دولت آمریکا به تازگی یک بازی دوگانه معنادار و فریبکارانه را برای وادار کردن کشورمان جهت عقب نشینی از حمله قریب الوقوعش به اراضی اشغالی در دستورکار قرار داده است.
با این همه، یکی از بازیگران فعال در سطح منطقه که سعی داشته به هر نحو ممکن مانع از انتقام جویی ایران شود، دولت آمریکا بوده است. در این راستا، آمریکایی ها سیل قابل توجهی از ناوها و زیردریایی های خود را به منطقه گسیل کرده و البته که پایگاه های خود در سطح منطقه غرب آسیا را نیز تا جای ممکن تقویت کرده اند. این مساله به قدری چشمگیر بوده که رسانه های اسرائیلی آن را در سال های اخیر کم سابقه توصیف کرده اند. در عین حال، همین دولت آمریکا به تازگی از ابتکاری سخن گفته که در قالب آن واشینگتن به همراه مصر و قطر، از ضرورت حصول توافق آتش بس در جنگ غزه در ماه جاری خبر می دهند.
معادله ای که در نوع خود سعی دارد این پیام را به ایران و جهان منتقل کند که اگر تهران بخواهد از اسرائیل انتقام جویی کند، این به معنای آن خواهد بود که توافق صلح مذکور نیز از بین خواهد رفت و بار دیگر سیلی از تنش و درگیری ها در سطح منطقه ایجاد می شود که به ادعای آمریکایی ها مقصر اول و آخر آن ایران است! هر دو دستورکاری که دولت آمریکا در شرایط کنونی برای پُرهزینه کردن انتقام جویی مشروع ایران از صهیونیستها در دستورکار قرار داده، صرفا یکم هدف را از راه های متفاوت دنبال می کنند و آن جلوگیری از حمله ایران به اراضی اشغالی و بیآبرو شدن بیش از پیشِ آمریکا و اسرائیل در پیِ یکچنین حمله ای است.
به بیان ساده تر، اینطور به نظر می رسد که آمریکا در شرایط کنونی نوعی استرانژی مهاردوگانه را در قبال ایران در دستورکار قرار داده است. با این همه، این راهبرد از 3 منظر محکوم به شکست است.
یک: حقه های قدیمی در میدان بازی جدید
رژیم اشغالگر قدس و متحد اصلی اش یعنی دولت آمریکا سال هاست که عادت کرده اند با حقه های تکراری خود، به ملت های مختلف به ویژه در منطقه غرب آسیا ظلم کنند و از رهگذر فریب آن ها، دستورکارهای خود را به پیش برند. با این حال، این موضوع در شرایط کنونی منطقه به هیچ عنوان محلی از اعراب ندارد. دلیل این مساله هم روشن است زیرا نه منطقه آن منطقه سابق است و نه اسرائیل و آمریکا از قدرت سابق خود برخوردار هستند.
محور مقاومت در ماه های اخیر که از جنگ غزه می گذرد، توانسته ضربات راهبردی و جدی را به رژیم اشغالگر قدس وارد کند و وضعیت به قدری برای صهیونیست ها آشفته شده که رسانه های اسرائیلی و حتی مقام های ارشد این رژیم به شکست خود در میدان های جنگ غزه اعتراف می کنند. حال اینکه یکچنین رژیمی به همراه متحدش یعنی آمریکا(که آن هم در موقعیت ضعیف منطقه ای قرار دارد) سعی دارند با کلک های قدیمی خود، این مرتبه از جنایتی که اخیرا در تهران مرتکب شده اند بگریزند و عقوبت نبینند، یک تفکر توام با خوش خیالی و توهم است. موضوعی که سید حسن نصر الله نیز اخیرا سخرانی خود با طعنه از آن یاد کرد و به صهیونیست ها توصیه کرد که “فعلا اندکی بخندید زیرا گریه های زیاد شما در راه است!”
بگذریم که بارها و بارها صهیونیست ها و آمریکایی ها توافقاتی را با کنشگران منطقه ای در غرب آسیا داشته اند و آن ها را برهم زده و با به آن ها خیانت کرده اند. در جریان جنگ غزه نیز آن ها هر جنایتی کرده اند و کمترین رغبتی جهت برقراری آتش بس در قالب مذاکرات صلح نشان نداده اند. جالب اینکه آن ها اکنون به دنبال اهرمسازی از این مذاکرات علیه کشورمان هستند!
دو: عبور صهیونیست ها از خط قرمز
اقدام رژیم صهیونیستی در ترور شهید هینه در خاک ایران، عبور از یک قرمز بزرگ بود و ایران قطعا نباید نسبت به نقض حاکمیت خود توسط رژیم اشغالگر قدس، بی تفاوت باشد. موضع گیری صریح و محکم رهبر معظم انقلاب مبنی بر برخورد با دشمن اسرائیلی، نشان از آن داشته و دارد که ایران این مساله را به خوبی درک می کند و میداند که صهیونیستها بنیان های امنیت ملی کشورمان را هدف قرار داده اند و به دنبال تضعیف آن هستند.
از این رو، ایران با پاسخ قاطع به رژیم صهیونیستی هم از امنیت ملی خود حراست می کند و هم بار دیگر قواعد بازدارندگی تازه ای را به دشمن اسرائیلی تحمیل خواهد کرد. قواعدی که قطعا تحمل آن ها در قیاس با آنچه اسرائیل در جریان عملیات وعده صادق متحمل شد، سخت تر و دردناک تر است. البته که نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست ها نیز به صراحت اعلام کرده که اسرائیل در سایه انتقام جویی ایران، روزها و شرایط سختی را در پیش خواهد داشت. از این رو، رژیم صهیونیستی باید مجازات عبور خود از یک خط قرمز مهم در رابطه با کشورمان را تحمل کند. البته که بدون تردید جنایت اخیر صهیونیست ها بدون همراهی دولت آمریکا محقق نشده و ایران با عِلم به این مساله، در انتقام جویی از اسرائیل که تبعات سنگینی را برای آمریکا نیز دارد، مصمم است.
سه: ایران و تعیین فعالانه قواعد بازی منطقه ای
دولت آمریکا سال هاست که عادت کرده هر آنچه می خواهد را در منطقه انجام دهد و یا قواعدی که مد نظرش است را به عنوان پایه و بنیان معادلات و مسائل منطقه ای قرار دهد. این در حالی است که ایران یک قدرت موثر منطقه ای است و قواعد خاص خود را دارد. در طی سال های اخیر نیز کشورمان به عینه نشان داده که در بحبوحه تحولات منطقه ای می تواند حرف منطقی خود را به پشتوانه قدرتش به خوبی به کرسی بنشاند.
از این رو، در جریان بازیهای جدید منطقه ای آمریکا علیه ایران با هدف منصرف کردن کشورمان از انجام عملیات اننقام جویانه علیه رژیم صهیونیستی، ایران با کنش موثر خود عملا سعی دارد این پیام را به محور آمریکایی و صهیونیستی برساند که آنها تعیین کننده نیستند و ایران هم در موضع منفعل نیست. ایران کشوری قدرتمند است و می تواند از منافع ملی خود به خوبی حمایت و حراست کند. موضوعی که خود حامل پالس ها و پیام های معناداری در مورد آینده مسائل منطقه ای در غرب آسیا و کلیت خاورمیانه است و البته که واکنش ایران، برخلاف آنچه بسیاری تحلیل می کنند، صلح ساز و امنیت ساز خواهد بود.