میل «مهاجرت» بهانه‌ای برای رفتن یا ناامید از ماندن؟

به طور متوسط سالیانه ۶۵ هزار نفر از ایران به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. از این تعداد، حدود ۶ هزار نفر به عنوان کارآفرین بوده یا در حوزه کسب و کارها فعالیت می‌کنند. همچنین، بیش از ۲ میلیون نفر ایرانی در کشورهای دیگر ساکن هستند. از این تعداد، بیش از ۳۹۷ هزار نفر در آمریکا زندگی می‌کنند و بیش از ۲۱۳ هزار نفر به کانادا مهاجرت کرده‌اند. ایران رتبه هفدهم را در مهاجرت دانشجویان دارد.

یکی از مسائل مهم امروز جامعه ایران، پدیده مهاجرت است. این مسئله به خصوص در سال‌های اخیر، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و رسانه‌ها نیز آن را برجسته‌تر از قبل کرده‌اند؛ به طوری که در حال حاضر مهاجرت از یک پدیده فردی به یک مسئله اجتماعی و ملی تبدیل شده که تأثیرات نامطلوبی می‌تواند بر جامعه داشته باشد. رونده حاضر شامل چند گفتگو، یادداشت و گفتار است؛ دکتر مجتبی تمدنی (روان‌شناس و استاد دانشگاه آزاد)، دکتر سید حسن موسوی چلک (رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران)، دکتر مجید ابهری (آسیب‌شناس و متخصص علوم رفتاری)، دکتر محسن رنانی (عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان) و دکتر نعمت‌الله فاضلی (دکتری انسان‌شناسی اجتماعی – فرهنگی) ابعاد مختلف مسئله مهاجرت در جامعه ایران را مورد بررسی قرار داده‌اند.

 

آیا مهاجرت تنها یک راه برای ادامه زندگی است؟

در پاسخ به سؤال فوق می‌توان گفت که این امر بستگی به شرایط موجود و توانایی خود فرد دارد. درحالی‌که برخی ممکن است به دلیل ناتوانی در کشور مبدأ، به مهاجرت متوسل شوند، اما باید توجه داشت که تصاویر منفی و نادرستی از ایران که بسیاری از رسانه‌ها به ارمغان می‌آورند، ممکن است باعث تصمیمات نادرست و پشیمان‌کننده شود. در این بین، وظیفه رسانه‌ها نیز آن است که از جنبه‌های مختلف به موضوع نگاه کنند و تصاویر دقیق‌تری از وضعیت واقعی ایران ارائه دهند و افراد را به تصمیمات صحیح و منطقی هدایت کنند.

 

چرا مهاجرت برای نظام، یک مسئله است؟

اگرچه افرادی ممکن است به دلایل شخصی مهاجرت کنند، اما برای یک نظام سیاسی، از دست دادن نیروهای توانمند و تحصیل‌کرده – به خصوص کسانی که برای آموزش و آماده‌سازی آن‌ها سرمایه‌گذاری شده است – یک تهدید جدی به‌حساب می‌آید؛ بنابراین، نخبگان سیاسی باید به این موضوع توجه کنند و عواملی را که به افزایش مهاجرت شهروندان از ایران منجر می‌شود، شناسایی کنند. همچنین گروه‌های مختلف مهاجرت‌کننده – از ورزشکاران گرفته تا دانشجویان – باید به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند و انگیزه‌های هر یک از این گروه‌ها شناسایی شود. فقدان نیروی کار متخصص نیز می‌تواند به کاهش کیفیت خدمات و زندگی در بخش‌های مختلف منجر شود. برخی ممکن است اعتقاد داشته باشند که هر کسی که نمی‌تواند در ایران و با ارزش‌های موجود در آن زندگی کند، باید از ایران برود؛ اما این دیدگاه سطحی است و زیان آن به نظام سیاسی کشور برمی‌گردد. خالص‌سازی جمعیت، ایده‌ای شکست‌خورده است و از نظر امنیت ملی نیز با خطراتی همراه است. مهاجرت زیاد می‌تواند به کاهش امنیت ملی و تأثیرات نامطلوبی در جامعه منجر شود. افرادی که به سایر کشورها مهاجرت کرده‌اند، می‌توانند تأثیرات مختلفی بر آن کشور داشته باشند که برخی از آنها مطلوب و برخی هم نامطلوب است. پرداختن به این موضوع مهم است؛ زیرا این تأثیرات می‌توانند در امنیت ملی تأثیرگذار باشند.

 

آیا هر کس از ایران رفته پشیمان شده است؟

پاسخ به این سؤال نسبت به افراد مختلف، متفاوت است. به جای تمرکز بر تصمیم شخصی، بهتر است به تصور شخصی از مهاجرت توجه شود. نگاه به سرنوشت مهاجران پس از مهاجرت، می‌تواند اطلاعات مفیدی را در این زمینه فراهم کند. مهاجرت، از دلایل نخبه‌پذیری در دیگر کشورها گرفته تا عوامل محرک و دلایل متعددی که افراد را به ترک وطن و جستجوی شرایط بهتر می‌کشاند، یک موضوع پیچیده است. از دلایل شخصی تا عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، هر کدام می‌توانند نقشی در تصمیم افراد برای مهاجرت ایفا کنند.

مهاجرت به آن معناست که فرد بنا به دلایل مختلف، مانند شرایط نامناسب زندگی، کمبود امکانات و مسائل سیاسی و اقتصادی، از یک مکان به مکان دیگر مهاجرت کند. این انتقال ممکن است از طریق مهاجرت اقتصادی، مهاجرت تحصیلی یا حتی مهاجرت سیاسی صورت بگیرد.

مهاجرت برای افرادی که از کشور ایران مهاجرت می‌کنند، می‌تواند به دلایل مختلفی انجام شود. از جمله دلایل این مهاجرت می‌توان به شرایط اقتصادی نامناسب، فرصت‌های شغلی محدود، محیط سیاسی ناپایدار، فراهم نبودن امکانات مناسب زندگی و حتی دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد.

در میان افرادی که به دنبال مهاجرت هستند، از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان، پزشکان و پرستاران، کارآفرینان و مدیران به عنوان گروه‌های مهاجرتی مهم نام می‌برند. هر یک از این گروه‌ها دلایل خاص خود را برای مهاجرت دارند؛ از جمله فرصت‌های شغلی بهتر، شرایط زندگی بهتر، امکانات تحصیلی بهتر و یا حتی برخی به دنبال فرار از وضعیت فعلی خود هستند. به طور کلی، مهاجرت یک پدیده جهانی است که توسط عوامل مختلفی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. این پدیده از یک سو به فرصت‌های جدید و بهبود شرایط زندگی می‌انجامد، اما از طرف دیگر ممکن است با چالش‌ها و مشکلاتی همراه باشد.

 

مهاجرت امری طبیعی است یا غیرطبیعی؟

موجودیتی که بر اساس ناامنی و شرایط نامطمئن از سرزمین خود رانده می‌شود، به دیگر کشورها مهاجرت می‌کند. به‌عنوان نمونه، مردم میانمار به دلیل سیاست‌های نسل‌کشی، به بنگلادش مهاجرت می‌کنند. همچنین، هجرت از سوریه و فلسطین به دلیل جنگ‌ها و تنش‌های سیاسی می‌تواند نمونه‌های دیگری از مهاجرت به دلیل ناامنی باشد. از آنجایی که انسان همیشه به دنبال بهبود شرایط زندگی است، مهاجرت به جایی که فرصت‌ها و امکانات بهتری وجود دارد، طبیعی است. همچنین، برای ایجاد امنیت و آرامش، مهاجرت نیز طبیعی است و نمی‌توان آن را غیرطبیعی دانست. وقوع مهاجرت غیرقانونی زمانی رخ می‌دهد که افراد بدون مجوز، وارد یک کشور وارد شوند و قوانین آن کشور را نقض کنند. این نوع مهاجرت اغلب از سوی افرادی صورت می‌گیرد که از شرایط نامناسبِ کشور خود فرار می‌کنند و به دنبال زندگی بهتر هستند.

 

وضعیت مهاجرت در ایران چگونه است؟

بسیاری از کشورها به تأسیس مراکز مهاجرتی پرداخته‌اند تا درخواست‌های مهاجران را بررسی و پذیرش کنند. برای مثال، آمریکا در حال راه‌اندازی مراکزی در کلمبیا و گواتمالا است تا توسط متخصصان مهاجرت مدیریت شود. در ایران در طی ۴ سال گذشته، سازمان مهاجرت به دستور دولت تأسیس شده است. این اقدام به منظور ساماندهی مهاجران غیرقانونی در ایران و رسیدگی به وضعیت آن‌ها انجام شده است. این سازمان با همکاری وزارت امور خارجه و سایر نهادهای مربوطه، اقدام به مدیریت و ثبت اطلاعات مهاجران کرده و به وظایف مربوطه می‌پردازد. همچنین سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM) که از سال ۱۹۵۱ فعالیت خود را آغاز کرده، با همکاری دولتی و غیردولتی در سراسر جهان، به مدیریت و کمک به مهاجران مشغول است. این اقدامات نشان می‌دهد که بسیاری از کشورها به مسئله مهاجرت توجه ویژه‌ای دارند و تلاش می‌کنند تا این فرآیند را بهبود بخشیده و به سامان بیاورند.

به طور متوسط سالیانه ۶۵ هزار نفر از ایران به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. از این تعداد، حدود ۶ هزار نفر به عنوان کارآفرین بوده یا در حوزه کسب و کارها فعالیت می‌کنند. همچنین، بیش از ۲ میلیون نفر ایرانی در کشورهای دیگر ساکن هستند. از این تعداد، بیش از ۳۹۷ هزار نفر در آمریکا زندگی می‌کنند و بیش از ۲۱۳ هزار نفر به کانادا مهاجرت کرده‌اند. ایران رتبه هفدهم را در مهاجرت دانشجویان دارد. مهاجران ایرانی به کشورهای مختلفی مانند آمریکا، کانادا، ترکیه، انگلستان و… مهاجرت می‌کنند. همچنین کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، استرالیا، سوئیس، دانمارک و بلژیک نیز از جمله مقاصد مهاجرتی ایرانیان هستند. اکثر مهاجرانی که به ایران مهاجرت می‌کنند، از افغانستان هستند. این افراد به دلایل مختلفی مانند بهبود شرایط اقتصادی و امنیت به ایران مهاجرت می‌کنند. همچنین در دانشگاه‌های ایران دانشجویانی از کشورهای مختلف مانند چین، سوریه، روسیه، افغانستان، فلسطین و عراق حضور دارند.

 

نمی‌توان جامعه ایران را جامعه‌ای ناامید قلمداد کرد

در گفتگو با دکتر مجتبی تمدنی – روان‌شناس و استاد دانشگاه آزاد شعبه تهران مرکز – بررسی روان‌شناسانه انگیزه ایرانیان برای رسیدن به هدف موردبحث قرار گرفته است. او بیان می‌کند که امید اجتماعی در ایران در سطح ارزش‌های فرهنگی و ملی به دستاوردهای کلی گره خورده است و امید اساساً با دستاوردها و انتظارات ما مرتبط است؛ ناامیدی زمانی ایجاد می‌شود که انتظارات ما برآورده نشود و اطمینان از عدم دستیابی به اهداف آینده به وجود بیاید.

دکتر تمدنی در مورد تعریف ناامیدی اجتماعی توضیح می‌دهد که ناامیدی زمانی ایجاد می‌شود که فرد انتظار دارد به آینده‌ای غیرقابل‌وصول برسد. این انتظارات ممکن است به خواسته‌ها و نیازهای جسمی و ذهنی ما مرتبط باشند. او همچنین به اهمیت امید و نقش آن در ایجاد شادی و رضایت در زندگی اشاره کرد. «تمدنی» در این گفتگو به بررسی انواع ناامیدی، از جمله ناامیدی اجتماعی و امید واهی می‌پردازد و بیان می‌کند که امید واهی زمانی ایجاد می‌شود که وعده‌ها و شعارهایی به فرد داده می‌شود که در واقعیت غیرقابل‌وصول است؛ این موضوع می‌تواند منجر به از دست دادن ایمان و امید فرد شود.

این روان‌شناس بیان می‌کند که ناامیدی اجتماعی فراتر از ابعاد فردی است. در سطح فردی، امکان داشتن حال خوب و امیدوارانه وجود دارد، اما در سطح اجتماعی ممکن است ناامیدی گسترده‌تر باشد؛ البته امید و ناامیدی در این دو سطح می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند؛ به عنوان مثال، اگر امید فردی بالا باشد، اما امید جمعی کم باشد، ناامیدی جمعی ممکن است امید فردی را کاهش دهد و برعکس.

وی معتقد است نمی‌توان جامعه ایران را جامعه‌ای ناامید قلمداد کرد؛ در واقع نمی‌توان به صورت کلی جامعه‌ای را امیدوار یا ناامید دانست؛ زیرا امید و ناامیدی وضعیت‌هایی پویا و موقت هستند و بر اساس مواقع و شرایط مختلف تغییر می‌کنند.

 

بی‌توجهی به تفریح جامعه می‌تواند سلامت اجتماعی را به خطر بیندازد

در گفتگو با سید حسن موسوی چلک – رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران – نسبت امید اجتماعی با حال کنونی مردم و جامعه مورد بررسی قرار گرفته است. امید اجتماعی به عنوان کنش و حرکتی تلقی شده که افراد جامعه از طریق برنامه‌ریزی، مسئولیت‌پذیری و تلاش برای رسیدن به اهداف به سمت ایجاد تغییر انجام می‌دهند. از نظر آقای موسوی، جامعه امیدوار جایی است که افراد احساس می‌کنند در قوانین جاری کشور، جایی برای آن‌ها وجود دارد و به هویت، هویت فرهنگی، باورها و ارزش‌هایشان اهمیت داده شده است. امید اجتماعی در جوامع، باعث افزایش شاخص رفاه، افزایش امنیت عینی و ذهنی، افزایش مشارکت اجتماعی و احساس تعلق به جامعه می‌شود. موسوی، ناامیدی جامعه را نمی‌پذیرد و معتقد است که اگرچه مشکلاتی وجود دارد، اعتراضات و پیگیری مشکلات، نشان‌دهنده امیدواری جامعه است. او به اهمیت اصلاحات، بازنگری و پاسخگویی به مطالبات مردم اشاره کرد و بیان کرد که نارضایتی می‌تواند هشداری برای اصلاحات باشد.

از دید وی، تحریم‌ها و موانع مختلف ممکن است اثرات منفی داشته باشند اما نارضایتی به تنهایی ناامیدی را به همراه ندارد. او بر اهمیت تحلیل مسائل و اصلاحات در جامعه تأکید و تغییر نگرش نسبت به مسائل را به عنوان یک شاخص امید اجتماعی مطرح می‌کند. او بیان می‌کند که منشأ ناامیدی در یک جامعه می‌تواند به عواملی مانند بی‌اعتمادی به مسئولین، ناکارآمدی ساختار مدیریتی و عدم پاسخگویی سازمان‌ها به مردم باز گردد. عدم مسئولیت‌پذیری مردم نیز می‌تواند منجر به ناامیدی شود و نقض قوانین و مقررات اجتماعی را افزایش دهد. برای کاهش ناامیدی اجتماعی، راه‌حل‌های فردی مانند تغییر در سبک زندگی و نگاه به اطراف می‌توانند مؤثر باشند. این تغییرات نیازمند نگاه واقع‌بینانه به زندگی و محیط اجتماعی هستند. همچنین فعالیت‌های جمعی مانند مشارکت در کارهای داوطلبانه و فعالیت‌های خیرخواهانه می‌توانند به بهبود سلامت فرد و جامعه کمک کنند.

موسوی تأکید دارد که سرگرمی سالم در اوقات فراغت می‌تواند به بهتر انجام دادن نقش افراد در جامعه کمک کند و بر بهره‌وری و کیفیت کار تأثیر مثبت بگذارد. وی به تغییرات در تفریح‌های امروزی اشاره کرده و تأکید دارد که این تغییرات ممکن است به کاهش شاخص‌های سلامت اجتماعی منجر شود. نشاط و شادی اجتماعی نیز به عنوان عاملی مؤثر در رضایت فرد از جامعه و احساس تعلق به آن بیان شده و تأثیرات مثبتی از جمله افزایش همبستگی اجتماعی و بهبود شاخص‌های سلامت روانی و اجتماعی را دارد. موسوی در ادامه بحث، به اهمیت برنامه‌ریزی مناسب و افزایش پویایی اجتماعی در جوامع مدرن اشاره می‌کند و بیان می‌کند که شادی جامعه به توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کمک می‌کند. در پایان، توجه به شادسازی فضاهای شهری و عرصه‌های عمومی به عنوان یکی از راه‌های تقویت نشاط اجتماعی و شادابی جامعه پیشنهاد می‌شود.

 

هنوز نهادی اثرگذار برای جذب نخبگان و حمایت از آن‌ها وجود ندارد

در گفتگو با مجید ابهری، تأثیر ناامیدی بر پدیده مهاجرت مورد بررسی قرار گرفته است. ابهری بیان می‌کند که مهاجرت بیشتر نه از ناامیدی بلکه به دلیل شوق بهبود وضعیت زندگی است. ابهری همچنین به تأثیر تبلیغات بیهوده و عدم نشان‌دادن واقعیت‌ها در رسانه‌ها بر افزایش میل به مهاجرت اشاره می‌کند. او با تأکید بر ارائه واقعیت‌ها از زندگی مهاجران، به آگاهی مردم و جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی تأکید دارد. ابهری به وجود دو گروه مهاجران اشاره می‌کند؛ یک گروه با روحیه ناامیدی که به علت تجربه‌های منفی و احساس تبعیض از وطن خود مهاجرت می‌کنند و گروه دیگر، نخبگان و متخصصانی که به دلیل تبعیض‌های شغلی از وطن خارج می‌شوند. ابهری می‌گوید که نیاز به اقدامات مؤثر در مقابله با ناامیدی و ایجاد شرایط مساوی برای اشتغال و اقامت در وطن وجود دارد.

مجید ابهری در این گفتگو تأکید دارد که هنوز نمی‌توان جامعه ایران را جامعه‌ای ناامید خواند؛ زیرا تعداد داوطلبان کنکور و نفرات ممتاز نشان‌دهنده امیدواری و تلاش بسیاری از فرزندان جامعه است. او به ضعف مدیریت، سوءنیت، سیاست‌های نادرست و غیرمنطقی اشاره کرده و بر اهمیت مقابله با این مسائل تأکید دارد. درباره مهاجرت، ابهری بیان می‌کند که این موضوع شامل همه اقشار جامعه است و حتی بازنشستگان نیز در فکر مهاجرت هستند. او تأکید دارد که تبلیغات در فضای مجازی و ماهواره نیز بر تقاضای مهاجرت تأثیرگذار است و شوق مهاجرت در همه اقشار به‌شدت احساس می‌شود. ابهری با اشاره به نیاز به نگاه واقع‌بینانه به شرایط موجود و تلاش مشترک مردم و مسئولان، به امید بهبود وضعیت جامعه ایران اشاره می‌کند.

از دید وی با وجود نهادهایی مانند بنیاد ملی نخبگان، هنوز نهادی اثرگذار برای جذب نخبگان و حمایت از آن‌ها وجود ندارد. او این مسئله را به کمبود تعهد نسبت به جامعه از سوی نخبگان، تبعیض در انتصاب‌ها، کمبود زیرساخت‌های پژوهشی و نقص در توجه دولت‌ها به جذب و رشد نخبگان نسبت می‌دهد. او تأکید دارد که زیبایی‌ها و رفاه در بسیاری از کشورها سرابی بیشتر نیست و اغلب افراد مهاجر حتی با راحتی در کشورهای دیگر نمی‌توانند از حس ناامیدی و تجربه غم تبعیض در وطن خود دوری کنند. برای کاهش مهاجرت، باید شرایطی در وطن ایجاد شود که جوانان برای اشتغال یا تحصیل اجبار به ترک نکنند. همچنین باید از سوی دولت و مسئولان تلاش شود تا شرایط اقتصادی و اجتماعی بهبود یابد و افراد احساس کنند که در کشور خودشان می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند.

 

مهاجرت یعنی رفتن از یک بستر امن فرهنگی به یک بستر ناامن

دکتر محسن رنانی در دو بخش، به بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی مهاجرت می‌پردازد. وی در پاسخ به سؤال چرا مهاجرت نمی‌کنم؟ تأکید دارد که مهاجرت یک تصمیم بی‌بازگشت و انرژی‌بر است. بخش زیادی از انرژی، منابع و فرصت‌ها، قبل و بعد از مهاجرت مصرف می‌شود. او اشاره می‌کند که برخی افراد پس از مهاجرت، به مراحل قبلی از لحاظ اجتماعی و منزلتی باز می‌گردند. این موضوع به معنای این است که در وطن، آن‌ها در مرحله منزلت و موقعیت اجتماعی خوبی قرار دارند، اما با مهاجرت به مرحله معیشت باز می‌گردند و باید تمام انرژی و دغدغه‌های خود را صرف مدیریت زندگی در این مرحله کنند.

دکتر رنانی به بررسی دلایل مهاجرت پرداخته و از نگاه خود به بحران‌های جاری در جوامع، به تشخیص اینکه چرا او به‌عنوان یک فرد با فرصت‌های مهاجرت، تصمیم به این کار نگرفته است، می‌پردازد. او این گفتار را به‌عنوان یک بحث فردی تلقی می‌کند و تأکید دارد که نتیجه‌گیری‌های کلان از این مباحث انتظار نمی‌رود. رنانی به سه بعد اصلی انسان یعنی طبیعت، جامعه و هستی اشاره کرده و بیان می‌کند که ارتباط مؤثر با این سه بعد می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی انسان منجر شود. او معتقد است که مدیریت در برخورد با محیط طبیعی (معیشت)، مشارکت در جامعه و رعایت اصول هستی می‌تواند به رضایت، آرامش و حتی به دستیابی به معنا و منزلت در زندگی انسان کمک کند.

این استاد دانشگاه تأکید دارد که برای رسیدن به بسط وجودی، انسان باید از مرحله معیشت به مراحل بالاتری چون منزلت و سپس معنا عبور کند. این متن، ایده‌آل‌های فلسفی و راهنمایی برای دستیابی به زندگی پرمعنا و خوشبختی را بیان می‌کند. وی در نهایت نتیجه می‌گیرد که افراد باید قبل از تصمیم به مهاجرت، با دقت به مراحل توسعه فردی خود نگاه کرده و تصمیم خود را با توجه به شرایط و اهداف شخصی‌شان بگیرند.

رنانی سعی می‌کند در بحث خود، تصویر واقعی مهاجرت از دیدگاه فرهنگی را ترسیم کند. از دید او یکی از ابعاد مورد توجه، گسستگی از بستر امن فرهنگی است. وقتی کسی از یک جامعه به جامعه‌ای دیگر مهاجرت می‌کند، از بستر فرهنگی امن و مطمئن خود جدا می‌شود و وارد بستر فرهنگی ناامن و جدیدی می‌شود. این گسستگی می‌تواند منجر به احساس ناامنی و ناراحتی شود؛ زیرا ارتباطات معنادار از دست می‌رود و انسان در محیط جدید نمی‌تواند به راحتی از حمایت‌ها و ارتباطات فرهنگی بهره‌مند شود. نکته مهمی که در این متن برجسته شده، تأثیر مهاجرت بر کودکان است. وقتی خانواده‌ها مهاجرت می‌کنند و کودکانشان را به همراه می‌برند، این کودکان نیز از بستر امن فرهنگی خود جدا می‌شوند و وارد یک محیط ناامن می‌شوند. این مسئله می‌تواند به عدم ادغام فرهنگی کودکان و ایجاد بی‌هویتی در آن‌ها منجر شود.

او در مورد تأثیرات فراگیر مهاجرت از ایران به غرب بیان می‌کند که افراد معمولاً تمایل دارند به آزادی‌ها و امکاناتی که در کشور جدید دارند، توجه کنند و به آنها اهمیت بیش از حدی بدهند. او بر این باور است که در ایران نیز آزادی‌های مثبتی وجود دارد که اغلب به آنها اهمیت داده نمی‌شود. همچنین از مفهوم «فرصت» در مقابل «انتخاب» بحث می‌کند و می‌گوید که امکانات فراوان در کشور مبدأ، افراد را در فضای امکانات و گسترش زندگی تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، در حالی که مهاجرت به فضای انتخاب و محدودیت‌ها منجر می‌شود.

این استاد دانشگاه بیان می‌کند که شکاف بین انتظارات ذهنی و واقعیت، ناهماهنگی شناختی ایجاد می‌کند. این ناهماهنگی می‌تواند در مواقع مختلفی از جمله ازدواج به وجود آید و در بلندمدت مشکلاتی ایجاد کند. او تأکید دارد که مهاجرت نیز موجب افزایش ناهماهنگی شناختی می‌شود، زیرا افراد وارد یک جامعه جدید می‌شوند که با آن آشنایی ندارند. این ناهماهنگی به دلیل تغییرات فرهنگی می‌تواند افزایش یابد و نیاز به تلاش برای هماهنگی با محیط جدید را ایجاد کند. او معتقد است که ناهماهنگی شناختی، فشار زیادی را به افراد وارد می‌کند و انرژی زیادی مصرف می‌کند که ممکن است موجب تأخیر یا توقف در مسیر بسط وجودی و پیشروی در زندگی انسانی شود.

 

نباید اهمیت حضور فیزیکی نخبگان ایرانی را دست کم گرفت

دکتر نعمت‌الله فاضلی در گفتار خود به موضوع مهاجرت نخبگان ایرانی اشاره کرده و بر اهمیت حفظ حضور فیزیکی نخبگان در جامعه تأکید کرده است. او بیان می‌کند که حذف حضور فیزیکی نخبگان از جامعه باعث از دست رفتن ارتباطات نفس به نفس و ارتباطات فرهنگی و انسانی می‌شود. او تأکید دارد که نخبگان نقش بسیار مهمی در ارتقاء فضای فکری و اجتماعی جامعه ایفا می‌کنند و حضور آن‌ها در جامعه بسیار حیاتی است. وی همچنین به اهمیت تفکیک بین نخبگان مقیم و نخبگان مهاجر اشاره کرده و بیان می‌کند که تفاوت‌های بسیاری بین این دو نوع نخبه وجود دارد. او می‌گوید که نخبگان مهاجر، با تجربه‌هایی که از محیط کشور مقصد می‌آورند، می‌توانند تأثیرات بسیاری را در جامعه ایرانی داشته باشند، در حالی که نخبگان مقیم که در ایران رشد کرده‌اند، تجربه‌ها و ارتباطات متفاوتی دارند که می‌تواند به شکل‌دهی به جامعه ایرانی کمک کند.

در حوزه‌های علوم‌انسانی و اجتماعی، برای شناخت نخبگان و تأثیرات آن‌ها در جامعه ایرانی، یک گونه‌شناسی ضروری است. نقش نخبگان در ایجاد فضاهای فکری و آموزشی، از جمله در ایجاد آثار کتابی و متنی، بسیار حائز اهمیت است. حضور فیزیکی نخبگان در جوامع، ارتباطات فردی و فضای اجتماعی را تقویت می‌کند. مرگ نخبگان، منشأ اثرات مهم اجتماعی است و حضور آن‌ها در جامعه، تجارب متنوعی را برای ارتباط با دیگران فراهم می‌کند. در ایران، حضور و مرگ نخبگان به‌عنوان رخدادهای فرهنگی و اجتماعی مهمی محسوب می‌شوند که تأثیرات گسترده‌ای دارند. برای مثال، «اسلامی ندوشن» به‌عنوان نمادی از میراث فرهنگی ایران، هرجا که باشد، جزء میراث ملت ایران است و از اهمیت فراوانی برخوردار است.

یک واقعیت مهم وجود دارد که حضور فیزیکی صاحبان این آثار در هر جامعه، واجد دلالت‌های مهمی است. بدن چیزی نیست که از آن بتوان سرزمین زدایی کرد! نقشی که بدن‌ها در جامعه دارند را نباید دست کم بگیریم. اگر فلان استاد علوم اجتماعی در دانشکده علوم اجتماعی تهران بود و من دانشجوی او بودم، تأثیری که روی من می‌گذاشت، تفاوت زیادی با گوش‌کردن به سخنرانی‌های آنلاین یا آفلاین او داشت. حالا دانشجوی من ممکن است کتاب‌هایش را بخواند و یا سخنرانی او را بشنود، اما حضور آن استاد یا نخبه در دانشکده و کلاس درس یک چیز دیگر بوده و حذف فیزیکی او هم یک چیز دیگر است. وقتی حضور فیزیکی نخبگان بزرگ ما – که تعدادشان هم محدود است – از جامعه حذف می‌شود، ارتباطات چهره‌به‌چهره، نفس به نفس و نگاه ره نگاه در جامعه از او گرفته می‌شود. مرگ نخبگان در یک سرزمین دیگر، موجب اتفاقات ناخوشایندی می‌شود. مثال قابل ذکری از این موضوع، نابودی قبر میرزا تقی‌خان امیرکبیر در دوران جنگ ایران و عراق است. در مورد نخبگان مهاجر نیز نیازمند بیشترین توجه و بحث هستیم؛ زیرا آن‌ها هم بخشی از میراث فرهنگی و ادبیات ایران هستند. با درک صحیح این واقعیت‌ها، می‌توانیم بهترین استفاده را از منابع انسانی خود برای توسعه جامعه داشته باشیم.

 

نکات مهم و کلیدی:

  • مهاجرت به یکی از مسائل مهم و برجسته جامعه ایران تبدیل شده است و در سال‌های اخیر به‌عنوان یک مسئله اجتماعی و ملی مورد توجه قرار گرفته است.
  • این پدیده تنها به ابعاد و عوامل فردی محدود نمی‌شود؛ بلکه عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی نیز در آن نقش دارند.
  • از دست دادن نیروهای توانمند و تحصیل‌کرده به عنوان یک تهدید جدی برای نظام سیاسی مطرح است که نیازمند شناسایی عوامل مؤثر بر مهاجرت و اتخاذ راهکارهای مناسب برای مدیریت این پدیده است.
  • رسانه‌ها مسئولیت دارند تا با ارائه تصاویر دقیق‌تر از وضعیت واقعی کشور، افراد را به تصمیمات صحیح و منطقی درباره مهاجرت هدایت کنند.
  • باید توجه داشت که مهاجرت ممکن است به فرصت‌های جدید و بهبود شرایط زندگی منجر شود، اما همچنین می‌تواند با چالش‌ها و مشکلاتی همراه باشد که نیازمند بررسی دقیق و راهکارهای مناسب است. برخی از دلایل مهاجرت شامل شرایط اقتصادی نامناسب، فرصت‌های شغلی محدود، محیط سیاسی ناپایدار و دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی است.
  • گروه‌های مختلفی از مهاجران وجود دارند که هر یک با انگیزه‌ها و دلایل خاص خود به مهاجرت پرداخته‌اند؛ از جمله دانشجویان، پزشکان، کارآفرینان، و کارکنان.
  • مهاجرت می‌تواند به دلیل موقت یا دائمی، به‌صورت اقتصادی، تحصیلی یا سیاسی انجام شود. به‌طورکلی از یک مکان به مکان دیگر با هدف بهبود شرایط زندگی صورت می‌گیرد.
  • مهاجرت به دلیل ناامنی و شرایط نامطمئن از سرزمین خود طبیعی است؛ رفتن به جایی که فرصت‌ها و امکانات بهتری وجود دارد، نیاز انسانی است و مهاجرت به منظور ایجاد امنیت و آرامش نیز امری طبیعی است.
  • مهاجرت غیرقانونی زمانی رخ می‌دهد که قوانین کشور مقصد نقض شود. در ایران، سازمان ملی مهاجرت به دستور دولت تأسیس شده و به مدیریت و ثبت اطلاعات مهاجران مشغول است.
  • بسیاری از کشورها به تأسیس مراکز مهاجرتی پرداخته‌اند که این امر به بهبود فرآیند مهاجرت در کشورهای مختلف کمک می‌کند.
  • هر سال، تعداد زیادی از ایرانیان به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند؛ از جمله به کشورهای آمریکا، کانادا، ترکیه و غیره.
  • نمی‌توان جامعه ایران را به صورت کلی جامعه‌ای ناامید دانست؛ زیرا امید و ناامیدی وضعیت‌هایی پویا و موقتی هستند.
  • بی توجهی به تفریح جامعه می‌تواند سلامت اجتماعی را به خطر بیندازد. امید اجتماعی نقش مهمی در ایجاد تغییرات مثبت در جامعه دارد و باعث افزایش رفاه، امنیت، و احساس تعلق به جامعه می‌شود.
  • تغییر نگرش جامعه به مسائل و اصلاح ساختارها می‌تواند بهبود امید اجتماعی را فراهم کند. نیاز به اقدامات مؤثر در مقابله با ناامیدی و ایجاد شرایط مناسب برای اشتغال و اقامت در وطن وجود دارد.
  • هنوز نهادی اثرگذار برای جذب نخبگان و حمایت از آن‌ها در ایران وجود ندارد که این موضوع می‌تواند به مهاجرت نخبگان منجر شود.
  • مهاجرت به معنی رفتن از بستر امن فرهنگی به بستر ناامن است. مهاجرت یک تصمیم بی‌بازگشت و انرژی‌بر است و موجب گسستگی از بستر فرهنگی امن و منجر به احساس ناامنی و ناراحتی می‌شود.
  • تأثیرات نامطلوب مهاجرت بر کودکان شامل عدم ادغام فرهنگی و ایجاد بی‌هویتی است.
  • حضور فیزیکی نخبگان در جامعه اهمیت بسیاری دارد و حذف آن موجب از دست رفتن ارتباطات نفس به نفس و فرهنگی می‌شود.
  • نخبگان مهاجر و مقیم، دارای تجربه‌ها و تأثیرات متفاوتی هستند که این تجارب می‌تواند در شکل‌گیری جامعه مؤثر باشد.
  • با درک صحیح واقعیت‌های مربوط به حضور نخبگان، می‌توان بهترین استفاده را از منابع انسانی برای توسعه جامعه داشت.

دیدگاهتان را بنویسید