد، «وفاق ملی» است. اصل وفاق ملی موضوعی است که اگر کسی به فکر منافع ملی باشد، برای آن تلاش میکند.
اما همزمان با موضوع «وفاق ملی» کلیدواژهای با عنوان «آشتی ملی» در فضای سیاسی کشور به چشم میخورد. افرادی همچون آذر منصوری، چهره رادیکال اصلاحطلب و از جریان اتحاد ملتیها، کسانی هستند که «آشتی ملی» را پیش کشیدهاند.
آذر منصوری نوشته است: «رأی اعتماد به تمامی وزرای پیشنهادی دکتر پزشکیان گام مهمی برای پیشبرد پروژه وفاق ملی است. امید که بعد از این گام با پذیرش الزامات آشتی ملی از جانب همه ارکان حاکمیت و نیز جریانهای سیاسی، تلاشها معطوف به ترمیم شکاف حاکمیت ملت باشد.»
منصوری در توییتی دیگر خواستار رفع حصر میرحسین موسوی، از عوامل اصلی فتنه 88 شد و نوشت: «از دیروز که تصویر جدید محصورین عزیز منتشر شده، تمامی سالهایی را که خواستار رفع حصر شدیم، مرور کردم. سال گذشته نیز نامهای به دبیر شورای عالی امنیت ملی نوشتیم و خواستار رفع حصر شدیم و پاسخی جز احضار نگرفتیم. بازهم میگوییم: وفاق ملی بدون این گشایشها پروژهای ناکام خواهد بود.»
پروژه امنیتی آشتی ملی چیست؟
آشتی ملی یک پروژه امنیتی برای بازگشت اصلاحطلبان رادیکالی است که در مرز براندازی حرکت میکنند. این اولین باری نیست که پروژه آشتی ملی از سوی این طیف اصلاحطلب مطرح میشود. آشتی ملی در دهه 90 از سوی محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، طرح شده بود.
در اینجا خوب است به نامه اخیر عباس عبدی به محمد خاتمی اشارهای داشته باشم. جمله کلیدی نامه این است: «تركيب جبههای كه محصول جريان ۱۳۸۸ است، نمیتواند در دوران وفاق كارایی داشته باشد.» عباس عبدی که یکی از چهرههای مشهور و اثرگذار جریان اصلاحات است در ادامه این نامه نوشت: «تفاوت هوای سیاسی اين دو دوره زمانی، بيش از تفاوت هوای زیستی ميان زمستان منهای ۱۰ درجه با تابستان ۵۰ درجه است. متاسفانه برخی دوستان در سال ۱۳۸۸ منجمد شدهاند و هنوز در پی حل مسائل ناشی از آن اتفاقات از طريقی ثابت و تكراری و البته ناموفق هستند و گمان میكنند رفع حصر لازمه وفاق است.»
عبدی در بخشهای دیگر این نامه به انتقاد از اصلاحطلبان رادیکال پرداخته و گفته است: «بنده نقدم را نسبت به روند كلی جريان اصلاحات مینویسم كه در كانون آن جبهه اصلاحات قرار دارد. اولين نقدی كه بنده به جريان رسمی اصلاحطلبی دارم، ادبيات سياسی غالب نزد آنان است. صدای كسانی بهعنوان صدای اصلی اصلاحطلبی -كه در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز يافته- شناخته میشود كه زبانی راديكال و مبارزهجويانه دارند، زبانی كه بنا به تحليل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاحطلبانه ندارد. اين رويكرد بيش از اينكه در پی اصلاح باشد، دنبال شكست دادن طرف مقابل و جايگزين شدن آن است.»
بر اساس این یادداشت، عباس عبدی اعتراف کرده است که پروژه امنیتی آشتی ملی و بازگردادن اصلاحطلبان رادیکالی که بر خط براندازی حرکت میکنند، نه تنها لازمه وفاق ملی نیست، بلکه حضور این رادیکالها، به ضرر وفاق ملی و اساس اصلاحطلبی است. عبدی در یادداشتی خود بهصراحت رفتارهای رادیکال را به «جبهه اصلاحات ایران» نسبت داد. جبههای که رئیس آن آذر منصوری است.
در این بین، علی اصغر شفیعیان، چهره رسانهای نزدیک به اصلاحطلبان و پزشکیان در توییتی اعلام کرد: «پایان حصر به ایجاد یک بازی برد-برد نیاز دارد. رئیسجمهور پزشکیان با همراهی رئیس قوه قضاییه و بزرگانی دیگر در پی یافتن مسیری برای حل این مسئله بوده و هستند. حرکت در این مسیر معارضانی هم دارد که گاه لباس دوست بر تن دارند!»
در روزهای اخیر، بهزاد نبوی، چهره سیاسی و پیر اصلاحات در مصاحبهای با روزنامه اصلاحطلب اعتماد گفت: «برداشت پزشكيان از وفاق ملی يعنی آشتی افراد و جريانات سياسی حول محور منافع ملي.» اما در طول این مصاحبه، روزنامه اعتماد تلاش کرد خوانشی بحرانزا از وفاق ملی ارائه دهد. اعتماد میگوید: «تحقق وفاق ملی و متعاقب آن آشتی ملی نيازمند پيشزمينههايی چون پايان حصر، آزادسازی زندانيان سياسی، تحقق حقوق شهروندی و…است. فعالان سياسی معتقدند، سيستم در ادامه بايد به سمت گرهگشايی از اين معادلات هم برود.»
این تعبیر بحرانزا و ضدوفاق، نشان میدهد طیف تندرو اصلاحطلب به دنبال همان پروژه امنیتی آشتی ملی هستند؛ تا بتوانند با ورود افراد رادیکال در عرصههای مختلف، در راستای منافع خود فشار آفرینی کنند.در اینجا لازم است به رویکرد رهبر انقلاب در خصوص پروژه «آشتی ملی» توجه داشته باشیم.
رهبر انقلاب در سال 95 در واکنش به طرح «آشتی ملی» از سوی محمد خاتمی و رسانههای اصلاحطلب فرموده بودند: «یک عدهای یاد گرفتهاند تعبیر آشتی ملی [را به کار میبرند]. این حرفها به نظر من معنی ندارد. مردم با هم متحد هستند. آنجایی که پای اسلام و ایران و استقلال در میان است. پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است. مردم با همه وجودشان ایستادهاند. ممکن است در فلان مسئله سیاسی دو نفر با هم اختلافنظر داشته باشند. چرا میگویید آشتی؟ مگر قهر هستند که بخواهند آشتی کنند. روزنامهها این تعبیرات را پروبال میدهند و متوجه نیستند که اشکال ایجاد میکند. وقتی میگویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد. بله مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند، قهرند. آنهایی که آمدند وسط خیابان روز عاشورا با قساوت، لودگی و بیحیایی جوان بسیجی را لخت کردند و کتک زدند، بله ملت با اینها قهرند. با اینها آشتی هم نمیکنیم. آن کسانی که با اصل انقلاب بد اند. میگویند اصل نظام هدف ماست و انتخابات بهانه ماست. البته اینها عده کمی در مقابل اقیانوس عمیق ملت ایران هستند.»
اشاره رهبر انقلاب در این سخنان به شعار سران فتنه 88 است که میگفتند «انتخابات بهانه ست، اصل نظام نشانه ست.» بنابراین، پروژه آشتی ملی برای زنده کردن اصلاحطلبان رادیکال، پروژهای است که یکبار در سال 95 مطرح شد و البته شکست خورد.
اکنون نیز برخی از این جریان تلاش دارند به بهانه وعده «وفاق ملی» از سوی پزشکیان، پروژه امنیتی شکستخورده خود را احیا کنند. رئیسجمهور باید توجه داشته باشد که بازی در زمین اصلاحطلبان تندرو، اول از همه به شخص و دولت او ضربه میزند و بعد برای منافع ملی و مردم بحران ایجاد میکند.